Loved اخلاق میان ما

میان هواداران مایکل که طیف وسیعی را شامل می شوند ، یکی از شناخته ترین و محبوب ترین موضوعاتی که مایکل بیان کرد « تغییر : Change » می باشد . و شاه بیت آن « Make A Change » یکی از پرکاربردترین عبارات - شعاری- میان هواداران در سراسر دنیا بوده است . هر کس به نوعی برداشتی از این موضوع و اعمالی ذیل آن داشته است . اما حلقه مفقوده این معادله (تغییر) نه لزوم آن و نه چرایی آن است ؛ بلکه این است که این تغییر باید چه سمت و سویی داشته باشد ؟ برای آنان که به دنبال این تغییر هستند و تنها به تکرار سخن مایکل و استفاده شعاری و ابزاری از آن بسنده نمی کنند و به واقع به دنبال تغییری در خویش هستند .
از نگاهی دیگر ما (نوعی) یعنی هواداران مایکل به مثابه انعکاسی از او هستیم .کسانی که از بیرون به این مناسبات می نگرند ، کردار هواداران را در برخورد با مسائل مختلف – به ویژه نمونه همین شعارها- انعکاسی از چیزی می دانند که ما به آن دلبسته ایم و از آن هواداری می کنیم . مایکل را در این دید نه فقط به عنوان یک فرد مشهور بلکه به عنوان مجموعه ای از تفکرات ، خلقیات ، موسیقی ، اشعار و داستان ها ، زندگی فردی و اجتماعی ، رقص ها و سخنان و... و هر چیز که مورد تاثیرگذاری و الهام است ؛ در نظر می گیریم .
این مقدمه به منظور بیان عنوان اصلی بحث آورده شد . در برآیند دو موضوع فوق به مبحث " اخلاق میان ما " می رسیم . از شعار "تغییر" تا انعکاس بیرونی پدیده ئ مایکل جکسون و بازگشت به پرسش پیشین که " تغییری که به دنبالش هستیم چه سمت و سویی باید داشته باشد ؟ " پاسخ این پرسش به برداشت ما از معیارهای اخلاقی برمی گردد.
هدف این بحث تنها بررسی " اخلاق در موسیقی مایکل " نیست ، که نمونه های بسیاری نیز در آن دیده می شود .
پیش از آن هدف بررسی معیارهای اخلاقی میان خودمان است . در جامعه ای که در بحران اخلاقی به سر می برد و با سرعت سراشیبی سقوط را می پیماید ، تقدیر تر و خشک همین سقوط قهقرایی است ؛ اما به سمت مخالف رفتن بهای گرانی دارد که کمتر کسی حاضر به پرداخت آن است .
از آنجا که معیارهای اخلاقی نسبی هستند و هر فرد دید متفاوتی به آنها دارد ؛ ساده ترین کاری که می خواهیم انجام دهیم به اشتراک گذاشتن تجربه های روزانه خود از اجتماع و محیط پیرامون و بیان کردن دیدمان نسبت به اخلاق در آنها است .شاید هر فرد به تعریفی از معیارهای اخلاقی رسید و راه "تغییر " را یافت .

نسیم جان ، تجربیات این چند سال من به عنوان کسی که دائما با هواداران مایکل از طریق ایمیل و راه های دیگه در تماس بوده ، به این نتیجه می رسه که تا حد زیادی نوشته های شما خلاف واقعیت جامعه هواداران مایکل جکسونه .
یعنی درصد زیادی از هواداران به دنبال یاد گرفتن و آموختن از شیوه زندگی و تفکرات مایکل جکسون نیستن و صرفا نقطه های خالی زندگیشون رو زیر چتر مایکل جکسون پر یا پنهان می کنن . عده خیلی زیادی هم فقط سرگرم می شن و لذت می برن که اتفاقا یکی از اهداف هنر هم همینه .
اکثرا دوست دارن حامی باشن تا پیرو .
اشکالی هم درش نیست ، این شیوه فکری و برداشت اونهاست . پس با توجه به حرف هایی که زدم اصلا نمی شه منش و شخصیت مایکل جکسون رو از روی هوادارهای اون شناخت و یا اینطوری بگم بهتره ، که هواداران آینه شخصیت مایکل نیستند .
تو سایت امجی اعلام کردیم که طرفدار روش و شخصیت مایکل هستیم و افرادی که اینطوری فکر می کنن برای ما در اولویت هستند و به خواسته های اونها بیشتر می پردازیم ، اما همیشه به دیگر هواداران هم توجه کردیم و سعی کردیم خواسته های اونها رو هم در ضمینه اخبار مایکل ، موسیقی و سرگرمی تا حد امکانمون برآورده کنیم .

