Skip to main content


تابلویی که سیلوستر استالونه از مایکل جکسون کشید

شاید ندانید که یک ستاره‌ی فیلم‌های خشن و اکشن هالیوودی هم می‌تواند دستی در کار نقاشی داشته باشد و حتی دورتر از ذهن آنکه پیش از قدم گذاشتن در وادی سینما رویای بدل شدن به یک هنرمند نقاش را در خیال می‌پرورانده است. فرد مورد نظر ما، کسی است که با نام راکی شهرتی جهانی بهم زد و یک شبه در دل منتقدان، مارلون براندوی جدید سینما شد. در ماه می امسال موزه‌ی هنر معاصر Musée d'Art Moderne et d'Art Contemporaine در شهر نیس فرانسه میزبان تابلوهای نقاشی راکی سینمای آمریکا، سیلوستر استالونه بود. sly2015.jpg این بازیگر، کارگردان، نویسنده و تهیه کننده این بار در قالب یک نقاش تابلوهایی را که طی بیش از پنجاه سال خلق کرده بود، در معرض نمایش گذاشت.استالونه در روز افتتاح گالری برابر با ۱۶ می در محل حضور داشت تا تحلیل خود را از تابلوهایی که به دیوار آویخته شده بودند ارائه دهد. استالونه معتقد است که ما دو چهره داریم: "یک چهره عمومی است و دیگری محرمانه. هنر هم همین است. اختلاطی از احساسات. و وقتی بتوانید این را به روی بوم نقاشی منتقل کنید حسی شگفت‌انگیز به شما دست می‌دهد." آثار اخیر استالونه با جاده‌های بزرگی به رنگ سیاه، سپید و رنگ مورد علاقه‌اش قرمز خونی که حاصل پرتاب رنگ روی بوم است؛ فضایی بزرگتر، غمبارتر و انتزاعی‌تر دارند. در کنار طرح‌هایی از شخصیت‌های سینمایی بازی شده توسط استالون، نقشی از جیمز دین ستاره‌ی جوانمرگ شده‌ی هالیوود و بریجیت نیلسن همسر سابق سیلوستر؛ یکی از تابلوها مربوط به مایکل جکسون است. تابلوهای سیلوستر البته پیشتر در سال ۲۰۱۳ در نمایشگاهی در روسیه معرفی شده بودند. در ویدیویی که در ادامه مشاهده می‌کنید او در حال تحلیل تابلویی است که در سال ۲۰۱۰ یکسال پس از فوت مایکل جکسون کشید. سیلوستر استالون و مایکل جکسون در دهه هشتاد میلادی روابط دوستانه‌ای داشتند. استالون مایکل را برای شام به خانه‌اش دعوت کرد و مایکل استالون را به تماشای تور BAD. sly-mj-Bad-Tour-Backstage.jpg
تور بد
استالون با استفاده از سمبل‌ها و ترکیب رنگ در تابلویی که از مایکل جکسون کشیده است، سعی کرده تا برداشت خود از شخصیت و درونیات وی را به نمایش درآورد. او می‌گوید که از مایکل جکسون در حرفه‌ی سینمایی‌اش الهام گرفته است. او برای مایکل شخصیتی پیچیده و دوگانه قائل است و می‌گوید که مایکل نماینده‌ی هنرمندان بسیاری است که صاحب چنین ویژگی‌ای هستند. استالونه از آن با عنوان ماسکی بر چهره یاد می‌کند و ما را به یاد رابین ویلیامز، کمدینی می‌اندازد که همواره خندان است و همه را می‌خنداند اما در خلوت خود از افسردگی رنج می‌برد و به ناگاه به زندگی خود پایان می‌دهد. استالونه می‌گوید که مایکل خود را به فرد دیگری تبدیل کرد و این گفته ما را به یاد مانیفستی می‌اندازد که مایکل در سال ۱۹۷۹ در ۲۱ سالگی نوشت: "ام‌جی (MJ) نام من خواهد بود. دیگر مایکل جکسون نیستم. من یک شخصیت کاملا تازه می‌خواهم. یک ظاهر کاملا تازه. من باید فرد کاملا متفاوتی بشوم. کسی که دنیا را شوکه می‌کند. من جادویی خواهم شد." ام‌جی با مایکل جکسون یکی نیست. ام‌جی شخصیت هنری اوست که از طریق الهاماتی که از دنیای کودکان دریافت می‌کرد به منصه ظهور رسید. اما مایکل جکسونی که در کتاب زک اومالی معرفی شده، از این شخصیت کودکانه به دور است. در کتابی که به نبوغ تجاری وی می‌پردازد و شخصیت او را در این عرصه‌ بررسی می‌کند، مایکل جکسون فردی بی‌احساس و به زیرکی روباه توصیف شده است. بری گوردی، مردی که مایکل را در کودکی به استخدام کمپانی خود درآورده بود در مقدمه‌ی کتاب زندگی نامه‌ی او می‌نویسد که مایکل جکسون صاحب دو شخصیت کاملا متمایز بود. مایکل همیشه می‌گفت که می‌خواهد از طریق هنرش فرصت فراری در اختیار مردم دنیا قرار دهد. پس از جنگ جهانی دوم این هدف بسیاری از هنرمندان از جمله فرد آستر - هنرمند