سؤال زندگی نامه آل پاچینو+معرفی آثار

23 دسامبر 2011 17:26 #18322 توسط FeanoR
آلفردو جیمز «اَل» پاچینو (زادهٔ ۲۵ آوریل ۱۹۴۰) هنرپیشه آمریکایی و از برندگان جایزه اسکار است.

بخش اول:
"زندگی قبل از شروع حرفه بازیگری"

آلفردو جیمز پاچینو در نیویورک دیده به جهان گشود و پدرش سالواتور پاچینو (زاده شهر کورلئونه) کارمند شرکت بیمه و مادرش رز پاچینو (دارای تبار آمریکایی-ایتالیایی) خانه‌دار بود. والدین او هنگامی کودکی او از هم جدا شدند. پدربزرگ و مادربزرگ او در اصل اهل سیسیل بودند.

وی در دوران جوانی و در حالی که بیش از ۲۲ سال از زندگی‌اش نمی‌گذشت، مادرش را از دست داد. پاچینو پیش از مرگ مادرش، زندگی چندان لذت‌بخشی را پشت سر نگذاشته بود و چون والدینش خیلی زود از هم جدا شده بودند، مجبور شد به همراه مادرش به خانه پدربزرگش نقل مکان کرده و در آن‌جا اقامت کند.
كاربر(ان) زير تشكر كردند: شايان, Nasim, NicoleL2

لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.

23 دسامبر 2011 18:24 #18326 توسط FeanoR
بخش دوم:
"بازیگری و سبک بازی"

دهه 80 و ۱۹۷۰

ورود او به عرصهٔ بازیگری را باید سال ۱۹۶۹ دانست. پاچینو در این سال در فیلم ناتالی و من بازی کرد و دو سال پس از آن نیز ایفای نقشی در وحشت در نیدل پارک را پذیرفت. اما بازی در این دو فیلم هرگز او را راضی نکرد تا اینکه فرانسیس فورد کاپولا(کارگردانی کاپیتان ایو با همین کارگردان بوده) تصمیم به ساخت یکی از شاهکارهای تاریخ سینما یعنی سری فیلم های پدرخوانده گرفت و نقش «مایکل کورلئونه» به او واگذار شد.(و اینطوری یکی از بزرگترین استعداد های بازیگری به جهان معرفی شد و جرات میتوان گفت که کسی نمیتواند تو سبک بازیگری آل پاچینو بازی کند) در ابتدا کاپولا, جک نیکلسون را برای ایفای نقش در پدر خوانده انتخاب کرد اما نیکلسون این پیشنهاد را رد کرد چراکه به گفته خودش نقش یک ایتالیایی را باید یک ایتالیایی بازی کند و با این کار ناخواسته بزرگترین شانس زندگی پاچینو را به او بخشید. پاچینو برای این فیلم نامزد دریافت جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل مرد شد که به آن نرسید.(ولی بهترین سکانس ها و بازی را تا دهه ها به جای گذاشت)

(دهه اوج گرفتن آل پاچینو)

در سال ۱۹۷۳ او در فیلم‌های مترسک و سرپیکو بازی کرد. در مترسک نقش آدمی سرگشته را داشت که در پی هویت خویش است و در سرپیکو نیز یک پاچینوی تمام عیار بود. وی در این فیلم نقش فرانک سرپیکو افسر پلیسی را بازی کرد که فساد افسران مافوق خود را افشا می‌کند. پاچینو در همان سال بار دیگر نامزد دریافت اسکار شد اما باز هم این جایزه نصیبش نشد. اما منتقدان، جایزهٔ گلدن گلوب را به سبب بازی در سرپیکو به وی اهدا کردند.

از دیگر بازی‌های چشمگیر پاچینو می‌توان به حضورش در فیلم‌های پدرخوانده ۲ (۱۹۷۴)، بعد از ظهر سگی (۱۹۷۵) و فیلم و عدالت برای همه (۱۹۷۹) اشاره کرد. پاچینو برای بازی در همه این فیلم‌ها نامزد اسکار شد ولی بدان دست نیافت. او می‌گوید:

« من برای اسکار بازی نمی‌کنم، چون بازیگری عشق من است، عشقی که هرگز نمی‌توانم رهایش کنم »

او برای بازی در فیلم هایی چون کرامر علیه کرامر (۱۹۷۹)، اینک آخرالزمان و متولد چهارم جولای (۱۹۸۹) دعوت شد ولی او این پیشنهادها را قبول نکرد. هنگامی که کاپولا برای فیلم اینک آخرالزمان او را دعوت کرد، پاچینو در یک جمله پاسخ منفی به او داد: «من با تو به جنگ نخواهم آمد».


او نقش هایش را شجاعانه انتخاب می کرد و به همین دلیل سه سال متوالی کاندید جایزه بهترین بازیگر (اسکار) شد. او در سال 1977 با بازی در فیلم Bobby Deerfield کمی افت کرد اما توانست با بازی در فیلم ...And Justice for All در سال 1979 باز هم اوج گرفت و کاندید بهترین بازیگر شد. او با بازی در فیلم های Cruising در سال 1980 و Author! Author! در سال 1982 باز هم افت کرد اما بعد از اون ها با بازی کردن نقش یک گانگستر خشن در فیلم Scarface در سال 1983 توانست خودش را دوباره به اوج برساند.

و با شروع دهه و شروع دوباره جنجالی پاچینو در این دهه که قدرت بازیگری بسیار پخته و انعطاف پذیر را به همه نشان داد و یک سری گفته ها باعث شد که کمی از چهره وی کم شود اما با بازی در فیلم صورت زخمی(Scarface) در سال 1983 نقشی را تعریف کرد که هم نشان دهنده ارزش بازیگری و هم پند آموز باشد و این فیلم توانست فقط بخاطر بازیگری وی به فروش بالایی دست پیدا کند و یک نامزدی برای نقش تونی مونتانا در این در جشنواره گلدن گلاب دست پیدا کند

پس از آن در سال 1985 فیلم Revolution را بازی کرد، فیلمی عذاب آور و بی پایان و شاید نفرین شده، در این فیلم تجهیزات خراب شدند، هوا خیلی بد بود و آل پاچینو به سختی مریض شد –ریه های او دچار مشکل شدند- و همچنین تغییراتی که به طور مداوم در فیلمنامه به وجود می آمدند باعث شدند که از این فیلم به عنوان یکی از بدترین فیلم ها یاد شود نه یکی از بدترین فیلم های پاچینو، این فیلم باعث شد که آل 4 سال از صحنه ی فیلم دور باشد.

