× به گفتگوی مایکلی خوش آمدید

زمان سرانجام فرا رسید
برای یک گردهمایی
برای آشنایی بیشتر
و برای ارزش نهادن به میراث مایکل جکسون

سؤال داستان هایی از مایکل جکسون

24 ژانویه 2012 15:52 #20248 توسط Farnaz
یه نتوع کوچولو!:

آيا ميدانيد كه عكس چارلي چاپلين بر روي كاور تك آهنگ كم ياب Smile چاپ شده است.

آيا ميدانيد كه كتاب زندگي نامه ي مايكل به قلم خودش در سال 1988، پر فروش ترين كتاب سال در بريتانيا و ايالات متحده بود.

آيا ميدانيد كه جرمين جكسون، زماني داماد بري گردي ـ مدير كمپاني موتون ـ بوده است.

آيا ميدانيد كه در مراسم جوايز سول ترين در سال 1993، مايكل به خاطر آسيب ديدگي مچ پايش، آهنگ Remember The Time را نشسته بر صندلي چرخدار اجرا كرد.

آيا ميدانيد مايكل در هنگام اقامت در هتل، اغلب اوقات نوشته هايي را خطاب به طرفدارانش از پنجره ي هتل براي آنان به پايين مي اندازد.

آيا ميدانيد كه مكالي كالكين، پدر خوانده ي دو فرزند مايكل، پرينس و پاريس است.

آيا ميدانيد مجسمه ي طلايي مايكل و شامپانزه اش با نام ”مايكل جكسون و بابلز“ كه توسط جف كانز خلق شده بود، در مزايده اي در سال 2001 به مبلغ 5.615.750 دلار به فروش رسيد.

آيا ميدانيد كه ”مونوپولي“ بازي مورد علاقه ي مايكل است.

آيا حيوانات مورد علاقه ي مايكل در باغ وحش نورلند را مي شناسيد:

جيناين شتر مرغ، ماسلز مار، لوئي لاما، سوزي خرگوش، عمو توكي قورباغه، اسپانكي سگ، آقاي تيبز قوچ، كراشر اژدرمار 300 پوندي، ماهالي زرافه و بابلز شامپانزه.
عروسكهاي نرم بابلز نيز زماني در فروشگاههاي اسباب بازي بصورت محدود به فروش ميرسيد.

آيا ميدانيد كه مايكل زماني مجسمه ي سيماني آنارسيس، قهرمان يونان باستان كه عاشق تصوير خودش شده بود را در باغ خانه اش نگهداري ميكرد و از روي شوخ طبعي نامش را ”مايكل“ گذاشته بود.

آيا ميدانيد كه مايكل جكسون، پدر خوانده ي مايكل، پسر باري گيبسون، عضو گروه بي جيز است.

آيا ميدانيد كه مايكل از محصولاتي نظير نوشابه هاي غير الكلي، بسته هاي شكلات، شال گردن، تي شرت و عروسك حمايت تبليغاتي به عمل آورده و تصوير وي بر روي تمبرهاي پستي به چاپ رسيده است.

آيا ميدانيد كه مايكل هرگز بطور رسمي هيچ تعليم رقصي نديده است.

آيا ميدانيد كه كافه رستوران Hard rock café تلاش جدي اي براي خريد يادگاري هاي مايكل به انجام رسانده است.

آيا ميدانيد كه مدرك تحصيلي مايكل، ديپلم دبيرستان است. (دبيرستان روزولت در گري _ اينديانا)

URL=https://img4up.com/]

اين تصویر برای مهمان پنهان می‌باشد.
برای ديدن آن ثبت نام و يا وارد سايت شويد.

[/URL]
كاربر(ان) زير تشكر كردند: شايان, M_P, farzam, Termeh, Nasim, NicoleL2, kingmichael, شاپرک

لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.

