Skip to main content


کاترین جکسون از خاطرات مایکل گریزان است

روز سه‌شنبه کاترین جکسون مادر مایکل در جدیدترین مصاحبه‌اش با سی‌ان‌ان از غم از دست دادن فرزندش گفت. "روزی نمی‌گذرد که به فرزندم فکر نکنم. او می‌بایست اکنون با ما می‌بود. به خاطر سهل انگاری یک پزشک از دنیا رفت و تحمل این موضوع بسیار دشوار است، براستی دشوار است." اما کاترین برای غلبه بر ناراحتی‌هایش چه می‌کند؟ او از خانه‌ای که ۴۰ سال (از ۱۹۶۹) در آن اقامت داشت رخت بر بسته و به عمارتی تازه ساز در منطقه‌ی مرفه نشین هیلتاپ در لس آنجلس رفته است. او از خاطرات هیونهارست فراری است، خاطراتی که می‌گوید خانه‌ی قدیمی جکسونها را در چنگال خود اسیر کرده است. "مایکل ۱۱ ساله بود که به این خانه آمدیم. او بیست و چند ساله بود که خانه را ترک کرد. بودن در آنجا تمامی خاطرات را برایم زنده می‌کند. این خاطرات اکنون برایم دردناک هستند چرا که او دیگر با ما نیست." در خانه‌ی جدید دیوارها با آثار هنری مورد علاقه‌ی مایکل تزیین شده‌اند اما عکسی از خودش دیده نمی‌شود. سه فرزند مایکل عکس‌های پدرشان را در اتاق‌های خود آویخته‌اند اما مادربزرگ از آنها پرهیز می‌کند. روز چهارشنبه زادروز کاترین است اما در خانه خبری از جشن نیست. او یک شاهد یهوه است و طبق مذهبش، جشن حرام است. کوچکترین فرزند مایکل، بلنکت ۹ ساله یاد پدرش را به شیوه‌ی خاص خودش گرامی می‌دارد. او موهایش را کوتاه نمی‌کند. موهای قهوه‌ای صاف و بلند او از همیشه بلندتر است و به نیمه‌های کمرش می‌رسد. کاترین می‌گوید: "او دوست ندارد موهایش را کوتاه کند زیرا پدرش در آن زمان موهای او را اینگونه دوست داشت و می‌خواست موهای او بلند باشد. اما فکر می‌کنم عاقبت روزی فرا خواهد رسید که او مجبور می‌شود موهایش را کوتاه کند." بنلکت در خانه درس می‌خواند اما برادر و خواهرش، پرینس ۱۴ ساله و پاریس ۱۳ ساله به یک مدرسه‌ی خصوصی می‌روند. "آنها درس‌شان خیلی خوب است. هر روز به مدرسه می‌روند." بچه‌ها از اخبار مربوط به دادگاه رسیدگی به قتل پدرشان دور نگاه داشته شده‌اند. دادگاه تا ماه سپتامبر به عقب افتاده است اما وقتی آغاز شود آنها چند هفته‌ای مادربزرگ را مانند قبل، این اطراف نمی‌بینند. کاترین می‌گوید در دادگاه خواهد بود. "قصد دارم هر روز آنجا باشم. اگر بتوانم، خواهم رفت." می‌گوید اگر شرایط خاصی پیش آید، دادگاه را برای مدتی ترک می‌کند. برای مثال اگر عکس‌های کالبدشکافی پسرش بیش از حد تحمل او باشند. "شنیده‌ام که می‌خواهند تعدادی از عکس‌های مربوط به کالبد شکافی بدن او را نمایش بدهند. نمی‌خواهم چنین چیزی ببینم. پس بیرون می‌روم و در راهرو به انتظار می‌نشینم تا وقتی که تمام شود و سپس بازمی‌گردم. اما احساس می‌کنم که باید در دادگاه حضور داشته باشم." این نخستین بارش نخواهد بود. ۶ سال قبل روزها همراه با مایکل و سایر اعضای خانواده در دادگاهی که سرانجام مایکل را تبرئه کرد، حضور می‌یافت. آن روزها مایکل خسته بود. "بله من هر روز آنجا بودم. می‌خواستم برای حمایت از او آنجا حاضر باشم. زیرا می‌دانستم که اتهاماتش فقط یک مشت دروغ هستند. من از خدا خواستم که حقیقت روشن شود. می‌دانستم اگر حقیقت روشن شود، پسرم آزاد به خانه بازخواهد گشت و چنین شد." او شایعه‌ی بیماریش را رد می‌کند: "من هنوز اینجا هستم و خدا را شکر می‌کنم." منبع: eMJey.com / CNN.com