دهه ۱۹۹۰

دههٔ ۱۹۹۰ را باید دههٔ نوینی برای پاچینو دانست، زیرا او که پس از بازی در فیلم انقلاب (۱۹۸۵) مبتلا به ذات الریه شد و به مدت چهار سال نیز از عالم سینما دور مانده بود، در فیلم دریای عشق (۱۹۸۹) بار دیگر خوش درخشید. از فیلم‌های معروف او در این دهه می‌توان به دیک تریسی, پدرخوانده ۳ (۱۹۹۰), فرانکی و جانی (۱۹۹۱), گلن گری گلن راس (۱۹۹۲), راه کارلیتو (۱۹۹۳), التهاب (۱۹۹۵), تالار شهر (۱۹۹۶), وکیل مدافع شیطان, دنی براسکو (۱۹۹۷) و خودی (فیلم) (۱۹۹۸) اشاره کرد. اما برترین فیلم او در این دهه, بوی خوش زن در سال ۱۹۹۲ است که جایزه اسکار را برایش به ارمغان آورد. او در این فیلم ایفاگر نقش مرد نابینایی بود که عشق به همنوع را به بهترین شکل ممکن بیان می‌کند. علاوه بر جایزهٔ اسکار, جایزه گلدن گلاب نیز برای این فیلم از سوی منتقدان، به او اعطا شد. زمانی که نقش شیطان در فیلم وکیل مدافع شیطان (۱۹۹۷) را ایفا کرد, همه بزرگان, نامداران و تماشاگران سینما و مردم عادی او را نابغه خواندند.
(و در سال 1990 فیلم The Local Stigmatic را کارگردانی کرد که هیچ وقت اکران نشد. البته یکسال قبل از این فیلم یعنی در سال 1989 او در فیلم Sea of Love نقش یک پلیس الکلی را بازی کرد. او به خاطر چشم های تیره و چغد مانندش و همچنین صدای خشنش معروف شده بود و در اینجا بود که فاز دوم زندگی او شروع شد.

بازگشت به خانواده ی کورلئونه، او در فیلم Godfather: Part III در سال 1990 بازی کرد. در سال 1991 او با بازی کردن در فیلم Frankie and Johnny به سبک عاشقانه وارد شد و بالاخره او در سال 1992 به خاطر بازی شگفت انگیزش در فیلم Scent of a Woman جایزه بهترین بازیگر -اسکار- رو از آن خودش کرد.

او نقشش – شخص کور- رو به نحو عالی و با اقتدار بازی کرد، طوری که به گمان می رسید که نقش فقط برای او طراحی شده بود. در سال های آینده پاچینو خیلی راحت تر در فیلم ها بازی می کرد و به طور مداوم در فیلم های خوب بازی می کرد. در سال 1993 او دوباره نقش یک گانگستر رو در فیلم Carlito's Way بازی کرد و بعد از آن هم در فیلم جنایی درام Heat در سال 1995 به کارگردانی Michael Mann و بازیگری Robert De Niro بازی کرد اگر چه صحنه های کمی رو با هم بازی کردند.

در زندگی شخصی پاچینو یکی از مجرد های هالیوود است، هیچ وقت ازدواج نکرده است. او یک دختر از معلم بازیگری Jan Tarrant به نام Julie Marie دارد و فرزندان دوقلو از دوست دختر دیرینه اش Beverly D'Angelo دارد و قسمت رمانتیک زندگی او مربوط به هم بازی اش Diane Keaton در فیلم Godfather است.)

در سال ۱۹۹۶ از سوی انجمن گوتام جایزه ویژهٔ یک عمر فعالیت هنری نصیبش شد و پیش از آن نیز از سوی فستیوال بین‌المللی فیلم سن سباستین اسپانیا, جایزه مشابهی به او اهدا شد.

سال ۲۰۰۰ به بعد

او در سال 2002 در فیلم« بی خوابی» نقش یک کاراگاه را بازی کرد که در تعقیب یک قاتل حرفه ای است.«تاجر ونیزی»(2004) را باید بهترین فیلم او از سال 2000 به بعد دانست.پاچینو آنقدر استادانه در این فیلم بازی کرد که اگر خود ویلیام شکسپیر زنده بود انگشت به دهان می ماند.کمتر بازیگری در سینمای جهان می توان سراغ گرفت که نظیر پاچینو قدرت بازی با چشم را داشته باشد.چشمان پاچین انگار حرف می زنند و می توان برق خاصی را در دیدگان وی احساس کرد.این یکی از امتیازات منحصر به فرد او است و فیلم پدرخوانده 2 اوج بازی وی با چشمهایش به شمار می رود. پاچینو یکی از گنجینه های دنیای بازیگری است و بازی او می تواند به راحتی از شکلی به شکل دیگر در بیاید.» . وی هم اکنون مشغول بازی در فیلم «88 دقیقه» به کارگردانی جان آونت در ژانری درام جنایی است. پاچینو در این فیلم در نقش پورفسوری ظاهر می‌شود که نامه‌ای تهدید آمیز مبنی بر اینکه تنها 88 دقیقه زنده است را دریافت می‌کند.
در سال 2002 او بهمراه "روبین ویلیامز" و "هیلاری اسوانك" در فیلم "بی خوابی" ایفای نقش نمود و در سال 2005 با فیلم "تاجر ونیزی" نظر تمام جشنواره های معتبر جهان را به خود جلب نموده است. او در یكی از جدیدترین مصاحبه های خود عنوان نموده كه با گذشت 64 سال از سن خود احساس می كنم هنوز هم كاری ماندگار برای سینمای جهان انجام نداده ام و می خواهم همچنان بدنبال بهترین نقش عمرم بگردم.
در سال 2004 نيز پاچينو توانست در نقشي متفاوت در داستان تاجر ونيزي بدرخشد. هر چند كه اين فيلم در گيشه موفقيت چنداني بدست نياورد، اما از بازي زيباي پاچينو در نقش شايلاك نميتوان گذشت.

فيلمهاي ديگري نظير 2007 88 Minutes و Ocean’s Thirteen نتوانستند پاسخ گوي انتظار طرفداران اين بازيگر بزرگ باشند.

سبک بازی=P~

پاچینو در بازیگری دارای سبک ویژه‌ای است و به واقع سرشار از استعداد است و به خوبی می‌تواند ایفاگر هر نقشی باشد. نکتهٔ برجسته در بیشتر بازیهای او این است که مخاطب را با خود همراه می‌سازد. صدای گرم و دلنشین او در بازی به پاچینو کمک فراوانی می‌کند، گویی اعضای بدنش همه هنگام بازی واقعاً بازیگر هستند.

