Important خنده در چهار چوب قوانین

01 اکتبر 2011 18:43 #11788 توسط FeanoR
سال ۱۲۳۰ :
مرد : دختره خیر ندیده من تا نکشمت راحت نمیشم…. !!!
زن : آقا حالا یه غلطی کرد شما ببخشید !!!
نا محرم که خونمون نبود .. حالا این بنده خدا یه بار بلند خندیده…!!!
مرد: بلند خندیده ؟ این اگه الان جلوشو نگیرم لابد پس فردا می خواد بره بقالی ماست بخره. !!!
نخیر نمی شه باید بکشمش… !!!
– بالاخره با صحبتهای زن ، مرد خونه از خر شیطون پیاده می شه و دختر گناهکارشو می بخشه…

سال ۱۲۸۰ :

مرد: واسه من می خوای بری درس بخونی ؟ می کشمت تا برات درس عبرت بشه. یه بار که مُردی دیگه جرات نمی کنی از این حرفا بزنی !!! تو غلط می کنی !!! تقصیر من بود که گذاشتم این ضعیفه بهت قرآن خوندن یاد بده. حالا واسه من میخای درس بخونی؟؟؟
زن: آقا ، آروم باشین. یه وقت قلبتون خدای نکرده می گیره ها !
دیگه از این مارک شکر نمی خوره. قول میده…
مرد( با نعره حمله می کنه طرف دخترش ): من باید بکشمت. تا نکشمت آروم نمی شم. خودت بیای خودتو تسلیم کنی بدون درد می کشمت… !!!
– بالاخره با صحبتهای زن، مرد خونه از خر شیطون پیاده می شه و دختر گناهکارشو می بخشه …

سال ۱۳۳۰ :


مرد: چی؟ دانشسرا ؟؟ (همون دانشگاه خودمون) حالا می خوای بری دانشسرا؟ می خوای سر منو زیر ننگ بکنی؟ فاسد شدی برا من؟؟ شیکمتو سورفه (سفره) می کنم…
زن: آقا، ترو خدا خودتونو کنترل کنین. خدا نکرده یه وخ (وقت) سکته می کنین آ…
مرد: چی می گی ززززززن؟؟ من اگه اینو امشب نکشم دیگه فردا نمی تونم جلوی این فسادو بیگیرم . یه دانشسرایی نشونت بدم که خودت کیف کنی…
– بالاخره با صحبتهای زن، مرد خونه از خر شیطون پیاده می شه و دختر گناهکارشو می بخشه …

سال۱۳۸۰ :


مرد: کجا ؟ می خوای با تکپوش (از این مانتو خیلی آستین کوتاها که نیم مترم پارچه نبردن و وقتی می پوشیشون مثه جلیقه نجات پستی بلندی پیدا می کنن) و شلوارک (از این شلوار خیلی برموداها) بری بیرون؟ می کشمت. من… تو رو… می کشم…
زن: ای آقا. خودتو ناراحت نکن بابا. الان دیگه همه همینطورین (شما بخونید اکثرا).
مرد: من… اینطوری نیستم. دختر لااقل یه کم اون شلوارو پائین تر بکش که تا زانوتو بپوشونه. نه… نه… نمی خواد. بدتر شد. همون بالا ببندیش بهتره… !!! (لطفا بد برداشت نکنید !!! )

سال ۱۳۹۰ :

زن: دخترم. حالا بابات یه غلطی کرد. تو اعصاب خودتو خراب نکن. لاک ناخنت می پره. آروم باش عزیزم. رنگ موهات یه وقت کدر می شه آ مامی. باباتم قول می ده دیگه از این حرفا نزنه…
– بالاخره با صحبتهای زن، دخترخونه از خر شیطون پیاده می شه و بابای گناهکارشو می بخشه
كاربر(ان) زير تشكر كردند: mohammad, milad

لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.

