...

یکشنبه، ۲۱ تیر ۱۳۸۸ | 12/07/2009

گزارش کاملی از مراسم یادبود مایکل جکسون

02.jpg

صبح روز سه شنبه ۷ جولای، بیش از ۲۰ هلیکوپتر در آسمان شهر لس آنجلس چرخ میزدند و بیش از سه هزار خبرنگار و عکاس از رسانه های سراسر دنیا برای پوشش خبری بزرگداشت مایکل جکسون، در خارج از استپل سنتر تجمع کرده بودند. مایکل جکسون از لحظه ی فوتش در ظهر روز پنج شنبه ۲۵ ژوئن، رسانه های جهان را زیر سلطه ی خود درآورده بود. بنظر میرسید هیچوقت میزگردها و تحلیل ها در مورد زندگی، حرفه و مرگ مایکل جکسون پایانی نمی یابند.

حتی گفته شد که باراک اوباما رئیس جمهور ایالات متحده نیز که در این زمان در روسیه حضور داشت، مراسم را زنده تماشا میکند. او در مصاحبه با شبکه آمریکایی CBS در مورد مایکل گفت: "افراد معینی در بطن فرهنگ عامه ی ما وجود دارند که ذهن مردم را به خود جلب میکنند. و بعد از مرگ هم حتی بزرگ تر از قبل میشوند. این موضوع پوشش خبری ۲۴ ساعته داشته و باید اعتراف کنم که عطش رسانه ها سیری ناپذیر است."

پلیس شهر لس آنجلس تخمین زده بود که مراسم یادبود مایکل می تواند از ۱.۵ تا ۴ میلیون دلار خرج بر دارد.

از ساعت ۸ صبح گذشته بود که درهای خانه ی جکسون ها که به خانه ی انسیو مشهور است، باز شد. هلیکوپترها تصاویر چندین اتومبیل سیاه رنگ را مخابره کردند که به سمت پارک بسیار وسیع فارست لان در لس آنجلس پیش میرفتند. شب قبل از آن خانواده و بستگان با عضوی از خودشان در همان محل وداع کرده بودند. شب قبل درهای تابوت باز و به گفته ی یکی از افراد خانواده، مایکل با چهره ای آرام در خوابی عمیق بود.

اتومبیل ها را موتور سواران پلیس اسکورت می کردند. رسانه ها اجازه ی ورود به فارست لان را نیافتند اما تصاویر اتومبیل های زیادی که در مقابل تالار Hall Of Liberty در فارست لان پشت سر هم ردیف شده بودند و اعضای خانواده و فامیل از آنها خارج و به داخل تالار می رفتند، توسط هلیکوپترها گرفته و به همه جای دنیا مخابره شد.

32.jpg

مجری شبکه سی ان ان در سالن سرپوشیده ی استپل جایی که قرار بود تا دقایقی دیگر میزبان مراسم بزرگداشت مایکل باشد، حضور داشت. او کتابچه ای را به دوربین نشان داد که پر از عکس های زیبا از مایکل و گفته هایی بود از اعضای خانواده اش در سوگ او.

طرفداران در بیرون از استپل سنتر، بر روی دیوار های بزرگی برای مایکل یادگاری می نوشتند. فضای بیرون، آکنده از شادی و غم بود و حسی متناقض را تداعی میکرد. شادی ای از روی احترام به واسطه ی جشنی برای یک عمر عشق و تلاش مایکل و غمی سنگین برای پرواز افسانه ی پاپ

01.jpg

22.jpg

پس از مراسمی کوتاه، تابوت زیبایی دیده شد که از درهای تالار بیرون می آمد. تابوت با گلهای قرمز تزیین شده بود. برادران تابوتی را که پیکر مایکل در آن آرام گرفته بود، داخل اتومبیلی قرار دادند.

مجری شبکه گفت با دیدن تابوت مایکل تازه باور کرده که مایکل رفته است.

در حالیکه تلویزیون خروج خانواده ی جکسون از تالار فارست لان را نشان میداد، مجری سی ان ان گفت منصفانه است که مایکل جکسون را بزرگ ترین صحنه گردان و سرگرم کننده ی تاریخ بنامند.

یکی از نویسندگان شوبیز با او موافقت کرد و گفت: "ما هنوز بسیاری از آهنگ هایی را که مایکل ساخته است نشنیده ایم. کارهای بسیاری از او وجود دارد که هنوز ندیده ایم. پس از مرگش، میراثی که از او برجا مانده، از آنچه تا کنون بوده، حتی فراتر میرود. او آهنگ های بیشماری ضبط کرده است. تمرینات او برای کنسرت های لندن بطور دقیق ضبط شده است. او کسی است که نه تنها مردم و هم نسلان خود بلکه هنرمندان نسل های پس از خود را نیز تحت تاثیر قرار داد. هنرمندی در دنیای موسیقی یافت نمی شود که از او تاثیر نگرفته باشد. مایکل پس از مرگش ثروت بیشتری نسبت به دوره ی زندگیش خلق خواهد کرد."

از شکوه مراسم یادبود و اشتیاق رسانه های دنیا برای پوشش وسیعی خبری آن گفتند:

"عظمت مراسم نشان میدهد که خانواده ی جکسون به خوبی از میراث مایکل آگاهند و کاملا آماده اند تا از آن مراقبت کنند. آنها می خواهند از مایکل به عنوان ستاره، پدر، پسر و برادر یاد شود. طرفداران مایکل در غنا، مسکو، لندن، ژاپن، مکزیک، اسرائیل، چین... در همه جا هستند. مایکل یک شخص نیست. یک نشان جهانی است. هیچ فرد دیگری به چنین جایگاهی دست نخواهد یافت. زیرا دیگر چهره ی دنیا عوض شده است. مردم دنیا از ژاپن گرفته تا زادگاهش گری، همه دوستش دارند."