کمتر بازیگری در سینمای جهان می‌توان سراغ گرفت که نظیر پاچینو قدرت بازی با چشم را داشته باشد. چشمان پاچینو قدرت صحبت کردن با مخاطب را دارد و می‌توان برق خاصی را در دیدگان وی احساس کرد. این یکی از امتیازات منحصر به فرد او است و فیلم پدرخوانده ۲ اوج بازی وی با چشمهایش به شمار می‌رود. قدرت و تأثیر نگاه او صحنه‌های جاودانه‌ای را در تاریخ سینمای جهان خلق کرده است. به‌عنوان مثال بازی استثنایی او در سکانس مرگ سولاتسو و پلیس خیانت کار در فیلم پدر خوانده ۱، استعداد بی نظیرش را به نمایش می‌گذارد.

در میان ستاره‌های هالیوود، بازیگران انگشت‌شماری چون مارلون براندو را می‌توان یافت که صدایی مانند او داشته باشند.
اخیرا ''جک نیکلسون'' یکی از ستاره های پرفروغ هالیوود در مصاحبه خود با مجله سینمایی'' ورایتی'' عنوان نمود که ''فرانسیس فورد کاپولا'' قبل از آلپاچینو نقش مایکل کولئونه را در در اثر با عظمت پدر خوانده به او پیشنهاد داده و او چون در آن زمان معتقد بوده که نقش یک ایتالیایی را باید یک ایتالیایی بازی نماید به پیشنهاد کاپولا پاسخ منفی داده است و بدین ترتیب یکی از بزرگترین فرصتهای زندگی هنری خود را از دست داده است.

او که تا کنون دوبار موفق به دریافت جایزه پراعتبار اسکار شده است همچنین اعتراف نموده که آلپاچینو در فیلم پدر خوانده با بازی حیرت انگیزش واقعاٌ همان مایکل کورلئونه است و هرگز کسی نمی توانسته آنچنان قدرتمند در قالب آن نقش تاریخی ظاهر شود و بدین خاطر همیشه او را تحسین می کند.

ر اکتبر 1997 به عنوان چهارمین ستاره ی سینما در تمام زمان ها انتخاب شد.

در ژانویه 1961 به علت حمل سلاح غیر مجاز بازداشت شد.

او فرزند Sal Pacino–مامور بیمه- و Rose Pacino –که وقتی آل 22 سال داشت فوت کرد- است.

دخترش Julie Marie متولد 1989 است که مادر او Jan Tarrant -مربی بازیگری- است.

Anton و Olivia فرزندان دوقلوی او هستند که در 25 ژانويه 2001 متولد شدند –مادر آن ها Beverly D'Angelo است-.

آل پاچینو 17 سالگی از مدرسه اخراج شده است.

در سال 1977 بازی در فیلم Star Wars را رد کرد.

در سال 1979 نقش Jan Tarrant را در Kramer vs. Kramer فیلم رد کرد.

در سال 1990 بازی در فیلم Pretty Woman را رد کرد.

سال 1990 برای بازی کردن در فیلم The Godfather: Part III تقاضای 7 میلیون دلار کرد که بعدا به 5 میلیون دلار راضی شد.



پدر بزرگ او اهل Corleone سیسیل است.

تهیه کنندگان فیلم The Godfather که او را برای نقش Michael Corleone مناسب نمی دانستند او را به نام "پاچینوی کتوله" صدا می کردند.

Francis Ford Coppola از او درخواست کرد که در سال 1979 در فیلمش به نام Apocalypse Now بازی کند ولی او با احترام پیشنهاد او را رد کرد و گفت که حاضر است برای او هر کاری انجام بدهد.

در سال 1994 کشیدن 2 پاکت سیگار در روز را به خاطر آسیب ندیدن صدایش متوقف کرد، این در حالی بود که در دهه ی 1980 روزانه 4 پاکت سیگار می کشید. الآن هر چند وقت سیگار می کشد.

او علاقه زیادی به شخصیتی که آن را در فیلم Serpico در سال 1973 داشت به طوریکه یکبار واقعا می خواست یک راننده ی کامیون را به خاطر ایجاد آلودگی بازداشت کند.

آل علاقه ی زیادی به اپرا دارد.

یکی از طرفداران بزرگ William Shakespeare است.

یک بار به عنوان راهنما در Carnegie Hall کار کرد.

Larry King حضور آل پاچینو را در برنامه اش "Larry King Live" در نوامبر 1996 -از سال 1985 شروع شده است- یکی از بهترین مصاحبه های شخصی کل زندگی اش معرفی کرده است.

در سال 2002 حقوقش حدود 10 میلیون دلار برای هر عکس بوده است.

یکی از معدود بازیگران هالیوودی است که هیچ وقت عروسی نکرده است.

یکی از 11 بازیگری است که در یک سال برای هر دو جایزه Supporting actor academy award و Lead Acting Academy Award نامزد شده است. ده بازیگر دیگر عبارتند از: Barry Fitzgerald Fay Bainter, Teresa Wright, Jessica Lange, Sigourney Weaver, Emma Thompson, Holly Hunter, Julianne Moore, Jamie Foxx و Cate Blanchett.

اولین جایزه اسکارش را 21 سال بعد از اولین نامزدیش، دریافت کردند.

آل و Chris Sarandon دیالوگ هایشان برای فیلم Dog Day Afternoon در سال 1975 از طریق تلفن تمرین کردند.

در نظر سنجی شبکه ی 4 بهترین ستاره ی سینمایی تمام زمان ها انتخاب شده است.

در فیلم های سه گانه های "The Godfather"، Scarface (1983) و Dick Tracy (1990) نقش رئیس باند های خلافکار را ایفا کرد.

چهار خواهر دارد به نام های: Josette که معلم است ،Roberta و Paula که دوقلو هستند و خواهر کوچکترش Desiree که پدر آل و همسر چهارمش او را به فرزندی قبول کردند.

در سال 1977 نقش اول فیلم (Roy Neary) را در فیلم Close Encounters of the Third Kind رد کرد.

وقتی کمپانی Paramount تصمیم گرفت که از او در فیلم The Godfather استفاده کنند او با کمپانی MGM قرار داد داشت و آن ها بایستی او را از کمپانی MGM بخرند.

