Loved اخلاق میان ما

ممنون، از صحبتاتون استفاده كردم واقعا... .
من اتفاقات ه عجيبي تو زندگيم افتاده كه يك سريش قبل ه مرگ مايكل بود و يك سري ه ديگه بعد از مرگ... .
كلا تغييرات در من از زماني شروع شد كه مايكل از اين دنيا رفت. من شناخت كاملي از مايكل داشتم قبل از مرگش( تقريبا مثل بعد از مرگش )
اما درست بعد از مرگش بود كه تصميم گرفتم به چيزايي كه فقط فكرو ذهن منو گرفته بود عمل كنم... .
بعد از شروع اون تغييرات وقتي به گذشته فكر ميكنم به اين نتيجه ميرسم كه هميشه نيرويي به وسيله ي يك سري اتفاقات و ... سعي داشته اون
تغييرات و در من ايجاد كنه اما هيچوقت نشده و من قادر نبودم متوجه بشم. تا وقتي كه مايكل مرد. گاهي واقعا فك ميكنم مايكل به خاطر من مرد...تا تغيير كنم
و بعد از تغييراتي كه كردم هم مدام مسائلي به وجود مياد كه انگار تلنگر ميزنه و ياد آوري ميكنه... مثلا يك نمونش عدد 58
كه منو ياد مايكل ميندازه. شايد باورتون نشه اما من در طول روز شايد 5 يا 6 بار به طور تصادفي ساعتو نگاه ميكنم، همشون 2 دقيقه مونده تا ساعت بعد
( مثلا 12:58 يا 5:58 ) كه مدام تلنگري ايجاد ميشه... .
يادمه در روزهاي اول مرگ مايكل اينو خوندم: صدا ي من يك موهبت و ويژگي ه كه به من اعطا شده و من ميخوام بهتر ار هر كسي ازش استفاده بكنم...
دقيقا بعدش يك كسي حرفي به من زد و چيزي در مورد من گفت، كه با فك كردن در موردش به نتيجه اي رسيدم و من تا الان باور دارم كه اين يكي از نقشاي من هستش و دارم تلاش ميكنم...
اينو گفتم به خاطر اين كه اگه رو من تاثير كرد ه يعني براي هر كس ه ديگه اي هم كاربرد داره...

ممنون فرزام جان که تجربه زیبات رو با ما به اشتراک گذاشتی . اما از قسمت اخلاقیش چیزی نگفتی !

خب منظورتون از اخلاق چيه ه ؟
از نظر من اخلاقو واقعا نميشه در بزرگسالي در كسي ايجاد كرد ( البته نه كاملا و در همه ي موارد) شرايط زندگي و نوع تربيت در كودكي تاثير بسيار زيادي داره...
اين كه عده اي به چيزهايي كه ميدونن عمل نميكنند علتش ساده س : چون مطمئنا خودشون به اونها پي نبردند... چون از بيرون وارد شده.
چيزي كه خودم كاملا دركش ميكنم: من بيشتر چيزايي كه در مورد خوب بودن و تغيير و.... مايكل گفته بود رو ميدونستم، عملي هم اگه در كار بوده تنها و تنها تقليد از مايكل بودش... من فقط تقليد ميكردم از مايكل... اما يك وقتي من به اين نتيجه رسيدم كه نبايد اينجوري باشه ( چون بيشتر مواقع ه بايد تصميمي مهم ميگرفتم تمام اون معيار ها ناپديد ميشدند و .... ) از اون زمان واقعا تلاش كردم و سختي هاي زيادي كشيدم، زمانهايي بود ك به جنون رسيدم از همه چيز متنفر شدم، به قدري تنهايي كشيدم كه همه نگرانم شدن... ولي بعدش به يك موضوع ساده رسيدم اين كه اگه بخوام تغييري ايجاد كنم در درجه ي اول بايد تبديل بشم به " خودم " ... از زماني كه من تصميم گرفتم كه ديگه خودم باشم و از مايكل تقليد نكنم ميتونم به طور قطع بگم كه به بيشتر اون چيزايي كه ميدونستم دست پيدا كردم و حتي بيشترم نزديك شدم ( يعني خودم با تمام وجودم پي بردم كه دروغ بده ... مثلا)

در موردش نظرتون و بگيد بچه ها...

ممنون فرزام جان . صحبت های خوبی بود . هدف از این تاپیک بیشتر بیان تجربه های خیلی ریز توی جامعه ئ خودمون بود . تجربه هایی که به عینه می بینیم . کاش میشد بیشتر از این تجربیات حرف بزنیم .