با یک نگاه خیلی کلی و سطحی می شه دریافت که عده ای کوچک از هواداران مایکل به دنبال مایکلی شدن هستند و یا موفق به این شدن . ( منظور از نظر شخصی و رفتاری )
برای شخص من مثالش ساده ست چون می تونم خودم رو به مثال تبدیل کنم . وقتی یک نگاه کلی می کنم متوجه می شم در طی سال ها چقدر در موردم دروغ ، شایعه ، قضاوت ، بد دهنی و بی مهری انجام شده نه در مقابلم بلکه در جایی که نیستم ، با این واقعیت که من در جامعه هواداران مایکل جکسون پدیدار شدم و اتفاقا مایکل جکسون قربانی همین قضاوت ها بود ! پس برای من انتظار جز این بود اما واقعیت کاملا متفاوته .

مثال دیگه می شه به موسیقی مایکل اشاره کرد . احتمالا تا الان دریافتی که مهمترین رکن هنری مایکل یعنی موسیقی در کمترین توجه بین هوادارانش قرار داره . این موضوع فقط مربوط به فارسی زبون ها نیست .

خیلی براش مثال وجود داره .
شاید یکی دیگه بشه به دادگاه موری اشاره کرد . قبل از اینکه گناهکار شناخته بشه خیلیها حکم اعدامش رو هم امضا کردن و یا آرزو کردند که گناه کار شناخته بشه ! اما اگر اطلاعاتشون از مایکل زیاد بود و پیرو می بودند به جای حامی ، می دونستند که در این شرایط مایکل فقط سکوت می کرد .

اما عده ای هم هستند که بسیار آموختند .
از قضاوت زود پرهیز کردند ، از تمسخر دیگران ناراحت شدند ، به طبیعت اهمیت بیشتری دادن و ...
حتی من عده ای رو می شناسم که نه فقط پیرو بلکه دنباله رو و تکمیل کننده ی روش مایکل هستند و به دنبال ورژن کامل تری از خود مایکل . اما باید بپذیریم که خیلی محدود هستند .


خوشبختانه اکثر افرادی که پاشون به سخنگاه اینجا باز می شه و زمان نسبتا زیادی اینجا دووم میارن از گروهی هستند که پیرو مایکل هستند و روز به روز بهتر شدن رو توشون می شه دید .

ممنون حمید که این موضوعات رو بیان کردی !

یعنی درصد زیادی از هواداران به دنبال یاد گرفتن و آموختن از شیوه زندگی و تفکرات مایکل جکسون نیستن و صرفا نقطه های خالی زندگیشون رو زیر چتر مایکل جکسون پر یا پنهان می کنن . عده خیلی زیادی هم فقط سرگرم می شن و لذت می برن که اتفاقا یکی از اهداف هنر هم همینه .

درسته ! نوشته من هدف دیگه ای داره ، در واقع یک آمارگیری معتبر علمی نیست که بر اساسش اینها رو گفته باشم ! درسته خیلی ها دنبال یاد گرفتن نیستن و عده ای هم فقط براشون سرگرمیه ! اتفاقا عده ای از این افراد رو دیدم که بعد از مایکل کاری به چیزی ندارن و علاقه شون به مایکل همونجا کمرنگ شد و در حال محو شدنه !

یکی از پرکاربردترین عبارات - شعاری- میان هواداران در سراسر دنیا بوده است

من به این اشاره کردم که این عبارت یکی از پرکاربردترین عبارات شعاری بوده ! فکر میکنم طیف وسیعی از هواداران اکتیو مایکل در زمان زنده بودنش از این عبارت بیشترین استفاده رو می کردند . منظورم استفاده ابزاری نیست فقط بیانه . وقتی به وبلاگها و پوسترهای هنری که هواداران میسازن یا شعرها و داستان هایی که برای مایکل می نویسن نگاه میکنی این نگاه مایکل رو میتونی توشون پیدا کنی . در واقع این وجه از شخصیت مایکل برای اونها خیلی مهمه . البته گفتم من آمار دقیقی ندارم ولی هوادارانی که حتی پس از مایکل هم هنوز اکتیو هستند و واقعا با یک فداکاری چشمگیر دنبال کارهای مختلف هستند ، بخصوص توی خود ایالات متحده این وجه از مایکل رو قلبا باور دارن و میخوان خودشون رو تا جایی که ممکنه به اون نزدیک کنن !

