سه شنبه، ۵ اردیبهشت ۱۳۹۱ | 24/04/2012
پرسش و پاسخ با جرمین جکسون
روز ۲۹ ماه فوریه، سایت MJJC مصاحبهای اختصاصی را با جرمین جکسون، برادر بزرگتر مایکل ترتیب داد که طی آن پرسشهای هواداران را با وی در میان گذاشت. این مصاحبه در جهت برطرف کردن سوءتفاهمها و ایجاد اتحاد بین هواداران و خانوادهی جکسون برگزار شد. در ادامه پاسخهای جرمین جکسون را به پرسشهای هواداران میخوانید:
- وقتی افراد مشهور میگویند که مایکل به مصرف دارو اعتیاد داشت، شما به آنها تذکر میدهید و ما از این بابت از شما ممنونیم. اما وقتی اعضای خانوادهتان چنین میگویند، شما سکوت میکنید. حقیقت چیست؟ آیا شما با آنان مخالف هستید و آیا هرگز به آنها گفتهاید که سکوت کنند و یا حرف خود را به روشی بهتر بیان نمایند؟
جرمین جکسون: من با آنها اختلاف نظر ندارم زیرا تمامشان پذیرفتهاند که مایکل بر اثر استفاده از پروپوفول فوت شد و از این دارو استفاده میکرد زیرا نمیتوانست بخوابد، نه اینکه "معتاد" بود.
فکر میکنم مهم است که این قضیه را از اعتیادی که او زمانی به مصرف قرصهای مسکن پیدا کرده بود، متمایز کنیم. موری (پزشکی که در قتل مایکل گناهکار شناخته شده و به زندان افتاد) و رسانهها، این دو را با یکدیگر اشتباه گرفتهاند و مرگ او را ناشی از اعتیاد میدانند. به خاطر همین بود که من یک کتاب نوشتم و در مورد تمامی این مزخرفات توضیح دادم.
در سالهای ۲۰۰۱ و ۲۰۰۲، خواهران و برادرانم بطور خصوصی، نگرانی خود را بابت مصرف دارو توسط مایکل با او درمیان گذاشتند. آنها در مورد این قضیه صحبت کردهاند. اما اینکه آنان در آن سالها با او در این مورد صحبت میکردند به این معنی نیست که در سال ۲۰۰۹ او را معتاد میدانستند. او معتاد نبود.
- چرا شما و بسیاری از اعضای خانواده، رفتار بدی که مایکل میگفت جو (پدرش) با او داشت را توجیه میکنید و یا کم اهمیت جلوه میدهید؟ بطور قطع مایکل از نوع برخورد جو، به شدت آسیب دیده بود. شما و اعضای خانواده همواره میگویید این یک شیوهی تربیتی بوده است اما چنین نبوده است. فکر نمیکنید مایکل این حق را دارد که نظر خود را بیان کند و بگوید که از دید او، این رفتار یک نو سوء برخورد و بدرفتاری محسوب میشود؟ چه شما موافق باشید و چه نباشید؟
جرمین جکسون: بله، مایکل این حق را داشت، و من نیز دارم، زیرا به همین شیوه توسط جوزف (پدرش) تربیت شدهام. من تریبت شدم، با من بدرفتاری نشد. او با ما یکسان رفتار میکرد و من از بابت گفتن این موضوع، عذرخواهی نمیکنم. در هر خانوادهای، برداشتهای متفاوتی از یک پیشامدِ واحد وجود خواهد داشت و من نیز نقطه نظر خود را بیان کردهام.
در بسیاری از کتابهای شرح حالی که خواندهام، جوزف به گونهای اغراق آمیز و خیالی توصیف شده است، انگار که یک شیطان است. جوزف هرگز شیطان نبود. مایکل با این حرف من موافقت میکرد.
من تجربهها و احساسات مایکل را نقض نمیکنم. بلکه سعی کردم تعادلی ایجاد کنم و همان کاری را انجام دهم که مایکل به تمامی ما یاد داده است: یکدیگر را بیشتر درک کنید و دلسوز و مهربانِ هم باشد. برای همین است که در کتابم، از متن سخنرانیاش در دانشگاه آکسفورد (۲۰۰۱) استفاده کردم، زیرا او حس قضاوت و تندخویی را که برخی از هواداران نسبت به جوزف دارند، در وجودش نداشت. مایکل، او را بخشیده بود. او را قضاوت نمیکرد. او را دوست میداشت و تاریخ باید این را بداند.
