جو ووگل: Gone Too Soon زندگیهای بسیار مرثیهی مایکل جکسون
"Gone Too Soon: زندگیهای بسیار مرثیهی مایکل جکسون" عنوان مقالهای است که جو ووگل مدتی پیش در سالروز فوت سلطان پاپ نوشت:
ساعت از نیمه شب یکشنبه گذشته بود که تلفن خانهی کاهن (الن باز کاهن - Alan "Buz" Kohan) به فریاد درآمد. صدایی در آنطرف خط زمزمه کرد: "متاسفم، آیا از خواب بیدارتان کردم؟ آیا باز منزل است؟"
آن صدا متعلق به مایکل جکسون بود. کسی که سوار بر امواج موفقیتی که تا پیش از آن نظیرش هرگز دیده نشده بود، جهان را درمینوردید. در آن ماه (فوریه ۱۹۸۳) جکسون عکس روی جلد مجلهی رولینگ استون شده بود. «بیت ایت» (Beat It) در تصاحب صدر جدول به «بیلی جین» (Billie Jean) میپیوست، کلیپهایش مسلسلوار از امتیوی پخش میگشت و «تریلر» (Thriller) نیز مانند قرص نان از قفسهی فروشگاهها محو میشد.
باز همان باز کاهن بود. تهیه کنندهی سرشناس تلویزیون و نویسندهای که بیشتر به خاطر متنهایی که برای مراسم جوایز و شوهای گوناگون از جمله موتان۲۵ نوشته بود، شناخته میشد.
جکسون اولین بار در ۱۲ سالگی او را از نزدیک ملاقات کرده بود. باز در همسایگی آنان در انسینو، در خیابان زیبای بیومنت زندگی میکرد. از کهنهکاران اسم و رسم دار صنعت سرگرمی بود. آنها دوستان خوبی شدند. جکسون، پاسخ پرسشهای بیانتهایش در مورد افرادی چون بینگ کراسبی، جین کلی، سمی دیویس و فرد آستر را در باز جستجو میکرد؛ آنان را "بزرگان" میخواند. بعدها برای ساخت شوی خانوادهی جکسون (Jackson family's variety show) همکاری تنگاتنگی بین آن دو در لاس وگاس شکل گرفت.
"باید چندتا آهنگ بسازیم." این پیشنهادی بود که جکسون در نوجوانی به او داد. پس از آن آستین بالا زدند و همکاری آنان که آهنگهایی چون Scared of the Moon و You Were There نتیجهاش بود، به مدت دو دهه پس از آن ادامه یافت.
رهی (Rhea) همسر باز به تلفنهای شبانهی جکسون خو گرفته بود: "یک لحظه"، و بعد گوشی را به دست شوهرش داد. جکسون آنشب برای یک آهنگ خاص زنگ زده بود. عصر همان روز او اجرای ستایش آمیز یک دوست خوب، دیان وارویک (Dionne Warwick) را در یک ویژه برنامهی تلویزیونی با نام Here's Television Entertainment دیده بود. آن برنامه به یاد صحنهگردانانی که خیلی زود از دنیا رفتند - از جمله جان لنون، جیمی هندریکس، جنیس جاپلین و سم کوک - تقدیم شده بود. اما آن روزها تلخی این ضایعه حتی بیشتر احساس میشد زیرا کارن کارپنتر تنها چند روز پیش از این مراسم در ۳۲ سالگی چشم از جهان فروبسته بود.
[eMJey: جنیس جاپلین، نماد استقلال طلبی زنان در دههی ۶۰ (درگذشت: اکتبر ۱۹۷۰) به همراه جیمی هندریکس، پدر گیتار الکتریک (درگذشت: سپتامبر ۱۹۷۰) و جیمز موریسون، خوانندهی گروه دورز، یکی از جنجالیترین و تاثیرگذارترین گروههای راک دههی ۶۰ (درگذشت: جولای ۱۹۷۱)؛ به دلیل حرف جی (J) ابتدای نام کوچک و مرگ نسبتا مشابهشان - مرتبط با مواد مخدر/روانگردان، هر سه حدود ۲۷ سالگی و در بازهای تنها چند ماهه - سهگانهی تراژیک و افسانهای «تری جیز» (Three j's) موسیقی راک دهه ۱۹۶۰ را تشکیل دادهاند.]
