خطرناک تر ، عصبانی تر
یکی دیگر از داستان هایی که مایکل علاقه به تعریف کردنش دارد .
باز هم همان داستان تکراری یک زن اغواگر و یک مرد اغواشده !
مایکل بارها این داستان را در اپیزودهای مختلف تعریف کرده است . چند نکته ئ مشترک درباره ئ این داستان ها وجود دارد .
1) مایکل همیشه زن اغواگر را مقصر می داند .
در Billie Jean مایکل می گوید او تنها دختری است که "ادعا" می کند مایکل پدر فرزند اوست .
در Dirty Diana او را دختری می داند که از مردان برای مقصود خود سوء استفاده می کند .
در Dangerous شخصیت او را مخلوطی از Diana و Billie Jean نشان می دهد ، مانند Billie Jean دروغگو و مانند Diana اغواگر . او به اندازه ای خطرناک است که زندگی مایکل را از هم می پاشد ، او را اغوا می کند و باعث می شود او از اصولش تخطی کند ، اما نه خطرناکتر .
2) مایکل ابتدا در مقابل همه آنها مقاومت می کند .
در مورد Billie Jean اصرار دارد که او کسی نیست که آن دختر ادعا می کند و این پسر فرزند او نیست ، مایکل فقط میخواسته برقصد !
به Diana می گوید که برخلاف مردان دیگر نمی تواند او را اغوا کند چرا که راه و روش او را میداند .
در Dangerous به او می گوید که برایش وقت ندارد و او هرگز در اندازه ای نیست که عشق مایکل باشد .
3) مایکل همیشه خود را قربانی می داند .
در Billie Jean خود را قربانی اغوا و فریب و دروغ یک زن می داند و به دیگران نیز توصیه می کند پیش از انجام کاری خوب درباره عواقب آن فکر کنند چرا که دروغ می تواند به حقیقت تبدیل شود.
در Dirty Diana خود را اسیر او می بیند و راه فراری برای خود نمی یابد به علاوه آنکه خیانتش نیز برملا می شود .
در Dangerous از این شکوه می کند که وقت و پولش را هدر داده است ، زندگی اش از هم پاشیده و تنها مانده است .
4) نقطه ئ اوج آهنگ ها جایی است که برملا می شود مایکل سرانجام اغوا شده و رجزخوانی او بی اثر مانده است .
در Billie Jean مایکل اغوا شده و به دعوت او برای رفتن به اتاقش تن می دهد .
در Dirty Diana نیز اسیر اغواگری و حیله گری او می شود .
در Dangerous خودخواسته اغوا شده و با آگاهی تن به خواسته ئ او می دهد .
اما در Blood On The Dance Floor این روند به هم می خورد و با یک روند جدید مواجهیم . سوزی این بار در نقش یک زن اغواگر نه تنها به دروغ و فریب و حیله نیازی ندارد ، بلکه اغواگر بودن او برای فریب کافی است . او خطرناک ترین بیلی جینی است که این بار با یک چاقوی پنهان در آستین به جایگاه رقص آمده !
1) این بار هم مایکل او را مقصر می داند ، اما خود را نیز بی گناه نمی داند . " Every hot man is out taking a chance " . این بار مردان خودشان به دنبال او هستند پس گناهشان کمتر نه که شاید بیشتر هم باشد .
2) این بار مقاومتی از جانب مایکل صورت نمی گیرد . در تمام ترانه هیچ بندی مبنی بر مقاومت یا تصمیم بر آن نیست . مایکل این بار کاملا تسلیم است .
3) این بار هم خود را قربانی می داند اما یک قربانی آگاه . او با آگاهی از آنکه می داند "نابودی" انتظارش را می کشد به این بازی تن می دهد .
4) نقطه ئ اوج آهنگ این بار جا به شده و جایی است که مایکل به آگاهی خود از این نابودی اذعان می کند و با اینحال پذیرای آن می شود .