- چه چیز شما را متقاعد کرد که تُمِی تُمِی (Tohme R. Tohme مدیر برنامهی سابق) شایستگی ملاقات با مایکل و همکاری با وی را دارد؟ چه فکر میکردید وقتی برادرتان در پشت گوشی تلفن میگفت که از تُمِی خوشش نمیآید و اینکه چگونه همه چیز از جمله پول مایکل را در کنترل خود گرفته است و اجازه نمیدهد مایکل با افرادی که او نمیپسندد، ملاقات کند؟
جرمین جکسون: این موضوع را در چند صفحه در کتابم توضیح دادهام، زیرا میدانم هواداران تا چه حد در این مورد نگران هستند و میخواستم همه چیز را برایشان توضیح دهم. داستان بطور کامل در کتاب شرح داده شده است. نمیتوانم هم اکنون تمام داستان را بازگو کنم. اما اشتباهترین چیزی که گفته شده، اینست که من، تُمِی را به عنوان شریک یا مدیر برنامه به مایکل معرفی کردم.
من در ابتدا با تُمِی به عنوان فردی که میتوانست در تامین نقدینگی پروژهی کریستال سیتی (در کتاب شرح داده شده است) کمک کند، ملاقات کردم. من و مایکل در سال ۲۰۰۷ بر روی این طرح کار میکردیم. من ۴ ملاقات با مایکل داشتم که طی آن، طرح را بر روی کاغذ پیاده کردیم.
من با تُمِی ملاقات کردم تا بتوانیم ۵-۶ میلیارد دلاری که برای این طرح نیاز داشتیم را تامین کنیم. من حتی یکبار هم به او نگفتم که مایکل در این پروژه سهیم است، حتی یکبار هم نگفتم.
کمی پس از آن شنیدم که نورلند به دردسر افتاده است (بخوانید). صحبت از "اجرای سند رهنی" (فروش زودهنگام و اجباری دارایی) بود. این نخستین باری بود (۱۳ آپریل ۲۰۰۸) که به خاطر مایکل به نزد تُمِی رفتم. زیرا اگر این مرد میتوانست برای یک پروژهی تفریحی چند میلیارد دلار جمع آوری کند، پس حتما میتوانست کاسبکاری را بیابد که با دادن ۴-۲۳ میلیون دلار، نورلند را نجات دهد. این چیزی بود که من فکر میکردم.
خلاصه اینکه تُمِی مرا با تام باراک (Tom Barrack) در کمپانی کلونی کپیتال (Colony Capital) آشنا کرد. اشتباه نکنید، تُمِی، دارایی برادر مرا نجات داد. مردم نمیدانند در آن زمان اوضاع چقدر خطیر بود.
از آن زمان من دیگر دستی در معامله نداشتم و تُمِی با من بد شد. او دوست من نبود و میدانستم که با مایکل نیز سر دوستی ندارد. اما از آپریل ۲۰۰۸، هر تصمیم یا انتخابی که صورت گرفت، ارتباطی به من نداشت. مایکل، مردِ خودش بود و برای خودش تصمیم میگرفت.
- چرا به تُمِی اجازه داده شد که (پس از فوت مایکل در بعدازظهر ۲۵ ژوئن ۲۰۰۹) در بیمارستان یوسیالای حضور یابد و با رسانهها سخن بگوید؟ در آن زمان مایکل او را اخراج کرده بود.
جرمین جکسون: نمیدانم چرا او آنجا بود و چه کسی به او اجازه داده بود. وقتی من به بیمارستان رسیدم، او در راهرو بود. اما باید توجه داشته باشید که در آن شرایط، من به این مسائل فکر نمیکردم، که چرا او آنجاست و چرا سخنرانی میکند. آن روز همه جا تاریک بود.
- اکنون نظرتان در مورد تُمِی چیست؟
جرمین جکسون: نظرم در مورد او؟ او هم مانند باقی افرادی بود که به زندگی مایکل وارد شدند. او موقعیتی را که در آن وارد شده بود، درک نکرد. فکر میکنم نیت بدی نداشت اما به خودش مغرور شد. آن اواخر رفتارش با مایکل بیش از اندازه تند و آتشین شده بود.
