10 می 2012 17:37 #24155
توسط NicoleL2
من هیچوقت نفهمیدم چرا آدما زیرِ پتو احساس امنیت میکنن...
حالا گیریم یه قاتل اومد توی اتاق خواب بعد حتما ً
میگه :
الان اومــــــدم بکــــشمـــــــِــــت... اَه لعنتی پتو داره نمیشه!
زنگ زدم پشتیبانی میگم: چرا سرعت اینترنتم کم شده؟
میگه: چون کندی سرعت دارین!
گفتم خیالم راحت شد، یه خانواده از نگرانی در اوردی ! پس دلیلش اینه! البته خودمم شک کرده بودم!
کاربردی ترین چیزی که من از کتاب علوم دوران مدرسه یاد گرفتم اینه که وقتی در ترشی یا مربا باز نمیشه, بگیرمش زیر آب گرم !
تا حالا شده وسط خنده هاتون یهو صدایی شبیه خرناس بچه شیر در بیارین؟!؟!؟!؟!
یکی از معضلات زندگیم اینه که همیشه تو سر برگ امتحان جلوي نام, اسم و فاميلو كامل مينویسم بعد تازه ميبینم پايينش نوشته نام خانوادگي!
دوتا جمله خفن دارم نه حسین پناهی گردن میگیره نه دکتر شریعتی
موندم چیکارش بکنم !
دقت کردین !؟
احتمال اینکه جهتی که یو اس بی رو تو بار اول وصل میکنی درست باشه یک در میلیونه !
شما یادتون نمیاد یه زمانی مامور آبخوری بودن کلی ابهت داشت واسه خودش !!!
یکی دکتر میشه...
یکی مهندس میشه...
منم درس عبرت شدم برای بقیه !!!
دقت کردین جمله ی "با تمام احترامی که واستون قائلم"
استارتی است براي ضايع كردن طرف مقابل؟؟!!!
اگه فکر میکنی چون کوچیکی تاثیر گذار نیستی،
پس تا حالا تو اتاقی که پشه بوده نخوابیدی حتما!
به یک عدد " Shift " جهت همکاری با " Delete " برای پاک کردن کمی خاطره نیازمندیم!
تو دوران مدرسه هفته آخر عید که میشد همه قول وقسم می خوردیم جمعا نیایم مدرسه!
فردا که میشد همه اومده بودن ببینن کی نیومده.
یعنی عاشق اون اتحادمون بودم !!!
وقتی رفت ناراحت شدم؛ اما بعد دیدم چقد آدمهای باحال تر هستند،
خوشحال شدم؛ کاش زودتر میرفت و وقت ما را هم نمیگرفت...والا...!
یکی از پر استرس ترین لحظات دوران ابتدایی وقتی بود که دیکته تموم میشد،مبصر دفترا رو جمع میکرد میذاشت رو میز معلم,
هی حواسمون به دفترمون بود ببینیم کی نوبت صحیح کردن دیکته ما میشه نوبتمون که میشد همش چشمون به خودکار معلم بود ببینیم غلط داریم یا نه، قلبمونم تند تند میزد...
هــــــــــــــــــــــــ ــــی روزگار یادش بخیر
بچه که بودیم یه بازی بود به نام :
«همه ساکت بودند ناگهان خری گفت»
صد برابر پلی استیشن ۳ لذت داشت!
یارو تو خیابون داره یه طرفه خلاف میآد ، بعد راهنما هم میزنه!
کودک ده ساله پشت موتور نشسته، یه دستش توی گچه. خلاف هم میره!
چند وقت پيش با بابام دعوام شد، دستشو برد بالا که
بزنه تو صورتم...!
منم يهو رفتم تو فاز هندي گفتم:
بزن بابا..!
بزن !
بزن بذار بفهمم که پدر بالا سرمه...!
بزن که بفهمم هنوز بي صاحاب نشدم...!
بزن بابا!
ودر نهايت ناباوري بابام زد تو گوشم !!!
مسخره ترین سوالی که میشه از یکی پرسید:
- میتونم بهت اعتماد کنم ؟!
در تاریخ حتی یک مورد هم نوشته نشده که کسی در پاسخ گفته باشد : نه من صلاحیت ندارم و آدم امانت داری نیستم!
این را باید بفهمید نه اینکه بپرسید!!!
فردای من و تو باز هم تاریک است
سالی که نکوست از بهارش پیداست...
كاربر(ان) زير تشكر كردند: FeanoR, kingmichael, Michaellover, aisan
لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.