این بار فریب سوزی نه برای رسیدن به لذت و نه شهرت و پول است . این بار رقص برایش حیله ای است برای به دام انداختن قربانی خود .
این بار خبری از نجواهای عاشقانه و وعده های شیرین نیز نیست ، چون صحبت از عشق و علاقه نیست ...
سوزی خالی از هر گونه احساسی است ، او برای خرج کردن احساس نیامده !
سوزی برای کشتن به زمین رقص آمده ، اما افسوس که چشم ها همه به روی حقیقت بسته است و شهوت چشم ها را کور کرده است . کسی نمی بیند سوزی " دوست " نیست ، همه ئ رفتارش ریاکارانه است . تنها هدفش از این رابطه نزدیک شدن به قربانی برای خنجر زدن به اوست .
آهنگ Blood On The Dance Floor بی شک آهنگی پیچیده است و نکته ای که به پیچیدگی آن میفزاید این است که این آهنگ به دوران دنجروس تعلق دارد نه هیستوری !
روند ساخت این آهنگ پیشتر آورده شد ؛ به هر حال این آهنگ از آلبوم Dangerous کنار گذاشته شد . اما من فرضیه ئ دیگری دارم . مایکل می توانست این آهنگ را در این آلبوم رمیکس نیز ارائه ندهد . همانطور که فضای آلبوم HIStory به گونه ای نبود که برای این نوع آهنگ مناسب باشد . مایکل در Blood On The Dance Floor نیز فضای HIStory را ادامه داد . این را با نگاهی اجمالی به آهنگ های این آلبوم می توان فهمید . همه ئ 4 آهنگ دیگر با حال و هوای HIStory هستند . با این حال سخت است که باور کنم مایکل در میانه ئ این آهنگ ها و این اهداف آهنگ رقصی چون Blood On The Dance Floor را شماره 1 آلبوم کند و نام آلبوم را نیز از آن بگیرد .
بسیاری عقیده دارند سوزی در این آهنگ نماد ایدز است همانطور که منتقد نیویورک تایمز برای نخستین بار مطرح کرد . این فرضیه به هیچ وجه منتفی نیست با توجه به اهمیتی که مایکل به معضلات جهانی می داد و خودش نیز با این بیماری درگیری داشت . پس این فرضیه هنوز هم منتفی نیست .
یکی دیگر از فرضیه ها می گوید که منظور مایکل هر چیز "هوس آمیز نابودگر"ی است . که می تواند ایدز باشد یا کشته شدن به دست یک زن ، یا حتی مواد مخدر و ... در واقع چیزی که در ظاهر لذت آور است و همین لذت باعث می شود از آن غافل شد و به راحتی در دام آن نابود شد ... با توجه به اینکه مایکل خود نیز با این مسائل دست و پنجه نرم می کرد بعید نیست منظورش همین باشد . من خودم بیشتر به این نظریه تمایل دارم .
اما نظریه ئ دیگری هم که وجود دارد این است که بیشترین مقصود مایکل " روابط جنسی " است . مفهوم رابطه جنسی کاملا در آهنگ روشن است اما تعمیم دادن آن به تمام ترانه را من نمی توانم نظر قطعی درباره اش داشته باشم . درست که این آهنگ می تواند ترجمه های مختلفی داشته باشد و می توان برداشت های متفاوتی از بندهای آن داشت . مایکل ایهامی در ترانه قرار داده و شاید همان ایهام هم کافی باشد اگر منظور درونی خود مایکل همین بوده .
در آلبوم Dangerous مایکل نخستین بار خیلی واضح درباره روابط زن و مرد حرف زد . در بسیاری از آهنگ های آن . و این عجیب نیست اگر منظور مایکل در زمان نوشتن این ترانه صرفا همین بوده باشد اما بعد از 7 سال چطور ؟ روند آهنگ های HIStory نشان می دهد مایکل به دنبال همچنین آهنگی برای این آلبوم نبود ، روندی که در میکس آن نیز ادامه یافت .