در ساعت ۱۲:۲۱ دقیقه کم کم اتومبیل ها به سمت استپل سنتر راه افتادند. پلیس آنها را همراهی میکرد. البته در طی مسیر سلام نظامی هم داده شد. بسیاری از مردم از خانه هایشان بیرون آمده بودند تا عبور این اتومبیل های سیاه را تماشا کنند. پلیس خیابان را برای عبور مایکل و همراهانش بسته بود تا ترافیک ایجاد نشود و سر وقت به مراسم برسند.

پیش از این روز، آخرین باری که خانواده دور هم جمع شده بودند، ۱۴ ماه می بود. مارلون میگفت برادرش مایکل، شاد و پر انرژی بوده است.

در همین حال درهای استپل سنتر باز شده بود و مردم، هر یک با نشان هایی از مایکل؛ خواه تیشرتی با عکس وی یا کلاه سیاه او که هنگام رقص بر سرش میگذاشت یا دستکش سفید و یا ماسکی بر صورت، آرام آرام داخل میشدند. برای جلوگیری از تشکیل بازار سیاه برای بلیط ها، به هر فردی که بلیط در یافت کرده بود، یک دستبد طلایی داده شده بود. ۱.۶ میلیون نفر برای دریافت بلیط ثبت نام کرده بوند که از آن میان ۸,۷۵۰ نفرشان به قیر قرعه برنده شدند و هرکدام دو بلیط دریافت نمودند.

پلیس تخمین زده بود که حدود ۲۵۰ هزار نفر هنگام برپایی مراسم یادبود در خارج از استپل سنتر تجمع کنند. اما به خاطر درخواست پلیس از مردم مبنی بر ماندن در خانه و در نتیجه کمک به برپایی منظم مراسم و جلوگیری از ترافیک، تجمعی هزار نفری در اطراف گرد آمده بود.

یکی از افرادی که دستبندش نشان میداد بلیط ورود به مراسم را در جیبش دارد، به دوربین تلویزیون گفت که به سختی تلاش میکند جلوی گریه هایش را بگیرد. او گفت میداند که مایکل الان در بهشت سرگرم تعلیم رقص به فرشته هاست.

تخمین میزدند به خاطر علاقه ی جهانی نسبت به این مراسم، صدها میلیون نفر از طریق تلویزیون، اینترنت، سالن های سینما و تالارهای بزرگ نمایش در سرتاسر دنیا، بیننده ی آن باشند. گفته میشد که این مراسم احتمالا بزرگ ترین رویداد رسانه ای دنیا خواهد بود چرا که مایکل در سرتاسر دنیا پرستش و دوست داشته شده است. گفته شد که طرفداران در سرتاسر دنیا همزمان با مراسم استپل سنتر، جشن های بزرگداشتی به یاد مایکل برپا می کنند. طرفداران از روز اعلام فوت مایکل، درهای مزرعه ی نورلند او و خانه ی انسینوی والدینش را غرق در دسته های گل، بادکنک، هدیه های مختلف و عروسک های زیبا کرده بودند.

در همان حال که مایکل، خانواده و بستگانش به سمت استپل سنتر در حرکت بودند، تحلیلگر سی ان ان، رونالد مارتین از افتخارات سلطان پاپ میگفت:

"موسیقی مایکل مرزهای نژادی را ویران کرده است. او حتی از الویس و بیتل ها نیز بزرگ تر است. او در نهایت در اوج قرار گرفت. کاری را که میخواست با کنسرت هایش انجام دهد، با مرگش انجام داد. به این دو هفته پوشش خبری و صعود فروش آلبوم ها نگاه کنید!"

برایان مونرو کسی که آخرین مصاحبه را با مایکل در دسامبر ۲۰۰۷ انجام داده بود، از خاطراتش گفت:

"بلانکت کوچکترین فرزند مایکل با بسته شکلاتی در دست همراه با او وارد اتاق شد. او بسیار خوش رفتار بود. به من گفت سلام آقا. حالتان خوب است؟ شکلات میل دارید؟ و مایکل به او گفت به گوشه ای برود و کارتون تماشا کند. او تا آخر مدت مصاحبه سرگرم تماشای تلویزیون بود. بچه های مایکل به زندگی او معنای دیگری بخشیدند."

تعداد پلیس ها بیشمار بود.

گزارشگر سی ان ان که دقایقی قبل از داخل سالن استپل سنتر، تصویر کتابچه ی یادبود مایکل را نشان داده بود، گفت تعجب نمیکند اگر همین امروز و فردا این کتابچه بر روی eBay به فروش گذاشته شود. او گفت ایمیل های بسیاری از مردمی که خواهان داشتن این کتابچه هستند، دریافت کرده اند.

تحلیلگران و مجریان همچنان سرگرم بحث بودند. میگفتند فروش آلبوم جدید مایکل و افزایش فروش دیگر آلبوم های مایکل پس از مرگش که خود رکوردی را به ثبت رسانده، ثروت عظیمی است برای فرزندان مایکل و مادرش کاترین، که طبق وصیت نامه سرپرستی نوه هایش را بر عهده دارد. طبق همین وصیت نامه، ۲۰% این سود باید به موسسات خیریه داده شود.

برایان مونرو در مورد شایعات و مشکلات گفت: "استعداد مایکل تمامی آنها را تحت الشعاع قرار داده است."