کسانی که از بیرون به این مناسبات می نگرند ، کردار هواداران را در برخورد با مسائل مختلف – به ویژه نمونه همین شعارها- انعکاسی از چیزی می دانند که ما به آن دلبسته ایم و از آن هواداری می کنیم

فکر کنم جمله های من ایهام دارن ! یکم زیادی ادبی نوشته شدن ! من در پایان نوشته اشاره کردم که این نوشته به خودمون و جامعه خودمون مربوط میشه ! یعنی خودمون که توی ایران با همه محدودیت ها هوادار مایکل شدیم . مطمئنا همه هواداران مایکل توی دنیا نقاط اشتراک کوچک و بزرگی با هم دارن ، اما نمیتونیم خودمون رو با هواداران توی جوامع دیگه مقایسه کنیم ، همونطور که اونها نمیتونند . پس ما شرایطی داریم که برای خودمون متمایزه ! پس منظورم فعلا فقط ایران بود ! حالا بحث انعکاسی که گفتم ! خودم اصلا اینو قبول ندارم که ما انعکاسی از چیزی هستیم که مایکل هست ! اما کسانی که از بیرون به این مناسبات نگاه می کنند - یعنی کسانی که مایکل رو نمیشناسن و نمیدونن چرا ما دوستش داریم .-کردار هواداران را در برخورد با مسائل مختلف – به ویژه نمونه همین شعارها- انعکاسی از چیزی می دانند- این مسائل توی ایران زیاده ! چیز عجیبی نیست . مثلا توی این همایش های مختلف که توی همه جا از مدارس گرفته تا دانشگاه ها و سازمان ها و... هر روز با یک نام برپا میشه ، یک سری آدم با ظاهر عجیب و غریب رو نشون میدن و میگن اینها هواداران گروه های متال هستند . پس (نتیجه گیری با توجه به ظاهر اونها) گروه های متال شیطان پرستند ! ولی کسی به این پاسخ نمیده که شیطان پرستی چیه ؟ کجاست ؟ چرا متال شیطان پرستیه ؟ اصلا ظاهر اونها چه ربطی به شیطان پرستی داره ؟ شاید اصلا لائیک باشن ! هر روز این داستان تکرار میشه . یکی از بستگان من که مجبوره همش توی این همایش هاشون شرکت کنه هر دفعه با یک موضوع جدید مواجه میشه و جالبه اگر کوچکترین شباهتی بین علایق من پیدا کنه به من میگه ! نمیدونم منظورم کامل بود یا نه ! ولی من نوعی که همش همه جا ادعای طرفداری شدید مایکل رو دارم دیگران رفتار بیرونی من رو بخصوص اگر منفی باشه به پای هواداری من از مایکل میذارن ! مثلا یک نفر میگه اینقدر تو کار مایکلی اینجوری بی دین شدی ! ولی اونها نمیدونن که مایکل هیچوقت همچنین تاثیری نداره ! ولی به پاش نوشته میشه ! فکر کنم توضیحاتم روشن شد . من هدفم اینه که اینجوری نباشه .اگر من اعمالم بده دیگران به پای مایکل ننویسن ، در عین حال نمیتونم برای همه شون بشینم توضیح بدم و توجیه شون کنم ... که اصلا مهم نیست دیگران بدونن ! اما من خودم ترجیح میدم تغییری توی خودم ایجاد کنم که دیگران رفتار خوب منو انعکاسی از مایکل بدونن و من با رفتارم نخوام خواسته یا ناخواسته وجهه مایکل رو خراب کنم . توی همین هوادران ایرانی افرادی هستند که به شدت رفتار بدی دارن و من واقعا متاسفم اگر کسی که میخواد درباره مایکل بدونه به وبلاگ های اونها سر بزنه و رفتار اونها رو به همه تعمیم بده . در آخر همونطور که گفتم همه دوست ندارن این تغییر رو اجرا کنند و به تکرار این کلمه بسنده می کنند .