- آیا باور دارید که عملکرد دکتر موری در روز ۲۵ ژوئن بطور مستقیم منجر به مرگ مایکل شد؟ یا اینکه مسئله را از دریچهی چشم خواهرتان لاتویا* میبینید؟ به دیگر سخن، چه کسی مسئول مرگ مایکل است؟
(*لاتویا جکسون عقیده دارد افراد ناشناسی دستور مرگ مایکل را صادر کرده بودند. او کمپانی سونی و بنیاد مایکل را در زمرهی این افراد میپندارد.)
جرمین جکسون: پروندهی دادخواهی علیه کانراد موری در جریان است (والدین مایکل علیه او شکایت کردهاند) و من نمیخواهم وارد این مسئله بشوم. اما تا این حد میگویم که موری کسی بود که مقدار کشندهای از داروی پروپوفول را به برادرم تزریق کرد. اما این تمامی پرسشهای مرا پاسخ نمیدهد. گذشته از این، مرگ مایکل توسط افراد بسیاری قابل پیشگیری بود، مدتها قبل از روز ۲۵ ژوئن ۲۰۰۹، او از مدتها پیش از مرگش، در حال مرگ بود و هیچکس هیچ کاری نکرد و به ما، خانوادهاش هشداری نداد. اگر آنچه که امروز میدانم را میدانستم، به آنجا میرفتم، به این وضع خاتمه میدادم و او را به بیمارستان میرساندم.*
(*منظور مشکل بیخوابی مایکل و استفادهاش از داروی بیهوشی پروپوفول است.)
- چرا از اینکه مایکل در وصیت نامهاش، اسمی از برادران، خواهران و پدرش نیاورده است، تعجب کردید؟ آیا چون در زمان حیات از تمامی خانوادهاش مراقبت کرده بود، فکر میکردید پس از مرگ نیز چنین خواهد شد؟ آیا مایکل هرگز در این مورد با خانواده صحبت کرده بود؟
جرمین جکسون: چه کسی گفته است که من تعجب کردم؟ ما هرگز در مورد مرگ مایکل صحبت نکرده بودیم. چرا باید صحبت میکردیم؟ تمامی اعضای خانواده، حرفهی موسیقی خود را دنبال میکنند و ما همیشه پول خودمان را درآوردهایم.
مایکل، وصیتنامهاش را همانگونه که یک پدر باید تنظیم کند، تنظیم کرده است. او باید مراقب فرزندان خودش باشد، و البته نام مادرمان را نیز آورده است. اسم بردن از او مانند اینست که از ما اسم برده باشد. مادهشیر، از بچه شیرهایش نگاهداری میکند. این فلسفهای است که در خانوادهی ما جا افتاده و فهمیده شده است.
- در مورد افرادی که از جانب مایکل برای اجرای وصیت نامهاش منصوب شدهاند (جان برانکا و جان مک کلین)، چه نظری دارید؟ آیا انتخاب برادرتان را تایید میکنید؟ چرا به نظر میرسد که خانوادهی جکسون همیشه با بنیاد او مخالف است؟ زیرا پروژههایی را راهبری میکنید که بنیاد از آنها حمایت نمیکند و در رسانهها به شکلی خصومت آمیز در مورد بنیاد صحبت میکنید.
جرمین جکسون: هیچیک از جکسونها نیاز ندارند تا برای انجام پروژهای که به یاد برادر خودشان انجام میشود، تایید کسی را دریافت کنند. ما که در سال ۲۰۰۲ به عنوان یک خانواده منصوب نشدهایم (وصیت نامه در ۲۰۰۲ تدوین شده است). ما از بدو تولد با خونمان پیوند خویشاوندی بستیم.
