تام اسندون، مردی که ۱۰ سال مایکل جکسون را مورد پیگرد قرار داد مرد
توماس ویلیام اسندون، دادستان دادگاه سال ۲۰۰۵ مایکل جکسون و کسی که سالها او را به اتهامات واهی تحت پیگرد قرار داد، روز گذشته در ۷۳ سالگی بر اثر سرطان در بیمارستان سانتا باربارا درگذشت.
توماس (تام) اسندون چهرهی شناخته شدهای است، نه بخاطر خدماتاش و حتی حضور در جنگ ویتنام، بلکه به دلیل بیش از یک دهه تعقیب قضایی مشهورترین انسان دنیا.
اسندون پس از جنگ ویتنام به مدت چهار دهه در دستگاه قضایی ایالات متحده فعالیت کرد. او که در ابتدا یک دادستان بود، در سال ۱۹۸۳ به عنوان ۳۳ امین بازپرس بخش قضایی ناحیهی سانتا بارابارا از ایالت کالیفرنیا منصوب شد و به مدت پنج دورهی پیاپی تا زمان بازنشستگی در سال ۲۰۱۰ در این رده پابرجا ماند.اسندون و مایکل جکسون
توماس اسندون دو بار مایکل جکسون را در سالهای ۱۹۹۳ و ۵-۲۰۰۳ با اتهام آزار جنسی کودکان مورد پیگرد قانونی قرار داد و میلیونها دلار از مالیات عمومی را برای همین منظور هزینه کرد.
در سال ۱۹۹۳ اتهام آزار جنسی پس از خودداری مایکل جکسون از پرداخت رشوه به چاندلر، پدر پسری ۱۳ ساله، در رسانهها علنی شد. توماس اسندون از دهها پسر نوجوان بازجویی کرد اما شاهدی نیافت. او ماموران پلیس را برای جستجوی نورلند، خانهی مایکل گسیل ساخت. پلیس دنبال نشانهای بود که بتواند اتهامات آزار جنسی کودکان را به مایکل جکسون پیوند دهد، از جمله تصاویر برهنهی کودکان و موضوعاتی در همین ارتباط؛ اما کوچکترین ردی نیافت. هیئت منصفهی عالی دو بار پروندهی اتهامات جکسون را رد کرد و اجازهی برپایی دادگاه را نداد. اما چاندلر که اکنون با تغییر اتهام، از آسیب دیدگی فرزندش در ملک نورلند شاکی بود، دست به دامن شرکت بیمه کنندهی مایکل جکسون شد و علیرغم مخالف مایکل توانست غرامتی چند میلیون دلاری را بدست آورد. این مسئله در رسانهها با عنوان توافق پنهانی مایکل جکسون با شاکی به منظور فرار از دادگاه بازتاب یافت و پادشاه پاپ تا زمان فوت به همین دلیل هدف شک و تردیدهای بسیار قرار گرفت. گفتنی است ایوان چاندلر نیز که گمان میرفت با میلیونها دلاری که از اتهام زنی به یک مرد بیگناه بدست آورده، زندگی راحت و بی دغدغهای برای خود دست و پا کرده باشد، در همان سالی که مایکل جکسون فوت کرد با شلیک گلوله به زندگیاش پایان داد. گفته شد که او به افسردگی شدید مبتلا بوده است.
