× به گفتگوی مایکلی خوش آمدید

زمان سرانجام فرا رسید
برای یک گردهمایی
برای آشنایی بیشتر
و برای ارزش نهادن به میراث مایکل جکسون

سؤال چجوری مایکلی شدی؟

30 می 2011 07:15 #1144 توسط Farnaz
جالبه ها بیشتریاتون 5 6 ساله بودین من از خیلیا شنیدم
نمیدونم چی بگم شایدم چون خودم اینجوری نبودم تصویر ذهنی ندارم از اینکه توی بچگی ام جی فن بشم:D اصلا شاید اینم یکی از معجزه های مایکلیه که بچه ها رو تحت تاثیر قرار میده :x

الناز: بگو قول میدم دعوا نکنم :D

URL=https://img4up.com/]

اين تصویر برای مهمان پنهان می‌باشد.
برای ديدن آن ثبت نام و يا وارد سايت شويد.

[/URL]

لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.

30 می 2011 07:26 #1146 توسط Jasmine Jackson-mjforever
خب اره دیگه راه دیگه ای وجود نداره!
فرناز جان خودت کی مایکلی شدی؟

mj for ever....

اين تصویر برای مهمان پنهان می‌باشد.
برای ديدن آن ثبت نام و يا وارد سايت شويد.

لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.

30 می 2011 07:36 - 30 می 2011 17:29 #1149 توسط Elnaz
فرناز قول داديا! :))


باشه نيلوفر ميگم:

من 6 سال خورده‌ايم بود كلاس اول رو تازه شروع كرده بودم. خاله‌ام تو شركتي كه كار ميكرد دسترسي به دستگاه چاپگر داشت. اون زمان هم اين دستگاه‌ها خيلي بي كيفيت بودن و سياه و سفيد. هميشه براي من پرينت مي‌گرفت كه من رنگ آميزي كنم. عكس جوجه و پرنده و درخت و اين چيزا.

بعد يه روز همراه اين كاغذها يكي ديگه هم بود و خاله‌ام به من گفت اين "مايكل جكسونه!". زير عكسه هم يه چيزهايي به انگليسي نوشته بود كه من اون موقع نمي‌تونستم بخونم كه بعدا فهميدم مربوط به تبليغ آهنگ Man In The Mirror بود.

شايد تا حدود 1 - 1.5 سال بعد من تنها چيزي كه ازش ديده بودم و مي‌دونستم همين عكسه بود. و هي نگاهش مي‌كردم خيلي طرز نگاهش رو دوست داشتم و مي‌خواستم بدونم اين كيه. از مامان مي‌پرسيدم مي‌گفت اين قبلا پوستش سياه بوده الان سفيد شده. من ذهنم نسبت به واژه‌ي "مايكل جكسون" خيلي حساس شده بود و احساس مي‌كردم خيلي اين آدم رو دوست دارم همينجوري و خيلي دوست داشتم چيزهاي بيشتري ازش داشته باشم و ببينم.

بعد از او زمان بود كه اولين فيلم رو ازش ديدم. حتما يادتون هست اون قديما آخر فيلمهاي ويديويي، شو ضبط مي‌كردن. فكر ميكنم كلاس دوم بودم كه يكي از اين فيلمها رو نگاه مي‌كرديم بعد پسر عموم يكهو گفت اين مايكل جكسونه اينو نگاه كنين خيلي جالبه. ويديوي Remember The Time بود. خيلي جادويي بود.

بعد از اون هم چيزهاي بيشتري ازش ديدم. مثلا سال بعدش اولين مونواك عمرم رو ديدم. توي همون تور دنجروس در بخارست كه فكر كنم كل ايران ديدتش. واسه من در اون سن مثل معجزه و شعبده بازي بود اين حركت. و يادمه بعد از ديدن اون كنسرت احساس درد و غم زيادي داشتم. مي‌گفتم اگه مايكل بميره من بايد چيكار كنم و اين حرفها.

