تايتانيک
اين تصویر برای مهمان پنهان میباشد.
برای ديدن آن ثبت نام و يا وارد سايت شويد.
گزارشگر خطاب به بروک لاوت :
بعضيا شما رو سارق مقبره ميدونم ، نظرتون در مورد اين شايعات چيه ؟
بروک : چرا کاشف مقبره شاه تات رو دزد نميدونيد ؟ به اين نقاشي نگاه کنيد، اين اثر نبايد تا ابد زير اقيانوس بمونه
جک : وقتي آدم چيزي نداره چيزي از دست نميده
تامي رايان : نگاه کنيد ، سگاي درجه يک براي دفع مدفوعشون ميان به طبقه ما
جک : اين کار باعث ميشه که ما طبقه ي خودمون رو بفهميم
رز: آخرين چيزي که لازم دارم يه نقاشي از منه با نگاهي مثله عروسک هاي شکستني
طراح کشتي : چرا نصفه ظرفيت قايق ها مسافر سوار کرديد؟
تو 20 نفرو سوار قايق 70 نفره کردي؟ (اينجا واقعا داره حرص ميخوره!)
تو يه قايقو با 12 نفر گذاشتي بره ؟ 12 نفر؟
نوازنده : چه فايده اي داره ؟ اونا اصلا گوش نميدن
رهبر ارکست : مگه قبلا موقع شام گوش ميدادن ؟ بزنيد ، حداقل گرم ميشيم
مشاور کال : کجاي اين خنده داره (وقتي که رز از دست کال فرار ميکنه)
کال :من الماس رو گذاشتم توي جيب پالتو
و پالتو رو هم کردم تن رز !
مادر بچه ها : (در حال قصه گفتن) و آنها به آرامي خوابيدن و 300 سال به خوبي زندگي کردند (وقتي کشتي در حال غرق شدن بود)
عميقا عاشق اين فيلمم . تا به حال فيلمي به اين تاثير گذاري نديده بودم
با صحنه هاي فوق العاده
هر وقت ميبينمش چند قسمت خاص اشکم در مياد
يکي اونجا که اون افسر خودکوشي ميکنه
يک هم اونجا که جک و رز لبه ي کشتي وايميستن
اون قسمتي هم که تمام نوازنده ها ميرن بعد رهبرشون وايميسته به زدن
صحنه مرگ ناخوا و اندروز هم خیلی رمانتیکه (مخصوصا اون لحظه که اندروز ساعتشو با ساعت کشتی هماهنگ میکنه)
کلا صحنه تاثير گذار زياد داره