سازمانهای حمایت از کودک و خانواده تا بیش از یک دهه پس از این اتهام مایکل جکسون را مخفیانه زیر نظر داشتند تا وقتی که اتهام دوم علیه او در سال ۲۰۰۳ بازهم با پشتیبانی دادستان اسندون رخ نشان داد. شاکی این بار جانت آرویزو، مادری بود که همراه با فرزندانش که یکی از آنها بیمار سرطانی بود از مدتی پیش در نورلند پناه گرفته و در سایهی مایکل جکسون، پسرش را درمان کرده و نیز از خدمات و امکانات بسیار لذت میبرد. اسندون در نوامبر ۲۰۰۳ حدود ۶۰ نیروی پلیس را به نورلند فرستاد. گفته شد که خانهی مایکل از ازدحام نیروهای پلیس ویران شده بود. آنها حتی رویهی مبلی که با امضای بسیاری از افراد مشهور تزیین شده بود را پاره کردند. مادر شاکی مدعی بود که پسر بیمارش توسط مایکل مورد آزار قرار گرفته و وی سعی در ربودن آنها داشته است. اظهارات این زن تا حدی مضحک بود که در نتیجهی آن دادگاه سال ۲۰۰۵ مایکل جکسون به سیرک تشبیه شد. در نهایت پس از چند ماه دادرسی بیهوده و هزینهی چند میلیون دلار که سپس از مالیات مردمی تامین گردید، مایکل جکسون توسط هیئت منصفه از ۱۰ مورد اتهام بیگناه تشخیص داده شد. این حکم برای گروه دادستانی که بیش از ۳ میلیون دلار را صرف اتهام زنی به مردی بیگناه کرده بودند بسیار شرم آور بود. دادستان حتی گروه ویژهای از بازرساناش را به کشور فیلیپین فرستاده بود تا از زوجی که زمانی در نورلند کار میکردند، بازجویی به عمل آورند.
پس از فوت مایکل سازمان حمایت از کودکان برملا ساخت که آنها پس از سالها بررسی و تعقیب مایکل جکسون، مدرکی علیه او نیافته بودند. این بار دیگر مایکل را از تمامی اتهامات مبرا میساخت اما همچون خبر بیگناهی او در دادگاه، پوشش خبری وسیعی نداشت.
مایکل اما هرگز از رنج و غم این اتهامات رهای نیافت و به گفتهی بسیاری از دوستاناش و به باور ما دادگاه ۲۰۰۵ هرگز برای او به پایان نرسید. بسیاری از دوستان و هواداران مایکل جکسون، همین اتهامات و دادگاه را که نتیجهی مستقیم عملکرد دادستان اسندون بود، عامل اصلی فوت پاشاه پاپ میدانند.
عملکرد توماس اسندون
دادستان تام اسندون، مرد قدرتمند و بانفوذ اما فاسدی بود. طی سالها تسلط او بر بخش قضایی سانتا باربارا، موارد بسیاری از قانون شکنی توسط وی رخ داد. همکاران و زیردستاناش او را مردی فاسد، نامحترم، دروغگو، متعصب، خودخواه، خودشیفته، ریاکار و نژادپرست توصیف میکنند.
آنانکه اسندون را یک مدافع حقوق کودکان و شکارچی آزارگران جنسی میدانند، بهتر است قدری به پروندهی دختر ۱۴ سالهای بیاندیشند که قربانی آزار جنسی بود اما با بی اعتنایی دادستان روبرو گردید، فقط به این دلیل که متهم از همکاران وی بود.
در سال ۲۰۰۲ دیوید بروس دنیلسون، بازرس ادارهی پلیس سانتا باربارا به تجاوز جنسی به دختری ۱۴ ساله متهم شد. او مست به خانه آمد و دختری که مهمانشان بود را مورد آزار قرار داد. او پذیرفت که دختر را "تصادفا" مورد تجاوز قرار داده و او را با همسرش اشتباه گرفته بود. اما دادستان اسندون پرونده را مختومه اعلام کرد و اظهار نمود که شواهد و مدارکی برای اثبات ادعای دختر موجود نیست. دختر نامهی سرگشادهای نوشت و در روزنامهی سانتا ماریا تایمز منتشر ساخت که در آن آمده بود از حماقت دادستان که اجازهی آزادی به متهم داده، بهت زده است. پدر آن دختر ضمن اشاره به تناقض در عملکرد دادستان در جریان دو پروندهی جکسون و دنیلسون گفت که این مسئله موجب عصبانیت آنها شده است.
این مورد تنها یکی از بیشمار پروندهی فساد دادستانی است که بیش از دو دهه سکاندار کشتی عدالت در سانتا باربارا بود. اینطور که پیداست، دفاع از حقوق کودکان هرگز اولویت دادستان سانتا باربارا نبود و او اهداف دیگری را دنبال میکرد.
