به گفتگوی مایکلی خوش آمدید
زمان سرانجام فرا رسید
برای یک گردهمایی
برای آشنایی بیشتر
و برای ارزش نهادن به میراث مایکل جکسون
زمان سرانجام فرا رسید
برای یک گردهمایی
برای آشنایی بیشتر
و برای ارزش نهادن به میراث مایکل جکسون
اخلاق میان ما
13 سال 9 ماه قبل #15288
توسط Nasim
پاسخ داده شده توسط Nasim در تاپیک پاسخ: اخلاق میان ما
ممنون وحید پاسخت جالب بود ! اما منظورت از اینکه اخلاق خودش یک دینه چیه ؟ یکم مبهمه !
من خیلی ادبی حرف میزنم ؟
فکر میکنم برای مقاله ابتدا لازم بود با زبان مقاله بنویسم اما این مثال رو از یک فیلم فانتزی آوردم که بنظرم سوال خیلی جالبیه ! وحید هم خیلی خوب پاسخ اصلی رو داد .
اما میخواهیم کلی گویی نکنیم . میخواهیم با حوصله از جزئیات حرف بزنیم و از مسائل ریز .
ولی خیلی ممنون که این پیشنهاد رو دادی . اینهم خیلی خوبه ! حالا یک مثال هم بزن درباره اینکه از چه چیزهایی رد نشدی با توجه به چیزی که از مایکل یاد گرفتی !
من خیلی ادبی حرف میزنم ؟

اما میخواهیم کلی گویی نکنیم . میخواهیم با حوصله از جزئیات حرف بزنیم و از مسائل ریز .
ولی خیلی ممنون که این پیشنهاد رو دادی . اینهم خیلی خوبه ! حالا یک مثال هم بزن درباره اینکه از چه چیزهایی رد نشدی با توجه به چیزی که از مایکل یاد گرفتی !

لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.
13 سال 9 ماه قبل #15296
توسط FeanoR
پاسخ داده شده توسط FeanoR در تاپیک پاسخ: اخلاق میان ما
دین یعنی چی؟یعنی یک نوع برنامه کامل زندگی که انسان با اون به تکامل بشریت برسه
حالا اخلاق چطوریه؟اینکه یک نوع برنامه هست برای کل زندگی که اگر انسان به اونها عمل کنه به بزرگترین روح و تکامل میرسه درسته
اخلاق خیلی جزئی نگر هست یعنی شاید بگیم بعد از اسلام کامل ترین دین اخلاق هست
اخلاق در مورد تمام کارهای کلی و جزئی ریز و درشت دستور عمل داره ما تا اخلاق سلام کردن و راه رفتن هم داریم پس اخلاق هم یک نوع برنامه زندگی هستش
فکر کنم اگه کتاب های مربوط به اخلاق رو بخونین تازه متوجه میشین اخلاق چه دین بزرگی هستش(یاد نظریه های خودم افتادم که چه حرفایی میزدم)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
من هم از خیلی از اخلاقیات مایکل درس گرفتم و تو زندگیم استفاده کردم مثل پشتکار و تا به چیزی که میخوای نرسیدی دست از کار نکشی و اینکه به جزئیات اهمیت دادن و اینکه به هیچکس غم ها و غصه هاتو نگی
حالا اخلاق چطوریه؟اینکه یک نوع برنامه هست برای کل زندگی که اگر انسان به اونها عمل کنه به بزرگترین روح و تکامل میرسه درسته
اخلاق خیلی جزئی نگر هست یعنی شاید بگیم بعد از اسلام کامل ترین دین اخلاق هست
اخلاق در مورد تمام کارهای کلی و جزئی ریز و درشت دستور عمل داره ما تا اخلاق سلام کردن و راه رفتن هم داریم پس اخلاق هم یک نوع برنامه زندگی هستش
فکر کنم اگه کتاب های مربوط به اخلاق رو بخونین تازه متوجه میشین اخلاق چه دین بزرگی هستش(یاد نظریه های خودم افتادم که چه حرفایی میزدم)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
من هم از خیلی از اخلاقیات مایکل درس گرفتم و تو زندگیم استفاده کردم مثل پشتکار و تا به چیزی که میخوای نرسیدی دست از کار نکشی و اینکه به جزئیات اهمیت دادن و اینکه به هیچکس غم ها و غصه هاتو نگی
لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.
