Skip to main content


لایونل ریچی از خاطراتش با مایکل می گوید

لایونل ریچی (Lionel Richie) میهمان شوی تلویزیونی جاناتان راس (Jonathon Ross) بود تا به تبلیغ آلبوم و تور جدیدش بپردازد. او طی این مصاحبه از خاطراتش در گروه کومودورز (Commodores) و همراهی با گروه جکسون فایو نیز سخن گفت: راس: شما با جکسون فایو تور داشتید، چقدر طول کشید؟ البته در آن زمان در گروه کومودورز بودید. Lionel-Richie-1.jpgریچی: راستش من آن زمان هنوز دانشجو بودم. ما دو و نیم سال با این بچه ها (جکسون فایو) بودیم. و باید بگویم که من برای مدتی بسیار طولانی فکر میکردم مایکل و برادرانش مثل کوتوله ها هستند و فقط قدشان کوتاه مانده است، زیرا پشت صحنه مانند بچه ها بودند ولی به محض آنکه بر صحنه قدم می گذاشتند، بدل می شدند به صحنه گردانان حرفه ای و تمام عیار. این بچه های کوچک دور صحنه مثل فرفره چرخ میزدند، به اطراف سر می خوردند، می توانستند برقصند و بخوانند، هر کاری انجام میدادند، کت شان را می انداختند روی شانه هایشان، کلاه داشتند، همه چیزشان مثل ستاره ها بود. اجازه بدهید یک داستان بامزه برایتان تعریف کنم. ما در اطاقمان در هتل بودیم و آنها ما را عملا دست می انداختند. تصور کنید ساعت ۷ صبح است و شما در تخت تان در خواب ناز هستید که یکدفعه می شنوید که (لایونل بر روی میز می کوبد) «لطفا در رو باز کنین، منم مایکل، در رو باز کنین»... نه باید اینطوری بگویم (در تقلید از مایکل صدایش را نازک میکند) «در رو باز کنین، منم مایکل!» راس: هنوز هم صدایش همین طور است. (خنده) ریچی: و رونالد، نوازنده ی باس، از جایش بلند شد و در را باز کرد. آن بیرون جرمین با یک سطل آب یخ منتظر مانده بود و آن را روی رونالد پاشید و بعد صدای جیغی را شنیدیم که خون را در رگهایمان منجمد کرد. آنها همیشه از این قسم شوخی ها با ما می کردند. و آخر سر هم کارمان به پرتاب بالش می کشید. راس: برای حل و فصل ماجرا؟ ریچی: این تنها راهی است که میشود از بعضی از بچه ها انتقام گرفت. ای بابا، شما الان باید کمی به من کمک کنید، در مخمصه افتادم. (خنده ی جمعیت). و ما نمی توانستیم والدین را در جریان این اتفاقات قرار دهیم، زیرا مدام می گویند باید مراقب بچه ها باشید، مراقب بچه ها باشید، در حالیکه ما می خواستیم حساب بچه ها را برسیم و نیست و نابودشان کنیم. راس: پس لابد داخل بالش ها سنگ و آجر می گذاشتید؟ ریچی: و آنها هم یک ترفند کوچک داشتند. پشت بچه ها یعنی مایکل و مارلون قایم می شدند تا دست ما به آنها نرسد و آن وقت از آن پشت، جکی ما را میزد. بنابراین می توانم بگویم در تمام آن دوران کار من این بود که مایکل را به این طرف و آن طرف پرت کنم، چراغ خواب بشکنم، یک بار او (مایکل) آنچنان به پرواز درآمد که واقعا فکر کردم زخمی اش کرده ام. او همیشه سرجایش می ایستاد. (خنده) راس: آیا برای تماشای اجرای زنده اش می روید، آخر مایکل برای انجام تور خداحافظی اش بازگشته است. ریچی: من هیجان بسیاری دارم و مدتهاست در گوشش می خوانم که "از آن خانه دل بکن و برگرد به صحنه"... می دانید تمامی ما، همه مان، ما برای همیشه مسائل شخصی خودمان را داریم اما چیزی که خوب می دانیم چطور انجام دهیم، اجرا روی صحنه است. و اگر بتوانم فقط اگر بتوانم یک بار او را روی صحنه ببرم، اوضاعش مرتب می شود. راس: همه برای تماشای دوباره ی او مشتاق اند. او به خارق العاده ترین صحنه باز میگردد، برایش آرزوی موفقیت می کنیم. منبع: eMJey / MJFC

گفته‌ها و مصاحبه‌ها