مایکل به برایان گفته بود که او یک مرد سیاه است. مایکل از رنگ پوستش ناراضی نبود. مایکل به نژادش افتخار میکرد. او برای سیاه پوستان افتخار آفریده بود.

شبکه های تلویزیونی از پیام هایی که مردم در وب سایت هایشان قرار داده بودند، گفتند. بسیاری از آنها به مدرسه یا سر کار نرفته بودند تا بتوانند شاهد مراسم باشند.

سی ان ان تصویر قلبی را نشان داد که با دود در آسمان شکل گرفته بود. دوربین ها تصویر دیگری از نماد مایکل "MJ" نشان دادند که آن هم در آسمان خودنمایی میکرد.

در همان حال که مردم وارد استپل میشدند، موسیقی مایکل نواخته میشد.

برایان مونرو گفت هر فردی که مایکل را از نزدیک ملاقات کرده بود، اعتراف میکند که او مردی مهربان، نجیب، مودب و روحانی است.

در ساعت ۱۰:۳۳ دقیقه، مراسم بزرگداشت اسطوره ی موسیقی با نیم ساعت تاخیر و با خواندن نامه هایی از دایانا راس و نلسون ماندلا توسط اسموکی رابینسون آغاز شد.

دایانا راس در نامه اش نوشته بود: "من دارم تلاش میکنم که آرامش یابم. میخواهم بدانید که اگر امشب با شما نیستم، اما قبلم با شماست. من تصمیم گرفته ام که مکث کنم و ساکت بمانم. مایکل برای من یک عشق شخصی بود، یک گنجینه در دنیای من، بخشی از حاصل زندگی ام که به نظر نمیرسد واژه ای برای توصیفش پیدا کنم. مایکل میخواست من از فرزندانش حمایت کنم و هر زمان که آنها به من نیاز داشته باشند، نزدشان خواهم بود. امیدوارم تمامی آنهایی که عاشقانه دوستش داشتند، امروز به آرامش برسند. متشکرم کاترین و جو که پسرتان را با دنیا و با من تقسیم کردید. من عشق و همدردی خود را تقدیم خانواده ی جکسون میکنم."

متن نامه ی نلسون ماندلا نیز چنین بود:

"مرگ نابهنگام مایکل جکسون بسیار مایه ی تاسف و تاثر ما شده است. مایکل پس از آمدن به آفریقای جنوبی و اجرا در اینجا، به ما نزدیک شد. ما به او انس گرفتیم و او یک عضو نزدیک خانواده ی ما شد. ما استعداد و توانایی او را برای فائق آمدن بر مصائبی که در موقعیت های گوناگون بر او وارد شد، می ستودیم. مایکل یک غول و یک اسطوره در موسیقی بود. ما همگام با میلیون ها طرفدار در سرتاسر دنیا، خانواده و دوستانش، فقدان دوست عزیزمان را به سوگ می نشینیم. دلمان برای او تنگ میشود و یاد او برای مدتی بسیار طولانی گرامی داشته خواهد داد. من، همسرم، خانواده و دوستان مان همدردی خود را در این زمان سوگواری به شما تقدیم می داریم. قوی باشید."

اسموکی رابینسون پس از خواندن این نامه ها صحنه را ترک کرد و سکوتی طولانی بر فضا حاکم شد.

در داخل سالن، تصویر مایکل در کنار جمله ای بر تلویزیون بزرگ بالای صفحه می درخشید:
«به یاد مایکل جکسون - سلطان پاپ - ۱۹۵۸ - ۲۰۰۹»

مدتی بعد در میان آواز زیبای گروه کر، برادران مایکل، او را درون تابوتش وارد سالن کردند. مردم به احترام ایستادند.

03.jpg

04.jpg

در داخل سالن جمعیتی بالای ۲۰ هزار نفر حضور داشتند که بیش از ۱۷ هزار نفرشان مردمی بودند که بلیط های رایگان ورود به سالن را در قرعه کشی برنده شده بودند. برادران بر تابوت مایکل بوسه زدند و در صندلی هایشان در صف اول و در کنار سایر اعضای خانواده و هر سه فرزند مایکل در مقابل تابوت نشستند. همگی آنها نماد مایکل، یعنی یک دستکش سفید در دست داشتند و عینک سیاه زده بودند. صدای مردم که می گفتند مایکل دوستت دارم به گوش میرسید.

مایکل جکسون پدیده ای بود با دستاوردهای خارق العاده که به عقیده ی منتقدین برجسته، از توان یک انسان زمینی خارج است. مایکل مرز بندی ها را ویران کرد و موانع را برای نسل های پس از خود برای همیشه در هم شکست. او مردی بود که شبیه هیچ کس نبود. او فقط خودش بود. کم نیستند منتقدان و یا مردمی با زندگی های معمولی که عقیده دارند مایکل جکسون نه یک انسان بلکه چند انسان بود. زیرا ویژگی ها و قابلیت ها و استعداد های گوناگونش تا حدی فراتر از ابعاد زمان خود پیش رفت که گویی چند نفر با قابلیت های مختلف و احساسات گوناگون در قالب یک فرد جا شده اند. اغراق نیست اگر گفته شود مایکل درون خودش نمی گنجید. با این مقدمه، اعتراف به این که هیچ نوشته و یادبودی نمی تواند حق او را ادا کند، کار سختی نیست. شاید به همین دلیل بزرگداشت او بیشتر بر روی نشان دادن تکه هایی از زندگی او متمرکز شد که پیشتر نمایان نشده بود. برخی افرادی که از نزدیک او را شناخته بودند، دریچه هایی را به سمت دنیای ناشناخته ی او برای جهانیان گشودند. گویی این تاره آغازی بی پایان بود در شناخت یکی از بزرگ ترین اسطوره های تاریخ. انسانی که از او در این بزرگداشت به دنیا نشان داده شد، هم پای عظمت او در هنرش، قابل تقدیر و بزرگ بود و حتی فقدانش را نیز آزاد دهنده تر میکرد.

