مقدمه...
سوئینی تاد یک فیلم موزیکال ترسناک به کارگردانی تیم برتوناست.این فیلم اقتباسی از داستان استفان سندهایم و هیو ویلر است.داستان ملودرام فیلم در دوره ویکتوریا روایت می شود و داستان شخصی به نام سوئینی تاد است،یک آرایشگر انگلیسی و یک قاتل زنجیره ای که مشتریان خود را با یک تیغ ریش تراشی به قتل می رساند و با کمک همدست خود،خانم لاوت،با گوشت اجساد پای گوشت درست می کند. تیم برتون زمانی که هنوز یک دانش آموز بود به موزیکال استفان سندهایم علاقهمند شد.با این حال تا سال 2006 فرصت ساختن این فیلم را نیافت و در سال 2006 شروع به ساخت فیلم کرد.سندهایم اگر چه به طور مستقیم درگیر کار نبود اما در طول تولید به عنوان مشاور فعالیت کرد.
اين تصویر برای مهمان پنهان میباشد.
برای ديدن آن ثبت نام و يا وارد سايت شويد.
جانی دپدر نقش سوئینی تاد و هلنا بونهام کارتردر نقش خانم لاوت بازی کردند.جانی دپ برای اولین بار بود که خوانندگی می کرد با وجود این مورد توجه منتقدان قرار گرفت. سوئینی تاد:آرایشگر شیطانی خیابان فلیت در 21 دسامبر 2007 در آمریکا و یک ماه بعد در انگلستان اکران شد.فیلم موفق به کسب جوایزی از جمله جایزه گلدن گلوب برای بهترین فیلم موزیکال یا کمدی،جایزه گلدن گلوب برای بهترین بازیگر نقش اول مرد و برنده اسکار بهترین کارگردانی هنری شد.هلنا بونهام کارتر نامزد دریافت جایزه گلدن گلوب شد و جانی دپ نامزد اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد شد.همچنین تیم برتون در گلدن گلوب و اسکار نامزد بهترین کارگردانی شد اما موفق به دریافت آن ها نشد. با این که سوئینی تاد بهترین فیلم تیم برتون و جانی دپ است اما این فیلم فروش خوبی نداشت و به اندازه دیگر آثار آنها معروف نشد
داستان فیلم
همین بنجامین بارکر (جانی دپ) آرایشگریست که که یک قاضی بدطینت به نام تورپین (آلن ریکمن) او را از خانوادهاش جدا و به جای دیگری تبعید کردهاست. او بعد از ۱۵ سال با نام مستعار سوئینی تاد بازمی گردد تا از کسانی که باعث جدایی او از همسر و فرزندش شدهاند انتقام بگیرد. پس از بازگشت به محل زندگی همسرش می رود که در حال حاضر زنی به نام خانم لاوت (هلنا بونهام کارتر ) در آن یک شیرینی پزی راه اندازی کرده و در آن پای گوشت میفروشد. او از طریق خانم لاوت مطلع می شود که همسرش «لوسی» خودکشی کرده و تورپین دختر او را تحت سرپرستی خود گرفته و سالهاست که او را در خانه زندانی کرده است. او مغازه آرایشگری خود را در طبقه بالای شیرینی پزی خانم لاوات باز میکند و با این فکر که روزی با یک نقشه تورپین را به مغازه کشانده و او را در آنجا به قتل برساند شروع به کسب و کار می کند. آنتونی ملوانی که در سفر بازگشت تاد به وطنش او را همراهی کرده عاشق دختری بنام جوآنا میشود.