01 اکتبر 2011 18:49 #11790 توسط FeanoR
دوشنبه

الان رسیدیم خونه بعدازمسافرت ماه عسل وتوخونه جدیدمستقرشدیم

خیلی سرگرم کننده است که واسه ریچاردآشپزی کنم امروزمیخوام یه جورکیک درست کنم

که تودستوراتش نوشته 12 تخم مرغ راجداجدا میزنیم واسه همین من کاسه به اندازه کافی

نداشتم ومجبورشدم کاسه قرض بگیرم تابتونم تخم مرغ هاروتوش بزنم

سه شنبه

ماتصمیم گرفتیم واسه شام سالاد میوه بخوریم درروش تهیه اون نوشته شده بود

بدون پوشش سروشود(لباس)خوب من هم این دستورروانجام دادم ولی ریچاردیکی ازدوستاشو

واسه شام آورده بود خونمون نمیدونم چرا هردوتاشون وقتی داشتم واسشون سالاد سرومیکردم

عجیب وشگفت زده به من نگاه میکردن(بدون پوشش درلغت آشپزی یعنی بدون سس)

چهارشنبه

من امروزتصمیم گرفتم برنج درست کنم ویه دستورغذایی پیداکردم واسه این کارکه میگفت

قبل ازدم کردن برنج کاملا شستشوکنین پس من آبگرمن روراه اندازی کردم ویه حموم حسابی کردم

قبل ازاینکه برنج رودم کنم

ولی من آخرش نفهمیدم این کارچه تاثیری تودم کردن بهتربرنج داشتچ

پنج شنبه

بازهم امروزریچاردازم خواست که واسش سالاد درست کنم خوب من هم یه دستور

جدید روامتحان کردم

توی دستورش گفته بود موادلازم راتهیه کنید وآنهاروروی یه ردیف کاهوپخش کنین

وبذارید یک ساعت بمونه قبل ازاینکه اونوبخورید

خوب منم کلی گشتم تایه باغچه پیداکردم وسالادموروی کاهوهایی که اونجابودپخش وپراکردم

وفقط مجبورشدم یه ساعت اونجاوایستم تایه سگی نیاداونوبخوره

ریچارداومد اوناوازم پرسید که حالم خوبه؟؟نمیدونم چرا؟عجیبه!!حتماتوکارش خیلی استرس داشته

باید سعی کنم یه کمی دلداریش بدم

جمعه

امروزیه دستورغذایی راحت پیداکردم نوشته بود همه موادلازم روتوی کاسه بریزوبزن به چاک

(درغذامخلوط کردن به زبان عامیانه بزن به چاک)

خوب منم ریختم توکاسه ورفتم خونه مامانم ولی فکرکنم دستوراشتباه بود

چون وقتی برگشتم خونه مواد همونجوری که ریخته بودمشون توی کاسه مونده بودن

شنبه

ریچاردامروزرفت مغازه ویه مرغ خرید وازمن خواست که واسه مراسم روزیکشنبه

اونوآماده کنم ولی من مطمئن نبودم که چه جوری میشه تن یه مرغ لباس کرد

وآمادش کرد.قبلابه این نکته تومزرعمون توجه نکرده بودم

ولی بلاخره یه لباس قدیمی عروسک پیداکردم باکفشهای خوشگلش...

وای من فکرمیکنم مرغه خیلی خوشگل شده بود

وقتی ریچاردمرغ رودیداول شروع کردتاشماره 10 شمردن ولی بازم خیلی پریشون بود

حتمابه خاطرشغلشه یاتوقع داشته مرغه واسش برقصه

وقتی ازش پرسیدم عزیزم اتفاقی افتاده شروع کردبه گریه وزاری وهی دادمیزد

آخه چرامن ؟چرامن؟هوووم حتمابه خاطراسترس کارشه میدونم
كاربر(ان) زير تشكر كردند: mohammad

لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.

