Skip to main content


آنچه نميخواهند راجع به مايكل جكسون بدانيد

نگارش: Christopher Hamilton هنگاميكه نام مايكل جكسون را ميشنويد، به چه فكر ميكنيد؟ ابله؟ جنايتكار؟ صحنه گردان بزرگ؟ مرد اهل كسب و كار؟ هرچه كه فكر ميكنيد، تمامي افكار خود را از پنجره بيرون بياندازيد و بياييد حقايقي را با هم بررسي كنيم.... سالهاست رسانه ها به او لقب ”جكسون ابله“ (Wacko Jacko) داده اند. چه اتفاقي براي MJ رخ داد؟ آيا او زماني بزرگترين فرد در موسيقي نبود؟ از چه زماني به يك ابله تبديل شد؟
mj0041.jpg
تمام كاري كه بايد انجام بدهيد اينست كه ببينيد مايكل از چه وقت ”ابله“ جلوه داده شد. اين اتفاق به دوران آلبوم ”Thriller“ برنمي گردد. اين جالبست كه يك مرد اهل رقص و آواز باشيد. اين همان چيزي بود كه آنها ميخواستند. ”فكر مبدل شدن به يك مرد متفكر اهل كسب و كار، به سرت نزند. مبادا كاتالوگ Beatles را خريداري كني. فكر ازدواج با دختر الويس پريسلي را به مغزت راه نده. مبادا جرات آن را پيدا كني كه با صنعت موسيقي به شيوه ي خودشان در بيافتي.“ مايكل زماني ”ابله“ خوانده شد، كه فعاليتهاي كسب و كاري خود را كه پيش از آن كسي در انجامش موفق نشده بود، آغاز كرد. مايكل دو سمبل موسيقي را در دست گرفت و آنها را تكه تكه كرد. در تمام مدت عمرمان، ما با دو حقيقت بمباران ميشويم. بيتلها (Beatles) بزرگترين گروه موسيقي تاريخ بودند و الويس پريسلي هم سلطان موسيقي راك اند رول (Rock and Roll). مايكل كاتالوگ بيتلها را خريد و با دختر سلطان راك ازدواج كرد.
اگر من حتي نسبت به درستي و نيكوكاري بشر بدگمان نبودم، ميگفتم كه مايكل با ليزا ماري پريسلي ازدواج كرد فقط براي اينكه آنهايي را كه الويس را سلطان ميپنداشتند، وادار به پذيرش اين موضوع كند. بيتلها گروه بزرگي بودند، اما نه آنقدر كه حق انتشار آهنگهايشان را براي خودشان حفظ كنند. الويس بزرگ بود، اما آهنگهايش را خودش نمي نوشت. مدير اجرايي اش، Col Tom Parker، مغز متفكري كه پشت الويس پنهان بود، به او داروهاي تجويز شده ميخوراند و خودش تمامي كارهاي دفتري وي را انجام ميداد. مايكل به عنوان يك هنرمند، اشتباهي مرتكب نميشد. با آلبوم ”Off The Wall“، اولين هنرمند منفردي بود كه چهار آهنگ از آلبومش، در بين ده آهنگ پر فروش قرار گرفتند. آلبوم ”Thriller“، پر فروش ترين آلبوم موسيقي تاريخ، با هفت آهنگ پرفروش در بين ده آهنگ از پرفروش ترينهاي سال. آلبوم ”Bad“ اولين آلبوم با پنچ آهنگ شماره ي يك، (حتي آلبوم Thriller هم فقط دو آهنگ شماره ي يك داشت). تمامي اينها خوبست. اما اين تمامي كاري است كه تو بايد انجام بدهي. ”بخواني و برقصي“.