جوآنا همان دختر سوئینی تاد است که نزد قاضی زندانی است. قاضی نیز عاشق جوآناست و پیش از خواستگاری از او با نقشه تاد برای اصلاح به مغازه او میرود. تاد قصد کشتن او را دارد اما موفق نمیشود. سوئینی سخت خشمگین است و روان پریش میشود و تمام لندن را مقصر میداند. تاد بسیاری از افرادی را که به مغازه او می روند به قتل رسانده و جسد فرد مرده را با همکاری خانم لاوات به داخل کورهٔ شیرینی پزی و در آنجا تبدیل به پیراشکی می کند و به مردم می فروشد. آنتونی میفهمد که تورپین جوآنا را در تیمارستان زندانی کرده. او به بهانه ساخت کلاه گیسی از موهای دیوانه ها به تیمارستان میرود و جوآنا را فراری می دهد. او جوآنا را به شکل یک پسر درمی آرد و در آرایشگاه تاد در یک صندوق پنهان می کند. تورپین از فرار جوانا خبر دار میشود و با توجه به اینکه از عشق آنتونی و دخترش و همچنین رابطه آنتونی و تاد با خبر است به سلمانی تاد میرود و تاد به او پیشنهاد اصلاح میدهد. او اطمینان میدهد که جوآنابه خانه باز میگردد و با او ازدواج میکند. تورپین خوشحال میشود و اجازه اصلاح میدهد و تاد در همین فرصت تورپین را به قتل می رساند.در همین حین زن گدایی که از مدتها پیش به رفتار تاد مشکوک شده به مغازه تاد می رود و تاد او را نیز به قتل می رساند. تاد متوجه جوانا نیز که در آنجا پنهان شده نیز میشود. جوانا و تاد که همدیگر را نمیشناسند با همدیگر درگیر می شوند اما تاد برای کمک به خانم لاوت ترک که در حال فریاد کشیدن است مغازه را ترک می کند و جوانا می گریزد. تاد لاوت را میبیند که قاضی در لحظات آخر زندگی خود به دامن او چنگ زده و مردهاست. تاد جنازهها را وارسی میکند و لاوت تنور را آماده میکند. تاد ناگهان میفهمد که زن گدا، زن او لوسی بوده است که به بعد از خودکشی زنده مانده اما مجنون شده. او که خانم لاوت را مقصر این حادثه می داند او را به داخل تنور میاندازد. سپس زن مرده خود را در آغوش میگیرد و میگرید. پسری که لاوت و تاد به فرزند خواندگی قبول کردند در این لحظات متوجهقاتل بودن تاد شده و او را در حین میکشد و این فیلم تلخ با مرگ سوئینی به پایان میرسد.
نقد فیلم
فیلم در گیشه به موفقیت چندانی درست پیدا نکرد ولی نظر منتقدین رو به خود جلب کرد.بازی خوب هلنا بونهام کارتر و جانی دپ در این فیلم را به خوبی میتوان احساس نمود.
بنجامین بارکر مردی است که در زندگی چیزی برای از دست دادن ندارد و عملا برای گرفتن انتقام خود بازگشته است.در هر دیالوگ بنجامین میتوان خشم و نفرت را احساس کرد.در صحنه ای که بنجامین با آرامش خاصی گردن افراد را با تیغ اصلاح قطع می کند در عین آرامش و خواندن آهنگ احساس نفرت را می توان احساس نمود. کرک هانیکات منتقد هالیوود ریپورتر به خشونت جاری در فیلم اشاره میکند و مینویسد: «خون و موسیقی درکنار هم آزاردهنده هستند و کاملاً برخلاف انتظارات. برتون لختههای خون را به صورت تماشاگرش میپاشد تا تماشاگر جنون و خشم سوینی را حس کند. برتون با همکاری جانی دپ، سوینی تاد را گودالی تیره و تار میسازد پر از خشم و نفرت که در نوع خود قابل توجهاست. جانی دپ با بازی محکم و صدای شگفت آورش سوینی تادی برای همیشهاست.
سوئيني تاد از روي يك تئاتر موزيكال برادوي ، نوشته ي استيون سوندهايم و هيو ويلر ساخته شده : موزيكالي كه از آن به عنوان «خونين ترين موزيكال جهان » نام برده شده است .
اقتباس سينمايي تيم برتون از روي اين موزيكال را نيز مي توان « خونين ترين فيلم جنايي جهان » لقب داد .