02 اکتبر 2011 13:34 #11802 توسط blackfire
يه دوست پسر هم نداريم بهش بگيم مشروط شدم اين ترم بگه عيب نداره عزيزم تو واسه من هميشه الف هستي

يه دوست پسر هم نداريم بهمون قول شرف بده که صبح جمعه از خوابش ميزنه و ميريم بيرون

يه دوست پسر هم نداريم به انداره مصرف يه هفته مون از ماشينش دستمال کاغذي برداريم

يه دوست پسر هم نداريم مجبورش کنيم اسم مارو رو بازوش خالکوبي کنه

يه دوست پسر هم نداريم با وضع فجيع بريم بيرون همه بگن تو چرا اين شکلي شدي بگيم اوني که بايد بپسنده پسنديده

يه دوست پسر هم نداريم قاصدک ببينيم بپريم روش بگيم واي ازش خبر آورده

يه دوست پسر هم نداريم از سربازي معاف باشه هر روز بهش بگيم سربازي واسه تو لازم بود خيلي لوس بار اومدي

يه دوست پسر هم نداريم آکات بزنيم به خودمون بگه واي عزيزم بوي شَنِل ميدي

يه دوست پسر هم نداريم شارژ ايرانسل بده بهمون بگه خطت رو شارژ کن زود به خودم زنگ بزن

يه دوست پسر هم نداريم هر روز بهش بگيم اي کاش رشد عقلتم مثل رشد سيبيلت بود

يه دوست پسر هم نداريم هميشه حرفمون رو گوش کنه نه فقط موقعي که بهش مي گيم ديگه به من زنگ نزن

يه دوست پسر هم نداريم بگه چه خبر عزيزم بگيم داري بابا مي شي

يه دوست پسر هم نداريم هي واسش از جذابيت آقايون کچل بگيم که آخر سر بره دونه دونه موهاشو بکنه جذاب شه

يه دوست پسر هم نداريم هي بهش بگيم من ? تا خواستگار دکتر دارم زود باش تکليف منو روشن کن

يه دوست پسر هم نداريم که ديگه هي نگيم من به عشق اعتقادي ندارم

يه دوست پسر هم نداريم هي انگشتمونو بزنيم به پهلوش دو متر بپره بخنديم بهش

يه دوست پسر هم نداريم با شماره دوستش امتحانمون کنه ما هم سربلند از امتحان بيايم بيرون

يه دوست پسر هم نداريم وقتي ناراحتيم الکي از اين حرف هاي اميد دهنده بزنه مثلاً همه چي آرومه و اينا

يه دوست پسر هم نداريم بهش بگيم مي خوام پرايد بخرم بگه بقيه پولشو من مي دم ??? بخر

يه دوست پسر هم نداريم که ثانيه به ثانيه يادآوري کنه که ما فقط دوستاي معمولي هستيم

يه دوست پسر هم نداريم خودمونو واسش لوس کنيم بگه خبه خبه اداي احمق ها رو در نيار

يه دوست پسر هم نداريم يه کم شعور داشته باشه به شعورش توهين کنيم

يه دوست پسر هم نداريم بهمون بگه مواظب خودت باش از پياده رو برو رسيدي خونه تک بزن

يه دوست پسر هم نداريم نگران اين باشيم که يه وقت تو برنامه هاش سفر يه هفته اي به تايلند نزاره

يه دوست پسر هم نداريم وقتي عصباني هستيم با فاميل صداش کنيم مثلاً گوش کن آقاي فلاني

يه دوست پسر هم نداريم برادرزاده ي ? سالمون نياد بگه عمه فکر کنم هيشکي تورو دوست نداره

يه دوست پسر هم نداريم سرما بخوره هي قربون صدقه صداي گرفتش بريم

يه دوست پسر هم نداريم اس ام اس عاشقونه بفرسته واسمون به جاي جواب عاشقونه گير بديم اين اس ام اس رو کي برات فرستاده؟هـــــــــــــا

يه دوست پسر هم نداريم شب ها آرزوي وصال کنه روزها آرزوي فراق

يه دوست پسر هم نداريم بدونه اس ام اس رو فقط نمي خونن بلکه جواب هم ميدن

يه دوست پسر هم نداريم هي سفر کاري با دوستاش بره شمال

يه دوست پسر هم نداريم از ترس ترور شخصيتي بخاطر سيبيل هامون هر دو روز يه بار بريم آرايشگاه