ممنون نسیم جان بابت تاپیکی که جاش در فروم احساس میشد...
صحبت هایی که حمید مطرح کرد رو کاملا قبول دارم و نشان دهنده تجربه بالات هست که دارم عینشو میبینم!!!!

شاید از تاثیرات اخلاق مایکلی روی من جمله معروف مایکل در مردی در آینه بود....که همه تغییرات رو باید از خودمون شروع کنیم....

ممنون از همه ، خیلی حرفای قشنگی بود.
من تازه این تاپیکو دیدم و خیلی هم خوشم اومد .

***

اول در مورد هوادارای ایرانی و غیر ایرانی !
فک کنم هوادارای کشور هایی مثله ایران (معمولا) خیلی هوادارتر! و جستجوگرتر باشن
درست مثله دین ، خیلی ها میگم (به عنوان مثال) اسلام کامل ترین دینه
ولی سوال اینجاست که من که در خانواده مذهبی و اسلامی بزرگ شدم بهتر اسلام رو میفهمم یا یه نفر که توی جامعه مسیحی بزرگ شده و بعد از تحقیق خودش اسلام رو انتخاب کرده ؟!
(توهین به هیچ مذبی نمیکنم ، فقط به عنوان مثال بود)

وضعیت ما هم تقریبا همینجوریه
ما تا زمانی که به سن قانونی نرسیم نمیتونیم بفهمم که مایکل کی بود، یعنی اصلا راهی ندارم
نه تلویزیونی نه فیلمی نه اینترنتی
مسلما ما با درک خیلی بیشتری نسبت به مایکل به طرفش میریم تا یه آمریکایی که از زمانی که یادشه مایکل رو میشناخته.
نوع درک ما از مایکل منحصر به فرده ، نه تنها ایران و سایر جاها بلکه بین افراد همین جا هم کلی اختلاف عقیده وجود داره

از بحث دور شدم !

اخلاق !
از بچگی به ما گفتن که اخلاق خوبه !
ولی من یکم نظرم در مورد اخلاق فرق داره ، شاید یه چیزی تو مایه های رابین هود
کسی که استحقاق کمک داره باید بهش کمک کرد ، حتی اگه مجبور باشی از خودت مایه بزاری

اخلاق یعنی به موقع فوش بدی به موقع دعوا کنی به موقع یکی رو بزنی
یا به موقع یه پیرزن رو از خیابون رد کنی

(یه خاطره جالب یادم افتاد ! یه بار داشتم از مدرسه میومدم یه پیرزن خیلی سن بالا گوشه خیابون نشسته بود با یه پلاستیک میوه کنارش ، رفتارش یه جوری بود که من فکر کردم گم شده . خلاصه رفتم جلو تا آدرسشو بپرسم و راهنماییش کنم ، هر چی میپرسیدم اون میگفت به تو چه ، با کی کار داری ، برا چی میخوای و از این جور چیزا
این آخر کاری فکر کرد من میخوام میوه هاشو بردارم و سر به سرش بزارم ! نزدیک بود صدا بزنه ملت بریزن سرم
من گفتم "اشتباه گرفتم شما رو ، ببخشید" اونم گفت عیب نداره به سلامت
رفتم یه کم اونورتر وایسادم بعد فهمیدم منتظر کسی بوده ! )

نمیدونم این جامعه چی شده که به نفر در مورد من که میخواستم کمک کنم همچین فکری کرده بود
واقعا از خودم و تمام مردم شهر متنفر شدم !
(اصولا نمیدونم چرا همیشه پیرزن-پیر مرد به پست من میخوره ! یه بار یک ساعت تمام شهر رو زیر پا گذاشتیم بعد فهمیدیم کسی که خانم دنبالش میگرده اصلا اونجا زندگی نمیکنه !)



نمیدونم چطور اخلاق رو توصیف کنم ، تنها چیزی که میدونم اینه که مایکل واقعا روی اخلاق من تاثیر گذاشت
من قبل از آشنایی با مایکل هم (از نظر خودم) اخلاقم خیلی خوب بود ولی الان خیلی هدفمند تر شده
سعی میکنم به جای کمک کردن به یه نفر توی خیابون کاری کنم به چندنفر توی خودشون "تغییر" ایجاد کنن
هر چند خیلی هم کوچیک باشه