بعد اینکه این نوشته و این تاپیک به اخلاق میپردازه ! نمیدونم آیا متنم خیلی ابهام داره یا نه ! به زبون ساده من میخواستم هدف این باشه که به جمعبندی از معیارهای اخلاقی برسیم.نمیخواهیم درس اخلاق بخونیم . یا تکرار مکررات کنیم . بگیم مهربونی خوبه ، دزدی بده ، آشغال ریختن تو خیابون بده ، کمک به سالمندان خوبه ! اینها رو که همه میدونن - هر چند بهش عمل نمیکنند - ! اما واقعا اگر اینقدر ساده است چرا نمیتونیم همیشه به اخلاق پایبند باشیم ؟موضوع اینه که اگر من میخوام تغییری ایجاد کنم اون تغییر باید چی باشه ؟ مثلا در مورد عصبانیت !عصبانیت چیز خوبیه یا نه ؟ همیشه توی همه متون دینی و آئینی در تاریخ به کنترل عصبانیت توصیه شده ، اما در شرایطی که حیثیت ما در خطره آیا خونسرد بودن و از کنارش به سادگی رد شدن باعث پایمال شدن حقوق فردی یا اجتماعی ما نمیشه ؟! پس باید عصبانی بود ؟اما ما که میدونیم عصبانیت اخلاق خوبی نیست ؟
این مثال خیلی ساده رو زدم ، تا پیچیدگی موضوع اخلاق رو نشون بدم ! بعضی پرسش ها تا ابد بدون پاسخه ! ولی بحث کردن روشون خیلی چیزها رو روشن میکنه !
پس من منظورم این بود نه اینکه بشینیم اخلاق مایکل رو استخراج کنیم و ازش تقلید کنیم . اما مایکل الهام بخش ماست . حتی اگر خودش آدم خوبی نبوده این رو سعی کرده به ما بگه که باید چیزهایی رو تغییر بدیم .

خوشبختانه اکثر افرادی که پاشون به سخنگاه اینجا باز می شه و زمان نسبتا زیادی اینجا دووم میارن از گروهی هستند که پیرو مایکل هستند و روز به روز بهتر شدن رو توشون می شه دید .

حمید دقیقا به خاطر همین من این بحث رو اینجا باز کردم ! فکر کردم بچه ها اینجا ظرفیتش رو دارن که توی یک محیط اروم و بدون تنش با احترام متقابل و رعایت دموکراسی و حقوق بشر در مورد مثال هایی که توشون موارد اخلاقی دارن بحث کنیم . من خودم داوطلب تغییر و داوطلب نقد هستم برای اعمال اون ! و در خلال این بحث هم نکات اخلاقی در موسیقی مایکل رو برسی میکنم .
ممنون حمید که اهمیت دادی و نکات خوبی رو گفتی .

یک مثال جالب از یکی از سکانس های فیلم " ادوارد دست قیچی " ( این فیلم توی بحث " سینما و تئاتر " قبلا معرفی شده ) مردی که ادوارد مدتی رو توی خونه اون کنار خانواده اش زندگی میکنه سوالی اخلاقی از ادوارد میپرسه تا بهش آموزش اخلاق داده باشه . این سوال اینه " اگر توی خیابون مقداری پول پیدا کردی باهاشون چکار می کنی ؟ "
1-برای خودت برشون میداری.
2-برای کسانی که دوستشون داری هدیه میخری.
3-اونو به پلیس تحویل میدی .
پاسخ ادوارد گزینه 2 ! اون زیباترین پاسخ رو انتخاب کرد . اما این پاسخ اخلاقی هم هست ؟

مشخصه که با در نظر گرفتن اخلاق بهترین پاسخ گزینه آخره . اما همیشه همینطوره ؟ کسی جوابی داره براش ؟!
بنظر سوال خیلی ساده ای میرسه !

خب تو دنیایه ادوارد دست قیچی و ادوارد دست قیچی ها اینقدر که روح پاک و خوبی هست هیچ بدی توش وجود نداره و چیزهایی مثل پلیس هستن که از بدی ها جلو گیری کنن و وقتی بدی وجود نداره برای یک نفر خب پلیس هم وجود نداره و اوارد دست قیچی پلیس براش معنایی نداره چون بدی براش معنایی نداره و ذهن یک انسان پاک همیشه گزینه دو رو انتخاب میکنه یعنی همیشه زیباترین گزینه نه اخلاقی ترین گزینه چون اخلاقی برای کسانی هستش که میدونن بدی یعنی چی ولی ادوارد دست قیچی خودش اخلاق و اخلاق همیشه زیباترین گزینه رو انتخاب میکنه نه اخلاقی ترین رو

البته که همیشه اینطوری نیستش یک روزی هم میاد که پلیس وجود نداره چون بدی وجود نداره مثل دنیایه ادوارد دست قیچی

توی اخلاق همیشه یک تعریفی از کارهای اخلاقی بوده که خیلی جامعه گفته نشده ولی اون کاری اخلاقی هست که به روح انسان آسیب نزنه مثلا وقتی دزدی میکنی به روحت آسیب زدی و روحت رو کثیف کردی ولی وقتی کاری مثل کار ادوارد دست قیچی انجام بدی اصولا به روحت آسیب زده نمیشه