- چرا شما و خانوادهتان دایما میگویید که قرار بوده است دوباره با مایکل همکاری کنید و آلبوم و کنسرت مشترک داشته باشید، در حالیکه همه میدانند مایکل دیگر نمیخواست با خانوادهاش کار کند. برای مثال در ۲۹ اکتبر ۲۰۰۸، شما خبر برگزاری یک کنسرت خانوادگی را اعلام کردید. روز بعد، مایکل، یک بیانیه منتشر کرد و گفت که قرار نیست کار مشترکی با خواهران و برادرانش داشته باشد. چرا شما بیانیهی برگزاری کنسرت را پیش از مشورت با مایکل منتشر کردید؟
جرمین جکسون: چه کسی میگوید که همه میدانند او نمیخواست با ما کار کند؟ آنها یک موقعیت و یک تاریخ مشخص را در نظر میگیرند و آن را به تمامی زمانها بسط میدهند.
همهکس همه چیز را نمیداند. مایکل موافقت کرده بود که یک اجرای نهایی و پایانی با برادران داشته باشد و به این خاطر بود که مادر میخواست یک بار دیگر تمامی ما را بر روی صحنه در کنار هم ببیند. او فکرش را هم نمیکرد که مایکل پیش از او از دنیا میرود.
مایکل به او قول داد، نه به ما. و ما در موردش صحبت نکرده بودیم. کنسرت مشترک با برادران، یکی از چند طرحی بود که او در نظر داشت پس از پایان تور This Is It به اجرا بگذارد. کنسرت در چین و همچنین اجرا در فینال جام سوپربال* ۲۰۱۰ (پیش از بازگشت جان برانکا به تیم مایکل، بحث شده بودند) از جملهی این طرحها بودند.
(*مایکل در سال ۱۹۹۳ در وقت استراحت بازی فینال جام سوپربال، برنامه اجرا کرده بود که بهترین شوی فینال سوپربال در تاریخ این رویداد محسوب میشود.)
- همسر سابق شما، مارگارت مالدونادو (Margaret Maldonado) گفته است که شما به شدت نسبت به مایکل حسادت میکردید. سوزان دی پاس (Suzanne de Passe - همکار در کمپانی موتان*) نیز در مصاحبهی سال ۱۹۹۳ خود با اپرا وینفری، چیز مشابهی گفت و بیان کرد که برادران نسبت به مایکل حسادت میورزیدند. آیا شما در هیچیک از دورههای زندگی خود نسبت به مایکل حسادت میکردید؟ و چرا دیگران چنین نظری در مورد شما دارند؟
(برادران جکسون در کودکی به عنوان گروه جکسون فایو با کمپانی موتان قرارداد بستند.)
جرمین جکسون: مردم به حرف دیگران توجه میکنند. من اهمیتی نمیدهم که آنها چه فکر میکنند، و مهم نیست که از نزدیک مرا میشناسند یا نه، آنها نمیفهمند که در قلب من چه میگذرد. هیچکس نمیتواند مدعی شود که من به مایکل حسادت میکردم. تفاوتهایی طی زمانهایی وجود داشته، اما حسادتی در کار نبوده است.
من اکنون به همان اندازه به مایکل افتخار میکنم که در زمان حیاتش افتخار میکردم. این کتاب را نوشتم تا داستان و سرگذشتمان را از زبان خودم بازگو کنم و نه هیچکس دیگر.
- در کتاب و طی مصاحبههایی که برای تبلیغ کتاب داشتید، در مورد اهمیت بنیان خانواده صحبت کردید و اینکه چگونه اتحاد، موجب قدرت شما میشود. و سپس از حرفهی مایکل سخن به میان آوردید و گفتید که چگونه فعالان صنعت کوشیدند تا او را از برادرانش جدا کنند و اینکه نتیجهی خوبی هم به همراه نداشت. اما خود شما نخستین فرد خانواده بودید که با ماندن در کمپانی موتان، حرفهی انفرادی خود را در پیش گرفتید و از گروه برادران که با اپیک قرارداد بسته بودند، جدا شدید. اگر در این حرفه به اندازهی مایکل موفق میشدید، آیا فکر میکنید به اندازهی حالا مشتاق بازگشت به جمع خانوادگی میبودید؟
جرمین جکسون: فکر نمیکنم تا زمان نگارش این کتاب، تا این حد در مورد ترک جکسون فایو فکر کرده بودم. به نظرم ترک گروه توسط من، میتوانست سرمشقی برای مایکل باشد، زیرا او میدید که وقتی من توانستهام از گروه جدا شوم، پس او هم میتواند. در زمان نگارش این کتاب، این موضوع را به شکلی دیدم که هرگز پیش از آن ندیده بودم.