يه دوست پسر هم نداريم تو خيابون گربه ببينيم بپريم بغلش بگيم واي ببخشيد از ترس بود

يه دوست پسر هم نداريم درک صحيحي از زمان داشته باشه.ميگه ? دقيقه ديگه زنگ مي زنم هفته ي بعد زنگ نزنه

يه دوست پسر هم نداريم وقتي ميگيم داره واسم خواستگار مياد ناراحت بشه نگه چه خوب

يه دوست پسر هم نداريم هر روز بهش بگيم تو ديگه مرد شدي وقت زن گرفتنته

يه دوست پسر هم نداريم هر وقت ميره مسافرت شارژر گوشيشو جا بزاره تا برگرده گوشيش خاموش باشه هر غلطي خواست بکنه

.... يه دوست پسر هم نداريم

علم و دانش همان قدرت است ...
كاربر(ان) زير تشكر كردند: Farnaz, mohammad

لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.

06 اکتبر 2011 23:47 #12327 توسط Ehsan
استاد: وقتی بزرگ شوی چه میکنی ؟
شاگرد: عروسی
استاد: نخیر منظورم اینست که چكاره میشوی ؟
شاگرد: داماد
استاد: منظورم اینست وقتی بزرگ شوی چه میکنی ؟
شاگرد: زن ميگيرم
استاد: احمق ، وقتی بزرگ شوی برای پدر و مادرت چه میکنی ؟
شاگرد: عروس ميارم
استاد: لعنتی ، پدر و مادرت در آینده از تو چی میخواهد ؟
شاگرد : نوه!

اين تصویر برای مهمان پنهان می‌باشد.
برای ديدن آن ثبت نام و يا وارد سايت شويد.

كاربر(ان) زير تشكر كردند: Farnaz, FeanoR, NicoleL2

لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.

09 اکتبر 2011 17:57 #12514 توسط Ehsan
گاو ماما می کرد٬گوسفند بع بع می کرد٬سگ واق واق می کرد. همه با هم صدا می زدند حسنک کجایی؟ شب شده بود اما حسنک هنوز به خانه نیامده بود حسنک مدت های زیادی است که به خانه نمی آید. او به شهر رفته ٬ و در آنجا شلوار جین و تی شرت های تنگ به تن می کند. او هر روز صبح بجای غذا دادن به حیوانات٬جلوی آینه به مو های خود ژل می زند٬ موهای حسنک دیگر مثل پشم گوسفند نیست، چون او موهای خود را گلت می کند. دیروز که حسنک با کبری چت می کرد٬ کبری به او گفت که تصمیم بزرگی گرفته است٬ کبری تصمیم داشت حسنک را رها کند و دیگر با او چت نکند٬ چون کبری با پترس چت می کرد. پترس همیشه پای کامپیوتر نشسته بود و چت می کرد. پترس دید که سدسوراخ شده اما انگشت او درد می کرد چون زیاد چت کرده بود او نمی دانست که سد تا چند لحظه دیگر می شکند. پترس در حال چت کردن غرق شد و مرد. برای مراسم تدفین او کبری تصمیم گرفت با قطار به آن سرزمین برود اما کوه روی ریل ریزش کرده بود٬ ریز علی دید که کوه ریزش کرده اما حوصله نداشت٬ ریز علی سردش بود و دلش نمی خواست لباسش را در آورد٬ ریز علی چراغ قوه هم داشت٬ اما حوصله دردسر نداشت. قطار به سنگ ها برخورد کرد و منفجر شد٬ کبری و همه مسافران مردند. اما ریزعلی بدون توجه به خانه رفت٬ خانه مثل همیشه سوت و کور بود٬ الان چند سالی هست که کوکب خانم٬ همسر ریزعلی مهمان ناخوانده ندارد٬ او حتی مهمان خوانده هم ندارد٬ او اصلا حوصله مهمان را ندارد. او پول ندارد تا شکم مهمان ها را سیر کند٬ او در خانه تخم مرغ و پنیر دارد اما گوشت ندارد٬ او آخرین بار که گوشت خرید٬ چوپان دروغگو به او گوشت خر فروخته بود. اما او از چوپان دروغگو گله ندارد٬ چون دنیای ما خیلی چوپان دروغگو دارد و دیگر به همین دلیل است که کتاب های دبستان آن داستان های قشنگ را ندارد.....