28 ژانویه 2012 15:50 #20436 توسط Farnaz
در مورد بوسه ي آن دو بر روي صحنه در مراسم جوايز ام تي وي 1994

ـ اين ايده ي من نبود. من وحشت كرده بودم. اين ايده ي مدير برنامه اش بود. من فكر كردم كه كار احمقانه ايه. اما تو يه چشم به هم زدن يه طرف ماجرا شده بودم.

بنظر ميرسيد اين يه ترفند خيلي آشكاره تا اينجوري نشون بده كه همجنس باز نيست.

ـ آره. اما من اينطوري به موضوع نگاه نميكردم. اگه همچين فكري ميكردم اصلا انجامش نميدادم.



در مورد مصاحبه ي سال 1995 ـ پرايم تايم

ـ وقتي الان اون مصاحبه رو تماشا ميكنم، خودم رو نميشناسم. من واقعا ميخواستم ازش حمايت كنم. چقدر ساده لوح بودم. من حتي يه لحظه هم فكر نكردم كه كسي مثل اون ميتونه از من واسه مقاصدش استفاده كنه. اين هيچوقت به ذهنم نرسيد و نميدونم چرا. مطمئنم به ذهن همه رسيده بود غير از خودم.



در مورد اتهامات عليه مايكل و دفاعي كه از وي در برنامه ي پرايم تايم به عمل آورد.

ـ تنها چيزي كه ميتونم بگم اينه كه هيچوقت چيزي نديدم كه ربطي به اين موضوع داشته باشه در غير اين صورت اولين نفري مي بودم كه چيزي عليه اش ادعا ميكردم چون من خودم بچه داشتم. اما هيچوقت همچين چيزي ازش نديدم. وقتي اون حرفها رو در دفاعش تو مصاحبه ميزدم، واقعا منظورم همون چيزي بود كه ميگفتم چون هيچوقت هيچ چيز عجيب يا غير عادي اي نديدم. و من متوجه بودم كه اون رابطه ي فوق العاده اي با بچه ها داره، حالا ميخواد يه بچه ي كوچيك باشه يا يه دختر دو ساله يا چهار ساله... بچه ها واقعا به اون واكنش نشون ميدادن.

آيا هيچوقت نگران شدي كه مبادا چيزي كه بهش متهم شده راست باشه؟

ـ البته كه خيلي نگران بودم. آره. نگران بودم. اما تنها چيزي كه واسه بررسي داشتم، چيزهايي بود كه خودش بهم گفته بود. اون موقع فقط اون پسر و خود اون تو اتاق بودن. پس كي ميتونه واقعا بفهمه كه چه اتفاقي افتاده؟ فقط چيزهايي رو كه اون گفته بود ميدونستم.

و حالا چي فكر ميكني؟

ـ (لبهايش را جمع ميكند) نميدونم. من هنوزم نميدونم. من اونجا نبودم. من هيچوقت چيزي نديدم كه احتمال وقوع همچين چيزي رو نشون بده. و تازه پاي پدر پسره هم اينجا باز ميشه. چرا اون پولها رو قبول كرد؟ اگه به بچه ي من تجاوز ميشد، اون طرف رو از درخت آويزون ميكردم و همون جا ميگذاشتمش تا بميره. هيچي نميتونست من رو بخره. لعنت به اون. اهميت نميدادم اگه حتي يك پني هم نداشتم. من جلوي همه {...}

ـ ميدونم كه اين موضوع تلقي مردم از من رو تحت تاثير قرار داد. عيبي نداره. ميدونم چرا. اما من واقعا عاشقش شدم. نميتونم بگم نيت اون چي بود اما در مورد خودم ميتونم بگم كه من قطعا عاشقش شدم و درگير همه ي اين مسائلي شدم كه حالا بهش افتخار نميكنم.