ولي عكسه رو ديگه 9 - 10 سالم بود پاره كردم انداختم دور. چون احساس ميكردم خيلي بيش از حد دارم بهش وابستگي پيدا مي‌كنم و شايد نبايد اينطور ميشد. خيلي وسواس پيدا كرده بودم در مورش. مثلا اسمش رو مي‌شنيدم خيلي تپش قلب مي‌گرفتم و اين حالت رو شايد تا دانشگاه هم حتي داشتم!

خيلي زود بعد از پاره كردن عكس هم پشيمون شدم و خيلي غصه خوردم و ناراحت شدم. و با اينكه ميدونستم ديگه ندارمش هر چند وقت يه بار كل اسباب و وسايلم رو مي‌گشتم ببينم شايد اونجاها گذاشتمش و فقط توهم زدم كه پاره‌اش كردم. فكر مي‎كردم خيلي كار بدي كردم و بهش خيانت كردم كه با اينكه خيلي دوستش دارم عكسش رو پاره كردم. يادمه كه حتي ازش معذرت هم خواستم.

توي دوران راهنمايي هم خيلي چيزها مي‌شنيدم در مورد كارهاي نيكوكاري و اينكه مي‌گفتن مايكل حتي به يتيم‌هاي ايران هم كمك كرده و غيره. خلاصه من از همون اول بدون هيچ دليل ابتدايي خاصي، شيفته‌اش بودم تا الان و قطعا تا آخر عمرم.

و شايعات هم اصلا روي من در هيچ سني اثر نداشتن چون هميشه به عكسي كه ازش ديده بودم فكر ميكردم و باورش داشتم و توي قلبم كاملا مي‌شناختمش بدون اينكه حتي يك خط در موردش خونده باشم. و اين رو كه افرادي مثلا خواهر و برادر خودم بتونن دوستش نداشته باشن رو اصلا درك نمي‌كردم.

"Be Like Michael Jackson, "Be Mike-like
bemikelike.wordpress.com
كاربر(ان) زير تشكر كردند: niloofar

لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.

30 می 2011 07:40 #1151 توسط Jasmine Jackson-mjforever
خیلی جالب بود الناز جان...
امیدوارم برای همیشه همینطور مایکلی باشی.

mj for ever....

اين تصویر برای مهمان پنهان می‌باشد.
برای ديدن آن ثبت نام و يا وارد سايت شويد.

لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.

30 می 2011 08:17 #1160 توسط Farnaz

mjforever نوشته: خب اره دیگه راه دیگه ای وجود نداره!
فرناز جان خودت کی مایکلی شدی؟


دیر! من فکر کنم 13 14 سالم بود که دیگه ام جی فن شدم ;;)

الناز: ادمو تحت تاثیر قرار میده حرفات :( خیلی قشنگ بود
یادمه منم یه دورانی وقتی اهنگاشو گوش میدادم یا خوابشو میدیدم تا مدتها دلتنگ بودمو غمگین

به هر حال ممنون از اعتماد شما ;)) :D

URL=https://img4up.com/]

اين تصویر برای مهمان پنهان می‌باشد.
برای ديدن آن ثبت نام و يا وارد سايت شويد.

[/URL]

لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.

30 می 2011 08:25 #1162 توسط Elnaz
مرسی یاسمن جان


lol فرناز

"Be Like Michael Jackson, "Be Mike-like
bemikelike.wordpress.com

لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.

30 می 2011 13:03 - 30 می 2011 13:30 #1173 توسط niloofar
ممنون بچه ها
و ممنون از الناز عزیز منم مثل تو هر وقت اسمشو میشنیدم تپش قلب میگرفتم

لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.

30 می 2011 13:35 - 30 می 2011 13:36 #1175 توسط PARSA_MJ
اولین ویدیوای که از مایکل دادم اسمش چیزی نبود به غیر از black or white سنم هم فقط 5 سال بود

اين تصویر برای مهمان پنهان می‌باشد.
برای ديدن آن ثبت نام و يا وارد سايت شويد.

لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.

30 می 2011 17:06 #1215 توسط شهروز
سلام به بچه‌ها.

الناز خیلی جالب بود. دقیقا آشنایی من با مایکل از همون فیلم‌های ویدئویی شروع شد که آخرش شو می‌زاشتن.

