پنجشنبه، ۵ آبان ۱۳۹۰ | 27/10/2011
روز ۱۷ دادگاه: جزئیاتی در مورد This Is It
رندی فیلیپس، مدیر عامل کمپانی AEG نیز از شاهدان جلسهی هفدهم محاکمهی متهم به قتل غیر عمد مایکل جکسون، کانراد موری بود. کمپانی AEG قرار بود کنسرتهای This Is It مایکل را در لندن برگزار نماید.
رندی فیلیپس در مورد سابقهی آشنایی خود با مایکل گفت که در سال ۱۹۹۰ از جانب وکیل مایکل، جان برانکا به عنوان نمایندهی مایکل با کمپانی کفش LA Gear وارد همکاری شده بود. در آن سال مایکل تبلیغاتی را برای این کمپانی به انجام میرساند.
فیلیپس پس از آن دیگر وی را ندید تا اینکه در سال ۲۰۰۷ یکی از وکلای مایکل با نام پیتر لوپز از جانب پل گانگ ور، خواستار ملاقاتی با وی در لاس وگاس گردید. گانگ ور تور هیستوری مایکل را در سالهای ۱۹۹۶ و ۹۷ مدیریت کرده بود.
نشستی توسط مایکل و کارمندان AEG ترتیب داده شد اما نتیجهای در بر نداشت زیرا مایکل در آن هنگام برای برگزاری تور آماده نبود.
پس از آن در اواخر آگوست ۲۰۰۸ نشست دیگری برگزار شد. در آن هنگام تام باراک، مدیر کلونی کپیتال که نیمی از نورلند را خریداری کرده بود با فیل انسکاتز از AEG تماس گرفت. آنها در دفتر کلونی کپیتال در سنچوری سیتی، لس آنجلس دیدار کردند و برگزاری کنسرت توسط مایکل جکسون بین آنها بحث شد.
نشست دیگری در هتل بل ایر ترتیب داده شد و طی آن دکتر تام، مدیر برنامهی وقت مایکل اعلام کرد که مایکل میخواهد توری جدیدی با آهنگهای جدید برگزار نماید. این نشست با تماسهای تلفنی، ملاقاتهای حضوری و رایزنیها دنبال شد.
در سپتامبر ۲۰۰۸ رندی فیلیپس سرانجام با مایکل و دکتر تام در هتل بل ایر دیدار کرد. آنها برنامههایی را برای بازگشت مایکل بر صحنه ارائه دادند و فیلیپس میگوید مایکل نسبت به شنیدن ایدهی افراد بسیار پذیرا، و با انگیزه و پرانرژی بود.
فیلیپس ادامه داد که مبلغ دستمزد هرگز بحث نشد زیرا مایکل تنها به دنبال ایدههای ناب و خلاق برای نمایشهای آتیاش بود.
در هالووین سال ۲۰۰۸، نشست دیگری این بار در منزل مایکل برگزار شد و طی آن مایکل هدفش از برگزاری تور را برای فیلیپس افشا کرد. فراهم آوردن مکانی ثابت برای فرزندانش تا بتوانند در آنجا به راحتی زندگی کنند، انگیزهی اصلی مایکل از برپایی این تور بود.
او میخواست در یک خانهی خوب در مکانی خوب همراه با سه فرزندش ساکن شود. فیلیپس در جایگاه گفت که مایکل از واژهی «خانه به دوش» برای توصیف نحوهی زندگیشان استفاده نموده و گفته بود که از این وضع خسته شده است.
این گفتگو بسیار احساسی بود و هم مایکل و هم رندی را به گریه انداخت.
پس از نشستی در ژانویهی ۲۰۰۹، قرارداد اجرای ۳۱ کنسرت با مایکل امضا شد. چرا ۳۱ کنسرت؟ مایکل میخواست رکورد خوانندهی سیاه پوست، پرینس را که ۲۱ کنسرت در تالار O۲ برگزار کرده بود، بشکند.
وقتی فروش بلیطها آغاز و در چشم برهمزدنی دود شد، آنها دانستند که تعداد ۳۱ کنسرت جوابگوی سیل هواداران نیست. آنها به دکتر تام زنگ زده و از وی خواستند از مایکل بپرسد که آیا مایل است تعداد کنسرتها را بالا ببرد و مایکل موافقت نمود.
تنها شرط او این بود که کمپانی خانهای برای اقامت او و فرزندانش در حومهی شهر لندن دست و پا کند. این خانه باید زمینهای وسیع، رود و اسب میداشت زیرا مایکل نمیخواست فرزندانش در اتاقهای هتل زندانی شوند. او میخواست فرزندانش بتوانند آزاد باشند.
فیلیپس میگوید: "آنچه که او میخواست صریح و روشن بود: یک مزرعه با رودخانه و اسب... یک خانهی روستایی برای فرزندانش."
همچنین شرط دیگر این بود که در آخرین کنسرت، نمایندهی رکوردهای جهانی گینس حاضر باشد و رکورد اجرای ۵۰ کنسرت در یک شهر را به نام مایکل جکسون سند بزند. رکوردی که مایکل میدانست هرگز شکسته نخواهد شد.
در ماه مارس بودجهی برپایی تور This Is It بحث شد و مایکل گفت که میخواهد همکار دیرینهاش کنی اورتگا، کنسرتها را تهیه نماید. تراویس پین نیز طراح رقص شد و آزمونهای عملی انتخاب رقصنده برای تور آغاز گردید.
