× به گفتگوی مایکلی خوش آمدید

زمان سرانجام فرا رسید
برای یک گردهمایی
برای آشنایی بیشتر
و برای ارزش نهادن به میراث مایکل جکسون

سؤال خاطرات تاتيانا تامبزن از the way you make me feel

06 دسامبر 2012 09:04 - 06 دسامبر 2012 09:07 #30282 توسط kingmichael
از تاپیکو توی فروم 2009 خونده بودم و به نظر اگه اینجا هم باشه خیلی خوبه

نویسنده : الناز

(قسمت اول)

اسم اصلي: استفاني تامبزن
متولد: 22 آپريل 1960
Clearwater, Florida, USA
قد: 1.70
فارغ التحصيل آموزشگاه رقص
در حال حاضر مجرد است و فرزند ندارد.

در سال 1987 من توسط مباشرم براي دادن تست به منظور ايفاي نقش در يك كليپ ويدئويي معرفي شدم. به من گفته نشد كه اين كليپ متعلق به چه هنرمندي است اما مدتي بعد پي بردم كه دويست دختر هنرپيشه ي جوان با اميدواري براي گرفتن نقش تست داده بودند.

وقتي براي دادن تست مرا صدا زدند، به من گفته شد كه قدم بردارم و چند حركت انجام دهم. فيلمبرداري در يك خيابان و در زميني ناهموار صورت ميگرفت. چند مرد بازيگر هم نقششان اين بود كه براي من ايجاد مزاحمت كنند و عباراتي مثل ”هي عزيزم، چطوري؟“ بگويند. در خيابان موقعي كه به محل فيلمبرداري ميرفتم اتفاق مشابهي برايم رخ داده بود و چند نفر مزاحمم شده بودند، بنابراين براي بازي اين صحنه آمادگي داشتم. من چند بار در طول زمين فيلمبرداري دويدم و از حركاتم فيلمبرداري شد.

چند روز بعد براي تمرين فرا خوانده شدم و براي اولين بار فهميدم كه كليپ "the way you make me feel" براي مايكل جكسون ساخته ميشود. وينس پاترسون، طراح رقص مرا به يك اتاق برد. مايكل آنجا بود اما من آنقدر خجالت ميكشيدم كه حتي نتوانستم نگاهش كنم.

وينس با مايكل خوش و بش كرد. به نظرم آمد كه آنها رابطه ي دوستانه اي با هم داشتند. اما من جرات نگاه كردن به مايكل را نداشتم و چشمم را به وينس دوخته بودم. وينس گفت: خوب حالا مايكل بخشي از آهنگ را زنده اجرا ميكند و وقتي كه به فلان جا رسيد تو بايد در اين مسير راه بروي.

پاترسون از من خواست كه چند حركتي كه خواسته بود انجام دهم و من هم بي عيب و نقص انجام دادم. بعد نگاه سريعي به مايكل انداختم. او آنجا نشسته بود و تيشرت قرمزي به تن داشت و با لبخند فراخ و شادي كه بر روي صورتش داشت همراه با موسيقي كه در حال پخش بود بدنش را تكان ميداد. ديدم كه به فردي كه كنارش قرار داشت چيزي گفت. بعدها از ديويد بنكز يكي از نويسندگان كليپ، شنيدم كه مايكل گفته بود: ”اين خودشه، بقيه رو بفرست برن.“

هيچوقت لحظه اي را كه مباشرم به من خبر پذيرفته شدن در اين كليپ را داد، فراموش نخواهم كرد. آنقدر بلند جيغ كشيدم كه فكر ميكنم همه در هاليوود صدايم را شنيدند. اين براي من نقطه ي عطفي بود. احساس كردم بالاخره موفق شده ام و حرفه ام به زودي مسير صعودي را خواهد پيمود.

فيلمبرداري اين كليپ پنج روز طول كشيد. و روز پنجم هم به برداشت حذفي و گرفتن كلوز آپ از چهره ي من اختصاص يافت. در روز دوم فيلمبرداري يخ هاي بين من و مايكل شكسته شد.