خوب اینم داستان من:

راستش من اهل رشت هستم. ولی نه پدرم و نه مادرم شمالی نیستن!!! به خاطر کار رفته بودن اونجا. و تا ۳ سالگیم اونجا زندگی کردیم. اینو گفتم چون من در همون جا اولین بار هنر مایکل رو دیدم. تقریبا ۲ سالم بود، توی خونه نشسته بودیم و فیلم نگاه میکردیم. وقتی فیلم تموم شد پدرم به مادرم گفت که آخرش مایکل جکسونه ها!!! مادرم هم با خوشحالی گفت پس بزارش. ۳ از ویدئو کلیپ‌هاش در او فیلم بود. تریلر. بیلی جین و بیت ایت. (اینو بگم که از موقعی که اون ویدئو ها رو دیدم تا وقتی که ۹ سالم شده دیگه چیزی از او ندیدم و فقط در مورد او شایعاتی رو شنیدم) تا سن ۱۳ سالگیم از تریلر فقط قسمت اولش رو که در سینما هستن رو یادم بود. وقتی تریلر شروع شد اینقدر ترسیدم که پشت مادرم قایم شدم. خلاصه!! مایکل وحشتناک شد و بعد به سمت دختره حمله کرد بعد یه دفعه دیدم که همه مردم تو جنگل نشستن و دارن اونا رو نگاه می کنن (هنوز نمی دونستم که سینما چیه برای همین واسم مبهم بود که مردم اونجا و توی جنگل ترسناک چی کار میکنن!!!؟؟). از ویدئوی بیلی جین هم فقط از بعد قسمتی که مایکل از پله ها بالا میره رو یادم بود. یادمه که او چراغ هایی که در آخر ویدئو کلیپ روشن میشد رو خیلی دوست داشتم. مدام خوابش رو میدیم. از بیت ایت هم اون صحنه‌ای که روی میز بیلیارد انگشتاشو می زاره روی میز یادم بود. خیلی این حرکتشو دوست دارم.

خلاصه اینارو که دیدیم بابام اون ویدئو رو به کلوپ محل پسش داد. من دیگه تا وقتی ۹ سالم شد از مایکل چیزی ندیم (تازه وقتی ۹ سالم شد هم اون سه تا ویدئو کلیپ رو ندیدم و ویدئو کلیپ «یو راک مای ورلد» رو دیدم) و تا سال‌ها خواب این ویدئو کلیپ ها رو میدیدم و با خوابم حال میکردم.

وقتی ۷ سالم شد ما در تهران زندگی میکردیم، ما وضعمون کمی خوب شده بود به دبی رفتیم و برای اولین بار چیزی به نام ماهواره رو تجربه کردیم. یادمه مادرم اینقدر با ماهواره حال میکرد که کتاب ها رو می زاشت روی هم تا قد تلوزیون شه و دوربین فیلم برداری رو می زاشت رو کتابا تا از تلویزون فیلم بگیره. ما هم نباید صحبت میکردیم تا اون ویدئو کلیپ تموم شه. کانال مورد علاقمون ام تی وی و دی جی بود.

ما ۳ سال اونجا زندگی کردیم. توی یکی از این روزها بود که دیدم داره از از کانال موسیقی فیلم پخش میکنه. (نگو فیلم نیست ویدئو کلیپ مایکل جکسونه). آقا من این ویدئو کلیپ رو نگاه کردم و همین طور دهنم باز موند. خیلی باهاش حال کرد. نمی دونستم مایکه. وقتی دوباره پخش کرد بابام گفت مایکله!!! (وقتی هم دیدم مایکل سیاه نیست اصلا برام مهم نبود) از دوتا جاش بیشتر خوشم اومد. اون جایی که خودشو جمع میکنه و از پله‌ها میره پایین و یکی هم دعوای آخرش. سبک ویدئو خیلی برام جالب بود. همون موقع بود که بابام دستگاه ویدئو خرید و دیگه ما تمام موزیک ویدئوها رو توی اون ضبط میکردیم. هر وقت ویدئو کلیپ های مورد علاقه من پخش می شد من یکبار اون ضبط میکردم ولی برای مایکل جکسون رو هر بار که میدیم ضبط میکردم.تا جایی اینکار رو ادامه دادم که یه بار نوار تموم شد و من رفتم نوار فیلم های خانوادگی مون رو برداشتم روش ضبط کردم و مادرم، پدرم هم نمی دونستن که اون فیلم خانوادگی هست من هم نمی دنستم تا اینکه یکی از نوار های بچگی مون کامل از بین میره رو من یه کتک حساب می خورم. یادمه اون زمان وقتی مایکل بچشو از ساختمون آویزون میکرد چه قدر اخبار نشون داد!! ولی باز هم ازش نه تنها بدم نیومد بلکه عاشقش بود.