13 سال 9 ماه قبل #15299
توسط Nasim
پاسخ داده شده توسط Nasim در تاپیک پاسخ: اخلاق میان ما
اما اخلاق در هر شرایطی میتونه نسبی باشه ! چطور یک فرمول میتونه داشته باشه؟
لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.
13 سال 9 ماه قبل #15302
توسط FeanoR
پاسخ داده شده توسط FeanoR در تاپیک پاسخ: اخلاق میان ما
اخلاق تو کلیات ثابت هست ولی تو جزئیات میتونه نسبی باشه و فرمول هم برای کلیات هست نه جزئیات
دین هم همینطور هست تو کلیات ثابت ولی تو جزئیات میتونه نسبی باشه
اخلاق خیلی وسیع هستش و برای هر کاری شرایط خاص خودش رو داره خب دین هم همینطور هست
اخلاق اونقدر وسیع هستش که یک رشته دانشگاهی داره ما الان رشته اخلاق داریم تو دانشگاه هامون و تا مدرک فوق دکترا هم داره و حتی تو دنیا ما دانشمند های اخلاق داریم پس خیلی وسیع هستش
و فرمول های اخلاق بعضی جاها خیلی پیچیده میشه ولی چون بحث چیز دیگه س و من هم نمیخوام منحرف بشه پس اینجا چیزی نمیشه گفت
دین هم همینطور هست تو کلیات ثابت ولی تو جزئیات میتونه نسبی باشه
اخلاق خیلی وسیع هستش و برای هر کاری شرایط خاص خودش رو داره خب دین هم همینطور هست
اخلاق اونقدر وسیع هستش که یک رشته دانشگاهی داره ما الان رشته اخلاق داریم تو دانشگاه هامون و تا مدرک فوق دکترا هم داره و حتی تو دنیا ما دانشمند های اخلاق داریم پس خیلی وسیع هستش
و فرمول های اخلاق بعضی جاها خیلی پیچیده میشه ولی چون بحث چیز دیگه س و من هم نمیخوام منحرف بشه پس اینجا چیزی نمیشه گفت
كاربر(ان) زير تشكر كردند: Nasim
لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.
کمتر
بیشتر
- ارسال ها: 1014
- تشکرهای دریافت شده: 517
13 سال 9 ماه قبل - 13 سال 9 ماه قبل #15332
توسط farzam
She works so hard, just to make her way
For a man who just don’t appreciate
پاسخ داده شده توسط farzam در تاپیک پاسخ: اخلاق میان ما
ممنون، از صحبتاتون استفاده كردم واقعا... .
من اتفاقات ه عجيبي تو زندگيم افتاده كه يك سريش قبل ه مرگ مايكل بود و يك سري ه ديگه بعد از مرگ... .
كلا تغييرات در من از زماني شروع شد كه مايكل از اين دنيا رفت. من شناخت كاملي از مايكل داشتم قبل از مرگش( تقريبا مثل بعد از مرگش )
اما درست بعد از مرگش بود كه تصميم گرفتم به چيزايي كه فقط فكرو ذهن منو گرفته بود عمل كنم... .