بازیگر مورد علاقه ی او Julie Christie است.



او در محله South Bronx در New York بزرگ شده است.

او به دبیرستان the Performing Arts می رفت که از آن اخراج شد.

یک کمپانی به نام Chal دارد که Ch برای دوستش Charlie Laughton است –دوستش همون Charles Laughton بازیگر نیست- و al برای اسم خودش –Al Pacino- است.

رنگ مورد علاقه ی او سیاه است.

اوایل دوره ی بازیگری می خواست اسمش را به نام "Sonny Scott" تغییر دهد تا از اسم ایتالیایی استفاده نشود. "Sonny" لقب بچگی او بوده است.

Alec Baldwin که با او در فیلم های Glengarry Glen Ross در سال 1992 و Looking for Richard در سال 1996 همبازی بوده برای پایان نامه دانشگاهی اش 65 صفحه در مورد بازیگری آل پاچینو نوشته است.

نقش Michael Corleone در بازی رایانه ای The Godfather را رد کرد.

سال 1997 در یک مصاحبه اعلام می کند خیلی علاقه داشته تا در فیلم Slap Shot شرکت کند که نتوانست چون کارگردان George Roy Hill نمی خواست از او استفاده کند چون آل پاچینو نمی توانست روی یخ اسکی کند.

او دچار بی خوابی مضمن است.
كاربر(ان) زير تشكر كردند: شايان

لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.

23 دسامبر 2011 18:26 - 23 دسامبر 2011 18:27 #18327 توسط FeanoR
بخش سوم

سخنان آل پاچینو


مشکل من اینه که من راهی رو که خودم را مطرح کنم را حدس می زنم، شما باید از 50 سال پیش با من باشید تا بفهمید من در چه موردی صحبت می کنم.

من نمی تونم بگم من جدی بودم، من از این جمله خوشم نمیاد. معنی این چیه؟"جدی، اون خیلی جدیه"

من مجردم و خودم شخصا از این موضع خوشم نمیاد و شخصا دوست دارم که کسی رو در زندگیم داشته باشم که زندگیم رو با اون بگذرونم.

من از چیزی که Norman Mailer در مورد الکل گفته خوشم میاد: الکل تعداد زیادی از سلول های مغزم رو از بین برده و من فکر می کنم بدون الکل من می تونستم نویسنده ی بهتری شوم اما اونجوری برای آرامش یک راه کمتر داشتم.

می دونید که من کارم رو به عنوان یک کمدین شروع کردم؟ معمولا وقتی این رو می گم کسی باور نمی کنه

بذارین یه چیزی به شما بگم، یادمه که در حین بازی کردن فیلم Scarface در سال 1983 من عاشق شده بودم، یکی از معدود زمان های زندگیم، و من خیلی خوشحال بودم که توی اون موقع این اتفاق برام افتاده بود، من به خونه می آمدم و اون در مورد زندگیش به من می گفت، همه ی مشکلاتش و من به اون می گفتم: "ببین، تو واقعا در حین بازی کردن در این فیلم من رو داری"، چون وقتی به خونه می رفتم از همه چیز خلاص می شدم.

این درسته، این درسته، همه ی ما می دونیم بهترین احساس زندگی بین نوشیدن مارتینی دوم و سوم به انسان دست می ده. من واقعا لذت می برم که به چه کسی تبدیل میشم وقتی مشروب می خورم، پس خیلی سخته که بخوام اون رو ترک کنم. من آروم تر و با مزه تر می شم.

امیدوارم که مردم من رو به عنوان یک بازیگر ببینند، من هیچ وقت نمی خواستم یک ستاره ی سینمایی باشم.

مردم همیشه میگن که دهه ی 70 دوره ی پسرای زیبا بود، من هم در اون موقع اومدم.

من فقط خوش شانس بودم، افرادی مثل Francis Ford Coppola فیلم می ساختند و من هم فرصت هایی به دست آوردم.

در مراسم اسکار 1974 به Robert Osborne گفت: من نمی خوام فقط فیلم بازی کنم اما از طرف دیگر شهرت با اون میاد همین طور پول، مشکل من اینه که هنوز می خوام توی یه تئاتر کوچیک نقش هملت رو بازی کنم و وقت هم داره تموم میشه

-در مورد دوست و همبازیش Robert De Niro در سال 1995 در فیلم Heat – ما با فکرهای هم دیگه آشنا هستیم، چیز هایی در مورد خودمون به هم دیگه گفتیم که برامون شخصی هستند، مثل نقش هامون. من یادمه که فیلم هایی که او در گذشته و اخیرا انجام داده بود رو نگاه می کردم.

-سال 1973 در حین ساخت فیلم Scarecrow با Gene Hackman- من و Gene دو آدم شبیه هم نیستیم. ما بایستی نقش دو نفر خیلی صمیمی رو با هم بازی کنیم، اما من فکر نمی کردم که ما به همون اندازه ای که بایستی در فیلم صمیمی باشیم به هم نزدیکیم. ما جدای از هم دیگه به نظر میایم. ما با هم مخالف نیستیم و از هم متنفر هم نیستیم. اما با هم زیاد رابطه هم نداشتیم، مثل هم فکر نمی کردیم، من و Gene با هم هستیم، اما در مورد مسائل خاصی با هم زیاد بحث نمی کنیم. این دو دنیای جدا بود اما باید بگویم که من هم به اندازه ی اون مسئولیت پذیر هستم.

من همیشه اعتقاد داشتم، امیدوار بودم ... راستش نمی دونم دارم چی میگم، اما من امید دارم که ما موزه ای داشته باشیم که فیلم ها رو توی اون نگه داری کنیم، درست مثل نقاشی ها و ...

بازیگر یه نوع ورزشکار روحی است. پروسه ی آن سخت است و زندگی شخصی من هم تحت تاثیر است.