25.jpg

سخنران اول مراسم، کشیش لوشیز اسمیت بود. او گفت:
"[...] من افتخار دارم که خانواده ی جکسون را دوستان خود بنامم. برای مردم دنیا مایکل، یک بت، یک قهرمان و حتی یک سلطان بود. اما برای ما او ابتدا یک برادر، یک پسر، یک پدر و یک دوست بود. ما با بزرگداشتش، او را به یاد می آوریم. قلب های ما سنگین است زیرا او خیلی زود از میان ما رفت اما تا وقتی او را به یاد آوریم، او در حقیقت نرفته است و همواره اینجا با ما خواهد بود. در قلب زیبا و انسانی اش، او چیزی بیش از دادن عشق و استعدادش به دنیا نمی خواست و در عوض میخواست که دوست داشته شود. او از طریق کارها و آهنگ هایش سعی کرد دنیای ما را شفا دهد. باشد که این بزرگداشت برای خانواده ی وی آرامش بیاورد."

پس از آن، ماریا کری برای خواندن I'll be There، یکی از آهنگ های گروه جکسون فایو به صحنه آمد. ماریا که صدایش از شدت غم گرفته بود، لحظات سختی را بر روی صحنه گذراند. خواننده ی دیگر، تری لورنز نیز به او ملحق شد.

05.jpg

در هنگامیکه آن دو آواز می خواندند، تصاویر گروه جکسون فایو بر روی تلویزیون بزرگ بالای صحنه نمایش داده میشد

بازیگر زن سیاه پوست، کویین لطیفا به عنوان سخنران دوم در پشت میکروفون گفت که مایکل باعث شد او به عنوان یک آمریکایی آفریقایی تبار، بداند که دنیایی نیز خارج از مرزها وجود دارد: "من به نمایندگی از میلیون ها طرفدار در سراسر دنیا که با موسیقی مایکل بزرگ شدند، از او الهام گرفتند و او را دوست داشتند، اینجا هستم. وقتی مایکل می خواند و می رقصید، ما احساس میکردیم که او در نزد ما حضور دارد. او باعث شد که ما خودمان را باور کنیم."

26.jpg

او شعری از مایا آنجلو را که برای مایکل نوشته شده بود، خواند. در بیتی از این شعر گفته شد «او هرچه را که خدا به او داده بود، به ما داد.»

27.jpg

در ادامه لایونل ریچی یکی از آهنگ های قدیمی خود "Jesus is Love" را خواند و سپس بری گردی، موسس کمپانی موتون بر صحنه آمد و از خاطراتش و نبوغ مایکل در بچگی تعریف کرد.

وی گفت: "وقتی او رقص نمادین ماه پیمایی (مون واک) را انجام داد، من شوکه شدم. [آن رقص] جادو بود. مایکل جکسون به مدار فلکی رفت و هرگز پایین نیامد. زندگی مایکل، گرچه خیلی زود تمام شد، اما زیبا بود."

28.jpg

او گفت مایکل را پسر خود میداند و در انتهای سخنانش اشاره کرد: "لقب سلطان پاپ برای مایکل کافی نیست. او را باید بزرگ ترین صحنه گردان و سرگرم کننده ی تاریخ بنامیم." مردم حاضر در سالن به نشانه ی تایید و سپاس ایستاده به تشویق پرداختند.

او همچنین در مورد اشتیاق سیری ناپذیر مایکل به آموختن گفت: "او میخواست از خودش برتر باشد. بهترین باشد. شاگردی کمال یافته باشد. او برترین ها را آموخت و حتی برتر از آموخته هایش شد. او مانع را از جایش بلند کرد و سپس خردش کرد."

پس از پخش فیلمی از ویدئوهای میکس شده ی مایکل بر روی تلویزیون بالای صحنه، خواننده ی سیاه پوست نابینا، استیوی واندر برای تقدیم آهنگ "Never Dreamed You'd Leave in Summer" به مایکل به صحنه آمد.

06.jpg

او در پشت پیانوی خود بیان کرد که بارها به مایکل گفته بود که چقدر او را دوست میدارد و از این بابت خاطرش آسوده است. وی افزود:

"این از لحظاتی است که هرگز دوست نداشتم در زندگیم شاهدش باشم. اما میدانم خدا خوب است و همان طور که همه ی ما احساس می کنیم، نیاز داشتیم مایکل اینجا نزد ما باشد. اما شاید خدا بیشتر از ما به او نیاز داشته است."

استیوی واندر شروع به نواختن پیانو و خواندن آهنگ کرد. او قطعه ای از این آهنگ را در احترام مایکل تغییر داد و به جای "They Won't Go When I Go" خواند: "Michael, they won't go where you've gone"

کوبی برایانت و مجیک جانسون از قهرمانان بسکتبال آمریکا سخنرانان بعدی بودند.

کوبی برایانت گفت: "ما میدانیم هیچ کس به اندازه ی مایکل بر روی صحنه فعالیت نکرده است. اما مایکل یک انسان واقعی بود که وقتی روی صحنه نبود به همان اندازه که روی صحنه انجام میداد، به مردم خدمت میکرد. مایکل به محرومان اهمیت میداد. اسم او به عنوان نیکوکار ترین ستاره ی پاپ در کتاب رکوردهای جهانی گینس ثبت شده است."