***
هنوز خیلی حرف مونده ولی احتمالا همین ها رو هم کمتر کسی میخونه !

kingmichael نوشته:
وضعیت ما هم تقریبا همینجوریه
ما تا زمانی که به سن قانونی نرسیم نمیتونیم بفهمم که مایکل کی بود، یعنی اصلا راهی ندارم
نه تلویزیونی نه فیلمی نه اینترنتی
مسلما ما با درک خیلی بیشتری نسبت به مایکل به طرفش میریم تا یه آمریکایی که از زمانی که یادشه مایکل رو میشناخته.
نوع درک ما از مایکل منحصر به فرده ، نه تنها ایران و سایر جاها بلکه بین افراد همین جا هم کلی اختلاف عقیده وجود داره

دلیل این همه تفاوت و اختلافات عقاید در نگاه اول ممکنه به نظر بیاد که بگیم خب بعضی از ما شاید خوب نشناختیم یا شاید داریم یک سری چیزها رو با تحقیق نادرست نادیده می گیریم اما دلیلش اصلا این نیست.اینگونه اختلاف سلیقه و نظرها در مورد هنر چه موسیقی چه سینما و تمامی شاخه های هنر وجود داره و مایکل هم از این قضیه استثنا نیست.شناخت ما از فعالیت فردی مثل مایکل فقط یک بعد ماست.بعدی که با اون یک فعالیت هنری رو درک می کنیم و این به نوع دید هنری و نوع رشد ذهنی ما در این بخش بر میگرده..با این حرفت که گفتی ما تو ایران تا به یک سنی که خودمون بریم دنبالش مایکل رو درست نمیششناسیم موافقم اما این فقط برای جامعه ای مثل ایران صدق نمی کنه بلکه در کشوری مثل امریکا که مایکل در اونجا بزرگ شده هم این تفاوت شناخت ها وجود داره..این تفاوت شناخت یک انسان و اخلاقیات در زمینه موسیقی از تمامی جنبه های هنر بیشتره این اختلاف نظرات در مورد یک کارگردان و خط فکری اش واقعا کمتر دیده میشه تا یک هنرمند بزرگ موسیقی...این اختلاف و توضیحش همون قدر پیچیده است که دلیل اینکه چرا اون پیرزن که خواستی کمکش کنی اونطور توجه کرد سخته!شناخت شخصی و قدرت درک های مختلف که گاهی در سطوح بالاتر و پایین تر اتفاق می افته اختلافات زیادی رو به وجود میاره که حتی اخلاق و ارزش ها رو هم تغییر میده!این بحث طولانی تر و پیچیده تر از این حرفاست چون موارد بسیاری دیدم که شناخت در زمینه شناخت مایکل خیلی از غیر فن ها دید فوق العاده بهتری نسبت به فن های پر شور مایکل داشتن و دارن و فقط چسبوندن لقب جکسون به ته اسم معیار این نیست که مایکل رو خوب میشناسیم

درسته ، دیدگاه یه چیزه و شناخت یه چیز دیگه .
منم قبول دارم که خیلی از فن ها مایکلو فقط برای این میخوان که یه گوشه خالی زندگیشونو پر کنه
و به قول خودت فقط یه "جکسون" گذاشتن آخر اسمشون

من قبلا از این جور آدما دیدم و هنوز هم میبینم ! مخصوصا اون موقع ها که از روی بیکاری همش تو چت روما پلاس بودم ! وقتی از 100 نفرشون میپرسیدی 99 نفر میگفتم که طرفدار مایکل جکسونیم ، ولی فقط کافی بود با اسم یه "دختر با یه علامت ♥ آخرش" وارد روم میشدی اونوقت به قول حمید، آدم فرق حامی و پیرو رو میفهمه !

من الان 6 سال یا بیشتره که مایکلو میشناسم و حمایتش میکنم ولی فقط دوساله که دارم مایکل از یه زاویه ای به جز بیلی جین و تریلر نگاه میکنم ، و این فروم هم خیلی بیشتر از خودم به من کمک کرد تا با مایکل آشنا بشم

یه مثال خیلی عملی که برای خودم اتفاق افتاد همین گیاه خواری بود ،
من قبل از اینکه اینجا بیام چندماه به زور خودم رو گیاه خوار کردم ! بدون هیچ انگیزه خاصی
و خب یه حرکت بچه گانه و محکوم به شکست بود( نمونه بارز جو گیر شدن !!!)

ولی بعد از مدتی دوباره و با انگیزه خیلی قویتر شروع کردن و یکی از این انگیزه ها هم مایکل بود
الان نزدیک یه سال میگذره و نه تنها پشیمون نیستم بلکه فکر میکنم از بزرگترین تصمیم های زندگیم بوده
و خیلی هم ازش راضیم
(الان که دارم اینارو مینویسم عکس مایکل رو دیوار اتاقه که داره بهم لبخند میزنه ! )