می دونید مشکل اون فیلم چیه؟ مشکل اصلی اون؟ هیچ کس نمی خواد ببینه که مایکل انتقام گیری می کنه و احساس گناه بکنه. این کسی که اون است، نیست. در فیلمنامه های دیگر، در ذهن مایکل اون خانواده اش رو حفظ می کنه. مایکل هیچ وقت به خودش به عنوان یه گانگستر نگاه نمی کنه – نه در زمان کودکی و نه در بعد از آن. این تصویری نیست که اون از خودش داشته. مایکل همیشه این کد رو داره: اون با چیزی زندگی می کنه که عکس العمل تماشاچی ها رو ایجاد می کنه. اما یکبار این کار رو ترک کرد و شروع کرد به گریه کردن بالاسر تابوت، اعتراف کردن و احساس گناه داشتن، این درست نیست. به نظرم با فرانسیس کاپللو می تونستم به اونجا برسم، اما مایکل در اون فیلم خیلی یخ زده بود. اون در اعماق احساساتش برای کشتن برادرش حس می کرد که به مادرش خیانت کرده. اون اشتباه بود. و ما در طول زندگی توسط این اشتباهات کنترل می شویم. اون کار اشتباه بود. درست مثل فیلم Scarface زمانی که تونی مانی رو می کشه – اون کار هم اشتباه بود و اون تاوانش رو داد- و در ادامه مایکل بهای اون اشتباه رو داد، در قسمت سوم فیلم در سال 1990.



من نمی دونم ترس و وحشت همجنس بازها و دوجنس گراها و ... برای چیه... واقعا نمی دونم. به نظر من این مهم نیست که چه کسی رو دوست دارید یه مرد یا یه زن اصلا مهم نیست، مهم اینه که دوستش دارید.

"وقتی ازش پرسیدند که دوست داری کدوم نقش رمانتیک رو بازی کنی" Pablo Picasso. من از ایده ی اون خوشم میاد، اون عادت داشت ثابت بشینه و به یه پرده ی نقاشی خالی نگاه کنه، بعضی وقت ها به مدت 12 ساعت. اگه شما فقط به یه پرده نقاشی نگاه کنی، امیدت اینه که کسی یا چیزی به ذهن شما بیاد، این خودش یه ایده ی رمانتیک است.

"وقتی ازش پرسیدند که اسم فیلم خودش چی خواهد بود و کی نقش اون رو بازی می کنه" اسمش "داستان داستین هافمن" ( (The Dustin Hoffman Storyخواهد بود، با بازیگری رابرت د نیرو، من و هافمن همیشه با هم قاطی می شیم. مردم ما رو اشتباه می گیرند.



توی امریکا اکثر افرادی که ایتالیایی هستند، نیمه ایتالیایی هستند (دو رگه هستند)، به جز من، من تمام ایتالیایی هستم. من بیشتر سیسیلی و کمی هم نیپولیتن هستم.

پدر من زمان جنگ جهانی دوم، ارتشی بود. اون تحصیلات دانشگاهیش رو از ارتش گرفت. بعد از جنگ جهانی دوم پدرم یک تاجر موفق شد. من واقعا پدرم رو خوب نمی شناختم.

"نظرش در مورد Julie Christie" بین بازیگران زن او شاعرانه ترین است.

"نظرش در مورد Jack Lemmon" اون مهربان ترین فردی بود که تا حالا باهاش کار کرده بودم. اون به کاری که انجام می دهد خیلی اهمیت می دهد.

تنها مشکل اینه که، من زیاد علاقه ندارم که فیلم خودم رو بسازم، من نمی خواهم کارگردانی بکنم، به همین خاطر من همشیه توی یه موقعیت مجهول قرار دارم، منتظر کسی هستم تا با یه پروژه سراغ من بیاد ...

"سال 1995 در فیلم Heat" من احساس می کردم که آل پیر هستم" بعدا فهمیدم که "من آل پیر هستم." فکر می کنم من باید بتونم که خودم را روی فرم حفظ کنم. اما از بدن سازی خوشم نمیاد. هر وقت نیاز به ورزش کردن پیدا می کنم، دراز می کشم تا این احساس بگذره.:D (این تیکه ش خیلی باحال بودش


اعترافها و دیدگاه های پاچینو


نگاه به خود : اولین بار که خودم را روی پرده دیدم، احساس غریبی داشتم، حس میکردم نمایشی در کار نیست، همه چیز واقعی به نظر میرسید، او (خودم) چقدر تنها بود.بعد از آن به خودم گفتم اگر در ذهنیات شخصیم غرق شوم ،فیلم را فراموش خوهم کرد، پس به او ( خودم) به عنوان یک بازیگر نگاه کردم. چقدر تلاش میکرد طبیعی به نظر آید! بعد احساس کردم او فرد دیگریست...


شور بازی : بازیگری برای من مثل یک جستجوی مداوم است،جستجو برای یافتن چیزی که به شوقم می آورد!


غریزه و انتخاب نقش: بیشتر بازیگرها به شکل غریزی به انتخاب نقش میپردازنداما در طی سالها میفهمند که مردم چه توقعی دارند،گاه ممکن است انتخابی برای بازیگر بکنند که حق او نیست . بازیگر باید خیلی مراقب باشد تا نقشی را فقط به صرف خواست مردم بازی نکند.


ساخت شخصیت ( مایکل در پدر خوانده): در اعماق این شخصیت یک حس ستیزه جویانه و قابل بحث وجود داشت ، حسی که باعث میشد چشم بر همه چیز ببند و بگوید: ((این راه شخصی من است)) مشکل او این بود که از جانب زادگاه مادریش ، ایتالیا، حمایت واقعی نمیشد و همچنین از جانب پدرش.بنابر این یکسره تسلیم خواست درونی اش بود.او تجسم یک شخیت منزوی و خود کامه است. وقتی میخواستم این نقش را بازی کنم هیچ چیز برایم روشن نبود،بر خلاف بزرگتر ،سانی، که حضور برونی و فیزیکی شدیدی داشت ، مایکی پر از تناقضهای درونی و عواطف نا شناخته ای بود که می بایست کم کم انها را کشف میکردم. کار پیچیده ای بود.


خاطرات جوانی: مادرم سالها پیش وقتی هنوز خیلی جوان بودم، مرا به دیدن فیلمهای بسیار خوبی میبرد.اولین خاطاتم از دیدن بازیهای همفری بوگارت،کری گرانت و گری کوپر است و بعد از آن مارلون براندو و جیمز دین به یادم می آید.یادم است آن وقتها صحبت از بازی پل میونی در ((صورت زخمی)) بود. اولین بار که آن را دیدم زمانی بود که داشتیم نمایشی از برشت اجرا میکردیم.برشت شیفته ی فیلمهای گنگستری دهه 1930 بود.فیلمهایی چون(( سزار کوچک، دشمن مردم)) و شخصیت جیمز کانگی که گنگستر معروف آن دهه بود.او نمایش (( سقوط مقاوت ناپذیر آرتور اویی)) را تحت تاثیر فضای ان دوران نوشت.یادم است وقتی بازی پل میونی را دیدم چنان تحت تاثیر واقع شدم که خواستم عینا آن را کپی کنم.