اما من از داستان جوزف در مورد درخت و شاخههایش استفاده میکنم... وقتی با هم هستیم، قدرت بیشتری داریم. اگر کتاب را بخوانید، خواهید فهمید که من چقدر تنها بودم و تنها چیزی که میخواستم، اتحاد با برادرانم بود. موفقیت به کنار، من همیشه مشتاق بودم که به اصل بازگردم.
اما موضوع مایکل و مردمی که در هالیوود دورهاش کردند و میخواستند او گوشهگیر شود، چیز دیگری است. من همه چیز را در کتابم گفتهام و مردم با خواندن آن، خودشان تصمیم میگیرند که چگونه به این پرسش، پاسخ دهند: مایکل، سوپراستار بزرگی بود اما آیا وقتی از خانواده جدا شد، زندگی شخصی بهتری نیز داشت؟ من حالا به شما میگویم. اگر خانواده در فروم یا استپل سنتر (مکان تمرین برای تور This Is It) حاضر بودند، تمرینات بسیار پیش از آن تعطیل شده و مایکل هنوز زنده بود.*
(*بسیاری عقیده دارند که نگرانی بابت تور، موجب شدت یافتن بیخوابی مزمن مایکل شده بود. او برای خوابیدن، از داروی بیهوش کننندهی پروپوفول که پزشک موری به وی تزریق میکرد، استفاده مینمود. دارویی که سرانجام جانش را گرفت.)
- در کتاب نوشتهاید که شما ترانهی آهنگ Word to the Badd* را ننوشتهاید، اما در مصاحبهتان در سال ۱۹۹۱ که فیلم و متناش موجود است، گفته بودید که شما این آهنگ را نوشتهاید. برای مثال در مصاحبه با مجلهی تایم گفتهاید: "من این آهنگ را نوشتم و از ته قلبم نشات گرفته است. میخواستم کمک کنم تا برادرم واقعیت را درک کند." اکنون حقیقت کدام است؟ آیا شما مسئولیت این آهنگ را میپذیرید؟ و حتی اگر نویسندهی ترانه نبودهاید، آیا قبول دارید که خواندن و منتشر کردن آن به اندازهی نوشتن آهنگ، بد است؟
(*ماجرای این آهنگ را در اینجا بخوانید.)
جرمین جکسون: میدانم که چگونه بعضی از مردم مشتاقاند مرا با این دست گزارشهای رسانهای پیوند بدهند. گذشته از اینکه در این مصاحبه یا آن مصاحبه چه گفتهام، لب کلام این است که من این آهنگ را ننوشتهام و هرکه در ساخت آن دست داشته است، این را میداند. چرا از مصاحبههایی که در آنها گفتهام من این آهنگ را ننوشتهام، حرفی نمیزنند؟
حقیقت داستان چیزی است که سالها پیش بازگو کردم و در کتاب نوشتهام. من مسئولیت این کار را سالها قبل پذیرفتم و احساس پشیمانیام نیز حقیقی بود. افسوس میخورم که هواداران برخلاف مایکل نمیتوانند از این موضوع بگذرند و فراموش کنند. اما صادقانه میگویم، آنچه که برایم اهمیت دارد، اینست که ما مسائل را مانند دو برادر حل کردیم.
- اگر شما همانطور که در کتاب گفتهاید، به «ویتیلیگو» (بیماری ژنتیکی که رنگ پوست مایکل را از بین برد) مبتلا هستید، چه دلیلی باعث شد که وقتی همهی مردم به گفتههای مایکل در مورد این بیماری شک کردند، اقدامی در جهت حمایت از او نکردید؟ آیا فکر نمیکنید که اگر به جای مسخره کردن برادرتان در آهنگ (Word to the Badd)، در مورد بیماری خود صحبت میکردید، به نفع مایکل میبود؟
جرمین جکسون: از دید ما، دروغهای رسانهها در مورد اینکه مایکل پوست خود را سفید میکرد، احمقانه و بیمعنا بود. اما حرفی را میزنم که مایکل میگفت: اگر تمام وقتمان را به روشن کردن تک تک شایعهها و دروغهایی که گفته یا نوشته شده است، بگذرانیم؛ نمیتوانیم به زندگی خودمان برسیم.