آيا انكار ميكني كه اون هم عاشق تو شده بود؟

ـ شايد به اندازه اي كه ميتونست، دوستم داشت. نميدونم اون تا چه حد ميتونه عاشق يه نفر باشه. فكر كنم شايد به اندازه ي حداكثر توانش در دوست داشتن، من رو دوست داشت. مثل يه مغز ميمونست كه پيوسته در حال كار كردنه. چيز ترسناكي بود. كسي كه بطور پيوسته سرگرم كاره، حساب ميكنه، حساب ميكنه، كنترل ميكنه. اون من رو اينطوري ميترسوند.“



در مورد آهنگهايش و اينكه آيا در مورد مايكل نوشته شده اند

ـ من اصلا كاري به (اين اصطلاح را به كار ميبرد) مايكل مشت زني“ ندارم. (يعني كوبيدن و انتقاد كردن از اون) علاقه اي به انجام دادنش ندارم. اون همونيه كه هست. ميدونم مردم ميخوان بدونن كه جريان چي بوده و من هم دارم سعي ميكنم بگم بدون اينكه اون رو آدم بده جلوه بدم. ميدوني... سخته، چون موقعيت خيلي بدي بود و گند زده بود به همه چيز.

URL=https://img4up.com/]

اين تصویر برای مهمان پنهان می‌باشد.
برای ديدن آن ثبت نام و يا وارد سايت شويد.

[/URL]
كاربر(ان) زير تشكر كردند: شايان, Nasim, NicoleL2

لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.

30 ژانویه 2012 19:44 #20621 توسط MARIA JACKSON
چقدر از لیزا مری بدم میاد...:puke! آخ مایکل جونم چطوری عاشقش شدی؟؟!!مگه دختر کم بود واسه تو...:D اصلا تو زمینه ی انتخاب همسر خدا وکیلی مایکل بدجور لنگ می زنه و در مورد زنا خیلی بد سلیقه است...همیشه برام سواله که چرا با یکی از دخترای زیبایی که طرفدارش بودن و واسش بال بال می زدن عروسی نکرد تا قدرشو بدونه و خوب بشناستش؟؟:MJ3:

لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.

30 ژانویه 2012 20:58 #20629 توسط Farnaz
منم از لیزا خوشم نمیاد اما خب این اواخر سعی کرد نشون بده که دوسش داشته
دوست داشتم مایکل با تاتیانا بمونه هم خوشگل بود هم مایکلو خیلی دوس داشت :(

URL=https://img4up.com/]

اين تصویر برای مهمان پنهان می‌باشد.
برای ديدن آن ثبت نام و يا وارد سايت شويد.

[/URL]

لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.

30 ژانویه 2012 22:46 #20635 توسط FeanoR

farnaz mj نوشته: منم از لیزا خوشم نمیاد اما خب این اواخر سعی کرد نشون بده که دوسش داشته
دوست داشتم مایکل با تاتیانا بمونه هم خوشگل بود هم مایکلو خیلی دوس داشت :(


دقیقا این حرف منه منم برام سواله چرا مایکل با تاتیانا نموندش و هنوز که هنوزه که من اگه بخوام از بین تمام کسایی که با مایکل کار کردن و دور و برش بودن و همه کسایی که با مایکل در ارتباط بودن رو یکی رو انتخاب کنم من تاتیانا رو انتخاب میکردم

فکر کنم از این داستان های عشقی مایکل یک فیلم درست کنن زمین رو آب برمیداره از بسی که مردم گریه میکنن:D

لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.

31 ژانویه 2012 09:18 #20638 توسط شاپرک
(من هم دارم سعي ميكنم بگم بدون اينكه اون رو آدم بده جلوه بدم......)
شما بیا یه لطفی بکن سعی نکن لیزا خانوم! اتفاقا تو مصاحبه دقیقا اونو بد نشون داده. اگه مایکل رو جورای دیگه و از کسای دیگه اصلا نمیشناختم و این نوشته هارو میخوندم میگفتم چه آدم غیر قابل تحملی!X-(

شب که می شود
خورشید چشمانت را پرواز بده
تا مرگ پروانه به تاخیر بیفتد......

لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.