و مايكل ميخواست بزرگتر از اينها باشد. او كاتالوگ ”Sly and the Family Stone“ افسانه اي را خريد و كسي اهميت نداد. وقتي كه او كاتالوگ بيتلها را خريد، مردم توجه كردند. كمپاني سوني، با اشتياق فراواني كه در صاحب شدن حق انتشار آهنگهاي بيتلها داشت، به يك معامله ي پنجاه پنجاه با جكسون تن داد. در نتيجه انتشارات موسيقي Sony/ATV شكل گرفت. اكنون مايكل نيمي از حق انتشار آهنگهاي تمامي هنرمنداني را كه با كمپاني سوني قرار داد بسته اند، در اختيار خود دارد. ميتوانيد ليست كامل اين آهنگها را در sonyatv.com مشاهده كنيد. حق انتشار بيش از 900 تا از آهنگهاي سنتي آمريكايي از هنرمنداني چون Tammy Wynette, Kenny Rogers, Alabama. تمامي آهنگهاي Babyface. آهنگهاي لاتين از خوانندگاني چون Selena و Enrique Iglesias. آهنگهاي Roberta Flack, Mariah Carey, Destiny's Child, 2pac, Biggie و FleetWood Mac؛ تنها نمونه اي از آهنگهايي هستند كه مايكل حق انتشارشان را در اختيار دارد. شمار مهمترين اين آهنگها، فراتر از يكصد هزار ميرود.
”اين مرد چه ميكند؟ هيچكدام از بزرگان موسيقي چنين كارهايي انجام نداده اند. نه حتي Bono, Springsteen و يا Sinatra. او فكر ميكند كيست؟ تلافي اين كار ها را بر سرش درآوريد.“ براي اينكه كسي را ”تنبيه“ كنيد، بايد به چيزي كه بيش از همه به آن علاقه دارد، حمله ور شويد. من ديگر توضيح اضافي در اين مورد نميدهم.
تنها افرادي كه در اين صنعت با مايكل همراه شدند، Prince و تا اندازه اي كمتر از وي، George Michael بودند. واكنش آنها در برابر George Michael، اعلام هم جنس باز بودن وي بود. Prince سخت جنگيد و حرفش را زد. اما با اين وجود همچنان مجبور بود براي انتشار آهنگهايش به يك كمپاني پخش عمده متوسل شود. Prince ميتوانست بهترين سهم معامله را بدست آورد، اما در آن صورت نتيجه اش سالها ابله و دردسر ساز خوانده شدن، مي بود. بهترين لحظه براي آنان، كنفرانس مطبوعاتي Sneddon (دادستان پرونده ي اتهامات مايكل) بود. ”گرفتيمش“. هرگز چنين احساس خوشحالي و رضايتي به اين وضوح ابراز نشده بود. چه كسي اهميت ميدهد كه آيا ما مدرك داريم يا نه؟
مايكل تبرئه شد. جشن نگرفت. به خانه رفت و سپس آمريكا را ترك كرد. بهترين كاري كه ميشد انجام داد. حالا دشمنان او چه كاري براي انجام دادن دارند؟ او رفته است. ”رفته؟ يعني چه كه به بحرين رفته؟ خوب، اگر اينجا نيست پس ما چگونه بايد او را گير بياوريم؟ سريع، يك مقاله نويس پيدا كنيد تا مايكل را بر روي خرابي هاي به جا مانده تصوير كند. آه اين كار را انجام داده ايم، خوب، پس حالا چه ميتوانيم بكنيم؟“ در ظاهر امر چنين بنظر ميرسد كه مايكل فعاليتي براي بدست آوردن پول انجام نميدهد. حتي اگر شمار CD هاي او را كه هفتگي به فروش ميرود نشماريم ـ 15 هزار CD در هفته، رقم خاصي براي مايكل نيست ـ كاتالوگهاي Sony/ATV براي مايكل پول است. مبلغ هنگفت. اين حقيقت كه هيچكس از اين منبع درآمد حرفي نميزند، گواهي است بر صحت آن. آنها ترجيح ميدهند به شما بگويند كه مايكل ورشكسته شده است تا اينكه حقيقت را بگويند. نورلند هنوز در تملك مايكل است. خانه ي خانوادگي جكسون ها در Encino، هنوز در تملك مايكل است. مايكل همچنان كاتالوگ بيتلها را از طريق مشاركت پنجاه درصدي اش با سوني، و همچنين حق انتشار تمامي آهنگهاي خود را در اختيار دارد. و اين همان راز كوچك ماست.