وقتی شروع کردم به نوشتن این کتاب، قصد نداشتم چیزی در این مورد (ویتیلیگو) بگویم. خانوادهی ما بسیار خلوتطلب است. اما یک روز در این باره چیزی گفتم و نویسندهام (کسی که از زبان جرمین این کتاب را نوشته است) عقیده داشت که موضوع قابل توجهی است. در موردش صحبت کردیم و وقتی متقاعد شدم که حائز اهمیت است، پذیرفتم که در کتاب قید شود.
- در کتاب مدعی شدهاید که مایکل، تلفن همراه نداشت. عکسهای بسیاری هست که مایکل را در حال صحبت با تلفن همراه نشان میدهد و محافظان و دوستان بسیاری تایید کردهاند که مایکل تلفن همراه داشت و از آن استفاده میکرد. آیا ممکن است که مایکل به سادگی نخواسته باشد با شما صحبت کند؟
جرمین جکسون: تفسیری که مردم از یک قطعه عکس دارند و اینکه در این عکس او در حال صحبت با تلفن همراه دیده میشود، بدین معنا نیست که مایکل یک تلفن همراه برای خودش داشت. تا جایی که میدانم، هیچ تلفنی نبود که بتوانیم بطور مستقیم با او صحبت کنیم. مگر اینکه با تلفن شخص دیگری تماس میگرفتید.
- چرا فکر کردید گفتن اینکه برای فراری دادن مایکل* (در صورت محکوم شدن در دادگاه ۲۰۰۵) نقشه کشیده بودید، کار درستی است؟ ترک کشور یا فرار (پیش یا پس از اعلام حکم) یک جنایت به حساب میآید. آیا از نوشتن این مطلب افسوس میخورید؟
(*نقشهی فرار را در اینجا بخوانید.)
جرمین جکسون: چرا باید افسوس بخورم؟ بازهم یک نمونهی دیگر از دستکاری نوشتههای من توسط رسانهها. من نگفتم که "در صورت محکوم شدن" او را فراری میدادم. گفتم پس از گذشت چند روز از آغاز دادگاه، این فکر به سرم خطور کرد. نگفتم که عاقلانه بود. بدون دخالت منطق، داشتم به چنین چیزی فکر میکردم.
به درست یا نادرست بودنش فکر نمیکردم. برادرم تحت تعقیب بود، دستگیر شده و برای کاری که نکرده بود، به دادگاه فرستاده شده بود. و من باید دست روی دست میگذاشتم و به سیستمی که داشت او را تحت فشار قرار میداد، اعتماد میکردم؟ من هیچ اعتقادی به دستگاه قضایی نداشتم و کابوس این را میدیدم که مردی بیگناه به پشت میلههای زندان برود. من در کتاب در مورد افکار و احساساتی که در آن دوران تجربه کردم، نوشتهام. حقیت دارد و افسوساش را هم نمیخورم.
- مایکل تا چه حد موفقیت خود را مدیون شما و خانواده است؟ آیا باور دارید که میراث مایکل به خودش تعلق دارد و در جایگاهی متمایز از گروه جکسون فایو و جکسونز (پس از قرارداد با اپیک، گروه به جکسونز تغییر نام داد) میایستد؟
جرمین جکسون: تا همان حدی که پل مک کارتنی موفقیت خود را مدیون بیتلز است*. جکسون فایو، سکوی پرتاب مایکل بود. همه بالاخره از یک جایی شروع میکنند.
(*به عقیدهی بسیاری، جکسون فایو موفقیت خود را مدیون مایکل است.)
میراث مایکل به خود او تعلق دارد و در جایگاه خاص و برجستهی متعلق به خود میایستد. ما به عنوان برادرانش افتخار میکنیم که در روزهای نخست با او بودیم، چرا که جکسون فایو، بخشی از داستان موفقیت مایکل جکسون است. تاریخ نمیتواند این دو را از هم جدا کند.