اين تصویر برای مهمان پنهان می‌باشد.
برای ديدن آن ثبت نام و يا وارد سايت شويد.

كاربر(ان) زير تشكر كردند: mohammad, NicoleL2, milad

لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.

13 اکتبر 2011 18:48 - 13 اکتبر 2011 19:05 #12929 توسط blackfire
و برای مردان آپشنی قرار دادیم به نام کت‌شلوار در حالی که

زنان از افرینش تا روز قیامت از خود می‌پرسند حالا چی بپوشند

.

.

.


دو خصوصیت فقط و فقط تو رانندگی بانوان دیده میشه

۱ – راه نمیرن

۲ – راه نمیدن

.

.



.

خسیسه از یکی میپرسه چیکار میکنید که زنهاتون دوستون دارن؟

میگه مثلا وقتی داره ظرف میشوره بغلش میکنم نازش میکنم بوسش میکنم

خسیسه میگه شیرم همینجوری باز باشه !!؟

.

.

.

.

.

پسر :

من اندازه ساسان مایه دار نیستم مثل اون بنز ندارم

اما عاشقتم

دختر:

من هم عاشقتم

داشتی می گفتی ساسان دیگه چی ها داره!؟

.

.

.

یه مثل قدیمی هست که میگه

لذتى که در ۱۰شدن امتحان با تقلب هست

در ۲۰شدنش بدون تقلب نیست

.

.

.

غضنفر تو آسفالت تور پهن میکنه تا ماهی بگیره

بهش میگن آخه تو چقد خری

میگه من خر ، من نفهم من گاو

این حیف نون چی !؟

۲ ساعته وایساده از من ماهی بخره

.

.

.

وقتی دو تا خانم با هم صحبت می کنند

اونی که ساکته به حرف طرف مقابل گوش نمی کنه

بلکه به مطلب بعدی که می خواد به اون بگه فکر می کنه

.

.

.

هیچی چندش آور تر از این نیست که بخوای یه تف جانانه کنی

بعد به محض اینکه بگی خخــــخخخخخخ .

یکی از دوستات جلوت سبز شه و مجبور شی تفت رو قورت بدی

.

.

.

جهان سوم جایی است که همه در حال خوردن و کشیدن و کردن هستند

غصه و آه و دق را عرض کردم

.

.

.

نیوتون در بیانیه ای افشا کرد که

علاوه بر زمین ، یخچال هم دارای جاذبه است

.

.

.

عدم امنیت یعنی تویِ یه توالت باشی که فاصله سنگِ توالتش تا “دَر” بیش از ۱ متر باشه

دَرش قُفل نداشته باشه و به بیرون باز بشه !

.

.

.

خدا زن را آقرید , بعدش لوازم آرایش را و سپس جراحی پلاستیک را و بعد از آن پروتز

و بعدتر از آن لباس های زیبا را

و وقتی دید باز هم زن ها زیبا نمیشن، دیگه آخرین راه را فتوشاپ دید!

.

.

.

میگن تو جهنم نتنها دمپایی دستشویی همیشه خیسه

بلکه شلنگش هم افتاده رو زمین !

.

.

.

خدا معجزه کرد، آدمو آفرید

توهم بیا یه معجزه کن ، آدم بمون !

.

.

.

تفکر عمیق حبف نون :

در عجبم از نخود و لوبیا با این جثه‌ی ریز، که چه بادهای عظیمی در خود نهفته‌ دارند !

.

.

.

خسیسه ! کرم معده میگیره

کرم تو معده خسیسه زخم معده میگیره !

.



.

.

به سلامتی اولین زن شوهرداری که عاشقش شدم !