31 ژانویه 2012 10:00 #20652 توسط blackfire
بازم از بحث خارج شدین ...

علم و دانش همان قدرت است ...

لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.

31 ژانویه 2012 10:43 #20654 توسط Farnaz

blackfire نوشته: بازم از بحث خارج شدین ...

سخت نگیر! بالاخره راجع به همین مصاحبه ها حرف می زدیم


مدت خيلي زيادي از پرايم تايم نگذشته بود كه مشكلاتي پيش آمد.

ـ ما واقعا جاي غير مطمئني وايساده بوديم. زمانهايي بود كه من اصلا نميدونستم اون (مايكل) كجاست. يهو غيبش ميزد.

آخرين باري كه تصوير آنها در كنار هم از تلويزيون پخش شد، برميگردد به مراسم ام تي وي 1995. ليزا در بين جمعيت بود و مايكل بر روي صحنه اجرا ميكرد.

ـ من با عصبانيت به اون نگاه ميكردم. لحظات شرم آوري بود.

چرا با عصبانيت بهش نگاه ميكردي؟

ـ چون شش هفته بود كه نديده بودمش و خبري ازش نداشتم. اون دلخور ميشد و مدتي غيبش ميزد.

ليزا ميگويد بعد از حدود يك ماه كه با بي خبري سپري شده بود، كاركنان او با وي تماس گرفتند و گفتند كه مهم است كه او در مراسم ام تي وي حضور داشته باشد. او قبول كرد كه در مراسم شركت كند به شرط آنكه مجبور نباشد روي فرش قرمز قدم بردارد. آنها موافقت كردند.

ـ {...} من فكر كردم كه دارن از من استفاده ميكنن.

كاركنان مايكل به ليزا گفتند كه مايكل ميخواهد در اين مراسم براي او بخواند و برايش يك سورپريز دارد.

ـ يادم مياد با نگاهم داشتم ميگفتم كه حتي فكر نزديك شدن به من هم به سرت نزنه. ما يك ماهه با هم حرف نزديم. و اون اين پيام رو دريافت كرد. نزديك من نشد. من بعدا باهاش حرف زدم و اون گفت ”به قيافه اي كه به خودت گرفته بودي نگاه كردم و نميدونستم كه اگه بيام طرفت چه بلايي ميخواي سرم بياري.“



ليزا ميگويد كه پس از طلاقشان، مايكل از او خواسته بود كه هيچوقت چيزي در مورد او نگويد. و ليزا حس كرده بود كه مايكل با اين كار آزادي او را سلب ميكند.



مورد مصاحبه اي كه مايكل در سال 1999 با تي وي گايد به انجام رساند

ـ اون از من نقل قول كرد كه ”ليزا ماري به من گفت كه الويس دماغش رو عمل كرده بود.“ و اين كاملا مزخرفه. اين مصاحبه رو خودنم و پرتش كردم تو آشپزخونه.... (به مايكل) من به تو چي گفتم؟



در مورد درخواست طلاق

ـ ديگه بسم بود. بهش گفتم كه طلاق ميخوام. اون تا چند هفته با من حرف نميزد.



سلامتي ليزا مدتي بعد از جدا شدنش از مايكل، دچار بحران شد.

ـ وضع بدنم رو به وخامت گذاشت. حمله هاي ناشي از وحشت داشتم. دو سال تموم از اين دكتر به اون دكتر ميرفتم. مجبور شدم كيسه ي صفرام رو بيرون بيارم. دچار آسم شدم... همه جور بيماري اي داشتم. به همه چي حساسيت پيدا كرده بودم. و هيچكي نميدونست چه مرضي گرفتم. همين موقع ها بود كه روزنامه هاي تبلويد خبر دادن من خودكشي كردم.
مجبور شدم تا يه سال فقط مرغ و بروكلي بخورم. من واقعا دو سال از نظر جسمي و روحي داشتم متلاشي ميشدم. و فكر ميكردم زنده نميمونم.

