تناقضات در مورد کتاب جدیدی پیرامون مایکل جکسون
کتاب جدید مایکل جکسون با عنوان «شکست ناپذیر» (Untouchable) و به قلم رندال سولیوان از روز ۱۳ نوامبر در آمازون منتشر شد.
همانطور که پیش از این خواندید این کتاب از سوی برخی از رسانهها و هواداران مایکل به دروغ بافی متهم شده در حالیکه عدهای دیگر از جمله توماس میزرو، وکیل مدافع مایکل در دادگاه سال ۲۰۰۵، آن را کتابی روشنگرانه و خواندنی توصیف کردهاند.
توماس میزرو به تازگی در مقابله با موجی که علیه این کتاب در اینترنت به راه افتاده است، ویدیویی را در یوتوب بارگزاری کرده و در آن، مخالفت با این کتاب را عملی شیطانی، خبیث و نفرت انگیز معرفی کرده است. توماس میزرو که همواره از بیگناهی مایکل دفاع کرده است، پیشتر اعلام برائت مایکل از اتهامات دروغیناش را بهترین نکتهی این کتاب برشمرده بود. میزرو گفته است که موج اینترنتی مخالفت با این کتاب از سوی عدهای به راه افتاده است که نمیخواهند مردم حقیقت بیگناهی مایکل را بدانند.
از دیگر سو هواداران سرسخت مایکل که عمری را در مطالعهی زندگی و حرفهی او گذراندهاند، معتقدند نیاز به فرد تازه از راه رسیدهای که سمت و سوهای زندگی مایکل جکسون را برایشان نمایان کند، ندارند.
گذشته از این کتابهایی که به جنبههای مثبت زندگی مایکل بپردازند کمتر توسط ناشران حمایت میشوند اما با افزودن چاشنی جنجال میتوانند فروش خود را تضمین کنند.
خشونت هواداران علیه سولیوان از آنجا آب میخورد که او در مصاحبههایش نظر شخصی خود در مورد بیگناهی مایکل را بیطرف اعلام کرده بود. او میگوید صد در صد مطمئن نیست که مایکل بیگناه بوده است و یا در کلام خودش: "در این باره سایهای از تردید وجود دارد."
چنین سخنی در نزد جامعهی هواداران مایکل پذیرفتی نیست و آنها حاضر نیستند کتاب فردی را بخرند که شخصا به بیگناهی پادشاهشان شک دارد.
سولیوان در کتاباش مایکل جکسون را مردی نابغه و هوشیار توصیف میکند که در کودکی توسط پدرش مورد خشونت و بدرفتاری، و توسط خانوادهاش مورد بهره برداری قرار گرفته بود. مایکل از راه آواز خوانی، اجرا روی صحنه و برگزاری تور، برای آنها پول فراهم میکرد.
سولیوان، دستیار سابق سردبیر مجلهی رولینگ استون و نویسندهی کتابهایی در مورد توپاک شکور و بیگی اسمالز؛ میگوید پیشتر اشتیاق چندانی نسبت به مایکل و موسیقیاش در خود احساس نمیکرد تا اینکه پس از فوت وی بنابر خواست مجله، مقالهای را در مورد وی به نگارش درآورد. پس از آن بود که پی برد بسیار بیش از آنکه تصور میکرد، شیفتهی پادشاه پاپ شده است.
"پیچیدگیهای شخصیتی و ابعاد ناراحت کنندهی زندگیاش مرا تحت تاثیر قرار داد و تصویر او به عنوان یک کودک آزار در نظرم قوت سابقاش را از دست داد."
سولیوان برای بررسی اتهامات مایکل به نزد توماس میزرو رفت و این وکیل کمک شایانی به وی نمود. گفتههای میزرو در کتاب سولیوان آورده شده است. سولیوان امروز مایکل را گناهکار نمیداند گرچه هنوز شک دارد اما معتقد است مایکل استحقاق آن را دارد که از اتهاماتش تبرئه شود.
سوالیوان نخستین فرد در این راه نیست، مستند «داستان گفته نشدهی نورلند» و یا کتاب «توطئه علیه مایکل جکسون» (Michael Jackson Conspiracy) به قلم افرودایت جونز و سپس مستند «جنایت حقیقی» توسط جونز پیش از این با هدف اثبات بیگناهی مایکل منتشر شده و البته با سکوت رسانهها مواجه شده بودند.
روشن است که هواداران مایکل تمام حقیقت را میخواهند، نه بخشی از آن را. بیشتر آنان معتقدند که این کتاب با دروغ آمیخته شده است و شاید حتی سخنان قهرمانی مانند توماس میزرو نیز آنان را راضی به خرید این کتاب نکند.
راجر فریدمن نیز دست به قلم برده و نقدی را در مورد این کتاب نوشته است. به گفتهی او، کتاب شکست ناپذیر رندال سولیوان، مخلوطی از مطالب پیشتر منتشر شده است که گرچه سعی شده دست اول به نظر برسد اما نتیجهی عکس داده است.