مورد علاقه‌ی مایکل - بود؛ ایجاد حس فرار از واقعیت و گم شدن در رویا برای مردمی که از سختی‌های روزمره به تنگ آمده‌اند. مایکل شخصیتی را برای القای این حس فرار و لذت بردن از هنر در برابر مردم خلق کرد اما او که از کودکی در صنعت موسیقی بزرگ شده بود به خوبی می‌دانست که این صنعت بسیار تاریک و شیطانی است و به کسی رحم نخواهد کرد. مایکل خود گفته است که "یک مشت پستِ احمق" در کارهای او مداخله می‌کردند و سعی داشتند تا از پشت به او خنجر بزنند. مایکل برای رویارویی با این شیاطین، نیاز به چیزی داشت که استالونه از آن با عنوان شرارتی زیبا و نمایشی یاد می‌کند. او در برابر صنعت موسیقی بسیار زیرک، هوشیار و بی‌باک عمل میکرد. و البته این شخصیت پنهانی او بود. مایکل جکسونی که در رسانه‌ها ظاهر می‌شد و به باور عامه‌ی مردم رسید، مردی بود ساده لوح و نه چندان باهوش.
سیلوستر استالونه در این ویدیو در مورد پادشاه پاپ می‌گوید: "مایکل جکسون همواره به عنوان یک سرگرم‌کننده‌ی بزرگ مطرح بوده است اما همچنین فکر می‌کنم که میراث او بینش فوق العاده‌ای را به جهان من تزریق میکند، جهان سرگرمی، جهان شعبده." "من همیشه احساس می‌کردم که مایکل جکسون یکی از بزرگترین دوگانگی‌ها است. او بیش از آنکه یک خواننده باشد یک تردست و شعبده باز بود. او شخصیتی آفرید که دیگر حتی خودش هم نبود. تبدیل به یک چیز دیگر شد. او تلاش کرد تا این شخصیت را از طریق لباس و تغییر ظاهرش بروز دهد." Sylvester_Stallone_painting-of-Michael-Jackson.jpg "اما از همه مهمتر من همیشه احساس می‌کردم که مغز او به دو سوی مختلف کشیده می‌شود. از یک سو تحت تاثیر معصومیت جوانان یا تصاویر و برداشت‌های کودکانه بود و به آن سو کشیده می‌شد. و در عین حال یک جنبه‌ی شریر وجود داشت. و این فرد شریر حتی زیباست، یک شریر سیاه نیست. این یک شرارت نمایشی است. و فکر می‌کنم او این ماسک را با مهارت به چهره می‌زد، زیرا با تلاشی که برای ساده و خام بنظر رسیدن - همچون یک کودک - به خرج می‌داد، مردم را منحرف می‌کرد. برای همین گل‌هایی را بر روی سرش کشیدم. مردم می‌گفتند مردی که چنین است (استالونه به گل‌ها اشاره می‌کند) هرگز نمی‌تواند چنان (دستش را بر روی رنگ‌های تیره و خشنی که اطراف تصویر مایکل کشیده قرار می‌دهد) باشد. اما در حقیقت، در عمق وجودش در زیر لباس‌ها (اشاره به رنگ‌های تیره‌ی استفاده شده برای بدن مایکل) او خودش را یک انسان جنجگو می‌بیند. برخلاف اینکه یک شخصیت منفعل فرض شده است، مایکل جکسون یک دستگاه مولد انرژی بود." MJ-sly-dangeroustour.jpg
تور دنجروس
"همچنین او مجموعه‌ای از تضادها و اغتشاشات بود؛ و نبوغ بدون شک، اما به قیمت گزافی تمام شد. دردناک است ولی ما شخصیت‌هایی را بازی می‌کنیم که خودمان ساخته‌ایم. فرد دیگری را خلق می‌کنیم که در نهایت از بین می‌رود و محود می‌شود و شما باقی می‌مانید و خودتان را در آینده می‌بینید. بیشتر آنها آنچه را که می‌بینند دوست ندارند و شروع می‌کنند به انهدام خودشان. برای همین از تماشای فیلم‌های بیوگرافی خوانندگان متنفرم، در بخش نخست می‌گویند روزی روزگاری صاحب بچه شد، ثروتمند شد... و سپس وقتی پیام‌های بازرگانی تمام می‌شود در بخش بعدی شاهد افول و سقوط آنها هستیم. تعداد کمی جان سالم به در می‌برند. من همیشه می‌گویم که یک هنرمند دو بار می‌میرد. بار دوم از نظر فیزیکی می‌میرد که بخش ساده‌ی ماجراست. مرگ حرفه‌ای، روزی که مجبور است ماسک‌اش را بردارد، روز مرگش است. در آن روز همه می‌گوید آه تو هم که مثل ما هستی، اصلا خاص نیستی." سیلوستر استالون در ادامه می‌گوید که بازیگران نیز در دنیای مشابهی زندگی می‌کنند و او که خود درگیر همین جریان بوده، سعی کرده است تا احساسات خویش را در غالب آثارش در پیش چشم مردمان به نمایش بگذارد. او در آخر به تابلوی مایکل اشاره می‌کند و می‌گوید: "من این را درک می‌کنم." منبع: eMJey.com / artnet

گفته‌ها و مصاحبه‌ها