Skip to main content


مصاحبه ي Stuart Backerman

در تاريخ 18 دسامبر ، استوآرت بكرمن, سخنگوي پيشين مايكل، مصاحبه اي را با يك مجله كانادايي به انجام رساند. اين مصاحبه واقعا مايوس كننده است. بنظر ميرسد بكرمن روابط صميمي و لذت بخشش با بسياري از طرفداران مايكل را از ياد برده باشد. به همين دليل خواندن اين متن كار چندان ساده اي نيست. اين مصاحبه ي طولاني, به مطالبي كه بايد انتظار خواندنشان را در كتاب نوشته شده توسط بكرمن و مارك شافل داشته باشيم, اشاره دارد بكرمن مصاحبه را با تعريف كردن چگونگي ورودش به تيم مايكل جكسون آغاز ميكند. او همزمان با نمايش ويژه برنامه ي "زندگي با مايكل جكسون" به اين تيم وارد شد تا حيات دوباره اي به حرفه ي مايكل جكسون ببخشد. او در تهيه قسمت دوم اين برنامه با مايكل همكاري كرد. مدتي بعد نورلند مورد هجوم پليس قرار گرفت و مايكل متهم به آزار و اذيت جنسي يك پسربچه شد. اكنون وظيفه ي بكرمن "كنترل اوضاع بهم ريخته" بود. و او خيلي زود به چهره اي شناخته شده در تلويزيون مبدل گشت. بكرمن از اينكه هميشه در نورلند مانند يك مهمان تشريفاتي به او خوش آمد گفته ميشد, لذت ميبرد. "احساس ميكردم كه مرده ام و به بهشت رفته ام." او خانواده اش را به نورلند آورد و آنها از روابط نزديكي كه با مايكل داشتند, لذت ميبردند. تعداد محدودي اين شانس را بدست مي آوردند. بكرمن مانند هركس ديگري كه از درهاي نورلند وارد شده است, توافقات محرمانه اي را به امضا رساند. اما هيچگاه فرم محرمانه ي استخدام رسمي را امضا نكرد. و اين يك اشتباه بزرگ بود. او حالا آزاد است كه هرچه ميخواهد بگويد و بنويسد. و اين كار را هم كرد. او مايكل را "بچه و خام" خواند و با قضاوت هرچه ناعادلانه تر گفت "او مشق شبش را انجام نميدهد و اساسا به حرفهاي كسي كه آخر از همه صحبت ميكند, گوش ميدهد." بكرمن با خونسردي ميگويد "تكه اي از وجود من هنوز به مايكل علاقه دارد و نسبت به او حساس است" بكرمن ادامه ميدهد "اما احساس او نسبت به چيزها قابل قبول نيست. ميدانيد, مثل اين است كه روي پوست تخم مرغ راه ميرويد چون مايكل چيزهاي خوب را دوست دارد. "خبرهاي خوب به من بدهيد" عبارتي است كه مايكل معمولا در هنگام مكالمات تلفني با مديران اجرايي اش, بيان ميكند. او نميخواهد چيزهاي بد بشنود. احساسم اين است كه او به درستي نميداند كه چه اتفاقي دارد مي افتد. و اينكه چرا او خودش را درگير اين همه مشكل كرده است. چون او خودش را بي اندازه از بقيه جدا نگاه داشته و بنابراين تا آنجا كه بايد, نسبت به مسائلي كه در خارج جريان دارد آگاهي و زيركي لازم را ندارد. بسياري از پاراگرافهاي اين مصاحبه به معرفي شخصيت حقيقي استوآرت بكرمن اختصاص يافته است. و اين همان چيزي است كه ديگر براي طرفداران مايكل اهميت ندارد. ديگر مهم نيست كه او چه كسي است و چه ميكند. و استوآرت بكرمن علت جدايي اش از تيم مايكل را روابط او با Nation Of Islam و رهبرش لوييز فراخوان ذكر ميكند. او ميگويد كه به محض ورود فراخوان به نورلند, مشاوران تيم فورا از مداخله منع شدند. بكرمن ادعا ميكند كه در زمان مكالمه ي تلفني يكي از اعضاي اين گروه اسلامي, در آنجا حضور داشته و شنيده است كه ميگويد: "ما بايد اين يهودي ها را از آنجا بيرون كنيم." او ميگويد كه اين گفته شامل "دبي رو" همسرسابق مايكل و مادر دو فرزندش نيز ميشود. به عقيده ي استوآرت "مايكل اختيار زندگي خودش را ندارد" .... وقتي از او سوال شد كه آيا رفتاري در مايكل وجود داشت كه موجب ناراحتي او ميشد, پاسخ داد: بله, اما چيزهايي هم وجود داشت كه راجع به مايكل دوست داشتم. خوش" رفتاري اش و اينكه احساسات ديگران را ميفهميد و به آن اهميت ميداد. و من در درونش قصد انجام كارهاي خوب را ديدم. از طرف ديگر چيزهايي وجود داشت كه مرا نسبت به مايكل آشفته ميكرد. او بسيار زود تحت تاثير احساساتش قرار ميگيرد. او گاهي اوقات به من اعتنا نميكرد انگار كه اصلا نميدانست من كه هستم. بعضي وقتها يك سردي واقعي بين ما وجود داشت و برخي اوقات هم روابطمان گرم بود. يك دمدمي مزاجي واقعي دو او وجود داشت كه مرا آشفته ميكرد. من نگران شده بودم كه شايد بيشتر جنبه هاي منفي كه در مورد شخصيت مايكل گفته شده بود, حقيقت داشته باشد. اما اين افكار را از ذهنم دور كردم چون براي او كار ميكردم و من وفادارد بودم و نگذاشتم اين افكار به ذهنم راه يابد. من ديدم . من فهميدم كه امكانش وجود دارد, حتي در مواردي احساسش كردم. اما آن را از ذهنم دور كردم تا كاري را كه برايش حقوق ميگرفتم، انجام دهم. مانند يك سخنگوي وفادار . من هيچ مدركي مبني بر اينكه مايكل جكسون رابطه ي جنسي با بچه اي داشته است, نداشتم, پس تا آنجا كه به من مربوط ميشود, او استحقاق دادرسي عادلانه را دارد. و من صادقانه اميدوارم كه اتهامات نادرست باشند. در ادامه ي مصاحبه, بكرمن در مورد اينكه چه بر سر جكسون "تنها و از خود بيزار شده" خواهد آمد, گفت: "او ميتواند خودش را به شيوه ي ديگري خلق كند. اما تنها در صورتيكه بيگناه شناخته شود و مهمتر از آن, اگر مسئوليت بپذيرد و دوباره خودش را دوست بدارد." جالب آن است كه در طي اين مصاحبه, استوآرت بكرمن كوچكترين حرفي در مورد طرفداران مايكل جكسون به ميان نمي آورد. او از روابطش با طرفداران همانند دوستي اش با مايكل, سو استفاده كرد. اما طرفداران مايكل جكسون بسيار قدرتمند هستند, همانطور كه بكرمن قطعا بايد فهميده باشد. و وقتيكه كتاب او بر روي قفسه هاي كتاب فروشي ها جاي بگيرد, طرفداران مايكل جكسون جزو خريداران آن نخواهند بود. منبع: Vancouver Sun Magazine

گفته‌ها و مصاحبه‌ها