مجیک جانسون که در اوایل دهه ۹۰ در ویدئوی "Remember The Time" از آلبوم "Dangerous" مایکل حضور یافته بود گفت که اولین بار سی سال پیش از طریق جکی جکسون، برادر مایکل با خانواده ی جکسون آشنا شده و پس از همراه شدن با آنها در تور شان، تحت تاثیر شگفتی های مایکل، او نیز تلاش کرده تا بکستبالیست بهتری شود. او در تعریف خاطره ای گفت که چگونه با نشستن روی زمین و خوردن مرغ سوخاری به او و مایکل خوش گذشته بود.

29.jpg

جانسون گفت: "میخواهم از مایکل برای اینکه درهای بسیاری را برای آمریکایی های آفریقایی تبار باز کرد، قدردانی کنم. او باعث شد [سیاه پوستان] در برنامه های تلویزیونی حاضر شوند. او برای من و کوبی ممکن ساخت که پیراهن های ورزشی مان بر روی دیوار خانه های مردم در سرتاسر دنیا آویخته شود، زیرا او پیش از ما آنجا بود."

او همچنین گفت که خداوند بهترین مادربزرگ دنیا را به فرزندان مایکل هدیه داده است و پس از دعای خیر همراه با برایانت صحنه را ترک کرد.

30.jpg

جنیفر هادسون برای خواندن آهنگ "Will You Be There" روی صحنه آمد و کمی بعد گروهی برای اجرای حرکات نمایشی ساده ای به او پیوستند. در انتهای این اجرا، صدای مایکل که متن های پایانی آهنگ را به صورت دکلمه بیان میکرد، در سالن پخش شد.

"در دلتنگی ها و درد هایم، در لذت ها و سوگ هایم، با امید به فردایی دیگر، هیچ گاه تنهایت نخواهم گذاشت، چرا که تو همواره در قلب من جای داری."

31.jpg

هادسون در پایان آهنگ گفت: "دوستت داریم مایکل."

آل شارپتون برای ایراد یک سخنرانی محکم و تاثیر گذار از پله های صحنه بالا رفت و چنین گفت:

07.jpg

"[...] خانواده ی جکسون از یک طبقه ی کارگر در شهر گری برخاستند و چیزی نداشتند جز یک آرزو. و هیچ کس فکر نمیکرد که آنها روزی به آرزویشان برسند. اما آنها باور داشتند. مایکل اجازه نداد که سرکوب شود. او هیچ وقت دست از رویاهایش نکشید. و این همان رویا بود که تمام دنیا را تغییر داد و چون مایکل زیر بار محدودیت ها و موانع نرفت، توانست تمام دنیا را با هم متحد کند. این مایکل جکسون بود که به ما گفت "ما دنیا هستیم" (We Are The world) هربار که به زمینش زدند، دوباره بلند شد و هیچ وقت باز نایستاد. ما از خانواده ی جکسون به خاطر اینکه مایکل را به ما دادند متشکریم."

او از مایکل به عنوان فردی که سد نژادی را در هم شکسته و سفید پوستان، سیاه پوستان، آسیایی ها و لاتین تبارها را با هم متحد کرده است نام برد و گفت او کسی است که ما را واداشت با خواندن "We Are The world" برای مردم گرسنه ی آفریقا کمک جمع کنیم.

شارپتون گفت: "او برای آن بخش از جامعه که حس میکرد جدا افتاده است، فضایی آرامش بخش خلق کرد و آنها با موسیقی اش پیوند خوردند. آن بچه هایی که از نوجوانی طرفدار مایکل بودند، در میان سالی شان توانستند به راحتی به فردی رنگین پوست رای بدهند تا رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا شود. مایکل چنین کاری کرد. مایکل جکسون به ما یاد داد یکدیگر را دوست بداریم و در کنار هم بایستیم."

آل شارپتون به فرزندان مایکل نگاه کرد و خطاب به آنان گفت: "هیچ چیز عجیبی در مورد پدر شما وجود نداشت. آن چیزهایی که او مجبور بود با آنها دست و پنجه نرم کند، عجیب بودند."

این سخن شارپتون با تشویق ایستاده ای که مدام بلند تر میشد، از جانب حضار و خانواده ی مایکل و همینطور سه فرزندش روبرو گشت.

او همچنین خطاب به طرفداران مایکل گفت که به جای تمرکز بر روی جنجالهای پیرامون او، ذهنشان را بر روی مسیری که در طول زندگیش پیمود معطوف سازند.

جان میر، آهنگ "Human Nature" را به زیبایی با گیتار اجرا کرد و پس از آن نوبت به بروک شیلدز، بازیگر زن ۴۴ ساله رسید. او گفت:

"شاید از دید دنیا من و مایکل به هم نمی خوردیم اما برای ما، رابطه مان عادی ترین و ساده ترین نوع دوستی بود. من ۱۳ ساله بودم که او را دیدم. مایکل همیشه میدانست که میتواند روی من حساب کند که از او حمایت کنم یا با او بیرون بروم. بین ما یک اتصال قوی وجود داشت. شاید به خاطر اینکه از بچگی پا به دنیای شهرت گذاشتیم. من همیشه او را دست می انداختم. به او می گفتم «من وقتی ۱۱ ماهه بودم شروع کردم. تو از زیر کار در رو هستی. تو از ۵ سالگی شروع کردی.» هر دوی ما مجبور بودیم خیلی زود بزرگ شویم. ما وقتی با هم بودیم، مثل دو تا بچه بودیم که خوش می گذراندیم. مایکل عاشق خندیدن بود. ما با هم مسابقه می دادیم که ببینیم کدام یک می توانیم بیشتر بخندیم. خنده ی او شیرین ترین و خالص ترین خنده ی دنیا بود. دیدن خنده ی او این حس را میداد که همه چیز خوب خواهد بود.