- درست است که خانوادهی جکسون یک قدرت شگفتانگیز در تاریخ موسیقی آمریکا به حساب میآیند و خانوادهی سلطنتی آمریکا هستند. اما آیا خانوادهی جکسون میدانند که هواداران، میراث خانوادهی جکسون و میراث مایکل را یکی و یکسان نمیدانند؟ به خصوص در آنسوی مرزها که جامعهی هواداران مایکل بسیار گسترده است. فکر میکنید چگونه میتوانید میراث خانوادهی جکسون را توسعه دهید، بدون آنکه هواداران مایکل را از خود برانید؟
جرمین جکسون: فکر میکنم طی پرسش قبلی تا حدی به این سوال جواب دادم. ما نمیخواهیم هیچ فردی را از خود برانیم. مایکل، شگفتانگیزترین هواداران را داشت که همپای ما، به میراث او شدیدا افتخار میکنند. میراث مایکل و میراث جکسون درهم تنیده است، بدون آنکه یکسان و همانند باشد. فکر میکنم این بهترین شیوهی بیان این مسئله باشد. میراث ما از این سکو (جکسون۵) آغاز شد و بعد مایکل مسیرش را جدا کرد و به راهی دیگر رفت تا میراثی دیگر را بالاتر از میراث جکسون فایو، خلق کند.
- پس از آن همه خلوتطلبی و محافظتی که مایکل برای فرزندانش اعمال میکرد، چرا خانوادهی شما، آنها را به میدان فرستاده است و خلوتشان را نادیده میگیرد؟ بخصوص اینکه توییترهای عمومی دارند و مورد هجوم دشمنان قرار میگیرند. آیا درک میکنید که از دید هواداران، چنین رفتاری در تضاد کامل با رویهای است که مایکل برای آنان درنظر داشت؟ برخی از هواداران فکر میکنند که خواستههای مایکل زیر پا گذاشته شده است. لطفا به ما در درک این مسئله کمک کنید.
جرمین جکسون: ما به خلوت آنها بیتوجهی نمیکنیم و خواستههای مایکل نیز نقض نشدهاند. این بچهها به خوبی مراقبت و حمایت میشوند.
مایکل، فرزندانش را به دست مادرمان سپرد زیرا میدانست که عشق، مراقبت و توجه لازم را دریافت خواهند کرد. همانگونه که هر مادر و پدری میداند، خط روشنی بین "نه" گفتن و احترام گذاشتن به خواستهی فرزندتان وجود دارد. همانطور که بزرگتر میشوند و رشد میکنند، باید تصمیماتی اتخاذ شود که در اندازهی خواستهها و جاه طلبیهای آنان باشد.
- آیا آگاه هستید که آن وبلاگی که به جردن چاندلر (شاکی پروندهی سال ۱۹۹۳ علیه مایکل) نسبت داده شده است و در آن اتهامات سال ۱۹۹۳ پس گرفته شدهاند، جعلی است؟ شما و خانم جکسون (مادرش، کاترین) در مصاحبههایتان در دفاع از مایکل به این وبلاگ استناد میکنید و از آنجا که یک منبع جعلی است، نتیجهی عکس به همراه دارد. مستندات بسیار خوبی وجود دارند که میتوان بر پایهی آنها از بیگناهی مایکل دفاع کرد. این به شدت برای هواداران ناامید کننده و به شدت برای مایکل، تخریب کننده است که شما از ابزار ناصحیحی برای دفاع از او استفاده میکنید.
جرمین جکسون: من نمیدانم صحبت از کدام وبلاگ در میان است؟
توماس (میزرو، دادگاه ۲۰۰۵) وکیل مایکل، یک شاهد در اختیار داشت. جردن چاندلر به این شاهد گفته بود که اتهامات سال ۱۹۹۳ جعلی بودهاند. آن پسر بطور مخفیانه اتهاماتش را علیه مایکل پس گرفته بود. تام (توماس میزرو) قصد اثبات همین مسئله را داشت. من فکر میکنم این مدرک خوبی برای استناد است.
