جلسه ۳۸ دادگاه اایجی: پسر مایکل جکسون در دادگاه قتل پدرش شهادت داد (خلاصه)
پرینس، پسر شانزده سالهی مایکل جکسون روز گذشته نخستین شاهد دادگاه اایجی بود. او تقریبا در مورد همه چیز صحبت کرد. به زودی متن کامل شهادت او را در همین صفحه خواهید خواند اما فعلا مختصری از مهمترین گفتههای روز گذشته را به اطلاع شما میرسانیم.
پرینس یک دست کت و شلوار مشکی و کراوات خاکستری تیره بر تن داشت و موهای بلند قهوهایش را پشت گوش خود قرار داده بود. او بسیار آرام و موقر در جایگاه ظاهر شد. او طی شهادتی که گاه از نظر احساسی برای او بسیار دشوار میشد، به خوبی تاب آورد و مانع از سرریز شدن اشکهایش شد. پرینس با صدایی آرام و ملایم سخن میگفت و مانند همیشه بسیار مودب بود.او گفت که پدرش برای اجرای تور This Is It هیجان داشت اما از فشار کاری که بر روی او گذاشته شده بود ناخرسند بود. مایکل وقت بیشتری برای تمرین میخواست. او گفتگوهای تلفنی آتشینی با مدیران کمپانی اایجی داشت و پس از گذاشتن گوشی، به گریه میافتاد و یکبار گفت که آنها دارند او را میکشند. مایکل از مدیران کمپانی بیم داشت.
یکی از مهمترین بخشهای شهادت این پسر نوجوان وقتی بود که گفت یک بار که پدرش برای تمرین رفته بود و در منزل حضور نداشت، شاهد درگیری رندی فیلیپس و دکتر موری بود. او گفت که فیلیپس آرنج موری را گرفته بود. پرینس افزود که رفتار فیلیپس به نظر وی همراه با خشونت بود.
در خارج از دادگاه، والری واس وکیل موری و ماروین پوتنام وکیل کمپانی در دفاع از موکلان خود گفتند ملاقاتی که پرینس میگوید هرگز رخ نداده بود. پوتنام گفت که آنها پرینس را بار دیگر به جایگاه خواهند خواست. پرینس در این روز شاهد وکلای جکسونها بود. پوتانم گفت: "وقتی او برای ما به جایگاه بیاید نشان خواهیم داد که موضوع آنگونه که او تعریف کرده، نبوده است. او یک پسر دوازده ساله بود که مجبور شد با چنین رنج بزرگی روبرو شود."
تلخترین و احساسیترین شهادت پرینس، یادآوری خاطرهی او از روز فوت پدرش بود. او گفت که در آن روز کانراد موری، پزشک شخصی مایکل را در حال انجام تنفس مصنوعی بر روی پدرش که اندکی از تخت آویزان شده بود، دید. موری وقتی متوجه شد که بیمارش در شرف مرگ است، به جای خبر کردن آمبولانس، پسر دوازده سالهی او را به اتاق صدا کرد تا شاهد وحشتناکترین صحنهای که در ذهن هیچک از ما نمیگنجد باشد. پرینس به یاد آورد که مردمک چشمان پدرش به داخل سرش بازگشته بود (چشمانش سفید بود). وقتی پرینس به یاد آورد که دکتر موری در بیمارستان به او گفت که پدرش مرده است، چشمانش قرمز شد اما بر احساساش غلبه کرد.
او گفت که هرگز شاهد درمانهایی که موری بر روی پدرش به انجام میرساند، نبود.
"من دوازده ساله بودم. تا جایی که میدانم وظیفهاش این بود که اطمینان حاصل کند که بابایم در سلامتی قرار دارد."
او گفت که هیچیک از کارمندان خانه اجازهی ورود به طبقهی بالای ساختمان که اتاق مایکل در آن بود را نداشتند. موری تنها کسی بود که حق ورود داشت. وقتی مایکل با موری درون اتاق بود تا مورد مداوا قرار بگیرد، در اتاق بسته میشد.
ماورین پوتنام، وکیل کمپانی، فیلم بازجویی پرینس را نشان داد که در آن میگفت یکبار وقتی با خواهر و برادرش قائم موشک بازی میکرده است، میخواست وارد اتاق پدرش شود اما متوجه شد که در قفل است. او گفت پدرش با فردی دی هند از طریق اسکایت مدیتیشن میکرد.