23.jpg

او با یادآوری لحظات ناموفقی که مایکل سعی کرده بود رقص روی ماه "مون واک" را یادش بدهد ادامه داد: "برای دنیا او یک بت است اما برای مردمی که به قدر کافی خوش شانس بودند تا او را از نزدیک بشناسند، او مهربان، با مزه، صادق، پاک، پرانرژی و عاشق زندگی بود. او بسیار به خانوداه و طرفدارانش، و طرفدارانش اهمیت میداد. دنیا او را "سلطان" میداند اما او بیشتر مرا یاد "شازده کوچولو" می اندازد و میخواهم بخشی از این کتاب را بخوانم.

« چیزی که در شازده کوچولوی خوابیده مرا به شدت متاثر میکند، وفاداری اوست به یک گل. او تصویر گل سرخی است که مثل شعله ی چراغی حتی در خواب ناز هم که باشد، در وجودش می درخشد. و آن وقت باز هم او را شکننده تر دیدم.»

حساسیت مایکل حتی از استعدادش هم شگرفت تر بود.

«چشم ها کور هستند. باید با قلب تان ببینید. آنچه که از همه مهمتر است، نامرئی است.»

مایکل همه چیز را با قلبش دید.

آهنگ مورد علاقه ی مایکل هیچ کدام از این شاهکارهای بیشماری که خودش خلق کرد نیست. آهنگ مورد علاقه ی او آهنگی است که چارلی چاپلین برای فیلم "عصر جدید" نوشت، با نام "Smile". در جایی از این آهنگ میگوید «Smile though your heart is aching» (لبخند بزن، اگرچه قلبت پر از درد است.) امروز اگرچه دلهای ما پر از غم است، (صدایش آرام شکست) اما باید به بالا نگاه کنیم، جایی که مایکل بدون شک در آنجا نشسته است و باید لبخند بزنیم."

پس از آن، جرمین جکسون آهنگ "Smile" را خواند و در پایان، گل قرمزی را که به کتش زده بود، بر روی تابوت مایکل پرتاب کرد.

09.jpg

تلویزیون تصاویر طرفداران در سرتاسر دنیا را نشان میداد که همگی در سالن های عمومی در مقابل تلویزیون هایی بزرگ در هارلم، کارولینا، تورنتو، لندن، گری و سایر نقاط دنیا سرگرم تماشای مراسم بودند.

10.jpg

11.jpg

حتی پیاده روی مقابل دفتر مرکزی کمپانی موتون در هیتسویل در ایالت میشیگان آمریکا نیز پوشیده از گل و اسباب بازی شده بود.

24.jpg

دختر و پسر دکتر مارتین لوتر کینگ جونیور فقید، برنیس و مارتین لوتر کینگ سوم بر روی صحنه آمدند.

مارتین لوتر کینگ سوم گفت: "جمله ای که پدرم همیشه میگفت این بود که هر انسانی در زندگی باید بفهمد که برای چه آمده است. وقتی کاری می کند، باید به بهترین نحو انجامش دهد، بطوری که هیچ یک از زندگان، مردگان و متولد نشدگان نتواند آن کار را بهتر از او انجام دهد. اگر نمی توانید درخت صنوبری بر بالای یک تپه باشید، بوته ی توتی در دره باشید. اما بهترین بوته ی دره باشید. اگر نمی توانید یک بزرگراه باشید، یک جاده باشید. بهترین جاده. اگر نمی توانید خورشید باشید، یک ستاره باشید. مقدار یا اندازه معیار پیروزی یا شکست نیست. شما تنها باید بهترینِ آن چیزی باشید که هستید. و مایکل جکسون بهترین آن چیزی بود که می توانست باشد. هر یک از ما با هدیه ها و استعدادهای الهی متولد میشویم. دنیا به انتظار دریافت برکت حاصل از بهترین کار ما می نشیند. در روز ۲۵ ژوئن ۲۰۰۹، بهشت و زمین ایستاد تا بگوید که او یک صحنه گردان برجسته بود و کارش را خوب انجام داد."

12.jpg

برنیس کینگ نیز گفت: " [...] زندگی و حرفه ی مایکل تحت تاثیر خدا بود. عده ی کمی از مردم دنیا انتخاب میشوند تا هر آنچه که خدا به آنها داده است را برای متحد کردن انسانها به کار ببرند و مایکل یکی از آن افراد بود. مشکلات، مایکل را از اهمیت دادن به انسانیت غافل نکرد. وقتی مادر من در سال ۲۰۰۵ بیمار بود، مایکل به او زنگ میزد و میگفت که هر شب زانو میزند و برای او دعا میکند. ای کاش مایکل آنجا بود و لبخند مادرم را در حلیکه بسیار بیمار بود میدید. مایکل یک نور درخشان بود. او عاری از نفس پرستی بود. باشد که همه ی ما برویم و نوری درخشان از ما باقی بماند."

پس از آن، شیلا جکسون لی، از اعضای کنگره ی آمریکا وارد صحنه شد. او گفت:

"ما قانون اساسی را می دانیم. بر طبق قانون افراد بیگناه اند مگر خلاف آن ثبات شود." این سخن او با تشویق حضار روبرو شد.