در اوایل ماه می بود که مایکل درخواست کرد تا پزشک شخصیاش، کانراد موری همراه با وی به لندن عزیمت نماید تا طی اجرای کنسرتها از وی مراقبت نماید. مایکل بر این خواسته اصرار میورزید و میگفت حاضر نیست پزشک دیگری را استخدام نماید.
فیلیپس در آن زمان هیچگونه نگرانی بابت سلامتی مایکل نداشت اما هفتهی نخست ماه ژوئن بود که شنید مایکل چیزی نمیخورد و وزن از دست داده است.
موری در یک نشست توضیح داد که یک برنامهی روزانهی پر از پروتئین برای مایکل آماده کرده است. او همچنین وضع سلامت مایکل را خوب توصیف نمود.
فیلیپس همچنین یک بار از امیر ویلیامز، دستیار شخصی مایکل بابت ناخوشی مایکل پرسیده بود و امیر گفته بود که مایکل به تازگی از مطب آرنولد کلین بازگشته است.
در اوایل ماه ژوئن مایکل در برخی از جلسههای تمرین حاضر نمیشد و به نظر میرسید بر روی کنسرتها تمرکز کافی را ندارد. همچنان که تیم تولید به لندن منتقل میشد لازم بود که جلسههای تمرین به درستی برگزار شوند.
چیزی که فکر کنی اورتگا را به خود مشغول داشت، تمرکز مایکل بود. تمرکز او معمولا بینهایت بالا بود اما برخی روزها به نظر میرسید که تمرکز ندارد.
فیلیپس یکبار به مایکل زنگ زد اما به او گفته شد که مایکل استراحت میکند و نتوانست با وی صحبت نماید.
در روز ۲۰ ژوئن فیلیپس ایمیلی از جانب کنی اورتگا که در مورد سلامت مایکل نگران بود، دریافت نمود و پس از آن ترتیب نشستی در خانهی مایکل با حضور وی، کنی اورتگا، مدیر برنامه فرانک دلیو و پزشک موری داده شد. در آن روز به موری گفته شد که بسیار حیاتی است که مایکل بر روی تمریناتش تمرکز داشته باشد. یکی از عملیاتی که برای انجام به تمرکز بالای مایکل نیاز داشت، پرواز او بر روی صحنه در یک لباس سه بعدی بود!
آنها دانستند که مایکل در منزل همراه با تراویس پیس تمرین میکرده است. در هنگام بازگشت مایکل به آنها گفت که نگران نباشند زیرا او آماده است.
مایکل گفت که "آنها خانه را بسازند تا او درهایش را نصب و رنگش کند."
کنی اورتگا در پاسخ بیان داشته بود: "این عالی است! تمام چیزی است که میخواستم بدانم."
مایکل در روزهای ۲۳ و ۲۴ ژوئن در تمرینات خوش درخشید و در نیمه شب ۲۴ ژوئن به خانهاش بازگشت تا استراحت کند.
فردای آن روز فرانک دلیو با فیلیپس تماس گرفت و گفت که مایکل به بیمارستان منتقل شده است. فیلیپس به سرعت به سمت خانهی مایکل رفت و دید که آمبولانس و اتومیبلهای خانوادهی مایکل از آنجا دور میشوند. او خود را به بیمارستان یوسیالای رساند و تمام روز آنجا ماند.
دادستان والگرن از فیلیپس پرسید که آیا مایکل در تمرینات شکست خورده بود؟
"نه، هرگز. ما طبق قرارداد نسبت به مایکل تعهد داشتیم همانطور که او نسبت به ما تعهد داشت."
فیلیپس توضیح داد که اگر مایکل سر وقت برای اجرای کنسرت آماده نمیشد، آنها برگزاری تور را به تعویق میانداختند اما هرگز در فکر لغو این تور نبودند.
والگرن در مورد رفتار و عملکرد مایکل در ماهی که فوت کرد پرسید.
"مانند یک نابغه! دیگر هنرمندی مانند او در این جهان نیست. توجه او به جزئیات غیر قابل قیاس بود."
او ادامه داد که هرگز حتی به فکرش خطور نکرد که مایکل قادر به اجرای این تور نخواهد بود.
فیلیپس به رفتار پدرانهی مایکل با فرزندانش نیز اشاره کرد و گفت که او خود را وقف آنها کرده بود و فرزندانش، دنیای او بودند.
فیلیپس گفت که در آخرین تمرین، یک روز پیش از فوت مایکل، از مشاهدهی او بر روی صحنه، مو بر تناش راست شده بود.
او پس از پایان تمرین، مایکل را تا اتومبیلش همراهی نمود. مایکل دستانش را بر روی شانههای او گذاشته و گفته بود:
"تو مرا وارد این بازی کردی و من اکنون اینجا هستم. از اینجا به بعدش با من!"
وکلا امیدوار بودند رندی فیلیپس با ترسیم یک مایکل جکسون فاقد اعتماد بنفس، مضطرب و حواس پرت، آنها را به اثبات نظریههای خود نزدیک نماید. اما فیلیپس میز آنها را واژگون کرد و دادستان نهایت استفاده را از شهادت وی برد.
منبع: eMJey.com / ABC News / LA Times