سؤال ژول ورن

13 جون 2012 16:24 - 13 جون 2012 16:29 #25067 توسط شايان



خاطره ای شیرین از دوران کودکی و نوجوانی خیلی از ما داستان های فوق العاده و زیبای ژول ورن.نویسنده بزرگ فرانسوی که تاثیر بسزایی در داستان های علمی و تخیلی داشت که با خلق شاهکارهای بزرگ و جاودان تواسنت خدمت بزرگی به ادبیات جهان کند.او هنگامی از سفر به هوا و فضا و زیر دریا در داستان‌های خود سخن گفت که هنوز بشر نتوانسته بود وسایل و امکانات چنین سفرهایی را فراهم کند. آثار او از نظر ترجمه به زبان‌های دیگر بعد از آثار آگاتا کریستی در رده دوم جهانی هستند. سال ۲۰۰۵ به مناسبت صدمین سال مرگ او «سال ژول ورن» نامیده شد. تاکنون چندین فیلم از آثار او ساخته شده‌است.

ژول ورن در هشتم فوریه ۱۸۲۸ میلادی در یک خانواده مرفه در منطقه فدو از شهر نانت فرانسه به دنیا آمد. به خواست پدرش تحصیلاتش را در رشته حقوق به پایان برد اما ذوق نمایشنامه‌نویسی و رمان‌نویسی او را بر آن داشت که کم‌کم به سوی ادبیات کشیده شود. در ابتدا هرچند موفق نبود، ولی بعد پیشرفت سریعی کرد. «پنج هفته در بالون» او بسیار موفق بود و هواخواهان بسیاری یافت. ناشر آثار او، پیر-ژول هتزل برای او دوست و مشاور و همراه بسیار خوبی بود.


از این گذشته، ژول ورن با دقت و نکته بینی به معرفی کشورها می‌پرداخت برای نمونه در بخشی از کتاب فاتح آسمان‌ها به شناساندن ایران نیز می‌پردازد. از کویر لوت و خطه شمال و دریای مازندران سخن به میان می‌آورد و در توصیف آن مکانها از خود مهارت به سزایی نشان می‌دهد.

در آغاز آثار ژول ورن تنها در میان کودکان طرفداران و علاقمندانی داشت تا آن که منتقد و نویسنده‌ای به نام مارسل موره (۱۹۶۹-۱۸۸۷) چندین کتاب و رساله درباره ژول ورن نوشت و او را چنان که بود به دنیا معرفی کرد. مارسل موره در دو کتاب: «ژول ورن بسیار شگفت انگیز» (۱۹۶۰) و «اکتشافات ژول ورن» (۱۹۶۳) ژول ورن را به دنیا شناساند و از آن به بعد دوستداران ادب با نظر جدی تری به ژول ورن می‌نگرند.

ژول ورن که هفتاد و هفت سال (۱۹۰۵ - ۱۸۲۹) درین کره خاکی زیست، نزدیک به هشتاد داستان دراز و کوتاه و رساله نوشتهٔ پژوهشی و نوشتار نوشته‌است. مانند تاریخ مصر و فرانسه و مستعمره‌هایش (۱۸۶۸) تاریخ رهنوردیهای بزرگ و رهنوردیهای بزرگ (۱۸۷۸) کریستف کلمب (۱۸۸۳) و افزون بر آن پانزده نمایشنامه نوشته که در آن دوره بروی صحنه رفته‌است . با این باز یاد این نکته بایسته‌است که نام اوری او با سه درازداستان نام آورش پنج هفته در بالن و رهنوردی به میان زمین و از ماه به زمین آغاز شد. با این باز دلکش اینکه در دورانی که نویسندگان خوش قریحه وچیره دستی چون بالزاک، دیکنز، الکساندر دوما و تولستوی و داستایوفسکی، تورگنیف، فلوبر، استاندال و جورج الیوت و امیل زولا و ده‌ها نویسنده نامدار دیگر بودند، ژول ورن نه تنها نویسنده و گردآور ورزیده جای خود را باز کرد، بلکه با پیش بینی‌های ارزنده و روشن بینانهٔ خود، چراغ راهنمای نوآوران و دانشمندان در نیم و حتی یک سده پس از آن گردید که شایع است کشتی هسته‌ای ناتیلوس از روی نوشتهٔ نامدار او هشتاد فرسنگ زیر دریا ساخته شد و به همین روی نام آن کشتی افسانه‌ای بر این کشتی راستین نهاده شد.