ما میایم ایران و دیگه ماهواره نداشتیم تا زمانی که مادر و پدرم طلاق میگیرن و من و خواهرم میریم پیش بابام و اونجا ماهواره نصب میکنه. (من هم که دیگه اون ویدئوهایی رو که مایکل رو روش ضبط کرده بودم نداشتم چون مادرم میگفت اگه اینارو بهت بدم بابات میندازه دور. مادرم هم که ویدئو نداشت من اونا رو ببینم. یه جایی هم قایم کرد بود که هیچ کس نمی دونست کجاست. پس ویدئوی یو راک مای ورلد هم برام مثل رویا شد و در خواب میدیدمش. اینو بگم که از همه بشتر یو راک مای ورلد رو دوست دارم) همینطور دعا میکردم که مایکل جکسون پخش کنه. یادمه که وقتی ازم میپرسیدن که بهترین آرزوت چیه میگفتم «دوست دارم مایکل جکسون اینقدر زنده بمونه که بتونم از نزدیک ببینمش» چون کار پدرم در دبی برگزاری کنسرت بود. من با خودم میگفتم از طریق خوانندهایی که با پدرم دوستن میرم با مایکل آشنا میشم و تهیه کنندهٔ مایکل میشم!!! چه خوش خیال بودم نه؟ خوب نمیدونستم که مایکل مثل این خوانندهای معمولی نیست. (اینو بگم که پدرم یکی از سه نفری بود که در اون زمان جشن ها و کنسرت‌های دبی رو برگزار و تهیه میکرد. یعنی تهیه کننده شون بود.)

خلاصه همینطور زمان میگزره تا شبکهٔ پی ام سی شروع به کار میکنه. سال ۲۰۰۶ یا ۲۰۰۷ بود. یه روز دیدم که داره میگه بهترین های مایکل جکسون در جمعه شب. آقا من تو پوست خودم نمی گنجیدم. (باورتون میشه تا اون زمان هنوز مون واک رو ندیده بودم!!) نشستم و نگاه کردم. منتظر بودم که اون چهار تا ویدئو کلیپ رو که در سال‌های قبل دیده بودم ببینم. ولی بیلی جین و تریلر رو پخش کرد. و اون ۲ تای دیگه رو پخش نکرد.
خیل ناراحت شدم. خیلی دوست داشتم که یو راک مای ورلد پخش کنه که نکرد.

سال ۱۳۸۷ هم دوباره رفتیم دبی و من به اینترنت نامحدود و بدون فیلتر دسترسی پیدا کردم و همین طور گشتم دنبال ویدئوهای مایکل جکسون و اونا رو دیدم و به آرزوی دیرینه‌ام رسیدم.

با سایت ام جی دات کام هم بعد از مرگ او آشنا شدم.

این هم از داستان آشنایی ما با مایکل جکسون. خیلی سرتون رو درد آوردم. ببخشید. تازه خیلی از چیزا رو ننوشتم. مثلا احساسم نسبت به مایکل و هر ویدئو و خواب‌هایی رو که با اون ها میدیدم و توهماتم رو ننوشتم.

موفق باشید. و همیشه هم مایکلی بمانید. در ضمن تبلیغ برای مایکل یادتون نره. از بچه‌های فامیل شروع کنین.

لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.

30 می 2011 17:14 #1217 توسط شهروز
دوستان در ادامه پست قبل بگم که من اولین بار که مایکل رو دیدم. ۳ سالم بود. الان از مادرم پرسیدم بهم گفت.

لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.

مدیران انجمن: مایکلا

Please publish modules in offcanvas position.