…………
مادرم را عرض کردم !

.

.

.

.

.

.

در دنیا فحشهایی وجود دارند که بار عاطفی شان از صدتا کلام عاشقانه بیشتر است

مثل : دیووونه !

دوستت دارم دیوونه !

.

.


.

کاش اون قدرت جاذبه ای که بالش اول صبح داره ، بالش آخر شبم داشت !

.

.


.

تو که چشمات

لنزِ

دماغتم که عمل کردی…

نصف وزنتم لوازم آرایشِ … !

نه بابا تو خودتم خودت و قبول نداشتی !

.

.

.

میدونی چیه ؟

اونقدری که واسه تو مایه گذاشتم ، اگه به دسته بیل آب میدادم تا حالا میوه داده بود !

.

.

.

.

یک روز مردی با عجله پیش دکتر میره و می گه:

سلام دکتر! زود بیا، آپاندیس زنم درد گرفته

دکتر میگه: من که یک هفته پیش آپاندیس زنتون رو عمل کردم،

مگر می شود یک زن دو تا آپاندیس داشته باشه؟

آن شخص می گه: نه، ولی یک مرد که می تواند دو تا زن داشته باشد!

.

.

.

مغز انسان پر کارترین جای بدنه

اون همه ۲۴ ساعت روز و همه ۳۶۵ روز سال و کار میکنه

کار اون از لحظه تولد آغاز میشه و فقط وقتی متوقف میشه

که ما وارد سالن امتحانات میشیم!!!

.

.

.

فکرشو بکن اگه بابات میتونست فکرتو بخونه

اون موقع هر ۵ دقیقه یه چک آبدار میخوردی !

.

.

.

یارو تو توالت میمیره ، روحش تو هواکش گیر میکنه !

علم و دانش همان قدرت است ...
كاربر(ان) زير تشكر كردند: mohammad

لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.

17 اکتبر 2011 10:30 #13113 توسط mohammad
یه شوهرم نداریم...
یه شوهرم نداریم شب که دیر میاد خونه ببینه رو کاناپه خوابمون برده دلش بسوزه دیگه دیر نیاد!


یه شوهرم نداریم وقتی بهش میگیم من رو بیشتر دوس داری یا مامانتو ، بگه توام چه سوالایی می پرسی ، هر دوتون رو دوس دارم دیگه ! خوشحال شیم از اینکه ما رو خیــــــــــــــلی دوس داره " قدِ مامانش "


یه شوهرم نداریم عاشق قرمه سبزی باشه ، ما هم که بلد نیستیم درست کنیم ! بگیم بین من و قرمه سبزی یکی رو انتحاب کن !!

یه شوهرم نداریم , نداریم که نداریم به درک اسفل یه لامبورگینی هم نداریم غروب جمعه ای بریم بگردیم دلمون نگیره !

یه شوهرم نداریم گانگستر باشه، هیچ کس جرات نکنه بهمون بگه بالا چشمت ابروئه !

یه شوهرم نداریم صبح جمعه ای بهمون بگه خانومم شما بگی "ف" ناهار فرحزادیم !

یه شوهرم نداریم وقتی میپرسه دوسم داری یا نه ؟ بهش بگیم خره من دوست دارم چرا نمیفهمی

یه شوهرم نداریم، دوتایی قربون صدقه بچه نداشتمون بریم !

یه شوهرم نداریم از جبروت مردونش استفاده کنیم زنگ بزنه پشتیبانی بگه این سرعت اینترنت چه مرگشه پس!خانومم کارای اینترنتیش عقب مونده!

یه شوهرم نداریم خوش قیافه باشه، برای استحکام بیشتر پایه های زندگیمون همیشه موهای پر کلاغیش از ته بزنیم که هیچ زنی جز خودمون نتونه بهش نگاه کنه !

یه شووورم نداریم غروب که میشه بعد از دو شیفت کار کردن ، با دست پر بیاد خونه در رو با پاش باز کنه ، بریم کیسه ها رو از دستش بگیریم بگیم خسته نباشی آقا .