ژول ورن در ۸ فوریه ۱۸۲۸ در شهر نانت به گیتی آمد. پدرش پیر ورن در سال ۱۸۲۷ با دختری از نانت عروسی کرده بود و هر چند که خانواده دختر از توانگری سرشاری برخوردار بود، پیر ورن که دلبستگی به آموختن و خواندن داشت به کار وکالت پرداخت. ژول ورن برادری به نام پل (۱۸۹۷ - ۱۸۲۹) و سه خواهر به نامهای آنا، ماتیلد و ماری داشت.







در سال ۱۸۳۹ سوار بر کشتی خویش به نخستین دریانوردی دور و درازش پرداخت و به هند رفت. در سال ۱۸۴۴ در دبیرستان نانت نام می‌نویسد و به آموختن سخنوری و فلسفه می‌پردازد. پس از گرفتن گواهینامه به پیشنهاد پدر به کارهای حقوقی راه می‌یابد. هم زمان به نوشتن نمایشنامه و اندوه نمایش (تراژدی) می‌پردازد با این حال از سوی خانواده برای نوشتن داستان‌های اندوه انگیز به او حمله می‌شود و کما بیش از آن دست می‌کشد. در سال ۱۸۴۸ با گرفتن اجازه از پدر برای دنبالهٔ آموختن در رشته حقوق به پاریس می‌رود با بهره‌وری از فرصت می‌کوشد تا نمایشنامه‌های خود را به روی صحنه ببرد. با این حال کارها آن جور که جوان ساده دل شهرستانی می‌اندیشید برابر کام پیش نمی‌رود، پدر ماهانهٔ اندکی برای او می‌فرستد و او ناچار برای گذارن زیست هزینهٔ آموختن باید با دشواری بکوشد و صرفه جویی کند. جوری که برای خریدن بلیت نمایش شکسپیر ناچار می‌شود سه روز از خوردن خوراک رو برگرداند. با این حال در همهٔ این چندگاه دمی از کار نوشتن باز نمی‌ماند و همچنان به آفریدن نوشته‌های گرانمایهٔ خود دنباله می‌دهد و درین چند گاه که الکساندر دوما روی آور ذوق و قریحهٔ وی شده‌است نویسندهٔ جوان را به زیر و بال و پر خود می‌گیرد و حتی برای دیدن نمایشنامه‌ها او را به لژ ویژهٔ خود می‌فرستد (نمایشنامهٔ جوانان تفنگدار) در سال ۱۸۴۹ با الهام از دوما سه نمایشنامه می‌نویسد که یکی را دومای پدر می‌پسندد و در سال ۱۸۵۰ نمایشنامه ی یاد شده به نام «پوشالهای برباد رفته» بر نمایشخانه (تئاتر) تاریخ ی برروی صحنه می‌رود و با کامیابی نسبی روبرو می‌شود. ژول ورن دنبالهٔ آموختن در رشتهٔ حقوق را فراموش نمی‌کند و به درخواست پدر قرار است پس از فراغت از آموختن در شهر نانت به کار دادگویی بپردازد. با این حال مهر نویسندگی