نژادپرستی
یکی از منابع نزدیک به اسندون فاش ساخته است که اتهامات اسندون علیه مایکل جکسون ریشه در گرایشات نژاد پرستانهی وی داشته است. این منبع میگوید که اسندون بنا به دلایل و نفرت شخصی، مایکل جکسون را مورد پیگرد قرار داده بود.
این منبع گفته است که در زمان تسلط تام اسندون بر دایرهی قضایی سانتا باربارا، بسیاری از زیردستان او که اسپانیایی یا آفریقایی تبار بودند، مورد بیعدالتی او قرار گرفتند. این افراد در نهایت برای آرامش خود مجبور به تغییر شغل شدند.
این موارد تایید کنندهی اطلاعات فراوانی است که بر روی اینترنت علیه دادستان اسندون به اشتراک گذاشته شده است. همچنین شکایات بسیاری از اسندون بخاطر اتهامات واهی، عملکرد نادرست، توطئه، سوءاستفاده از قدرت و نقض قانون گزارش شده که البته مورد غفلت و بی اعتنایی رسانههای جمعی قرار گرفته است.
آهنگ DS
مایکل جکسون خود در آهنگی با نام DS که به تام اسندون اختصاص دارد، بیان میدارد که اسندون میخواسته است به هر قیمی که شده او را به زیر بکشد. او در آهنگ به سازمان اطلاعات امنیت آمریکا یعنی سی آی ای و نیز پلیس فدرال اف بی آی اشاره میکند و میگوید که اسندون از سازمان سی آی ای ماموریت دارد و بخاطر منفعت خود حد و مرزها را زیر پا گذاشته و تنها برای حفظ موقعیت و منصب خود به رای مردم نیاز دارد. مایکل دادستان اسندون را به کو کلاکس کلان، سازمانهای حامی نژادپرستی در آمریکا پیوند میدهد و میگوید که مادر اسندون هرگز درست و نادرست را به او یاد نداده و این دادستان را شخصیتی فاقد زندگی و شان اجتماعی معرفی میکند که قلب و احساس ندارد.
دادستان اسندون در مورد این آهنگ چنین گفته بود: "افتخار شنیدناش را به او ندادهام اما به من گفتهاند که با صدای شلیک گلوله به پایان میرسد."
سخن نیکی برای گفتن نیست
راجر فریدمن در وب سایت خود ضمن انعکاس خبر مرگ اسندون نوشته است:
نکتهی خوبی برای گفتن در مورد تام اسندون ندارم. پذیرفته نیست که از درگذشتگان بد بگوییم. اما این چیزی است که میدانم: اسندون یک دشمنی علیه مایکل جکسون به راه انداخت که سالها به درازا انجامید. او ابتدا اشتباه پروندهی سال ۱۹۹۳ را مرتکب شد و سپس بی هیچ مدرکی جکسون را به دادگاه ۲۰۰۵ کشاند و او را ویران ساخت. پروندهی آزار جنسی با سرکردگی اسندون بکلی ساختگی بود و بطور قطع نهایتا منجر به مرگ جکسون شد.
من طی زمستان و بهار سال ۲۰۰۵ اسندون را در دادگاه مشاهده کردم. او تا سر حد امکان غیرحرفهای و بیتجربه بود. باورش سخت است که شخصیت ابله و بیسوادی چون او مورد پسند رای دهندگان ثروتمند و رده بالای سانتا بارابار واقع شده بود. پروندهی او علیه مایکل جکسون مسخره و میشد گفت که بر پایهی تعصبات نژادی استوار بود. آشکارا معلوم بود که او میخواهد جکسون را از سانتا ینز، لس الیواس براند. فراموش نکنید که وقتی اعضای هیئت منصفه سرگرم رای گیری بودند، اسندون در یک رستوران محلی جشن پیروزی ترتیب داد. او قانع شده بود که برنده شده است. این توهین آمیزترین کار بود و او غرق در اشتباه بود، اشتباه، اشتباه، اشتباه.