مارلون براندو : وقتی قرار شد با براندو ((در پدر خوانده)) کار کنم ، طبیعی بود که اعصابم تحریک شود.میخواستم اجرایی متمایز ارائه دهم!فکر میکنم که او موقعیت بازیگر جوان و بی تجربه ای مثل من را فهمیده بود.رفتاری بسیار همدلانه داشت، با مهربانی و تفاهم.


حرفه ای بودن: در دنیایی که احساس میکنید همیشه در حال تولید هستید،حرفه ای به حساب می آیید.این اقبال شماست که میتوانید خودتان را در نقش مطلوبتان تکرار کنید،چون همیشه در لیست فراخواندگان هستید!!


آرزو: انسان مایل است به چیزی برسد که او و زندگی خودش را تغییر دهد.برای من که در میانسالی هستم آرزو چیزیست که نباید به آن فکر کنم.اما با هر فیلم جدید این حس در من قوت میگیرد،یک فیلم نامه جذاب و شش ماه یا یک سالی که باید برای آن تحقق آن وقت صرف کنم.اول دوست دارم از یک آرزو صحبت کنم، ولی میبینم آن یکی بدون چندتای دیگر امکان پذیر نیست. آنها در هم تنیده اند، پس زندگی اتفاقی است که در میان آروزها می افتد.
كاربر(ان) زير تشكر كردند: شايان

لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.

23 دسامبر 2011 18:29 #18328 توسط FeanoR
بخش چهارم:

فروش فیلمهای آل پاچینو




For the Money
$17,470,395


The Merchant of Venice
$3,752,725


Gigli Starkman
$6,087,542


People I Know
$121,972


The Recruit
$52,784,696


Simone
$9,680,913


Insomnia
$67,263,182


Any Given Sunday
$75,530,832


The Insider
$28,965,197


Devil's Advocate
$61,007,424


Donnie Brasco
$41,954,997


Looking for Richard Richard III
$1,266,417


City Hall
$20,278,055


Heat
$67,436,818


Two Bits
$5,000


Carlito's Way
$36,516,012


Scent of a Woman
$63,895,607


Glengarry Glen Ross
$10,691,523


Frankie & Johnny
$22,773,535


The Godfather: Part III
$66,520,529


Dick Tracy
$103,738,726


Sea of Love
$58,571,513


Revolution
$346,761


Scarface
$44,942,821


Author! Author!
$13,111,101


Cruising
$19,784,223


And Justice For All
$29,000,000


Bobby Deerfield
$9,300,000


Dog Day Afternoon
$46,665,856


The Godfather: Part II
$57,300,000


Serpico
$27,274,150


The Godfather
$134,966,411

لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.

23 دسامبر 2011 18:36 #18329 توسط FeanoR
بخش پنجم:

بعضی از بهترين صحنه هاي بازي آل پاچینو در فيلمهايش


صورت زخمي: وقتي توني مثل يك حيوان به دام افتاده در سکانس آخر فيلم داد ميزند و رجز ميخواند و آب دهانش بيرون ميپاشد.


پدرخوانده 3: صحنه اي كه باز در اواخر فيلم ميخواهند مايكل پير رابكشند اما عوضش دختر بيگناهش كشته ميشود و مايكل روي پله هاي جلوي سالن نمايش مينشيند دختر مرده اش را بغل ميكند و نعره ميزند.


بي خوابي: وقتي پاچينو بعد از اين همه سال بازيگري در سکانس آخر بيخوابي در برابر چشمهاي دختر تير ميخورد و دارد ميميرد اما دلش خوش است كه در اين سرزمين مه گرفته بالاخره توانسته شيطان را از وجودش بيرون براند حالا در چهره اش غير خستگي و بيخوابي چيزهاي ديگري هم به چشم ميخورند رضايت و رهايي پيش از مرگ.


بعد ازظهر نحس: در جايي از فيلم پاچينو در نقش ساني با آن چهره ي زيبا و بچه گانه مامور پليس را صدا ميزند و زخمش را به آنها نشان ميدهد درست مثل بچه هايي كه پدرشان را صدا ميزنند تا به پدرشان بگويند كه چرا درست و حسابي مواظبشان نبوده تا دستشان"اوف" نشود.


دني براسكو: لفتي پير ديگر كارش تمام است سکانسهاي آخر فيلم است و پسر خوانده اش خائن از كار در آمده و هر لحظه منتظر است كه به دليل خيانت پسر كار خودش ساخته شود . اين است كه روي صندلي مينشيند و راز بقا نگاه ميكند . بعد تلفن زنگ ميزند و جواب ميدهد و گوشي را كه مي گذارد بلند ميشود برود جايي كه قرار است كارش ساخته شود . خستگي از سرو رويش ميبارد ميرود سراغ يك كشو و وسايل شخصي از جمله گردنبندش را باز ميكند و داخل آن ميگذارد . آن وقت با زنش خداحافظي ميكند البته به او نميگويد دارد كجا ميرود و پيغام مهربانانه اي هم براي آن پسر خوانده خائن ميگذارد و آن وقت در را باز ميكند كه برود ؛ اما درست در همين لحظه است كه بر ميگردد و نگاهي آرام و پر از حسرت به آكواريوم گوشه ي راهروي خانه مي اندازد پاچينو درست همين جاست كه طلوع ميكند اين نگاه به آكواريوم هم از همان صحنه هايي است كه معلوم نيست آل في البداهه انجام داده يا برايش نوشته اند به هرحال استاد كل اين سکانس را عالي اجرا كرده است.


مخمصه: آخرهاي فيلم است و پاچينو در باند آن فرودگاه تاريك نفس نفس ميزند و پي مجرم ميگردد كه ميخواهد با تير بزندش. حالت چهرهي پاچينو در اين صحنه وجه ديگري از پرسوناي سينمايي او را نشانمان ميدهد . اينكه اين آدم خسته و درمانده در عين حال چقدر دلش ميخواهد زنده بماند.


بوی خوش زن: ولی دو صحنه این فیلم واقعا شاهکاره ...یکی تانگو رقصیدن آل .. و دیگری فِراری روندن آل پاچینو که واقعا دو تا از بیاد ماندنی ترین صحنه های تاریخ سینما هست ....... بخصوص اولی که واقعا خیره کننده است ........


وکیل مدافع شیطان: صحنه های آخر فیلم که آل پاچینو و کیانو ریوز که با هم به بحث درباره شیطان میکنند. رقصیدن در آن سالن و خنده های زیبای آل پاچینو.