او را بخود نمی‌گذارد و روانه پاریس می‌شود. برای روزگذراندن ناچار به تدریس می‌شود و در آن حال به نوشتن می‌پردازد و دستاورد آن روزگار چند نسک است که در سالیان پس از آن زیر نام شگفتین فضانوردی‌ها پخش می‌شود. در سال ۱۸۵۲ ژول ورن نخستین بزرگ نوشتهٔ خود را به نام «مارتین پاز» را که داستانی تاریخی درباره جنگ‌ها و برخوردهای هندو‌ها ودورگه‌های پرونی و اسپانیولی ]ست در رشته پخشگری‌های دیرینکدهٔ خانواده‌ها چاپ کرد. نویسنده ۲۴ ساله فرانسوی اینک به چنان نام‌آوری رسیده که در همهٔ محفل‌های ادبی از ذوق و قریحه و پهناوری دانسته‌های او بویژه در رشته میژوی گیتی شناسی گفتگو می‌شود. در سال ۱۸۵۳ نمایشنامه دیگر ژول ورن در نمایشخانه لیریک با کامیابی فراوانی روبرو می‌شود. سپسین سال نخستین دراز داستان خود به نام ارباب زاخاری و زمستانی در قطب جنوب پخش می‌کند و با این حال از نوشتن نمایشنامه دست برنمی دارد. در سال ۱۸۵۷ با انباز زیستش که بیوه‌ایست بیست و شش ساله آشنا می‌شود کار به عروسی می‌کشد. در سالهای ۱۸۵۹ تا ۱۸۶۱ به رهنوردیهای پژوهی خود می‌پردازد و به اسکاتلند و نروژ اسکاندیناوی می‌رود. پس از بازگشت اپرتی را بر روی صحنه می‌برد. در ۳ اوت ۱۸۶۱ میشل ورن تنها کودک وی به گیتی می‌آید. در سال ۱۸۶۲ با پخشگری به نام هتزل قرارداد فروش کتاب نامدار خود پنج هفته در بالن را امضا می‌کند و همکاری این دو بیست سال دنباله می‌یابد. دلکش اینکه تازه ژول ورن درمی یابد که قریحه او در داستان نویسی است و نخست فرانسه و در زمانی کوتاه پس از آن گیتی از هستی این نویسنده آفریننده آگاه می‌شود. هتزل که اینک ستاره‌ای را یافته به ژول ورن پیشنهاد همکاری با ماهنامه‌ای به نام آموزش وسرگرمیها را می‌دهد او می‌پذیرد و در ۲۰ مارس ۱۶۶۴ سرگذشت‌های ناخدا هاتراس را در آن به گونه پانویس پخش می‌کند و سپس آنرا به صورت کتابی درمی‌آورد و در سال ۱۸۶۵ رهنوردی به میان زمین و سپس از زمین به ماه را به نام خط سیر یکراست در ۹۷ ساعت و۲۰ دقیقه چاپ می‌کند. با این حال نباید فراموش کرد که روزنامه جدی و پر خوانندهٔ دبا گفتمانهای پاورقی از زمین به کره ماه و رهنوردی به دور ماه را چاپ کرده‌است.
ژول ورن