یه شوهرم نداریم شب بگیم ببرمون بیرون اونوقت بگه نه , ما هم از لجمون تایر ماشینشو پنچر کنیم شب که میخواد بره سر کار ببینه کلافه شه , ما هم موزیانه بخندیم بگیم آخی الهی اشکال نداره عزیزم ولی خب باز خوبه دیشب نخواسیم بریم بیرون وگرنه میخورد تو ذوقمون !

یه شوهرم نداریم وقتی میریم کنار دریا ما رو ترک جت اسکی بنشونه!

یه شوهرم نداریم صبح به صبح نون تازه برامون بخره !


یه شوهرم نداریم تا غم و ناراحتی توی چهره مون ببینه بگه مگه من مردم که تو ناراحتی ؟

یه شوهرم نداریم انقد عاشقمون باشه واسه غافلگیر کردنمون با یه زرافه ی طفل بیاد خونه !

یه شوهرم نداریم یکمی بهش غر بزنیم دلمون باز شه!


یه شوهرم نداریم بهمون بگه از خواب که بیدار میشی ، اول تو چشای من نیگا کن بعد به اون مانیتور ِ لامصّب !!


یه شوهرم نداریم واسش ناز کنیم بگیم قبل از خواستگاریت تو حافظ یه تفال زدم این اومد !

لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.

17 اکتبر 2011 11:07 #13115 توسط mohammad
این یکی اگه یه ذره در چهارچوب قوانین نبود به بزرگی خودتون ببخشید:D :D
یه پسربچه کلاس اولی به معلمش میگه :

خانوم معلم من باید برم کلاس سوم

معلمش با تعجب میپرسه برای چی ؟

اونم میگه :

آخه خواهر من کلاس سومه اما من از اون بیشتر میدونم و باهوش ترم

توی زنگ تفریح معلمه به مدیر مدرسه موضوع رو میگه اونم خوشش میاد میگه بچه رو بیار تو دفتر من چند تا تست ازش بگیریم ببینیم چی میگه

معلمه زنگ بعد پسره رو میبره تو دفتر بعد خانوم مدیره شروع میکنه به سوال کردن

خوب پسرم بگو ببینم سه سه تا چند تا میشه اونم میگه نه تا

دوباره میپرسه نه هشت تا چند تا میشه اونم میگه هفتادو دو تا

همینجوری سوال میکنه و پسره همه رو جواب میده دیگه کف میکنه به معلمش میگه به نظر من این میتونه بره کلاس سوم

خانوم معلم هم میگه بزار حالا چند تا من سوال کنم

میگه پسرم اون چیه که گاو چهار تا داره اما من دو تا دارم؟

مدیره ابروهاشو بالا میندازه که پسره جواب میده :

پا

دوباره خانوم معلمه میپرسه:

پسرم اون چیه که تو توی شلوارت داری اما من تو شلوارم ندارم

مدیره دهنش از تعجب باز میشه که پسره جواب میده :

جیب

دوباره خانوم معلمه سوال میکنه:

اون چه کاریه که مردها ایستاده انجام میدن اما زن ها نشسته و سگ ها روی سه پا

تا مدیره بیاد حرف بیاره وسط پسره جواب میده :

دست دادن

باز معلمه سوال میکنه :

بگو ببینم اون چیه که وفتی میره تو سفت و قرمزه اما وفتی میاد بیرون شل و چسبناک

مدیره با دهان باز از جاش بلند میشه که بگه این چه سوالیه که پسره میگه:

آدامس بادکنکی

دیگه مدیره طاقت نمیاره میگه بسه دیگه این بچه رو بزارید کلاس پنجم

من خودم همه سوالهای شمارو غلط جواب دادم!

:)) :)) :)) :)) :)) :)) :))
كاربر(ان) زير تشكر كردند: Ehsan, کوچکترین طرفدار, mohammad

لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.