اين موقعي اتفاق افتاد كه او در حال تعقيب من بود و من بايد به درون يك اتومبيل از كار افتاده كه در خيابان پارك شده بود، ميرفتم. لباسم آنقدر تنگ بود كه براي رفتن از يك سمت به سمت ديگر داخل ماشين براي پياده شدن، مجبور بودم بچرخم. در يك لحظه كه در حال چرخش بودم، پاشنه ي بلند پوتيني كه به پا داشتم، در داخل رويه ي صندلي گير كرد و من هم نميتوانستم بيرونش بياورم. مايكل دستش را روي ساق پايم و سپس بر روي ناحيه ي بالاي رانم گذاشت تا بتواند پايم را بيرون بكشد. من كمي داغ كردم و هيجان زده شدم و كمي بعد حالم عادي شد. از ماشين پرت شدم بيرون و بر روي باسن بر زمين خوردم. وقتي او داشت لباسم را كه خاكي شده بود، ميتكاند، هر دو زديم زير خنده. بعد براي يك لحظه به چشمان يكديگر نگاه كرديم. بعد از آن يك ارتباط گرم و دوستانه بين ما دو نفر آغاز شد.

من دوست نداشتم كه اين پنج روز تمام شود.

در چند روزي كه بعد از آن اتفاق در صحنه مشغول ضبط بوديم، مايكل سوالاتي راجع به زندگيم از من ميپرسيد. چند باري هم رفتارش طوري بود كه حس كردم كمي از نظر جنسي اما نه خيلي جدي جذب من شده است. مثلا يكبار به من گفت كه فوق العاده راه ميروم. من گفتم: ”خوب، من فقط دارم راه ميرم“ او به من نگاه كرد، لبخند زد و گفت: ”نه، تو خيلي س////ک///سي راه ميري“

مدت زيادي از اتمام كار فيلمبرداري نگذشته بود كه كريگ، نماينده ي مايكل كه با هم دوست شده بوديم، به من تلفن كرد و گفت: ”ميدوني، مايكل تمام مدت راجع به تو حرف ميزنه. از من حالت رو مي پرسه و به من گفت سلامشو بهت برسونم. فكر ميكنم اون واقعا تو رو دوست داره. اون ميگه كه تو فوق العاده زيبا و شيرين هستي.“

كريگ پيشنهاد كرد كه من به صحنه ي فيلمبرداري يكي ديگر از كليپهاي مايكل با نام Leave Me Alone كه در دست ضبط بود، بروم. من فكر كردم كه ايده ي بسيار خوبي است. كريگ به مايكل گفت و چند روز بعد از من دعوت شد تا به صحنه ي فيلمبرداري بروم. خيلي خوب بود كه ميتوانستم مايكل را بار ديگر ببينم. او مرا به گوشه و كنار صحنه برد تا همه چيز را نشانم بدهد. من شاهد فيلمبرداري بودم و بعد با مايكل و مدير برنامه ريزش در يك واگن يدك غذا خورديم.

وقتي داخل واگن يدك شدم، فرانك ديلو كنترل همه چيز را بدست گرفت. مايكل كمي معذب بنظر ميرسيد و انگار كلمات را گم كرده بود. او با مهرباني از من دعوت كرد كه بنشينم. مايكل در كنار پنجره نشست و من هم در كنارش نشستم. همانطور كه ديلو مشغول بيرون آوردن ظرفهاي غذا از داخل كيف بود، مايكل با بي صبري مثل يك بچه، ظرف خودش را باز كرد و شورع كرد به غذا خوردن. ديلو گفت: ”خوب، چطوره؟“

در پايان روز وسيله اي براي بازگشت به خانه نداشتم. خرج آمدن به استوديو بيشتر از چيزي شده بود كه فكرش را كرده بودم. و پول كافي هم براي پرداخت كرايه تاكسي نداشتم. كريگ من را هل داد تا از مايكل بخواهم مرا به خانه برساند.

خيلي خجالت ميكشيدم كه مستقيما از مايكل درخواست كنم. موضوع را براي ميكو براندو، پسر مارلون براندو و دست راست مايكل توضيح دادم و از او خواستم اگر ميتواند چند دلار به من قرض بدهد يا مرا به خانه برساند. ميكو پيشنهاد داد كه موضوع را با مايكل در ميان بگذارد اما به من گفت كه فكر نميكند اشكالي داشته باشد كه مرا با ليموزين به خانه برسانند. چند دقيقه بعد من در راه خانه بودم. در مرسدس مشكي در كنار مايكل نشسته بودم و ميكو رانندگي ميكرد.