و...

و توضیحاتی در مورد فیلم Scarface

در یکی از صحنه‌های فیلم او در نقش رئیس مافیایی به نام تونی مونتانا با اسلحه‌ای دشمنان خود را گلوله باران می‌کند و بعد لوله داغ اسلحه را در دست می‌گیرد، هنگام گرفتن…..

در آستانه بیست و هشتمین سال اکران فیلم سینمایی «صورت زخمی» به کارگردانی برایان دی ‌پالما با بازی آل پاچینو نسخه تصحیح‌شده این فیلم روی بلو-ری منتشر می‌شود.

به گزارش خبرانلاین، در جریان مراسم گرامیداشت میراث «صورت زخمی» که سه‌شنبه شب در لس‌آنجلس برپا شد آل پاچینو درمورد اهمیت فیلم صحبت کرد.

پاچینو توضیح داد در حین ساخته شدن «صورت زخمی» سختی بسیار کشیده است. او با گفتن «سوختن و ساختن» تنها به وجه نمادین عبارت اشاره نداشت.

در یکی از صحنه‌های فیلم او در نقش رئیس مافیایی به نام تونی مونتانا با اسلحه‌ای دشمنان خود را گلوله باران می‌کند و بعد لوله داغ اسلحه را در دست می‌گیرد، هنگام گرفتن این صحنه دست پاچینو واقعا می‌سوزد.

در جریان مراسم از نسخه بلو-ری این فیلم رونمایی شد، علاوه بر پاچینو ۷۱ ساله دیگر بازیگران فیلم از جمله استیون بائر، روبرت لوجیا و اف. موری آبراهام و مارتین برگمن تهیه‌کننده آن حضور داشتند.

پاچینو یکی از جذابیت‌های فیلم را موفق نبودن آن در زمان اکران دانست و گفت: «یکی از فیلم‌های محبوب من همین فیلم است چون سراسر پیشرفت و تکامل بود. مطبوعات آن زمان دل و روده فیلم را درآوردند… هیچکس آن را دوست نداشت، البته مخاطبان اینقدر روی بد نشان ندادند.»

او افزود: «مثل معجزه بود»

کمی که گذشت مخاطبان متوجه فیلم شدند و آن را کشف کردند. پاچینو پس از دیدن نسخه ۱۹۳۲ فیلم با بازی پل میونی در نقش اصلی وسوسه شده بود این نقش را بازی کند. سیدنی لومت در آن زمان به او پیشنهاد می‌دهد بهتر است کاراکتر اصلی به جای اینکه اهل کوبا باشد اهل ایتالیا باشد.

استان «صورت زخمی» آل پاچینو در میامی دهه ۱۹۸۰ می‌گذرد، تونی مونتانا مهاجر جاه‌طلبی است که از خرده فروشی مواد مخدر شروع می‌کند و کم کم امپراتوری برای خودش راه می‌اندازد و در نهایت حرص و اعتیاد جان او را می‌گیرد. بازی آل پاچینو در نقش تونی مونتانا یکی از به‌یادماندنی‌ترین بازی‌های او محسوب می‌شود.

پاچینو در این مراسم گفت در طول ۹ ماهی که فیلمبرداری «صورت زخمی» طول کشید شخصیت مونتانا او را تسخیر کرد و حتی در زندگی شخصی برخی رفتارهای مونتانا را تکرار می‌‌کرد. «من عاشق تونی مونتانا هستم پسر، چون نمی‌توانستم مثل او باشم!»

پاچینو دلیل ماندگاری این فیلم را مضامین بی‌زمان و مکان آن چون حرص، طمع و جاه‌طلبی خواند و گفت حتی اگر فیلم امروز هم اکران شود باز هم جنجالی می‌شود.

ین بازیگر که برای بازی در «بوی خوش زن» برنده جایزه اسکار شد، ادامه داد: «الیور استون که فیلمنامه‌نویس «صورت زخمی» بود و برایان دی‌پالما کارگردان سعی داشتند درمورد پول‌پرستی دهه ۱۹۸۰ آمریکا صحبت کنند. در آن زمان همه چیز حول حرص و طمع می‌گذشت، دوران وال استریت و همه چیزهای دیگر بود و به نظرم فیلم بخشی از آن را نمایش می‌دهد. تونی مونتانا شخصیتی معرکه بود، مردی که جرئت انجام هرکاری داشت، او شبیه ققنوس یا ایکاروس است که پرواز می‌کند تا اینکه به خورشید می‌رسد و می‌سوزد.»

نسخه بلو-ری «صورت زخمی» شش سپتامبر منتشر می‌شود و فیلم ۳۱ اوت در ۴۷۵ سینمای آمریکا برای یک شب به نمایش درمی‌آید.
كاربر(ان) زير تشكر كردند: شايان

لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.

23 دسامبر 2011 18:45 #18330 توسط FeanoR
بخش ششم:

فیلم شناسی

1969 Me, Natalie ناتالی و من
1971 The Panic in Needle Park وحشت در نیدل پارک
1972 The Godfather پدرخوانده
1973 Scarecrow مترسک
1973 SerpicoFrank Serpico سرپیک
1974 The Godfather Part II پدرخوانده ۲
1975 Dog Day Afternoon بعدازظهر سگی
1977 Bobby Deerfield بابی دیرفیلد
1979 ...And Justice for All عدالت برای همه
1980 Cruising گشت زنی
1982 Author! Author! نویسنده! نویسنده!
1983 Scarface صورت زخمی
1985 Revolution انقلاب
1989 Sea of Love دریای عشق
1990 The Local Stigmatic بدنام محلی
1990 Dick Tracy دیک تریسی
1990 The Godfather Part III پدرخوانده ۳
1991 Frankie and Johnny فرانکی و جانی
1992 Scent of a Woman بوی خوش زن
1993 Carlito's Way راه کارلیتو
1995 Two Bits دو روی سک
1995 Heat مخمصه
1996 Looking for Richard در جست و جوی ریچارد
1996 City Hall شهرداری
1997 Donnie Brasco دنی براسکو
1997 The Devil's Advocate وکیل مدافع شیطان
1999 The Insider محرم راز
1999 Any Given Sunday هر یکشنبهٔ موعود
2000 Chinese Coffee کافه چینی
2002 Insomnia بی‌خوابی
2002 Sim0ne سیمونه
2002 People I Know مردمی که میشناسم
2003 The Recruit نوآموز
2003 Gigli گیگلی
2003 Angels in America فرشتگان در آمریکا
2004 The Merchant of Venice تاجر ونیزی
2005 Two for the Money دو نفر برای پول
2007 Ocean's Thirteen سیزده یار اوشن
2007 88 Minutes ۸۸ دقیقه
2008 Righteous Kill قتل منصفانه
2010 You Don't Know Jack تو جک را نمیشناسی
۲۰۱۱ پسر هیچکس
۲۰۱۱ وایلد سالومه
۲۰۱۱ جک و جیل
۲۰۱۳ گوتی (فیلم)

کارگردانی

ننگ محلی (۱۹۹0)


در جستجوي ريچارد ( 1996)


کافه چینی ها (2000)

نویسندگی


در جستجوي ريچارد ( 1996)

تهیه کنندگی


ننگ محلی (1990)

در جستجوي ريچارد ( 1996)
كاربر(ان) زير تشكر كردند: شايان

لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.