وارویک در آن برنامه گفته بود: "خوانندههای خاصی هستند که انرژی دورانشان را با خود حمل میکنند. آنها سمبل یا نشانهی نسل خود میشوند. آنان یادآور سستی و نیازمان برای باهم بودن هستند. امشب پرسشهای بیپاسخی در سر ما غوغا میکنند، پرسشهایی که هروقت انسان بااستعدادی پیش از زمانش، زندگی را ترک میکند، به سراغ ما میآیند: چرا؟ چه میشد اگر؟ چه شده است؟"
وارویک آهنگ تاثیرگذاری نوشتهی باز کاهن و لری گراسمن را به اجرا گذاشت. آن آهنگ Gone Too Soon نام داشت.
جکسون گفت که در حال تماشای برنامه اشک میریخت. او با موسیقی گروه کارپنترز (The Carpenters) بزرگ شده بود. آهنگهای آنها بخشی از دیانای او را تشکیل میدادند. اما آن آهنگ کذایی عمیقتر از این حرفها بود و او با آن ارتباط برقرار کرد.
آن شب جکسون به باز گفت که احساس میکند باید روزی این آهنگ را بخواند. باز گفت: "هرگاه اراده کنی، از آن توست." طی ماههای بعد، پروژههای دیگری به ثمر نشست، از جمله کلیپهای بیت ایت و تریلر. اینجا و آنجا در جشنها و مراسم خیریه به هر بهانهای Gone Too Soon در یاد کسی خوانده میشد. پتی لیبل و دونا سامر نیز پس از وارویک آن را خواندند اما ضبط استودیویی هرگز نصیب این آهنگ نشد.
سالها بعد در ۱۹۹۰، باز و جکسون سرگرم صحبت تلفنی بودند که جکسون از پسر جوانی با نام رایان وایت (Ryan White) که با وی دوست بود، سخن به میان آورد. جکسون گفت: "او مدت زیادی زنده نمیماند. میخواهم کار ویژهای برایش انجام دهم." رایان تبدیل به چهرهی ایدز شده بود در زمانهای که این بیماری هنوز ناشناخته، ننگ آور و ترسناک قلمداد میگشت.
یک کودک معمولی از کوکومو در ایالت ایندیانا (که از هموفولی رنج میبرد) با دریافت خون آلوده، به ایدز مبتلا شده بود. همکلاسیاناش و جامعه از او دوری میجستند، دستاش میانداختند، زور میگفتند و با او خشونت میورزیدند. دانشآموزان او را "نخاله" صدا میزدند و مانند یک جذامی با او رفتار میکردند. اعضای کلیسا از دست دادن با او خودداری میورزیدند و همسایهها اشتراک روزنامهشان را به این دلیل که او تحویلشان میداد، لغو کردند. در نهایت او مجبور به ترک مدرسهی راهنمایی شد.
وقتی جکسون سرگذشت رایان را شنید، برای کمک و حمایت با او تماس گرفت. آنها به زودی دوستانی صمیمی شدند. آنان که هر دو میدانستند متفاوت بودن چگونه است، فرصت این را داشتند که در کنار یکدیگر عادی بودن را تجربه کنند. طی ماههای آتی غالب اوقات ارتباط تلفنی بین آن دو برقرار میشد. رایان یک نوجوان بسیار اندیشمند، سخنور و بالیده بود. او میدانست که بسیاری از او تنفر و وحشت دارند. او میفهمید که یک وظیفهی اجتماعی بر گردنش نهاده شده و نیز میدانست که به زودی خواهد مرد.
جکسون به خاطر میآورد که یکبار در پشت میز اتاق نشیمن به گفتههای رایان وایت گوش میداده است که شیوهی تشیع جنازهی خود را برای مادرش بازگو میکرد. جکسون طی مصاحبهاش با رَبای شمیولی بوتیِک به خاطر آورد:
"رایان گفت «مامان، وقتی من مردم، کت و شلوار و کراوات بر تنم نکن. نمیخواهم کت و شلوار و کراوات داشته باشم. به من شلوار جین و تیشرت بپوشان.» به آنها گفتم که باید به دستشویی بروم. به آن سمت دویدم و تا میشد گریه کردم."