در ابتدا مايكل مثل يك پسر بچه كمي دست پاچه به نظر ميرسيد. ما خيلي با هم حرف زديم، بيشتر راجع به خانواده هايمان. و سپس كمي كه گذشت، دست در دست يكديگر داشتيم. وقتي از ماشين پيدا ميشدم، به مايكل گفتم كه اميدوارم بازهم او را ببينم. او گفت: ”اوه... خواهي ديد.“

بعد از آهنگ The way you make me feel، با مباشر من تماس گرفتند و از من خواسته شد در يكي ديگر از كليپهاي مايكل با نام Dirty Diana بازي كنم. اما فرانك ديلو راضي نبود.
كاربر(ان) زير تشكر كردند: Elnaz, مایکلا

لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.

13 مارس 2013 16:55 #30983 توسط bahareh
آخی پس تاتیانا اینه
من تازه چند روزه از جریانش با خبر شدم بیچاره گناه داشت کاش مایکل یه فرصتی هم به این میداد
البته نمونه بارز یه دختر احمقه که با چندتا جمله احساساتی شد و زندگیشو خراب کرد
=((
كاربر(ان) زير تشكر كردند: kingmichael

لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.

13 مارس 2013 17:37 #30985 توسط kingmichael
واییییی !!!
کلا این تاپیکو فراموش کرده بودم ! :faranak:

خیلی ممنون بهاره که یادم انداختی :*

(قسمت دوم)

تاتيانا ميگويد: بعد از فيلم برداري يكي از صحنه ها، مشغول استراحت بوديم. مايكل به دو پرنده كه بر روي لب پنجره در بالاي سر ما مشغول عشق بازي بودند اشاره كرد و گفت نگاه كن و خودش مشغول تماشا شد.... من دست پاچه شدم و خجالت كشيدم و رنگم سرخ شد.


بعد از اجراي مشترك آهنگ بر روي صحنه در تور بد: وقتي مايكل كلاهش را پرت كرد من در هوا گرفتمش و به سمت مسير خروجي صحنه رفتم. در همان حالم فرياد زدم: ”مايكل دوستت دارم“ فكر ميكنم خودم را لو دادم كه من هم يكي از طرفدارانش هستم... فكر ميكنم صدايم را در بين هياهوي جمعيت شنيد چون لبخند زد.


جو، پدر مايكل گفته بود كه تاتياتا شريك زندگي مايكل است و آنها يك روح هستند در دو بدن.


اولين تجربه ي تبلويدي به قول خودش: در يك مصاحبه گفتم كه اجرا با مايكل را دوست دارم. چيزي كه چاپ شد اين بود: من مايكل را دوست دارم.


بعد از بوسه بر روي صحنه: نميتوانستم باور كنم كه تبلويد ها چيزي در مورد اين اتفاق ننوشتند! اين ماجرا ها خوراك آنها بود! ميكو براندو آنشب از من عذر خواهي كرد و از من خواست قبل از پروازم به او تلفن كنم.


چرا از اين ايده كه بعد از اين همه سال با مايكل صحبت كنم استقبال ميكنم؟ ميخواهم بدانم آنشب چه اتفاقي افتاد و چرا من را از تور اخراج كردند. ميخواهم اين فرصت گفتگو با او را داشته باشم تا بعد از سالها بتوانم با اين مسئله كنار بيايم و به آرامش برسم.


به من گفته شد كه اگر مايكل عاشق تو شود و بخواهد با تو ازدواج كند، ديلو (مدير اجرايي مايكل در آن زمان) از اينكه ديگر نزديكترين فرد به مايكل نخواهد بود و به طبع ارزش و اعتبارش كاهش خواهد يافت، نگران خواهد شد.


كاترين مادر مايكل، مادر شوهر فوق العاده اي ميشد. او هميشه برخورد نرم و مهرباني با تاتيانا داشت و به نظر ميرسيد جانب او را دارد.


بعد از بوسه ي مايكل و تاتيانا بر روي صحنه، از تاتيانا در يك مصاحبه ي تلويزيوني در مورد رابطه اش با مايكل سوال شد. تاتيانا گفت كه مايكل هيچگاه مستقيما عشقش را نزد او اعتراف نكرده بود اما هميشه از افراد نزديك به مايكل و مخصوصا مادرش ميشنيد كه مايكل حقيقتا به او دلباخته است. در همين مصاحبه كاترين جكسون در طي يك تماس تلفني حرفهاي او را تاييد كرد و گفت كه مايكل شخصا به او گفته بود كه عاشق تاتيانا است.