23 دسامبر 2011 18:46 #18331 توسط FeanoR
بخش هفتم:

جوایز

۱۹۷۲ - نامزد جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل مرد - پدرخوانده.
۱۹۷۳ - نامزد جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد - سرپیکو.
۱۹۷۴ - نامزد جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد - پدرخوانده ۲.
۱۹۷۵ - نامزد جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد - بعدازظهر سگی.
۱۹۷۹ - نامزد جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد - عدالت برای همه.
۱۹۹۰ - نامزد جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل مرد - دیک تریسی.
۱۹۹۲ - نامزد جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل مرد - گلن گری گلنراس.
۱۹۹۲ - برنده جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد - بوی خوش زن.
۱۹۷۵ - برنده جایزه بفتا بهترین بازیگر نقش اول مرد - بعدازظهر سگی.
۱۹۷۵ - برنده جایزه بفتا بهترین بازیگر نقش اول مرد - پدرخوانده ۲.
۲۰۰۳ - برنده جایزه گلدن گلوب بهترین بازیگر نقش اول مرد - فرشتگان در آمریکا.
۱۹۹۲ - برنده جایزه گلدن گلوب بهترین بازیگر نقش اول مرد - بوی خوش زن.
۱۹۷۳ - برنده جایزه گلدن گلوب بهترین بازیگر نقش اول مرد - سرپیکو.
۲۰۰۷ - تقدیر از او در مراسم AFI به خاطر یک عمر تلاش در عرصه سینما و بازیگری...
۲۰۱۱ - برنده جایزه گلدن گلوب بهترین بازیگر نقش اول مرد - فیلم تلویزیونی تو جک را نمیشناسی.
كاربر(ان) زير تشكر كردند: شايان

لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.

23 دسامبر 2011 18:47 #18333 توسط FeanoR
منبع:IMDB , ویکی پدیا و اینترنت
كاربر(ان) زير تشكر كردند: شايان

لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.

24 دسامبر 2011 10:38 #18356 توسط شايان
تاپیکت عالی بود!!عاشق آل پاچینو و بازیگریش هستم....واقعا جای چنین تاپیکی خالی بود تو فروم!!!!

در مورد صحنه های معروفش باید بگم:
1.صورت زخمي: وقتي توني مثل يك حيوان به دام افتاده در سکانس آخر فيلم داد ميزند و رجز ميخواند و آب دهانش بيرون ميپاشد.
این صحنه منو عاشق آل پاچینو کرد اولین باری که دیدم داشتم دیوونه میشدم!!گفتا وای خدا عجب بازی میکنه این بازیگر بینظیره!!!!

2.پدرخوانده 3: صحنه اي كه باز در اواخر فيلم ميخواهند مايكل پير رابكشند اما عوضش دختر بيگناهش كشته ميشود و مايكل روي پله هاي جلوي سالن نمايش مينشيند دختر مرده اش را بغل ميكند و نعره ميزند.

این صحنه اشک رو به چشمان هر کسی میاره دادی که مایکل (آل پاچینو) میزنه واقعا از ته دل یک مرد میاد...هر کسی میتونه اونو احساس کنه واقعا نمیتونم احساسمو نسبت به اون صحنه بنویسم!!!!

3.بوی خوش زن: ولی دو صحنه این فیلم واقعا شاهکاره ...یکی تانگو رقصیدن آل .. و دیگری فِراری روندن آل پاچینو که واقعا دو تا از بیاد ماندنی ترین صحنه های تاریخ سینما هست ....... بخصوص اولی که واقعا خیره کننده است ........

واقعا این فیلم و بازی آل پاچینو در این فیلم شگفت انگیزه عاشق این قیلممم و صحنه ای که تو مدرسه از پسره دفاع میکنه هم مهشره....

اين تصویر برای مهمان پنهان می‌باشد.
برای ديدن آن ثبت نام و يا وارد سايت شويد.



بیاد داشته باشید بهتر است به یکباره خاموش شد تا ذره ذره محو شدن

لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.

24 دسامبر 2011 10:56 #18358 توسط شايان
واقعا آل پاچینو لیاقت اسکار های بیشتر ی رو داشت....

فیلم هایی که من از آل پاچینو دیدم:

1.The Godfather پدرخوانده
2.The Godfather Part II پدرخوانده ۲
3.Dog Day Afternoon بعدازظهر سگی
4.Scarface صورت زخمی
5.The Godfather Part III پدرخوانده ۳
6.Scent of a Woman بوی خوش زن
7.The Devil's Advocate وکیل مدافع شیطان
8.SerpicoFrank Serpico سرپیک
9.Insomnia بی‌خوابی
10.Sim0ne سیمونه(اسم این فیلم هست سیمون نه سیمونه!!!):trbdy:
11.The Merchant of Venice تاجر ونیزی
12.Ocean's Thirteen سیزده یار اوشن
13.Minutes ۸۸ دقیقه
14.Righteous Kill قتل منصفانه
15.Heat مخمصه
16.Frankie and Johnny فرانکی و جانی
17.People I Know مردمی که میشناسم
18.The Insider محرم راز

تا الان نمیدونستم اینقدر فیلم از آل پاچینو دیدم!!!!:D :)) :)) :)) :mj7: :mjj:

اين تصویر برای مهمان پنهان می‌باشد.
برای ديدن آن ثبت نام و يا وارد سايت شويد.



بیاد داشته باشید بهتر است به یکباره خاموش شد تا ذره ذره محو شدن

لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.

مدیران انجمن: شايان

Please publish modules in offcanvas position.