Skip to main content


جملاتي از كتابهاي مختلف

بیشتر
12 سال 4 ماه قبل #31105 توسط farzam
پاسخ داده شده توسط farzam در تاپیک جملاتي از كتابهاي مختلف
دِميان ( مقدمه )_ هرمان هسه_1919

امروزه انساني را كه به واقع حيات دارد كمتر از هر زمان ديگري درك ميكنند، اين روزها آدميان را كه هر كدامشان
معرف آزمايش و تجربه ي گرانبها و بي همتاي دستگاه خلقت است،
گروه گروه،
يكجا
ميكُشند...

She works so hard, just to make her way
For a man who just don’t appreciate
كاربر(ان) زير تشكر كردند: atefe

لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.

بیشتر
12 سال 4 ماه قبل - 12 سال 4 ماه قبل #31111 توسط farzam
پاسخ داده شده توسط farzam در تاپیک جملاتي از كتابهاي مختلف
در ساحل رودخانه ي پيدرا نشستم و گريستم ( مقدمه ) _ پائلو كوئيلو
من براي عشقي رنج ميكشم كه ارزش اين رنج را ندارد،
ما رنج ميكشيم چون گمان ميكنيم كه بيشر از آنچه بدست آورده ايم، ايثار كرده ايم.

از متن اصلي :

خوشبختي گاه يك توفيق است ولي در بيشتر موارد يك پيروزيست. لحظه ي جادويي كمك ميكند تا ما تغيير كنيم.
مارا برميآنگيزد تا به جست و جوي روياهايمان برويم. بي شك زنج خواهيم كشيد و لحظات دشواري را خواهيم گذراند اما اينها همه گذرا هستند و اثري به جا نخواهند گذاشت.

بيچاره كسي كه از خطر كردن ميترسد. او هرگز سر خورده نميشود، نا اميد نميشود، مانند كسي كه به دنبال تحقق روياهايش زندگي ميكند رنج نخواهد كشيد اما هنگامي كه به گذشته نگاه ميكند قلبش به او خواهد گفت: با معجزه ها كه در مسير تو بود چه كردي ؟
با استعدادهايت ؟ آنها را درون چاهي عميق به خاك سپردي چون ميترسيدي كه از دستشان بدهي......

She works so hard, just to make her way
For a man who just don’t appreciate
Last edit: 12 سال 4 ماه قبل by farzam.
كاربر(ان) زير تشكر كردند: kingmichael

لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.

بیشتر
12 سال 3 ماه قبل - 12 سال 3 ماه قبل #31366 توسط kingmichael
پاسخ داده شده توسط kingmichael در تاپیک جملاتي از كتابهاي مختلف
شعری از راسل لاون - کتاب عصر افسانه ها - تامس بولفیتچ

ستارگان یکی پس از دیگری طلوع و غروب کردند
و بر یخ خاکستری زنجیرم جرقه زدند
خرس که تمام شب در اطراف آغل ستاره شمال پرسه زده است
اکنون در کنام خود غرق شده ،
در حالی که از ردپای خوشدل سحر میترسد.


کتاب عصر افسانه ها - تامس بولفیتچ - بخش 38 اساطیز شمالی ، واهالا ، والکی ریور
یک شب طولانی است
و دو شب طولانی تر
اما برای سه شب چه میتوان گفت ؟
قبلا به نظرم یک ماه
نیمی از این چند روزه ی آرزومندی می آمد


خیلی این کتاب رو دوست دارم ، دو بار کامل خوندمش ولی هنوز اسم خیلی از شخصیت هاشو یادم نیست
فقط دو صفحه اسم شخصیت باید جلوت باشه تا بفهمی چی به چیه !!!
Last edit: 12 سال 3 ماه قبل by kingmichael.
كاربر(ان) زير تشكر كردند: farzam

لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.

مدیران انجمن: Ehsanblackfire
زمان ایجاد صفحه: 0.272 ثانیه
قدرت گرفته از كيوننا