ظاهرا افرادي كه در اين مصاحبه تاتيانا را سوال پيچ ميكردند، اعتقادي به حرفهاي او نداشتند. يكي از آنها ميگويد: مايكل تا به حال با هيچ زني رابطه جنسي نداشته است.


فردي كه كتاب خاطرات تاتيانا را همراه با وي به نگارش در آورده است در كتاب از تاتيانا ميپرسد (كتاب به شكل سوال و جواب است): فكر نمي كنيد ممكن باشد كه مادر مايكل تنها براي اينكه باور كند پسرش بالاخره عاشق يك زن شده است، تاييد كرده بود كه مايكل عاشق شما شده است؟ و يا اينكه آيا ممكن است مادر مايكل تنها براي دفاع از پسرش در برابر اين ادعا كه همجنس باز است، عشق او به شما را تاييد كرده باشد؟


تاتيانا ميگويد: عشق و اعتقادم به مايكل، به من براي پيشرفت و فعاليت قدرت و اراده بخشيد.


تاتيانا ميگويد: من هيچگاه بابت عشق و حمايتم از مايكل تاسف نخواهم خورد. گرچه آروز داشتم كه اي كاش او پاسخم را ميداد.


در مورد ادعاها و اتهامات عليه مايكل: من احساس ميكنم كه او به عشق، حمايت و از همه مهمتر كمك نياز دارد. من ميدانم كه رسانه ها به چنين داستانهايي نياز دارند. اما ديگر كافيست!


مايكل تنها مردي بود كه كليد راه يابي به قلب من را داشت.
كاربر(ان) زير تشكر كردند: مایکلا, melisa

لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.

13 مارس 2013 19:25 #30987 توسط bahareh
خواهش میکنم کینگ مایکل
منم ممنونم بخاطر قسمت دوم

لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.

13 مارس 2013 19:37 #30989 توسط melisa
چه دختر رويايي بوده چقدر رمانتيك...چه توهماتي..خداييش اگر يكي از ما دختراي اين وب به جاي او بوديم همين احساس پيدا ميكرديم..
دروغ ميگم دخترااااااااااا؟يك صدم ثانيه خودتون جاي اون بذارين

لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.

14 مارس 2013 01:56 #30991 توسط bahareh
ملیسا اتفاقا با اینکه من خیلی مایکلو دوست دارم ولی اگر جا این دختره بودم و مایکل التماسمو میکرد بیا تو یکی از کلیپهابازی کن قبول نمیکردم آخه اعتقاد دارم دخترایی که تو ویدءو موزیکها به عنوان مدل یا رقاص استفاده میشن پیش همه ارزششون در همون حد یه رقاصه است حتی پیش چشم خوانندش هم همینن
فکر میکنی چرا مایکل با تاتیانا ازدواج نکرد ؟ من احساس میکنم اونو در حد خودش نمیدید

لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.

14 مارس 2013 02:23 #30992 توسط bahareh
ملیسا اینم عکس پروفایلم

This message has an attachment image.
Please log in or register to see it.

لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.

14 مارس 2013 19:15 #30998 توسط melisa

bahareh نوشته: ملیسا اینم عکس پروفایلم


الهي فدات ...خيلي ممنونم

لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.

20 مارس 2013 14:18 #31055 توسط کوچکترین طرفدار

bahareh نوشته: دخترایی که تو ویدءو موزیکها به عنوان مدل یا رقاص استفاده میشن پیش همه ارزششون در همون حد یه رقاصه است حتی پیش چشم خوانندش هم همینن
فکر میکنی چرا مایکل با تاتیانا ازدواج نکرد ؟ من احساس میکنم اونو در حد خودش نمیدید

عجب
یعنی ارزش هر کسی بر اساس نوع شغلش اندازه گیری میشه؟

اين تصویر برای مهمان پنهان می‌باشد.
برای ديدن آن ثبت نام و يا وارد سايت شويد.


مایکل آسوده بخواب زیرا که ما بیداریم...

لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.

20 مارس 2013 16:48 #31060 توسط bahareh

یعنی ارزش هرکس بر اساس نوع شغلش اندازه گیری میشه ؟


اینو از کجای حرفم میگید؟

لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.

مدیران انجمن: مایکلا

Please publish modules in offcanvas position.