فرزندان ناخدا گرانت (۱۸۶۷) , بیست هزار فرسنگ زیر دریاها (۱۸۶۹) , دور دنیا در هشتاد روز (۱۸۷۳)، جزیره اسرارآمیز (۱۸۷۴)، میشل استروگف(۱۸۷۶) , هندوهای سیاه ( ۱۸۷۷) , ناخدای پانزده ساله (۱۸۷۸) , گرفتاریهای یک چینی در چین پرتو سبز (۱۸۸۲ (میلادی)) , گرابان سزسخت (۱۸۸۳) , شهر عصبه در آتش (۱۸۸۴) , ماتساس ساندروف (۱۸۸۵) , گشاینده (۱۸۸۶)، دو سال در تعطیلات (۱۸۸۸) , کاخ کارپات (۱۸۹۲ (میلادی)) , رهنوردی به بیابان رازآمیز و گزیره چرخدار (۱۸۹۵) , در برابر درفش (۱۸۹۶) رخدادی در لیوونی (۱۹۰۴) , ارباب گیتی (۱۹۰۴ (میلادی)۱۹۰۴)


در سال ۱۸۶۶ که ژول ورن به اوج نام‌آوری و کامیابی خود رسیده بود برای خود یک کشتی گردشی خرید و آن را به نام پسرش سن میشل گذاشت کام ناکام این کشتی گویا برای رهنوردی او ویژگی داشت با این حال در بن ابن قایق ماهیگیری دفتر کار و مرکز مطالعهٔ او شمرده می‌شد و هنگامی که در دریا ی مانش دریانوردی یا در روی رودخانه سن کشتی می‌راند، درهمان هنگام به اندیشیدن می‌پراخت و دستاورد اندیشه‌های خود را به گونهٔ اثرهای جاودانی به روی کاغذ می‌آورد. در سال ۱۸۶۷ به همراه برادرش پل با کشتی مجهزی به گریت ایسترن رهسپار آمریکا شد و در بازگشت شاهکار ارزندهٔ خود به نام بیست هزار فرسنگ زیر دریاها را نوشت. در سال ۱۸۷۲ به شهر آمین زادبوم همسرش رفت و در آنجا جای گرفت. دو سال پس از آن یک مهمانخانه خودمانی و این بار یک کشتی گردشی راستین را خرید و نام آنرا سن میشل دوم گذاشت دور گیتی در هشتاد روز را به روی صحنه برد که دو سال با کامیابی بسیار اجرای آن دنباله می‌یافت. (۱۸۷۴) ژول ورن در سال ۱۸۷۱ پدر و در سال ۱۸۸۷ مادر خود را از دست داد. در سال ۱۸۹۷ برادرش پل رخت به سرزمین دیگر کشید و خود وی در سال ۱۹۰۲ دچار آب مروارید گردید اگر چه که در سالهای نام‌آوری و سرافرازی چنین یاد کرده‌است: «من هیچ گلایه‌ای از زیستن ندارم کم و بیش هر آنچه را می‌خواسته‌ام، بدست آورده‌ام.» در سال ۱۸۸۷ - ۱۸۸۶ پس از یک درام خانوادگی که به تیراندازی برادزاده‌اش به سوی او انجامید و با دو گلوله زخمی‌اش ساخت و هیچکس هم دلیلش را ندانست، ژول ورن به دنباله کار خود در شورای شهر آمین که از چندی پیش به آن سرگرم بود، پرداخت این جور به نگر می‌رسد که شخصیت اداری و نویسندگی وی ناهمسازی ندارند و بخوبی یکدیگر را می‌پذیرند. در یال ۱۸۹۲ به خواهرانش می‌نویسد: پاریس دیگر مرا نخواهد دید. زندگی نامه نویسان ژول ورن او را در سالهای ۱۹۰۵ - ۱۸۸۴ خاموش افسرده و سرخورده توصیف کرده و این برداشت را از یکی از نامه‌هایی که برای خواهرش فرستاده بدست آورده‌اند: «هر جور خوشی و شادی برایم برنتافتنی شده و شخصیت و منش من به کل تغییر کرده و کوفت‌هایی بر من راه یافته که هرگز از آن رهایی نخواهم یافت.» هرچند که با پشتیبان جویی به نوشته‌های دیگر وارونهٔ این دیدمان رفتاری نیز اورده شده‌است. زیرا او تا واپسین دمی که توانا به گرفتن قلم بود از تکاپو دست بر نداشت. حتی یک بار در نزد نویسنده ایتالیایی دوآمی چیس گفته بود: زمانی که من کاری ندارم، احساس می‌کنم که زندگی از هستی‌ام رخت بر بسته‌است. او همچنان به خواندن نوشته‌های ادگار آلن پو که بسیار به آن دلبسته بود نوشتن دراز داستان نامدارش ابوالهول یخ‌ها دنباله می‌داد و تا ۲۴ مارس ۱۹۰۵ که به ابدیت می‌پیوندد ده کتاب دیگر می‌نویسد. ژول ورن در ۲۴ مارس ۱۹۰۵ بر اثر بیماری دیابت، در شهر آمیین درگذشت.