و یک نکته دیگه هم بگم اینکه اخلاق خودش یک نوع برنامه زندگی هستش و یعنی خودش یک نوع دین هستش و خواهشا اخلاق رو با هیچ دینی مقایسه نکنین همونطور که مسیحیت رو با اسلام نباید مقایسه کرد اخلاق رو هم نباید با هیچ دینی مقایسه کرد چون خودش یک نوع دین هستش

من فکر می کنم برای اینکه این مضوع همش ادبی و بازی کلمات نشه ، بهتره نکات مثبتی که از مایکل باهاش مواجه شدیم و در زندگیمون مثبت داشته رو نشون بدیم .

یک چیز مهم که من تو زندگیم از مایکل آموختم اینکه به چیزهای خیلی ساده و پیش و پا افتاده هم اهمیت بدم و از کنارشون با بیخیالی رد نشم .
مطمئن نیستم که امروز تو زندگیم می تونم واقعا انجامش بدم یا نه ، اما این رو هم یاد گرفتم که دائم به خودم یادآوری کنم .

من فکر می کنم تا آدم خودش قربانی نشده شاید نتونه خیلی روشن درک کنه و یا اگر قربانی هم نشدی باید قبل از هر چیز یاد بگیریم خودمون رو کاملا جای قربانی قرار بدیم و بهتر ببینیم .

ممنون وحید پاسخت جالب بود ! اما منظورت از اینکه اخلاق خودش یک دینه چیه ؟ یکم مبهمه !

---

من خیلی ادبی حرف میزنم ؟ فکر میکنم برای مقاله ابتدا لازم بود با زبان مقاله بنویسم اما این مثال رو از یک فیلم فانتزی آوردم که بنظرم سوال خیلی جالبیه ! وحید هم خیلی خوب پاسخ اصلی رو داد .
اما میخواهیم کلی گویی نکنیم . میخواهیم با حوصله از جزئیات حرف بزنیم و از مسائل ریز .
ولی خیلی ممنون که این پیشنهاد رو دادی . اینهم خیلی خوبه ! حالا یک مثال هم بزن درباره اینکه از چه چیزهایی رد نشدی با توجه به چیزی که از مایکل یاد گرفتی !

دین یعنی چی؟یعنی یک نوع برنامه کامل زندگی که انسان با اون به تکامل بشریت برسه
حالا اخلاق چطوریه؟اینکه یک نوع برنامه هست برای کل زندگی که اگر انسان به اونها عمل کنه به بزرگترین روح و تکامل میرسه درسته
اخلاق خیلی جزئی نگر هست یعنی شاید بگیم بعد از اسلام کامل ترین دین اخلاق هست
اخلاق در مورد تمام کارهای کلی و جزئی ریز و درشت دستور عمل داره ما تا اخلاق سلام کردن و راه رفتن هم داریم پس اخلاق هم یک نوع برنامه زندگی هستش
فکر کنم اگه کتاب های مربوط به اخلاق رو بخونین تازه متوجه میشین اخلاق چه دین بزرگی هستش(یاد نظریه های خودم افتادم که چه حرفایی میزدم)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
من هم از خیلی از اخلاقیات مایکل درس گرفتم و تو زندگیم استفاده کردم مثل پشتکار و تا به چیزی که میخوای نرسیدی دست از کار نکشی و اینکه به جزئیات اهمیت دادن و اینکه به هیچکس غم ها و غصه هاتو نگی

اما اخلاق در هر شرایطی میتونه نسبی باشه ! چطور یک فرمول میتونه داشته باشه؟

اخلاق تو کلیات ثابت هست ولی تو جزئیات میتونه نسبی باشه و فرمول هم برای کلیات هست نه جزئیات
دین هم همینطور هست تو کلیات ثابت ولی تو جزئیات میتونه نسبی باشه

اخلاق خیلی وسیع هستش و برای هر کاری شرایط خاص خودش رو داره خب دین هم همینطور هست

اخلاق اونقدر وسیع هستش که یک رشته دانشگاهی داره ما الان رشته اخلاق داریم تو دانشگاه هامون و تا مدرک فوق دکترا هم داره و حتی تو دنیا ما دانشمند های اخلاق داریم پس خیلی وسیع هستش

و فرمول های اخلاق بعضی جاها خیلی پیچیده میشه ولی چون بحث چیز دیگه س و من هم نمیخوام منحرف بشه پس اینجا چیزی نمیشه گفت