وی ادامه داد: "بسیاری از مردم قلب هنرمندان را نمی شناسند. مایکل برای شفای دنیا آواز خواند. او به ما گفت که علیه خشونت مبارزه کنیم و برای تغییر دادن هر چیزی، به زن یا مرد درون آینه نگاه کنیم و تغییر را از آنجا آغاز نماییم. او به کنگره آمد. او به دفتر من آمد و به صحبت های اعضای کنگره گوش داد و اعضای کنگره به او گوش دادند. او در مورد ضرورت حفاظت مردم در برابر ایدز سخن گفت. او در بحبوحه ی جنگ عراق به بیمارستان سربازان رفت و از آنها که خود را قربانی می کنند قدردانی کرد. او کسی بود که درک کرد خدا هدایت کننده ی ماست. و شما باید داستان او را بدانید. داستانی که هیچ جا گفته نشده است. مایکل جکسون کسی بود که اگر دچار سوختگی شد، یک مرکز درمانی برای سوختگی تاسیس کرد. اگر در بیمارستانی به تختی نیاز بود، او آن تخت را فراهم کرد. اگر برای کشورهای در حال توسعه، به پول نیاز بود، او آن پول را اهدا کرد. او به یتیم خانه ها رفت. او هیچ وقت از بخشیدن و دادن دست نکشید. و او زندگی هایی را که میتوانستند پازسازی شوند، تحت تاثیر قرار داد زیرا سلطان، سلطان، بله سلطان، ایستاد و گفت که به آنها اهمیت میدهد. به خاطر همین در روز ۲۵ ژوئن ۲۰۰۹، کنگره ی آمریکا ایستاد، ایستاد، ایستاد و یک لحظه برای این اسطوره و بت شگفت انگیز سکوت کرد. آمریکا به خاطر مایکل از شما (خانواده جکسون) تشکر میکند."

13.jpg

وی در همین حال قابی را نشان داد و گفت:
"به همین خاطر ما می خواهیم نشان افتخاری را به مایکل تقدیم کنیم تا او به عنوان یک اسطوره آمریکایی و یک بت موسیقی و یک بشر دوست، تا ابد، تا ابد، تا ابد و تا ابد یاد آورده شود."

حضار سخت به تشویق ایستادند. جکسون لی ادامه داد:

"ما دنیا هستیم. و ما انسانهای بهتری هستیم زیرا مایکل جوزف جکسون در این دنیا زندگی کرد. از طرف خودم و تمامی آنهایی که سخنرانی کردند: مایکل جکسون من به تو درود میفرستم." (سلام نظامی داد)

در ادامه خواننده ی مرد سیاه پوست، آشر روی صحنه یکی دیگر از آهنگ های مایکل با نام "Gone Too Soon" را خواند. او در انتهای آهنگ از پله ها پایین رفت و بر تابوت مایکل دست گذاشت و به گریه افتاد. خانواده ی مایکل او را در آغوش گرفتند. آشر در مقابل پای مادر مایکل زانو زد و دست های او را بوسید.

14.jpg

بر روی تلویزیون سالن، فیلم مایکل کوچک در حال خواندن آهنگ "Who's Loving You" نمایش داده شد.

اسموکی رابینسون پس از آن در پشت میکروفون گفت: "این آهنگ را من نوشتم و فکر کردم توانسته ام آن را بخوانم. (خنده ی حضار) چند سال بعد مایکل این آهنگ را خواند. اما من باور نکردم که یک پسر ۱۰ ساله آن را خوانده باشد. گفتم چطور ممکن است توانسته باشد حس این آهنگ را درک کند. او چطور میتواند این احساس را بشناسد. نمی توانستم باور کنم کسی در آن سن کم آن همه دانش و احساس داشته باشد. زیرا باید حس آهنگ را بداند تا بتواند آن را بخواند."

33.jpg

"من هرگز فکر نمیکردم امشب اینجا باشم. (به تابوت مایکل اشاره کرد) او برادر کوچک من است و من هیچ وقت فکر نمی کردم رفتنش را ببینم. اما او نرفته است. او برای همیشه و همیشه و همیشه زنده می ماند. او تاثیر عظیمی روی ما و دنیا گذاشت. من هر وقت این آهنگ را در کنسرت هایم میخوانم، بچه ها نزد من می آیند و می گویند «تو آهنگ مایکل جکسون را خواندی درست است؟» (خنده حضار) من در زندگی برکات زیادی داشتم. یکی از بزرگ ترین برکات زندگی من آشنایی با خانواده جکسون و زندگی کردن در عصر بزرگ ترین صحنه گردان تاریخ است. ما پس از این زندگی، زندگی دیگری داریم. مایکل دو بار تا ابد زنده می ماند. هم در آن دنیا و هم در این دنیا، زیرا تا ابد دنیا او را به خاطر خواهد آورد."

شاهین جعفر قلی، پسر ۱۳ ساله ی ایرانی الاصل که مدتی قبل برنده ی شماره دو مسابقه ی استعداد بریتانیا شده بود، آهنگ "Who's Loving You" را خواند و سپس از مایکل تشکر کرد.

34.jpg

کنی اورتگا، کارگردان کنرست هایی که قرار بود توسط مایکل در لندن به مدت ۵۰ شب اجرا شود، گفت: "ما همین جا بودیم (اشاره به آخرین حضور مایکل بر صحنه در ۲۳ ژوئن برای تمرین کنسرتهای لندن) و با هم تمرین کردیم. و ما یک خانواده بویم و اینجا خانه ی ما بود. بنابراین وقتی خواستیم یادبودی را برای او برپا کنیم، دانستیم باید در همین محل این کار را انجام دهیم."

15.jpg

او سپس از همه دعوت کرد برای خواندن آهنگ "We Are The World" و "Heal The World" به همان سبک و سیاقی که مایکل دوست میداشت، روی صحنه بیایند. همزمان با اجرای "We Are The World" توسط افراد تیمی که قرار بود همراهان مایکل در لندن باشند، بر روی تلویزیون نمادهایی به نشانه ی صلح و اتحاد دنیا که ایده ی خود مایکل بودند، نمایش داده میشد.