آثار ژول ورن:
نوولِ مارتین پاژ-۱۸۵۲
نمایشنامه کولی مابارد-۱۸۵۳
ارباب زکریا-۱۸۵۴
ترانه کمدی «یازده روز در پایتخت»-۱۸۶۰
پنج هفته در بالن- ۱۸۶۲
سفر به مرکز زمین- ۱۸۶۴
از زمین تا ماه- ۱۸۶۵
فرزندان کاپیتان گرانت – ۱۸۶۷
جغرافیای مصور فرانسه و مستعمرات آن-۱۸۶۸
بیست هزار فرسنگ زیر دریا - ۱۸۶۹
سفر به مدار ماه – ۱۸۷۰
دور دنیا در هشتاد روز – ۱۸۷۳
جزیره اسرار آمیز – ۱۸۷۴
میشل استروگوف – ۱۸۷۶
خطهای سیاه-۱۸۷۷
تاریخ مسافتهای بزرگ و مسافران نامدار-۱۸۷۸
ناخدای پانزده ساله-۱۸۷۸
مسافرت در راه چین-۱۸۷۹
پانصد میلیون-۱۸۷۹
اشعه سبز-۱۸۷۹
فاتح شبگرد-۱۸۸۰
فرشته لجباز-۱۸۸۳
جزیره‌ای در آتش-۱۸۸۴
ماتیاس ساندروف-۱۸۸۵
دو سال تعطیلات-۱۸۸۸
کاخ کارپات‌ها-۱۸۹۲
جزیره آفتاب‌پرستان-۱۸۹۵
در برابر پرچم-۱۸۹۶ (تونل زیر دریایی)
یک درام در لیونی-۱۹۰۴
صاحب جهان-۱۹۰۴
جایزه بزرگ
جنگل‌های تاریک آمازون
انسان‌های میمون نما (شهر شناور)
کاروان لجوج
پایان دنیا
مدرسه رابینسونها
اژدهای دریایی
خانه متحرک
سرزمین تاریکی
دیوار چین
آوارگان جزیره
ابوالهول یخی
روبر فاتح
آتشفشان طلایی
فاتح آسمانها
آخرین هدیه
زیر زمین اژدها(پانصد میلیون ثروت)
اسرار کشتی سنتیا
سوداگرای پوست
فانوس دریایی
ماجراهای ناخدا هاتراس
ماجراهای آفریقا
آقای سزار
قهرمان سرزمین زمرد
فرزند ایرلند(جلد دوم قهرمان سرزمین زمرد)
جزیره یخبندان
حادثه‌ای در لیونی
شکار شهاب
در سیارات چه می‌گذرد؟
کشتی شکستگان
سفر به صحرای اسرار آمیز(هجوم دریا)
قلعه مرموز(قصر کارپاتها)
سفر پر ماجرا
سیاره سرگردان
سفر به کره ماه
دلاور
ستاره جنوب
جزیره ناشناخته
پاریس در قرن بیستم


داستان محبوب خودم سرزمین تاریکی بود اولین کتابی بود که از ژول ورن خوندم هنوز از هم از دوباره خوندنش خسته نمیشنم...البته داستانه ای فوق العاده از جمله میشل استروگف دور دنیا در 80 روز اشعه سبز و بسیاری داستان های دیگر که باهاشون خاطرات بسیاری دارم.

منابع ویکیپدیا فارسی و سایت ketabnak

اين تصویر برای مهمان پنهان می‌باشد.
برای ديدن آن ثبت نام و يا وارد سايت شويد.



بیاد داشته باشید بهتر است به یکباره خاموش شد تا ذره ذره محو شدن

This message has attachments images.
Please log in or register to see it.

كاربر(ان) زير تشكر كردند: Farnaz, farzam, e r o s, کوچکترین طرفدار, NicoleL2, blackfire, شاپرک, Michaellover, aisan

لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.

11 جولای 2012 20:31 #25993 توسط Hamid
من تو زندگی گذشته ام! زیاد پسر کتاب داستان بخونی نبودم، می تونم بگم تنها کتاب داستان هایی که می خوندم اثر ژول ورن بود، مدرسته رابینسون ها یا اژدهای دریایی

Keep The Faith

اين تصویر برای مهمان پنهان می‌باشد.
برای ديدن آن ثبت نام و يا وارد سايت شويد.

كاربر(ان) زير تشكر كردند: شايان

لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.

11 جولای 2012 20:55 #25997 توسط e r o s
جایی خوندم کیمیاگر پائولو کوئلیو بیشترین ترجمه رو داره کتاب‌های هری پاتر هم رتبه بالایی داشت که درست نمی‌دونم.

This is BREAKING NEWS

اين تصویر برای مهمان پنهان می‌باشد.
برای ديدن آن ثبت نام و يا وارد سايت شويد.

لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.