- آیا شما هنوز هم با ترکهای کاسیو* مخالفت دارید؟ اگر پاسخ مثبت است، آیا شما و خانوادهتان قصد دارید در آینده در صورت استفاده از آهنگهای کاسیو در یک آلبوم دیگر، وارد عمل شوید؟
(*ترکهای کاسیو، آهنگهایی هستند که مایکل در سال ۲۰۰۷ در خانهی خانوادهی کاسیو ضبط کرد و در آلبوم Michael پس از فوت مایکل منتشر شد. عدهای از جمله تعدادی از اعضای خانوادهی جکسون: جرمین، لاتویا و تاج، عقیده داشتند که خوانندهی این آهنگها، مایکل نیست. کمپانی سونی با به خدمت گرفتن کارشناسان صوت، ۱۰۰٪ اطمینان داد که صدای استفاده شده، صدای مایکل است. تهیه کنندگان و همکاران سابق مایکل از جمله بروس سوئدین، مهندس صوت و همکار دیرینهی مایکل نیز این امر را تایید کردند.)
جرمین جکسون: حالا هم همان چیزی را میگویم که همیشه گفتهام. شما کی دیده بودید که موسیقی و آهنگ مایکل جکسون با یک علامت سوال منتشر شود؟ فکر میکنم حقیقت روزی مشخص خواهد شد. اما تمامی این آلبوم، فقط صدای مایکل نیست و هیچکس نمیتواند در مورد شناخت صدای برادرم با من بحث کند.
- آیا مایکل هرگز اشتیاقی نسبت به دین اسلام یا مسلمان شدن بروز داد؟ پس از مرگش شایعههای بسیاری بر روی زبانها افتاد که مایکل مسلمان شده بود.
جرمین جکسون: مایکل مسلمان نشد. او در موردش کنجکاو بود* و من کتابهای بسیاری برای خواندن به او دادم (جرمین سالها پیش از این مسلمان شد). من در کتاب نوشتهام، او در سال ۲۰۰۵ به کینگدام هال (Kingdom hall - کلیسای فرقهی شاهدان یهوه - Jehovah Witness) بازگشت تا دعا بخواند. میتوان گفت که او دین شاهدان یهوه را داشت و با همین دین از دنیا رفت.
(*کنجکاوی مایکل در مورد ادیان مختلف و اشتیاقش برای فراگیری، توسط بسیاری از افراد بازگو شده است.)
- بدترین شوخیای که مایکل با شما کرد، چه بود؟
جرمین جکسون: سطلهای پر از آب را بالای در میگذاشت! آب! آب! آب! هر شوخیای که به خاطر میآورم، به خیس شدن با آب مربوط میشود.
- در مورد مایکل بیش از همه دلتان برای چه چیز تنگ شده است؟
جرمین جکسون: ساده است، لبخندش. لبخندی داشت که هیچکس ندارد.
- اگر میتوانستید فقط یک چیز به مایکل بگویید، چه میگفتید؟
جرمین جکسون: یک چیز نمیگفتم، چیزهای بسیاری میگفتم، چیزهای خصوصی بسیاری. اما احتمالا به او یادآوری میکردم که کنسرتهای لندناش چقدر باشکوه میشدند، زیرا او شک داشت و نگران بود. این برایم ناراحت کنندهترین مسئله است. اینکه (به زعم عدهای) مرگ او، این دروغ را تایید کرد که او برای اجرای دوباره بر روی صحنه، به اندازهی کافی آمادگی نداشت. اما حقیت این است که او داشت شگفتانگیزترین نمایش دنیا را تهیه میدید و با بازگشتی که بهترین بازگشت بود (فیلم This Is It) این را به همه ثابت کرد.
- چرا ما همیشه مارلون، جکی و تیتو را در کنار یکدیگر میبینیم و شما در جمعشان نیستید؟ آیا روزی با برادرانتان کار خواهید کرد؟
جرمین جکسون: شما تنها سال گذشته مرا در جمعشان ندیدید، زیرا من درگیر نوشتن کتابم بودم و بعد دادگاه (کانراد موری) پیش آمد. آرزویم این است که شما، برادران را یکبار دیگر در کنار هم ببینید.
- طی سالهای آتی چه برنامهای برای مایکل و میراثاش دارید؟
جرمین جکسون: کتاب، نخستین قدمم بود برای احترام به یاد مایکل و جنگیدن برای حقیقت، به شکلی که او هرگز فرصتاش را نیافت. هدفم این است که همیشه به بهترین شکلی که میتوانم از میراث او پاسداری کنم.
(ایکاش MJJC در مورد خاطرهی نجات مایکل از غرق شدن نیز از جرمین میپرسید.)
منبع: eMJey.com / MJJC