خواهران و برادران مایکل به همراه سه فرزند وی نیز بر روی صحنه رفتند.

16.jpg

17.jpg

جرمین از طرف همه از مردمی که آمده بودند تشکر کرد و سپس مارلون میکروفون را در اختیار گرفت. او در ابتدای سخنش به گریه افتاد و توسط اعضای خانواده اش آرام شد. او ادامه داد: "من دارم سعی میکنم بفهمم چرا خدا باید مایکل را از ما میگرفت. مایکل وقتی رفتی بخشی از وجود من با تو رفت و بخشی از وجود تو تا ابد با ما می ماند. مایکل، من اوقات خوشی را که با هم گذراندیم، گرامی میدارم."

18.jpg

او از خاطراتشان گفت. اینکه از مدرسه به خانه می آمدند و کارتون سه کله پوک را می دیدند و بعد فورا باید آماده ی رفتن به استودیو می شدند. او تعریف کرد:

"روزی مردی را با لباس مبدل در حال خرید تعداد زیادی صفحه موسیقی دیدم. نزدیک رفتم و به او گفتم: «مایکل تو اینجا چه میکنی؟» مایکل برگشت و گفت: «مارلون از کجا دانستی من هستم؟» به او گفتم «تو برادر من هستی. تو را در هر حالی میشناسم. حتی وقتی لباس مبدل بپوشی. من راه رفتن و حرکات تو را میشناسم.» و کفش هایش هم او را لو می دادند. او همیشه هر جا که میرفت همان کفش را می پوشید. و فکر میکنم این شیوه ی او بود برای نشان دادن چیزی که ما قدرش را نمی دانستیم. ما هرگز نمی فهمیم او چه چیزهایی را تحمل کرد. اینکه نمی توانست جایی برود بدون آنکه عده ی زیادی تعقیبش کنند. مورد قضاوت قرار گرفت. به سخره گرفته شد. یک نفر چقدر میتواند تاب بیاورد؟ مایکل، شاید اکنون دیگر راحتت بگذارند. (تشویق مردم). مایکل دوستت دارم. دلم برایت تنگ میشود. هر وقت میگفتم دوستت دارم، تو میگفتی «من بیشتر دوستت دارم». خدا برای هر کاری که میکند دلیلی دارد. شاید ما هیچ وقت نفهمیم تا وقتی که پیش او برویم و تو الان آنجایی. تو کار خود را در زمین انجام دادی و خدا خواست که تو به خانه نزد او بازگردی. مشتکرم مایکل برای تمامی لبخندهایی که برای ما آفریدی و کارهایی که به نام خدا در همه جای دنیا انجام دادی. من فقط یک درخواست از تو دارم. از طرف من برادرمان، برادر دوقلوی من (در نوزادی از دنیا رفت) را بغل کن. دوستت دارم و دلم برایت تنگ میشود."

خانواده ی جکسون یکدیگر را در آغوش گرفتند. و یک مرتبه چیزی که کسی انتظارش را نداشت رخ داد. پاریس، دختر ۱۱ ساله ی مایکل تقاضا کرده بود که چیزی بگوید. اعضای خانواده سراسیمه پایه ی میکروفون را برای او کوتاه کردند.

19.jpg

پاریس با صدای لرزانی شروع کرد. عمه ها و عموهایش برای آرامش دادن به او، حلقه ای که دورش زده بودند را تنگ تر کردند. پاریس دستش را پست گردنش گذاشت و سعی کرد با وجود غم عمیقی که داشت، صحبت کند: "از وقتی به دنیا آمدم، بابا بهترین پدری بود که میشد تصورش را کرد." اشک ها صدایش را بند آوردند.

20.jpg

"فقط میخواستم بگویم که خیلی دوستش دارم." و بعد در آغوش جانت به گریه افتاد. وداع اشکبار پاریس با پدرش، قلب میلیون ها نفر در دنیا را به درد آورد. پس از آنکه مارلون از حضار تشکر کرد، خانواده ی جکسون سالن را ترک کردند و برادران تابوت مایکل را با خود بیرون بردند.

نوری بر روی میکروفونی که کسی پشتش نبود، به نشانه ی احترام به مایکل صحنه را روشن کرد و کشیش لوشیز اسمیت به صحنه بازگشت تا دعای آخر را بخواند. در حالیکه تصویر بزرگی از مایکل بر روی تلویزیون نمایش داده میشد، گفت که هرگز مایکل جکسون دیگری نخواهد بود.

"موسیقی او ملیت ها و نژادهای مختلف را گرد هم آورد. و از این به بعد دیگر بر عهده ی ماست که به زن یا مرد درون آینه نگاه کنیم و چیزی را تغییر دهیم. به تفاوت های یکدیگر احترام بگذاریم و اجاز بدهیم آن تغییر شروع شود."

او خواست که هر فردی هر جا که هست، دست نفر کناری خود را بگیرد و سپس دعا کرد: "ما متشکریم به خاطر مایکل که برایمان بسیار ارزشمند بود. از آنچه که او بود و آنچه که انجام داد سپاسگزاریم."

در حالیکه مردم با چشمانی پر از اشک، آرام آرام سالن استپل را ترک میکردند، این جمله همراه با تصویر مایکل جکسون بر روی تلویزیون بزرگ نقش بست:

"من زنده ام و تا ابد اینجا میمانم."

21.jpg

منبع: eMJey.com / MTV, NBC, BBC, LA Times, CNN, AP

...