مايكل جكسون بدون اغراق در مسيري قدم ميگذارد كه پيش از او، هيچكس در آن راه نرفته است. اگر او شرح حال خود را بنويسد، يكي از جالب ترينهاي تاريخ خواهد بود. يك مرد سياه پوست بدون داشتن تحصيلات مدرسه اي، با وجود نفرت، احساسات نژاد پرستانه، وجود دشمنان در داخل تيمش، و رسانه هايي كه مايلند با بالاترين قيمتها خريده شوند؛ به قدرتمند ترين فرد در صنعت موسيقي بدل شده است. اگر Sony قوه ي ادراك داشت، همين حالا به مايكل پيشنهاد ادامه ي همكاري ميداد. اين تنها راه ممكن براي پول در آوردن از قبل كاتالوگهاي مايكل است. Tommy Mottola كارش را در سوني به خاطر اينكه مدير نا كارآمدي بود، از دست نداد. اين نتيجه ي يك جنگ بود. MJ حقيقت او را فاش ساخت و سوني مجبور شد تا Mottola را كنار بگذارد زيرا ديگر سودي برايشان نداشت.
كمپاني ها هميشه اين كار را انجام ميدهند. دقت كنيد كه هيچوقت هيچيك از مديران سوني و نه حتي Mottola از MJ به خاطر افترا زدن به آنها، شكايت نكردند. مايكل همواره نسبت به كارفرماهايش در كمپاني سوني/اپيك وفادار بوده است. به مراسم گرمي در سال 1984 برگرديم. او حتي Walter Yetnikoff را كه بعدا رييس يكي از شركتهاي پخش سوني شد، همراه خود بر روي صحنه آورد. او هميشه از Dave Glew, Mattola و ديگر مديران سوني در سخراني هايش هنگام دريافت جوايز، قدرداني كرده است. سوني هنوز هم ميتواند با مايكل خوب تا كند، اما شايد خيلي دير شده باشد. اگرچه آنها همچنان مجبورند ظاهر دوستانه شان را حفظ كنند، اما تا كي ميتوانند اين كار را انجام دهند؟ اگر من جاي آنها بودم، هنوز هم مايكل را به عنوان يك هم پيمان ميخواستم و نه يك دشمن. اين يك معامله ي پر سود متقابل است/بود. اگر من يكي از دشمنان MJ بودم تا سر حد مرگ ميترسيدم، وقتيكه او با شيوخ ميلياردر عرب در آن طرف آبها زندگي ميكند. حرفم را باور كنيد. آنها آنجا نيستند تا در مورد ماركهاي معروف لباس بحث كنند و تصميم بگيرند. يك شركت عظيم توده اي در حال شكل گيري است.
در آخر، حقايقي كه در اينجا نوشته ام، نبايد تنها باري باشد كه به گوش شما ميخورد. اما نكته ي غم انگيز در اينست كه اتفاقا هست. من نگران بودم كه نكند مايكل بر اثر ترديد هيئت منصفه سقوط كند. اين ناجوانمردانه بود. اگر من حالا دارم اين حقايق را در EURweb براي شما بازگو ميكنم، ميتوانيد باور كنيد كه رسانه ها هم آنها را ميدانند. اگر آنها دهانشان با هر خبري كه مربوط به MJ باشد آب مي افتد، به اين خاطر نيست كه او ”Thriller“ را ساخته است. آنها ميدانند كه اوضاع از چه قرار است. در موردش فكر كنيد. كلام آخر اينكه، مايكل به عنوان مردي كه متهم به سو استفاده ي جنسي شده است، شناخته نخواهد شد. او براي ”Thriller“ شناخته نخواهد شد. او به عنوان مردي شناخته خواهد شد كه با صنعت موسيقي درافتاد و پيروز گرديد و زندگي كرد تا داستان را بازگو كند. اين كتابي است كه ارزش خواندن را دارد.
آنچه خوانديد، مقاله اي بود از Christopher Hamilton با عنوان “آنچه نميخواهند راجع به مايكل جكسون بدانيد“ كه در EURweb توسط شخص نويسنده منتشر شده است. Christopher Hamilton نويسنده اي است كه در مورد وقايع صنعت ساخت فيلم و موسيقي مينويسد و مقالات او در رسانه هاي بسياري چاپ ميشود. تماس با او از طريق این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید ممكن است. منبع: http://www.eurweb.com/story.cfm?id=24224