12 جولای 2012 08:23 - 12 جولای 2012 08:27 #26009 توسط شايان

hbmj2 نوشته: من تو زندگی گذشته ام! زیاد پسر کتاب داستان بخونی نبودم، می تونم بگم تنها کتاب داستان هایی که می خوندم اثر ژول ورن بود، مدرسته رابینسون ها یا اژدهای دریایی


میشه گفت اکثر کتاب نخوان ها و کتاب خوان های دهه 70 شمسی در ایران کتاب های ژول ورن رو خوندند...خودم هم خانواده رابینسون ها رو خیلی دوست داشتم اما اژدهای دریایی رو نخوندم...

EROS_LoveCrys نوشته: جایی خوندم کیمیاگر پائولو کوئلیو بیشترین ترجمه رو داره کتاب‌های هری پاتر هم رتبه بالایی داشت که درست نمی‌دونم.


علی جان ممنون از ارسالت اما من متوجه نشدم این مطلبی که اینجا ارسال کردی مربوط به چی بود؟کیمیاگر که اثر پائولو کوئلیو بود و متوجه ربطش به تاپیک نشدم!

اين تصویر برای مهمان پنهان می‌باشد.
برای ديدن آن ثبت نام و يا وارد سايت شويد.



بیاد داشته باشید بهتر است به یکباره خاموش شد تا ذره ذره محو شدن

لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.

13 جولای 2012 06:14 #26030 توسط e r o s

shayan69 نوشته:

hbmj2 نوشته: من تو زندگی گذشته ام! زیاد پسر کتاب داستان بخونی نبودم، می تونم بگم تنها کتاب داستان هایی که می خوندم اثر ژول ورن بود، مدرسته رابینسون ها یا اژدهای دریایی


میشه گفت اکثر کتاب نخوان ها و کتاب خوان های دهه 70 شمسی در ایران کتاب های ژول ورن رو خوندند...خودم هم خانواده رابینسون ها رو خیلی دوست داشتم اما اژدهای دریایی رو نخوندم...

EROS_LoveCrys نوشته: جایی خوندم کیمیاگر پائولو کوئلیو بیشترین ترجمه رو داره کتاب‌های هری پاتر هم رتبه بالایی داشت که درست نمی‌دونم.


علی جان ممنون از ارسالت اما من متوجه نشدم این مطلبی که اینجا ارسال کردی مربوط به چی بود؟کیمیاگر که اثر پائولو کوئلیو بود و متوجه ربطش به تاپیک نشدم!


آثار او از نظر ترجمه به زبان‌های دیگر بعد از آثار آگاتا کریستی در رده دوم جهانی هستند.

This is BREAKING NEWS

اين تصویر برای مهمان پنهان می‌باشد.
برای ديدن آن ثبت نام و يا وارد سايت شويد.

كاربر(ان) زير تشكر كردند: شايان

لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.

13 جولای 2012 14:31 #26037 توسط شاپرک
ژول ورن تخیل فوق قدرتمند و ذهن زیبایی داشت. خوندن داستانهاش برای بچه ها حسی رو ایجاد می کنه که گویی واقعا در سفر و ماجراجویی هستند! دور دنیا در هشتاد روز رو بیشتر دوست دارم چون کارتونش هم زمان کودکی ما پخش میشد و نوستالژیک تر هست.

شب که می شود
خورشید چشمانت را پرواز بده
تا مرگ پروانه به تاخیر بیفتد......
كاربر(ان) زير تشكر كردند: شايان

لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.

14 جولای 2012 14:15 #26066 توسط شايان
من کارتون دور دنیا در 8 روز رو خوب ندیدم اما کارتون میشل استروگف هرگز یادم نمیره آثار سینمایی زیادی از کتاب های ژول ورن ساخته شد که همشون برای طرفداران ژول ورن جذاب بود البته بعضی هاشون هم خیلی ضعیف از آب در میومد...

اين تصویر برای مهمان پنهان می‌باشد.
برای ديدن آن ثبت نام و يا وارد سايت شويد.



بیاد داشته باشید بهتر است به یکباره خاموش شد تا ذره ذره محو شدن

لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.

مدیران انجمن: شايان

Please publish modules in offcanvas position.