اسندون از ابتدا میدانست که خانوادهی آرویزو دیوانه هستند، اما این به کنار، شواهدی ورای حد کفایت وجود داشت که دروغگویی آنها را ثابت میکرد، به ویژه وقتی که ادعا کردند توسط جکسون ربوده و در زندان به سر بردهاند. اگر خود جنابتان شاهد برملا شدن فهرست هزینهها و صورتحسابهایی بودید که خانوادهی آریزو طی مدت "حبسشان" برای جکسون تراشیده بودند، اسندون نیز شاهد همین جریان بود. (eMJey: جانت آرویزو در جایگاه شهود ضمن ذکر قسم شهادت داد که توسط مایکل جکسون در حبس نگاهداری میشد. او در همین حال گلایه کرد که جکسون صورتحساب اپیلاسیون او را پرداخت نکرده بود. مایکل جکسون شاید تنها فردی بود که زندانیاش را برای انجام اپیلاسیون و خریدهای مجلل به بیرون از دنیای نورلند میفرستاد.)
من در آن زمان به حدی در مورد مخارج آرویزو - خرید، رستوان، تعطیلات، استخر آب معدنی - گزارش نوشتم که هر دادستانی در صداقت گفتار او شک میکرد. اما اسندون در پی مایکل جکسون بود. او در سال ۱۹۹۳ باخته بود. از آهنگی که جکسون برایش خوانده بود شادمان نبود. وقتی او در نوامبر سال ۲۰۰۳ با دایان دایموند، گزارشگر پایین رتبهی روزنامههای کم ارزش برای یک دستگیری و تجسس بزرگ در نورلند ظاهر شد، دست خود را رو کرد. او برای انتقام آمده بود.
اسندون در دادگاه پوزخندهای بسیار زد. او براستی فکر میکرد که مایکل جکسون را به زندان میفرستد. او بطور قطع ستارهی پاپ را تحقیر کرد. اما در نهایت پروندهاش متلاشی شد. جانت آرویزو که دروغگوییاش به سازمان خدمات اجتماعی (جرمی زشت و نابخشودنی در نزد عامه) برملا شده بود، در جایگاه به تام میزور، وکیل جکسون گفت که مایکل تلاش کرده بود تا او و خانوادهاش را در یک بالون بزرگ برباید. او و فرزنداناش داستانهای متناقضی گفتند. هیچکس نمیتوانست توضیح دهد که چگونه آرویزو اپیلاسیون بیکینی انجام داده بود در شرایطی که اسندون اصرار میورزید که این امر بر خلاف میل وی صورت گرفته بود.
دو هفته پس از اتمام دادگاه، جکسون لس الیواس را ترک کرد. میزرو به او توصیه کرده بود که برود. او گفته بود که اسندون دست بردار نیست، تسلیم نمیشود و زندگی را برای جکسون جهنم میکند.
اشتیاق فراوان اسندون برای به زیر کشیدن مایکل جکسون آسیبهای بسیاری به بار آورد. حقیقت مطلق این است که - و البته مردم خوششان نمیآید - مایکل جکسون بیگناه بود. این اتهامات هرگز نباید به او زده میشد.
در ادامه بخشی از نامهای را میخوانید که یک هوادار برای اسندون نوشته است:
میبینی، مردم نمیتوانند به تو فکر کنند بدون آنکه مایکل را به یاد آورند. تو اطمینان یافتی که چنین شود. تو دوازده سال از زندگیات را وقف شکنجهی مردی کردی که نه تنها بیگناه بود بلکه هرگز ظلمی در حق تو مرتکب نشده بود. تو دنیا را در پی افرادی که بگویند از وی آسیب دیدهاند، زیر پا گذاشتی؛ نه به این خاطر که باور به حقیقت چنین موضوعی داشتی، بلکه میخواستی که حقیقت داشته باشد و میخواستی که عامهی مردم نیز باورش کنند. چرا؟ این چیزی است که هنوز درک نکردهام. اما دلایل تو هرچه که باشند، نتیجهاش فقط این بود: یک مرد بیگناه با دروغهای تو در خود فرو ریخت و شهرتاش لکهدار شد.
منبع: eMJey.com / showbiz۴۱۱ & CBS