- ارسال ها: 850
- تشکرهای دریافت شده: 328
به گفتگوی مایکلی خوش آمدید
زمان سرانجام فرا رسید
برای یک گردهمایی
برای آشنایی بیشتر
و برای ارزش نهادن به میراث مایکل جکسون
زمان سرانجام فرا رسید
برای یک گردهمایی
برای آشنایی بیشتر
و برای ارزش نهادن به میراث مایکل جکسون
خواب ها و رویا های مایکلی
13 سال 9 ماه قبل #14719
توسط Termeh
پاسخ داده شده توسط Termeh در تاپیک پاسخ: خواب ها و رویا های مایکلی
آخیییی فرناز جونم
میدونم چه حالی داری..اصلا انگار هممون یه مدت یه جوری شدیم.
ای کاش بود.
خبرای اخیر خیلی ناراحت کننده بوده
میدونم چه حالی داری..اصلا انگار هممون یه مدت یه جوری شدیم.
ای کاش بود.
خبرای اخیر خیلی ناراحت کننده بوده
لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.
13 سال 9 ماه قبل #14721
توسط Farnaz
پاسخ داده شده توسط Farnaz در تاپیک پاسخ: خواب ها و رویا های مایکلی
راقعن کاش بود دلم براش خیلی تنگ شده
چرا موری این کارو باهاش کرد


لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.
13 سال 9 ماه قبل #15427
توسط Nasim
پاسخ داده شده توسط Nasim در تاپیک پاسخ: خواب ها و رویا های مایکلی
بلاخره یک خواب دیدم که قشنگ یادم مونده! توی این 2 سال تقریبا هیچ وقت خواب مایکل رو توی خواب کامل ندیدم.بیشتر اوقات توی خواب و بیداری بودم و بهمین خاطر بیشتر به هذیون شبیه بودن... مایکل از شب تا صبح کنار من مینشست و میخوند و پیچش صداش توی سرم باعث میشد نتونم بخوابم و همش تو خواب و بیداری باشم و یک جورایی بی خوابی گرفته بودم ...
دیشب اما یک خواب واضح دیدم.خوابم از بیمارستان دانشگاه شروع شد که باید اونجا می موندم ولی به بهانه کلاس اومدم دانشگاه.هرچقدر فکر کردم ولی یادم نیومد چه کلاسی دارم . رفتم طبقه ئ چهارم که توی آموزش ببینم چه کلاسی دارم.توی یک طبقه مایکل رو دیدم روی یک صندلی چرخدار و یک خانم میانسال سیاهپوست هلش میداد.شبیه دوران دنجروس بود و لباس یک دست آلبالوییش تنش بود. داشت یک چیزی به اون خانمه میگفت و میخندید زیر لب. من از دور رد شدم و به طبقه چهارم که رسیدم دیدم جلوی یک اتاق خیلی شلوغه.بعد متوجه شدم اونجا اگر کسی فکر میکنه "خون آشام" هست میتونه بیاد و تست بده! جالبه که اصلا چیز بدیم نبود ! منم که عاشق خون آشام رفتم جلو که تست بدم.باید امتحان می کردم که ببینم میتونم خون کسی رو بخورم یا نه ! همه چند تا چند تا می رفتند تو و باید خون همدیگرو می خوردند ، من پیش خودم گفتم چندشم میشه خون هرکسی رو بخورم. بعد دیدم مایکلم اومد اونجا.گفتم آخ جون ! با مایکل میرم تو اگر بتونم ... اما وقتی مایکل رفت تو کسی باهاش نرفت.همه عقب واستادن.من خیلی تعجب کردم ! فکر کردم الان میریزن روی سرش ! همه خودشون رو عقب کشیدن و من رفتم جلوی در و خواستم برم تو . اما گفتن نه ! نباید کسی بیاد تو .مایکل تنها باید باشه ! منم اونجا واستاده بودم که التماس و زاری ! یک آن چشمم به مایکل افتاد که داره با شیطنت همیشگیش
نگام میکنه ! به ذهنم رسید از خودش بخوام ! ولی تا بهش نگاه کردم اشاره کرد که بذارن بیام تو ... بعدش صدای یک زنگ اومد و من از خواب پریدم !
ولی تا چند دقیقه هنوز تو حال و هوای خون مایکل بودم ...
~
دیشب اما یک خواب واضح دیدم.خوابم از بیمارستان دانشگاه شروع شد که باید اونجا می موندم ولی به بهانه کلاس اومدم دانشگاه.هرچقدر فکر کردم ولی یادم نیومد چه کلاسی دارم . رفتم طبقه ئ چهارم که توی آموزش ببینم چه کلاسی دارم.توی یک طبقه مایکل رو دیدم روی یک صندلی چرخدار و یک خانم میانسال سیاهپوست هلش میداد.شبیه دوران دنجروس بود و لباس یک دست آلبالوییش تنش بود. داشت یک چیزی به اون خانمه میگفت و میخندید زیر لب. من از دور رد شدم و به طبقه چهارم که رسیدم دیدم جلوی یک اتاق خیلی شلوغه.بعد متوجه شدم اونجا اگر کسی فکر میکنه "خون آشام" هست میتونه بیاد و تست بده! جالبه که اصلا چیز بدیم نبود ! منم که عاشق خون آشام رفتم جلو که تست بدم.باید امتحان می کردم که ببینم میتونم خون کسی رو بخورم یا نه ! همه چند تا چند تا می رفتند تو و باید خون همدیگرو می خوردند ، من پیش خودم گفتم چندشم میشه خون هرکسی رو بخورم. بعد دیدم مایکلم اومد اونجا.گفتم آخ جون ! با مایکل میرم تو اگر بتونم ... اما وقتی مایکل رفت تو کسی باهاش نرفت.همه عقب واستادن.من خیلی تعجب کردم ! فکر کردم الان میریزن روی سرش ! همه خودشون رو عقب کشیدن و من رفتم جلوی در و خواستم برم تو . اما گفتن نه ! نباید کسی بیاد تو .مایکل تنها باید باشه ! منم اونجا واستاده بودم که التماس و زاری ! یک آن چشمم به مایکل افتاد که داره با شیطنت همیشگیش



لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.
13 سال 9 ماه قبل #15432
توسط شاپرک
شب که می شود
خورشید چشمانت را پرواز بده
تا مرگ پروانه به تاخیر بیفتد......
پاسخ داده شده توسط شاپرک در تاپیک پاسخ: خواب ها و رویا های مایکلی
بچه ها خواب من فقط یه خواب مایکلی نیست بلکه قشنگترین خواب عمرمه. خود خودشو کلا سه بار تو خواب دیدم. اونی که بیشتر از همه دوس دارم رو میگم. با احساس بخونینش واسم خییییلی ارزش داره.
خواب دیدم تو خیابون قدم زنون رفنم سمت این بی آر تیا وسوار شدم. از پشت شیشه ی جلوی اتوبوس جمعیتی که میخواستن سوار بشن میدیدم. یهو توشون مایکل رو دیدم
با لباس سفید سفید و موهای فر فری و پریشون. زیبا عین فرشته ها. صورت قشنگش بشاش بود اما تا من شناختمش رفت تو هم و فوق العاده غمگین شد. سوار شد و به فاصله ی نزدیکی از من ایستاد. بر و بر منو نگاه میکرد. بچه ها نمیدونم چه جوری بگم باهام حرف زد اما بی هیچ صدایی...بی هیچ زبونی... من حرفشو نمیشنیدم بلکه میفهمیدم. به زبون احساس حرف میزد. من تعجب کرده بودم که چرا یهو غمگین شد و اون گفت نمیخواد من بگم و کسی بفهمه که اونجاست. خندیدم و گفتم به هیییچ کسی نمیگم اینجایی خیالت راحت... دوباره خوشحال شد. لبخند زد و واااااااااااااای یه چشمک بهم زد....... بچه ها بدون اغراق میگم خوشششششگلترین چشمکی بود که به عمرم دیدم. بانازترین و پر حرف ترین و معصوم ترین چشمای دنیا.
از بعد از اون خواب تقریبا هر شب به امید خوابشو دیدن میخوابم...........

خواب دیدم تو خیابون قدم زنون رفنم سمت این بی آر تیا وسوار شدم. از پشت شیشه ی جلوی اتوبوس جمعیتی که میخواستن سوار بشن میدیدم. یهو توشون مایکل رو دیدم


شب که می شود
خورشید چشمانت را پرواز بده
تا مرگ پروانه به تاخیر بیفتد......
لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.
13 سال 9 ماه قبل #15435
توسط blackfire
علم و دانش همان قدرت است ...
پاسخ داده شده توسط blackfire در تاپیک پاسخ: خواب ها و رویا های مایکلی
"خندیدم و گفتم به هیییچ کسی نمیگم اینجایی خیالت راحت."
تو که به همه گفتی
شوخی کردم
خوش به حالتون اینقدر از مایکل خواب میبینین
تو که به همه گفتی

شوخی کردم

خوش به حالتون اینقدر از مایکل خواب میبینین
علم و دانش همان قدرت است ...
كاربر(ان) زير تشكر كردند: شاپرک
لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.
کمتر
بیشتر
- ارسال ها: 1379
- تشکرهای دریافت شده: 408
13 سال 9 ماه قبل #15454
توسط mohammad
I Love You Michael
www.fullmjj.ir
پاسخ داده شده توسط mohammad در تاپیک پاسخ: خواب ها و رویا های مایکلی
چه خواب یاحالی دیدی نسیم .
) به خون مایکل هم رحم نمیکنی؟! 
شاپرک خوابت خیلی قشنگ بود .
من عاشق چشمک زدن هایه مایکلم .


شاپرک خوابت خیلی قشنگ بود .



www.fullmjj.ir
كاربر(ان) زير تشكر كردند: شاپرک
لطفاً ورود یا ايجاد حساب كاربری برای پیوستن به بحث.
مدیران انجمن: مایکلا
زمان ایجاد صفحه: 2.298 ثانیه