فيلم در بردارنده ي همان فضا ها و مضامين تقريبا هميشگي فيلم هاي تيم برتون است . سوئيني تاد يك فيلم تمام – برتوني است ؛ فيلمي كه دوستداران سينماي برتون را سرشار از لذت مي كند .
جاني دپ ، بازيگر محبوب تيم برتون ، نقش اصلي سوئيني تاد را بازي كرده ، دپ و برتون يكي از خلاقانه ترين روابط بازيگر/كارگران را در تقريبا دو دهه ي گذشته به نمايش گذاشته اند . بازي دپ در فيلم تازه ي برتون ماهرانه و هنرمندانه است .
برتون در سوئيني تاد موفق شده فضاي فقر زده و غم انگيز لندن ديكنزي قرن نوزدهمي را به خوبي باز آفريني كند . كوچه هاي تنگ ، خيابان هاي نامنظم ، سايه ها و تاريكي هايي كه در همه جا ديده مي شود ، فضايي وهمناك و عجيب به اين فيلم داده است . و با اين حال نيروي زندگي در تك تك صحنه هاي فيلم جاري است . فيلم به رغم مضمون خشن و خونين اش از طنز تهي نيست ، طنزي كه سياه و هولناك است .
سوئيني تاد با اينكه در اصل يك فانتزي موزيكال است اما همچون يك فيلم شبه رئاليستي عمل مي كند . جالب و منحصر به فرد بودن فيلم در همين ويژگي است . برتون در حالي به اين موفقيت نائل شده كه هيچ تغيير اساسي در متن اصلي نمايشنامه ي سوندهايم ايجاد نكرده است . او كاملا به متن اصلي وفادار مانده و فقط پاره اي تغييرات جزيي اما ضروري را در آن اعمال كرده است .
به عبارت ديگر مي توان ادعا كرد كه عصاره ي متن نمايشنامه به فيلم برگردانده شده است و چارچوب متن اصلي در فيلم كاملا حفظ شده است . هر ماه در ماه دسامبر سينماي آمريكا يك موزيكال ديدني به دوستداران اين ژانر ارايه مي كند .
سوئيني تاد نيز موزيكال بزرگ امسال است ، موزيكالي كه بايد آن را ادامه دهنده ي راه و سنت شيكاگو و دختران رويايي قلمداد كرد .
تيم برتون دوران حرفه اي خود را به عنوان انيماتور در ديزني آغاز كرد و سپس در درون نظام استوديويي به كار ادامه داد ، هر چند كه در تمامي اين مراحل ، خود را از الزامات اقتصادي و ذهنيت تجاري صرف هاليوود بر كنار نگهداشت . سوئيني تاد و ديگر كاراكتر هاي برتون عموما افرادي مطرود ، منزوي و درك نشده هستند ، آنها همرنگ جامعه ي خود نيستند و غالبا به دليل دوگانگي اي كه در وجودشان هست ، دچار زحمت و گرفتاري مي شوند .
اين آدم ها در حاشيه ي جامعه ي خويش زندگي و عمل مي كنند و اكثريت جامعه نيز با بي توجهي نسبي به آنها ، وجود و حضورشان را تحمل مي كنند . زندگي حرفه اي تيم برتون نيز بازتاب دهنده و تجسم بخش تضادي است كه در كاراكتر هاي مخلوق وي به چشم مي خورد . فيلم هاي برتون در بسياري از موارد شخصي تر از هر فيلمساز شخصي ساز ديگري است .
او فيلمسازي است كه سبك و شيوه ي كاري اش تقريبا به طور كامل مبتني بر دروني ترين حس هاي بشري است . در نزد برتون ، تصميم گيري براي ساختن يك فيلم ، ضرورتا به معناي برقرار كردن ارتباط حسي با كاراكترهاست ؛ حال مي خواهد اين كاراكنر ميليونري ( بروس وين ) باشد و عليه جنايتكاران به نبرد برخيزد يا جنايتكاري ( سوئيني تاد ) كه عليه قشر مرفه جامعه دست به انتقام گيري مي زند .
منابع:نقد فارسی/ویکیپدیا