جکسون میدانست که نمیتواند سرگذشت رایان را تغییر دهد، اما امیدوار بود که بتواند تا پیش از رسیدن موعد، فرصتی برای فرار از این دنیا و لذت بردن از زندگی برایش فراهم آورد."
وایت و خانوادهاش بارها به مزرعهی نورلند (خانهی رویایی مایکل) مسافرت کردند، در آنجا چرخ و فلک سوار شدند، پیتزا خوردند و در سینمای خصوصی، فیلم ایندیانا جونز و آخرین جنگ صلیبی را تماشا کردند. رایان بعدها گفت: "این سفرها باعث شد تا راهم را ادامه دهم."
جکسون مدتی بعد یک موستانگ قرمز، اتومیبل رویاهای رایان را خریداری کرد و در زادروزش به او هدیه داد. تنها چند ماه بعد در ۸ آپریل ۱۹۹۰ رایان وایت درگذشت.
روز بعد جکسون در ایندیانا بود. او ساعتها در اتاق خالی رایان نشست، به آنچه از وی بر جا مانده بود، لباسهایش و عکسهایش نگاه کرد. او سپس گفت:
"نمیدانم چرا کودکان میمیرند. براستی نمیفهمم."
جین، مادر رایان به جکسون گفت که میتواند هرآنچه که میخواهد به عنوان یادگاری بردارد، اما جکسون از او خواست تا اتاق را به همان وضعی که بود، حفظ نماید.
در حیاط جلوی خانه، اتومبیل موستانگ قرمزی که جکسون به رایان هدیه داده بود، پارک شده بود و رویش پر بود از گلهایی که خیرخواهان فرستاده بودند. آندرا، خواهر رایان به اتفاق جکسون داخل اتومبیل شد. وقتی استارت زده شد، آهنگ «مرد درون آینه» (Man in the Mirror) فضا را پر کرد. این آخرین آهنگی بود که رایان پیش از مرگ به آن گوش میداد.
وقتی باز کاهن خبر مرگ رایان را شنید، از پل سیورت (Paul Seurrat) که مسئولیت نگاهداری و آرشیو ویدیوهای جکسون را عهدهدار بود، خواست تا ویدیوهای گرفته شده از جکسون و رایان را با نسخهای از آهنگ Gone Too Soon که توسط دایان وارویک خوانده شده بود، میکس کند.
کمی بعد جکسون با باز تماس گرفت: "عالی شده است. عاشقش شدهام." جکسون به رایان قول داده بود که در کلیپ ویدیویی بعدیاش او را بازی دهد، اما زمان مهلت نداد. جکسون فکر کرد که به جای آن، ویدیویی بسازد و به رایان تقدیم کند. او متعهد شده بود که: "میخواهم دنیا تو را بشناسد." جکسون به باز گفت: "اما مسئلهای هست. من آهنگ دیگران را بازخوانی نخواهم کرد. آیا کسی این آهنگ را ضبط کرده است؟" پاسخ باز منفی بود: "این آهنگ خوانده شده، اما ضبط نشده است. ما به این چیزها میگوییم «یار مقدر شده» (Bashert - در یهودیت: همسر مقدر شده، نیمهی گم شده). دست تقدیر چنین رقم زد. این آهنگ منتظر تو بود."
چند ماه بعد باز در استودی اوشن وی (Ocean Way) جایی که جکسون این آهنگ را ضبط میکرد، حاضر بود. مطابق معمول، جکسون هنگام خواندن آهنگ اتاق را تاریک کرد تا خود را در فضای موسیقی غرق کند. باز که در اتاق کنترل در کنار مهندس ضبط، بروس سوئدین نشسته بود، با شنیدن آواز مایکل مو بر تنش راست شد. ترانه برای به تصویر کشیدن زیبایی، ناپایداری و شکنندگی زندگی سروده شده بود و با صدای یک خوانندهی معمولی، به سادگی میتوانست به کلیشه و ابتذال کشیده شود. اما جکسون یک خوانندهی معمولی نبود. "او روحش را به درون این آهنگ دمید." باز به خاطر میآورد: "هیچگونه اغراق یا تظاهری در میان نبود، احساساتاش حقیقی بود."