17 اکتبر 2011 11:32 #13117 توسط Ehsan
بعد از اجرای موفقیت آمیز طرح تفکیک جنسیتی در سراسر اماکن خصوصی و عمومی کشور ؛ به بررسی روند رشد و نمو یک کودک (پسر) از مهد کودک تا پیری میپردازیم :
اسم کودک را جواد در نظر میگیریم که همراه با همکلاسی خود به نام رضا در حال برگشت از مهد کودک است.[/size]

1) در مسیر برگشت از مهد کودک :

لضا لضا (همان رضا ) مامانم میخواد لنج (گنج) طلا بیاره ها !

رضا : مامان چیه ؟!


2) 3 سال بعد در مسیر رفت به مدرسه داخل سرویس مدرسه

راننده رو به بچه های داخل سرویس : همه زود چشاشونو ببندن داریم از کنار یه مدرسه دخترانه رد میشیم!

جواد : رضا رضا ، دختر چیه ؟


3 ) 5 سال بعد از 3 سال ؛ زنگ تفریح ؛ مدرسه راهنمایی

رضا : جواد من دیشب از بالای پشت بوم یه چیزی تو حیاط خونه همسایه دیدم.

جواد : چی ؟

رضا : دختر ! دختر ! بالاخره دیدم

جواد : جون مادرت ؟! یالاه بگو چه شکلی هستن اینا !


4) 4 سال بعد از قبلی! سرکوچه جواد اینا

رضا : جواد چیکار داشتی گفتی زود بیا

جواد : رضا دیشب یکی به گوشیم زنگ زد.صداش خیلی عجیب غریب بود.یواشکی حرف میزد و میگفت یه دختره و از من میپرسید آیا پسرم ؟!

رضا : تو چی گفتی ؟

جواد : گفتم آره پسرم و بعدش دختره غش کرد !


5 ) 6 سال بعد ؛ دانشگاه

جواد : رضا راسته میگند پشت این دیواره پر از دختره ؟!

رضا : آره منم شنیدم.میشنوی دارن میخندن! مگه اونا هم میخندن ؟


6 ) چند سال بعد ، شب خواستگاری

جواد : ببخشید یعنی الان شما واقعا یه دخترید ؟!


7 ) چند ماه بعد ، شب ازدواج

جواد : خوب الان باید چیکار کنیم ؟!

خانم : هیچی دیگه ،خسته ایم باید بخوابیم.شما هم برو تو اتاق خودت بخواب!


8 ) خیلی سال بعد ، دوران کهولت

جواد : دیشب مادر خدا بیامرزم به خوابم اومد گفت نمیخواهید بچه بیارید ؟

خانم : از کجا بیاریم.تو جهیزیه من که بچه نبود ، تو چرا نخریدی یه دونه ؟


9) خیلی سال بعد

نسل ایرانی منقرض شد...

اين تصویر برای مهمان پنهان می‌باشد.
برای ديدن آن ثبت نام و يا وارد سايت شويد.

كاربر(ان) زير تشكر كردند: کوچکترین طرفدار, mohammad, mohammad

لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.

18 اکتبر 2011 00:19 #13187 توسط Arefeh
از یارو میپرسن چرا زنتو دوست داری میگه به خاطر صداقت نجابت عدالت و اصالت!
صداقت:روز اول که با چند تا مرد دیدمش گفت دوستامه فهمیدم صداقت داره
نجابت:روز بعد با چند تا مرد دیگه بود تا منو دید سرشو انداخت پایین فهمیدم نجابت داره
عدالت:رفتم دم در خونشون دیدم یه صف طولانی هست به من گفت برو اخر صف فهمیدم عدالت داره
اصالت:رفتم دم در خونه مامانش اونجا هم یه صف طولانی بود فهمیدم اصالت داره!
.
.......................................
از مرده میپرسن نامزد داری؟
میگه اره
میگن درموردش تحقیق کردی؟
میگه:اره بابا همه ی پسرهای محل میگن دختر باحالیه!
كاربر(ان) زير تشكر كردند: mohammad

لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.

مدیران انجمن: Ehsanblackfire

Please publish modules in offcanvas position.