سؤال مایکل و مدونا

خیلی ممنون الناز جان بخاطر زحمتی که برای ترجمه ئ این مطالب می کشی !

خواهش میکنم نسیم جان.

ولی خودم متوجه شدم که بعضی‌ از فنها ظرفیتش رو ندارن منظورم ایمیل‌هایی هست که قبلا شاید چندین ماه پیش میگرفتم که مایکل هیچوقت امکان نداشته فحش بده، امکان نداشته اشتباه کنه، مایکل هیچوقت امکان نداشته به یه مشت قرص و دارو اعتیاد پیدا کنه و یا فلان حرفو بزنه... خوب چرا ما انقدر این بشر رو باید محدود کنیم؟ دیگه فحش دادن و مش.ر.وب خوردن و این کارو اون کارو کردن که جزو زندگی هر روزه‌ی خیلیاست چرا حتی ما که فناش هستیم این اجازه رو بهش نمیدادیم که زندگی کنه و آزاد باشه؟؟ شاید چون خودمون آزاد نیستیم. یه ویدیو تو یوتوبه که مایکل توش به جان لندیس فحش میده و باهم میخندن، خارجیا چقدر میرن ابراز احساسات میکنن که چقدر این بانمکه و ما خوشحالیم که مایکل داشته میخندیده و کاش همه زندگیش اینطور بوده و فلان... ولی همون ویدیو رو من الان بذارم میان میگن مایکل چرا فحش داده؟ مایکل اصلا فحش نمیداده!

یا عده‌ای میگن مایکل جزو زندگی گذشته‌ی اوناست... و ایرانیا فقط اینطوری هستن! جامعه‌ی فنای خارجی خیلی فعاله ولی ما ایرانیا کلا بی حس و حالیم متاسفانه حس زندگیم هم دیگه ازمون رفته البته شایدم تعجبی نداشته باشه...

اتفاقا هر چقدر كه من بيشتر در مورد اين موضوعها و كلا ابعاد شخصي تر زندگي مايكل فهميدم بيشتر بهش علاقه پيدا كردم و
خوشحال تر شدم چون متوجه شدم كه يك انسان عادي بود ه( حالا به غير از جنبه ي موسيقيايي تقريبا) كه تونسته اين همه كارو انجام بده
و بشه " مايكل جكسون "
منظورم از عادي اين ه كه دقيقا همه ي نيازهايي كه تو يك انسان هست بوده توش... مثلا منم اولا در مورد مايكل فكر ميكردم كه با هيچ زني رابطه نداشته... يا تو عمرش تا حالا نه فوش داده نه .... ولي موقعي كه خودم تو زندگيم متوجه شدم اينا هيچ كودوم نميتونن " گناه " باشند
اين بعد از زندگي ه مايكلم واسم روشن شد

بعضی ها دقیقا جوری رفتار میکنن الناز جان که انگار مایکل حرف نمیزده ، نمیشنیده ، فکر نمیکرده ، چیزی بلد نبوده ، چشم و گوش بسته بوده ، از یک سیاره دیگه اومده بوده ! انگار نه انگار که مایکل توی جامعه ئ امریکایی بزرگ شده بوده که توی همه چیز سرآمد هست ! ولی انگار بعضی ها همیشه میخواستن مثل یک مادر با پسرکوچولوشون با مایکل رفتار کنن و جلوی چشمشو بگیرن که چیزی نبینه و گوشش رو بگیرن که نشنوه ... غافل که اون اونقدر از ما بزرگتر بود که اگر قرار باشه کسی چیزی از دیگری یاد بگیره اون ماییم نه مایکل !
به نظرم حرفهای مایکل درباره مدونا خیلی روشن و بی ابهام بود و مشخصه که مایکل طرف مقابل خودش رو یک معتمد فرض میکرده که اینجوری حرف زده . اما هیچ کلمه ای ندیدم ازش که بتونه منافی مایکل باشه ! وقتی اونقدر عصبانی بود که توی آلبوم HIStory حرفهایی زد که تا به حال نمیزد چرا خیلی حرفها نباید همیشه توی دلش مونده باشن ؟!

حالا جدا از همه چی ولی بحث سر حرفای مایکل به نظرم تو این مطلب نیستش، اینکه چی شده مایکل بعد از گذشت 10 سال در مورد یک مسئله ای که به قول خودش مهم نبوده حرف زده، جالبه... من بیشتر دوست داشتم ببینم چی شده اصلا بحث به مدونا کشیده شده... آخه این مبحث چیز خاصی نیستش که بعد از 10 سال در موردش حرف زده بشه...

از این نظر میگم که پیاز داغش زیاد شده که یک سری چیزهایی که 10 سال قبل از این مصاحبه برای مایکل اتفاق افتاده رو احتمالا مایکل تو این مدت یک بخش هاییش رو فراموش کرده و بعد از گذشت این همه سال، با پیاز داغ بیشتری به یادش اومده و به صورت ناخود آگاه موضوع رو از اون چیزی که بوده، بزرگترش کرده...

درسته.. ولی مایکل هیچوقت مثل اون موقع نتونسته این موضوع رو باز کنه یا خودشو راحت کنه! من فکر میکنم مایکل دلش میخواست همه چیز رو شرح بده چون تا 10 سال نتونست چیزی بگه...
خیلی چیزا تو دلش مونده بودن. نه فقط در رابطه با مدونا بلکه توی بخش های دیگه ی مصاحبه در مورد پدر و خانوادش بود مشخص بود که مایکل خیلی چیزایی رو که نگفته بود حالا بدون پرده اونا رو گفته..
و فکر کنم خیلی هم 10 سال نشده بود! همونطور که خوندیم مدونا باز هم سعی کرد دل مایکل رو به دست بیاره توی سال های 1996...