فریدمن: "در این کتاب او ۸۷ بار از من نقل قول کرده و سخنان نیکویی در مورد من جاری ساخته است (که البته از این بابت ممنونم) اما من آقای سولیوان را نمیشناسم و هرگز با وی دیدار نداشتهام."
فریدمن نوشته است که دیوید جونز، نویسندهی مقالات مایکل جکسون در دیلی میل نیز نوشتههای خود را به کرات در این کتاب خواهد دید. او خواندن این کتاب را یک مرور خاطرات توصیف کرده و احساس مخدوش سولیوان نسبت به دادگاه ۲۰۰۵ مایکل را ناشی از نبود وی در دادگاه دانسته است. راجر فریدمن ماهها در جلسههای دادگاه حاضر میشد.
او مینویسد: "سولیوان در دادگاه نبود به همین دلیل دو واقعهی مضحک را در کتاباش از دست داده است. نخست زمانی بود که جانت آرویزو، مادر دیوانهای که مایکل را به سوءاستفادهی جنسی از پسرش متهم کرده بود، خطاب به توماس میزرو گفت که مایکل سعی داشت فرزندان او را سوار یک بالن کرده و برباید. آن یکی از روزهای درخشان توماس میزرو بود و جای تاسف است که سولیوان این واقعه را در کتابش ثبت نکرده است زیرا او در مدح و ستایش میزرو که با وی گفتگو کرده، سخنها رانده است. اما با این حال عملکرد فوقالعادهی میزرو در دادگاه در این کتاب به درستی تصویر نشده است."
فریدمن در ادامه آورده است: "من همچنین شک دارم که سولیوان ویدیوهای خانگی را که مایکل در جنگ با مستند مارتین بشیر «Living with MJ» منتشر کرده بود، دیده باشد. مایکل در این مستند به مارتین بشیر میگوید که میخواسته است برای شامپانزه بابلز یک مهمانی با شرکت ستارهها و هنرمندان ترتیب دهد. مایکل میگوید: «لسی (سگ کارتونی که بعدها فیلم شد و سگی با همین نام در آن بازی کرد) نمیتواند در این جشن شرکت کند چرا که احتمالا مرده است.» گزارشگران چهار بار این ویدیو را دیدند. اینها بهترین لحظههای دادگاه بودند... (دادستان) وقتمان را چهار ماه در این دادگاه هدر داد."
فریدمن در مقالهی دیگر به اشتباهات کتاب اشاره میکند. برای مثال سولیوان نوشته است که مایکل در بحرین طی یک مهمانی کریسمس که شخصا ترتیب داده بود میزبان خانوادهی کاسیو بود و وقتی فرانک کاسیو از راه رسید به شدت به وجد آمد.
"من در همان سال این داستان را بازگو کرده بودم. فرانک هرگز به بحرین سفر نکرد و حتی همین موضوع را نیز در کتابش بازگو کرده است. مایکل از سال ۲۰۰۳ تا ۲۰۰۷ با فرانک ملاقات نکرده بود.
ایراد عمدهی سولیوان این است که وقتی این وقایع اتفاق میافتاد او هیچ حضوری در دنیای مایکل جکسون نداشت و اکنون پس از مرگش در پی پول است. تصور کنید فردی زندگی نامهی بتمن را بنویسد و فقط با پنگوئن، زن گربهای، ریدلر و جوکر در این باره مصاحبه کند اما به سراغ یاراناش رابین، آلفرد و بازرس گوردون نرود.
منابع او عبارتند از تمی تمی، ریمون بین، برایان آکسمن، ری چاندلر (عموی شاکی سال ۱۹۹۳) و تعدادی دیگر. آکسمن به عنوان یک وکیل ممنوع الکار شده است اما سولیوان در کتاباش به این حقیقت اشارهی روشنی نمیکند زیرا نیاز دارد که او را منبعی مطمئن جلوه دهد. تمی مانند یک انگل در زندگی مایکل نفوذ کرده بود و در ماههای پایانی زندگی مایکل توسط افرادی که هنوز به او اهمیت میدادند، بیرون رانده شد. به نظر میرسد که تمی و سولیوان دوستان نزدیکی شدهاند چرا که سولیوان نوشته است: «من تلاش میکردم که مقدمات آشتی تمی با خانوادهی جکسون و بنیاد مایکل جکسون را فراهم آورم.»"
(بنیاد از تمی تمی به اتهام تلاش برای کلاهبرداری و فریب مایکل شکایت کرده است.)
"در این کتاب افشا شده است که سولیوان، کاترین جکسون مادر مایکل را به پری سندرز که سپس وکیلاش شد، معرفی کرده بود. سندرز از دوستان سولیوان بود. پس از آن سولیوان چهرهی دیگری را از خود نشان داد و سندرز و دستیارش سندی ریبرا را به عنوان منبع در کتابش استفاده کرد. او حتی میگوید نسخهای از کتاب را به ریبرا داده بود تا نظر خود را در موردش بگوید.