Gone Too Soon سیزدهمین ترک از چهارده ترک آلبوم دنجروس (۱۹۹۱) شد و در نخستین روز از ماه دسامبر ۱۹۹۳، در روز جهانی مبارزه با ایدز به صورت تکآهنگ انتشار یافت. جکسون همچنین در جشن ریاست جمهوری بیل کلینتون این آهنگ را با هدف شناساندن رایان وایت و جذب حمایت مالی و سیاسی برای پیشبرد تحقیقات علمی در مورد ایدز، خواند.
او پیش از خواندن چنین گفت:
"میخواهم از این فرصت استفاده کنم و در این جشن عمومی، از چیزی بسیار خصوصی سخن بگویم. موضوع در مورد یک دوست بسیار عزیز من است که دیگر در جمع ما نیست. اسم او رایان وایت است. او در ۱۱ سالگی با ویروس ایدز آلوده شد و کمی پس از ۱۸ سالگیاش از دنیا رفت، در زمانی که بیشتر جوانها تازه به جستجوی اعجاز زندگی میروند. دوست من رایان، یک مرد جوان باهوش، شجاع و بسیار عادی بود و هرگز نمیخواست نماد یک بیماری مهلک باشد. طی این سالها من اتفاقات ابلهانه، شاد و پر از درد بسیاری را همراه با او تجربه کردم و در انتهای مسیر کوتاه اما پر فراز و نشیب او در کنارش بودم. رایان رفته است و مانند هر فر دیگری که عزیزی را به خاطر ایدز از دست داده است، من برای همیشه سخت دلتنگش هستم. او رفته است اما من میخواهم که زندگی او پس از مرگش معنایش را حفظ کند.»
وقتی جکسون در روز ۲۵ ژوئن ۲۰۰۹ در منزلش از دنیا رفت، Gone Too Soon اهمیتی دوباره یافت. او ۵۰ ساله بود. سه سال پس از آن تاریخ، واژههایی که او با صدا و جوهرهی تقلیدناپذیرش به آنها زندگی بخشید، همچنان طنین انداز میشوند. شاید که این آهنگ دوباره خوانده شود.
منبع: eMJey.com / The Atlantic
************************************************
«چه زود رفتی» (Gone Too Soon) در سوگ بزرگان از دست رفته نوشته شد. مایکل او را در سوگ یک دوست خواند و سه سال پیش این آهنگ در سوگ او دوباره زنده شد.
وقتی سه سال پیش در چنین روزی مایکل جکسون از دنیا رفت، تصنیف Gone Too Soon معنای تازهای یافت. آشر (Usher) آن را در مراسم یادبود جکسون اجرا کرد. این آهنگ جکسون را سالها پیش از آنکه بخواندش، واله و شیدا ساخته بود و سرانجامش چنین شد که در پی پیشامدهایی تلخ و دردناک جامهی عمل بپوشد.
این داستانِ آهنگی است که بارها و بارها در سوگ عزیزان از دست رفته از نو زاده شده است.************************************************





Newer articles:
Older articlesnews items:
Latest news items (all categories):
Random articles (all categories):
- پاریس جکسون: مشخص شد چرا بابا از خانوادهاش فاصله گرفت - 03/05/1391 21:29
- اطلاعیهی بنیاد مایکل جکسون - 11/01/1393 10:52
- بیانیهی eMJey.com در مورد کنسرت یادبود مایکل جکسون در ولز - 25/05/1390 13:11
- به آهنگ Fall Again گوش دهید - 21/08/1383 23:03
- نمایندهی دولت: کانراد موری نباید آزاد شود - 30/02/1392 14:22
Popular articles:
- سونی/ایتیوی کمپانی ایامآی را خرید - 14/04/1391 12:49 - Read 142 times
- ورود جکسونها به خانهی فرزندان مایکل ممنوع شد - 09/05/1391 23:17 - Read 141 times
- اکران مستند بد۲۵ در جشنوارهی فیلم ونیز - 05/05/1391 23:01 - Read 140 times
- جرمین جکسون: باراک اوباما به مایکل مدیون است - 21/04/1391 15:50 - Read 137 times
- بنیاد مایکل جکسون و خانوادهاش در برابر هم - 28/04/1391 17:11 - Read 132 times