بعد از شروع اون تغييرات وقتي به گذشته فكر ميكنم به اين نتيجه ميرسم كه هميشه نيرويي به وسيله ي يك سري اتفاقات و ... سعي داشته اون
تغييرات و در من ايجاد كنه اما هيچوقت نشده و من قادر نبودم متوجه بشم. تا وقتي كه مايكل مرد. گاهي واقعا فك ميكنم مايكل به خاطر من مرد...تا تغيير كنم
و بعد از تغييراتي كه كردم هم مدام مسائلي به وجود مياد كه انگار تلنگر ميزنه و ياد آوري ميكنه... مثلا يك نمونش عدد 58
كه منو ياد مايكل ميندازه. شايد باورتون نشه اما من در طول روز شايد 5 يا 6 بار به طور تصادفي ساعتو نگاه ميكنم، همشون 2 دقيقه مونده تا ساعت بعد
( مثلا 12:58 يا 5:58 ) كه مدام تلنگري ايجاد ميشه... .
يادمه در روزهاي اول مرگ مايكل اينو خوندم: صدا ي من يك موهبت و ويژگي ه كه به من اعطا شده و من ميخوام بهتر ار هر كسي ازش استفاده بكنم...
دقيقا بعدش يك كسي حرفي به من زد و چيزي در مورد من گفت، كه با فك كردن در موردش به نتيجه اي رسيدم و من تا الان باور دارم كه اين يكي از نقشاي من هستش و دارم تلاش ميكنم...
اينو گفتم به خاطر اين كه اگه رو من تاثير كرد ه يعني براي هر كس ه ديگه اي هم كاربرد داره...
من اتفاقات ه عجيبي تو زندگيم افتاده كه يك سريش قبل ه مرگ مايكل بود و يك سري ه ديگه بعد از مرگ... .
كلا تغييرات در من از زماني شروع شد كه مايكل از اين دنيا رفت. من شناخت كاملي از مايكل داشتم قبل از مرگش( تقريبا مثل بعد از مرگش )
اما درست بعد از مرگش بود كه تصميم گرفتم به چيزايي كه فقط فكرو ذهن منو گرفته بود عمل كنم... .
بعد از شروع اون تغييرات وقتي به گذشته فكر ميكنم به اين نتيجه ميرسم كه هميشه نيرويي به وسيله ي يك سري اتفاقات و ... سعي داشته اون
تغييرات و در من ايجاد كنه اما هيچوقت نشده و من قادر نبودم متوجه بشم. تا وقتي كه مايكل مرد. گاهي واقعا فك ميكنم مايكل به خاطر من مرد...تا تغيير كنم
و بعد از تغييراتي كه كردم هم مدام مسائلي به وجود مياد كه انگار تلنگر ميزنه و ياد آوري ميكنه... مثلا يك نمونش عدد 58
كه منو ياد مايكل ميندازه. شايد باورتون نشه اما من در طول روز شايد 5 يا 6 بار به طور تصادفي ساعتو نگاه ميكنم، همشون 2 دقيقه مونده تا ساعت بعد
( مثلا 12:58 يا 5:58 ) كه مدام تلنگري ايجاد ميشه... .
يادمه در روزهاي اول مرگ مايكل اينو خوندم: صدا ي من يك موهبت و ويژگي ه كه به من اعطا شده و من ميخوام بهتر ار هر كسي ازش استفاده بكنم...
دقيقا بعدش يك كسي حرفي به من زد و چيزي در مورد من گفت، كه با فك كردن در موردش به نتيجه اي رسيدم و من تا الان باور دارم كه اين يكي از نقشاي من هستش و دارم تلاش ميكنم...
اينو گفتم به خاطر اين كه اگه رو من تاثير كرد ه يعني براي هر كس ه ديگه اي هم كاربرد داره...
She works so hard, just to make her way
For a man who just don’t appreciate
Last edit: 13 سال 9 ماه قبل by farzam.
لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.
13 سال 9 ماه قبل #15337
توسط Nasim
پاسخ داده شده توسط Nasim در تاپیک پاسخ: اخلاق میان ما
ممنون فرزام جان که تجربه زیبات رو با ما به اشتراک گذاشتی . اما از قسمت اخلاقیش چیزی نگفتی !

لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.
مدیران انجمن: مایکلا
زمان ایجاد صفحه: 0.996 ثانیه