من هرگز تمی را ملاقات نکردهام اما یکبار در پشت تلفن به سخنان دوپهلویش گوش دادهام. او سرانجام نزد من اعتراف کرد که بر خلاف نامش، دکتر تمی، مدرک پزشکی ندارد و وزیر مخصوص سنگال است. من در ۲۳ مارس ۲۰۰۹ ایمیلی از سفارتخانهی سنگال در واشنگتن دیسی دریافت کردم که میگفت سنگال وزیری به نام تمی ندارد.
سولیوان علاقهای به این دست اطلاعات ندارد. او در کتابش نوشته است «یک نفر را در سفارتخانه پیدا کردم که البته تمی را نمیشناخت. من پاسپورت سنگالی تمی را که بر روی آن عنوان وزیر مخصوص نوشته شده بود، دیدم»... من ایمیل سفارتخانه را در دست دارم و اگر سولیوان نتواند ادعایش را ثابت کند فکر میکنم یک مشکل پیشامد کند.
کتاب او پر از مفروضات است. او در پایان کتاب نوشته است «میدانم که فصل طولانی جراحی پلاستیک شاید بیش از حد شرح داده شده و یا مخلوط با عقاید شخصی به نظر برسد. این نتیجهی سه سال تحقیق و بررسی و گفتگوهای بسیار با افرادی بوده است که امجی را میشناختند. این نظر شخصی من است اما نظر شخصی یک فرد مطلع.» ببخشید؟ او یک کتاب ۷۰۰ صفحهای نوشته است که حقیقتی در خود ندارد و تنها عقاید شخصی یک فرد مطلع است."
فریدمن ادامه میدهد که سولیوان با همدستی تمی سعی در بدنام کردن مدیر برنامهی مایکل، فرانک دلیو دارد:
"دلیو مرد پیچیدهای بود اما مایکل را دوست میداشت و مایکل نیز او را. وقتی از مایکل جدا شد، با مشکلات مالی بسیاری دست و پنجه نرم میکرد در حالیکه دیگران از حاصل دست رنج او ثروتمند میشدند. و حالا سولیوان جانب تمی را نگاه داشته است و گمان میکند که میتواند با قهرمان نشان دادن تمی، دلیو را پست جلوه دهد. من این اجازه را نخواهم داد. فرانک افراد شارلاتان را به خوبی تشخیص میداد. او از ابتدا از تمی خوشش نیامد و اکنون تمی میخواهد از یک مرد مرده انتقام بگیرد و سولیوان به قیمت به دست آوردن مصاحبت او، حاضر به کمک به وی شده است."
یکی دیگر از اطلاعات غلط این کتاب به بیمارستانی که فرانک دلیو در آن بستری شد برمیگردد:
"فرانک دیلو در روز ۲۱ مارس ۲۰۱۱ در بیمارستان سدارز ساینای، عمل باز قلب انجام داد و نه در بیمارستانی در پیتسبورگ. او سه ماه در بیمارستان سدارز در کما بود و سپس به پیتسبورگ منتقل شد."
خبرگزاری The Mercury News نیز در نقد خود با عنوان «کتابی که نیازی بدان ندارید» آورده است:
"هواداران جکسون و یا کتاب خوانانی که در مورد شگفتیهای صحنهگردانی او کنجکاو هستند، بهتر است به جای خواندن این کتاب بیخاصیت و بیاهمیت؛ نگاهی به فیلم مستندی که در مورد تور This Is It ساخته شد و یا ویدیوهای مربوط به سی سال گذشته که در یوتوب بارگذاری شده است، بیاندازند."
نیویورک تایمز نیز این کتاب را خسته کننده، هجو، بهم ریخته و ناهماهنگ توصیف کرده است.
منبع: eMJey.com / NY Times, Mercury News, Showbiz۴۱۱, oregonlive

Newer articles:
- دستگاه بازی مایکل جکسون ۱.۵ میلیون دلار برای یک زن به همراه آورد - 17/09/1391 14:20
- احتمال نامزدی بد۲۵ در جوایز اسکار - 16/09/1391 21:59
- بیانیهی بنیاد: توقف مزایدهی مدارک پزشکی مایکل جکسون - 14/09/1391 13:02
- لیدی گاگا ۵۵ قطعه از یادگاریهای مایکل جکسون را خریداری کرد - 13/09/1391 18:16
- گروه ICP: مایکل جکسون نوری در تاریکی بود - 13/09/1391 17:55
Older articlesnews items:
Latest news items (all categories):
Random articles (all categories):
Popular articles:
- پشت صحنهی تریلر را فردا شب در من و تو ببینید - 28/09/1391 11:14 - Read 142 times
- گروه وان دیرکشن چه آهنگی را زیر دوش میخوانند؟ مایکل جکسون؟ - 01/10/1391 21:57 - Read 136 times
- دانلود اجرای بیلی جین توسط سیارا در کنسرت ویاچوان - 04/10/1391 19:59 - Read 119 times
- پادشاه پاپ کیست؟ - 02/10/1391 19:34 - Read 117 times
- بد۲۵ یکی از بهترین مستندهای ۲۰۱۲ شناخته شد - 06/10/1391 13:14 - Read 116 times