سرانجام ليزا به نزد يك متخصص هوميوپاتي ميرود و پزشك از او ميخواهد ماده ي پركننده ي دندانش را بيرون بياورد. ليزا ميگويد كه پس از آن نشانه هاي بيماري اش از بين رفت. او تمام مشكلات را ناشي از جيوه ي به كار رفته در ماده ي پركننده ي دندان ميداند.

ـ جيوه ميتونه شما رو ديوونه كنه. ميگن جيوه بي خطره اما بعد از پلوتونيوم، دومين زهر كشنده براي انسانه و اين رو تو دندونهاي مردم كار ميذارن.



در مورد مستند زندگي با مايكل جكسون ساخته شده توشط مارتين بشير

ـ من اون رو تماشا كردم و يه گوشه كز كردم. من همون واكنشي رو داشتم كه هر كس ديگه اي داشت. مثل تماشاي سانحه ي تصادف قطار ميموند. خيلي ظالمانه بنظر ميرسيد. اون يارو (بشير) دستور كار اون رو تو دستش داشت و در تعقيبش بود. من عادت حس بد پيدا كردن واسه اون (مايكل) رو ندارم چون اون خوشش مياد بعضي وقتها حس همدردي مردم رو راه بندازه و من ديگه از اين حسها نسبت به اون بهم دست نميده اما اون بار اينطوري شدم. گفتم ”اوه، نه، اين بار ديگه پيچوندنت.“

URL=https://img4up.com/]

اين تصویر برای مهمان پنهان می‌باشد.
برای ديدن آن ثبت نام و يا وارد سايت شويد.

[/URL]
كاربر(ان) زير تشكر كردند: شايان, NicoleL2, شاپرک

لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.

01 فوریه 2012 19:33 - 01 فوریه 2012 19:34 #20750 توسط aisan
فرناز جون من فکر میکنم خیلی گنگ حرف میزنی یا شایدم به خاطر این که بعد از خوندن حرفای لیزا تو شوک بودم این طوری فکر می کنم به هر حال دستت درد نکنه
نمی دونم چرا لیزا این کارارو میکنه:crazy:
تمام حرفاش برخلاف مایکلیه که من میشناسم داره تصویر مایکلو تو ذهنم خراب میکنه%-(
مایکنم با این زن گرفتنش:x_x
به هر حال من اون مایکلو دوست دارم که با شخصیته
خوب من هیچ وقت فکر نمی کردم مایکل فحش بده و بد دهن باشه یا خیلی دیگه از حرفای لیزا در موردش درست باشه:-/
ولی خوب کی میدونه؟:-??

when you have faith in yourself you dont need others to believe in you

لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.

01 فوریه 2012 19:49 - 01 فوریه 2012 19:51 #20752 توسط kingmichael
آیسان جان یه حرفی میزنم فقط قول بده ناراحت نشی

بیشتر ما مایکلو یه فرشته یا یه چیز فرازمینی فرض کردیم
و اینقدر تو این احساس غرق شدیم که گاهی یادمون میره مایکلم آدمه
میتونه عصبانی بشه و یا حتی قهر کنه
هر آدمی تو زندگیش اشتباه کرده و خود مایکل هم اینو قبول داشت
برای همین میخواست مرد درون آیینه رو تغییر بده

تازه حرفای لیزا هم زیاد قابل اعتماد نیست
هرچی باشه اونا از هم طلاق گرفتن و لیزا همونطور که خودش هم میگه دلخوشی از مایکل نداره
پس بعید نیست یکم مسائلو بزرگ کنه

و یه چیز دیگه این که ما نباید به خاطر این چیزا خوبی های مایکلو از یاد ببریم
حتی اگه این کارارو هم کرده باشه (که نکرده)
بازم در مقابل خوبی هاش هیچی نیست
كاربر(ان) زير تشكر كردند: شايان, Nikolay, شاپرک

لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.

مدیران انجمن: مایکلا

Please publish modules in offcanvas position.