او همچنین گفت که پدرش چند بار به او و خواهرش پاریس یک دستهی صد دلاری داد تا آن را به موری بدهند. این نوجوان گفت که پدرش به او گفته بود موری پول را از دستان او قبول نمیکند و خواسته بود تا بچهها آن را به وی بدهند. موری همچنین تمام پولی که بچهها به او میدادند را قبول نمیکرد و بخشی از آن را میگرفت. پرینس گفت که پدرش با پرداخت این پول سعی داشت موری را تا زمانی که دستمزدش توسط کمپانی اایجی پرداخت میشد، کمک کند.
کاترین جکسون، مادربزرگ و قیم پرینس در ردیف نخست در برابر پرینس نشسته بودند. کاترین یک دستمال به دست داشت و عینکاش را مرتب از روی چشمانش برمیداشت تا اشکهایش را پاک کند.
در ابتدای شهادت پرینس، عکسها و ویدیوهای خانوادگی مایکل و فرزندانش به مدت پانزده دقیقه در دادگاه به نمایش درآمد. پرینس گفت که در انتخاب آنها به وکلایش کمک کرده بود. پرینس از زندگی و بزرگ شدن در نورلند گفت و ویدیوهایی از باغ وحش، شهربازی و باقی مکانهای آن مزرعه را به هیئت منصفه نشان داد. پس از اعلام برائت مایکل از اتهامات جنسی در سال ۲۰۰۵، آنها نورلند را ترک کرده و به خاورمیانه، ایرلند و لاس وگاس رفتند.
پرینس در اشاره به یورش پلیس به نورلند و طرح اتهام دروغین علیه مایکل، گفت که نورلند را برای پدرش ویران کرده بودند.
او گفت که پدرش همیشه سرگرم کار بود و ادعای برخی مدیران کمپانی که مایکل را تنبل خوانده بودند، رد کرد.
بچهها نمیدانستند که پدرشان یک فوق ستارهی جهانی است.
"ما همیشه به موسیقی او گوش میدادیم اما هرگز نمیدانستیم که او چقدر مشهور است."
پرینس و پاریس فیلم یکی از اجراهای پدرشان را دیدند و وقتی شاهد بودند که هواداران از خود بیخود شده بر روی برانکارد از استادیوم بیرون برده میشوند، احساس کردند که پدرشان فرد مشهوری است.
پرینس نخستین شاهد از خانوادهی جکسون بود. قرار است روز بعد تیجی و برادرش تاج در جایگاه بنشینند.
پرینس به نرمی سخن میگفت. نخستین تصویری که در برابر هیئت منصفه به نمایش گذاشته شد، عکسی بود که پرینس و پاریس در نخستین روز مدرسه در کنار مادربزگشان گرفته بودند.
پرینس از مدرسه و آموزشش گفت. او چند روز پیش سومین سال تحصیلیاش در مدرسهی باکلی را به پایان رساند. او برای مطالعهی تاریخ آمریکا ترم تابستانی برداشته است. عضو تیم رباتیک مدرسه است و در کارهای دواطلبانه شرکت میکند. او دانش آموز ممتاز است و به تازگی به عضویت انجمن دانش آموزان ممتاز ایالات متحده درآمده است.
یکی از عکسهایی که در دادگاه نشان داده شد، تصویر پرینس نوپا در کنار پدرش بود که پیانو مینواختند.
برایان پنیش وکیل جکسونها پرسید که آیا علاقهای به پیگیری حرفهی موسیقی دارد؟
پرینس: "من هرگز نمیتوانم ساز بزنم و بطور قطع نمیتوانم آواز بخوانم."
هیئت منصفه خندیدند. پرینس توضیح داد که او میخواهد فیلمسازی یا تجارت را در دانشگاه دنبال کند.
در این جلسه در مورد خواهر پانزده سالهاش پاریس نیز سخن به میان آمد. پرینس گفت که خواهرش پس از فوت پدرشان روزهای دشواری را سپر میکند. او گفت که آنها به پاریس کمک میکنند. او گفت که فیلم بازجویی خواهرش که در آن گریس را فرد ناخوشایندی توصیف کرده بود، دیده است. وی در توضیح این حرف به گفتن اینکه "افراد شیوههای مختلفی برای کنار آمدن با مسائل دارند." بسنده کرد و افزود که پاریس و گریس به تازگی با یکدیگر وقت گذراندند و شاد بودند. سخنان پاریس در مورد گریس را در اینجا بخوانید.
پس از پایان شهادت، پرینس وکیلشان دبورا چنگ را در آغوش گرفت و نیز به طرف ماروین پوتنام رفت و با او دست داد. بنظر میرسید که چنگ چیزهایی در مورد نمرههای درسی پرینس به پوتنام گفت.
منبع: eMJey.com / AP