مایکل این اهنگ را دارای شرایطی می دانسته که بتواند با آن منظور خود را بیان کند . بنابراین به این دلیل که مایکل این آهنگ را در دوران HIStory بیرون داد ، باید به دنبال دلیلی برای HIStory سازی این آهنگ گشت .
دوران رقص بازنگشته و بازنخواهد گشت .
مایکل در حال قربانی شدن است ، مایکل خنجر-های-ی در پشت خود می بیند .
سنت شکنی مایکل در برخورد با مسائل جنسی ، وجود خون ، حضور شهوت و خشونت در کنار یک دیگر ، لحن شهوت آمیز صدای مایکل و ریتم کوبنده و محکم آهنگ انعکاسی از خشم و عصبانیتی است که هنوز در مایکل وجود دارد و انتشار آلبوم HIStory نتوانست از عصبانیت او بکاهد . مایکل هنوز عصبانی است و عصبانیت خود را در این آینه نشان می دهد . این موضوع نمودهای تصویری بسیاری دارد که در جای خود به آن می پردازیم .
اما مهمترین نکته تصویری می تواند چهره ئ عصبانی و جدی مایکل باشد .
کسانی با نزدیک شدن به مایکل ، به او خیانت کرده اند . مایکل حالا می داند که آنها تنها در ظاهر مانند یک دوست رفتار می کرده اند و تنها قصد سوء استفاده داشته اند . روی صحبت مایکل این بار هم می تواند با مخاطبان همیشگی اش - به ویژه ئ مخاطبان خاص HIStory - باشد و هم می تواند صنعت موسیقی را پوشش دهد ، کسانی که در همه حال در حال از پشت خنجر زدن به او هستند . با بلایی که بر سر آلبوم HIStory آوردند مایکل سخت تلاش می کرد ثابت کند هنوز هم بر فراز این صنعت ایستاده است و هنوز می تواند چیزهای جدیدی ارائه کند تا همه مبهوت بمانند . و همچنین بسیاری از اطرافیان و به ظاهر دوستان او که همه از سال 93 او را رها کردند .
مایکل از آلبوم HIstory بارها تلاش می کند به مردم نشان دهد که در حال دست و پنجه نرم کردن با چه اتفاقات و فشارهایی است و تلاش می کند نشان دهد " در حال مردن " است . بهترین نمود این موضوع در همین آلبوم نشان داده می شود . اما باز هم مانند همیشه به نظر همه تنها یک نمایش سرگرم کننده رسید .
خونی که روی زمین رقص است ، خون مایکل است . زمینی که مایکل برای 30 سال بی وقفه روی آن در حال رقصیدن بود .
پس از اتفاقی که در 93 برای مایکل رخ داد ، به نظر می رسید برای زنده ماندن و نفس کشیدن هم سخت در تلاش است . اما او به موسیقی بازگشت و با وجود درد شدیدی که در روح و بدنش داشت به سختی روی آلبوم هایش کار کرد و به واقع خون آلود ، روح و قلبش را برای موسیقی اش گذاشت تا این دو آلبوم را منتشر کند .
« اگر در دانه های نازک لفظم
و یا در خوشه های روشن شعرم
شراب و شهد ، می بینید ، غیر از اشک و خونم نیست
کجا شهد است ، این اشک است ، این خون است
مرا هر لفظ ، فریادی است کز دل می کشم بیرون
مرا هر شهر دریایی است ،
دریایی است لبریز از شراب و خون
کجا شهد است این اشکی که در هر دانه ئ لفظ است ؟
کجا شهد است این خونی که در هر خوشه ئ شعر است ؟
چنین آسان می فشارید بر هر دانه لب ها را و بر هر خوشه دندان را
مرا این کاسه ئ خون است ...
مرا این ساغر اشک است ...
چنین آسان مگیریدش
چنین آسان منوشیدش ... »