سه شنبه، ۵ مهر ۱۳۹۰ | 27/09/2011
عدالت هرگز اجرا نخواهد شد
قاضی پروندهی قتل مایکل جکسون تا ساعتی دیگر در لس آنجلس بیانیهی آغاز محاکمهی کانراد موری، متخصص قلب را صادر میکند.
کانراد موری کیست و دادگاه به دنبال کشف کدام حقیقت است؟
* کانراد موری همانی است که با استفاده از پروانهی پزشکی خود، چند لیتر پروپوفول را برای درمان بیخوابی مایکل جکسون خرید. پس از چند ساعت تزریق داروهای خواب آور مختلف، او سرانجام بیهوش کنندهی قوی پروپوفول را به مایکل تزریق کرد و سپس او را تنها گذاشت تا به دستشویی برود و از تلفنش استفاده کند.
آیا او نمیدانست که تزریق پوپوفول تنها توسط متخصص بیهوشی و در بیمارستان انجام میشود و علائم حیاتی فرد بیهوش باید بدون وقفه تحت کنترل پزشک باشد؟
* کانراد موری همانی است که وقتی مایکل دچار ایست قلبی شد و نیازمند کمک بود، از نگهبانان پرسید آیا میتوانند بر روی قربانی، عملیات احیای قلبی انجام دهند!
آیا یک پزشک متخصص قلب میتواند ادعا کند که احیای قلبی و تنفس مصنوعی نمیداند! کاترین جکسون، مادر مایکل این حرف او را به یک جوک تشبیه کرده است.
* کانراد موری همانی است که وقتی مایکل در حال مرگ بود، به جمعآوری بطریهای دارو و پاک سازی صحنهی جرم پرداخت و وقت نداشت بر روی بیمارش احیای قلبی انجام دهد.
آیا جان بیمار تا این حد برایش بیارزش بوده است؟
* کانراد موری همانی است که از نگهبان مایکل خواست به جای برقراری تماس با اورژانس، به او در جمع آوری بطریهای دارو کمک نماید.
آیا یک پزشک نمیداند که سرعت عمل در شرایط بحرانی نقش حیاتی ایفا میکند و ثانیهها تعیین کنندهی مرگ و زندگی فردی هستند که دچار ایست قلبی شده است؟
آیا نگهبانی که در این کار به او کمک رساند، لحظهای به فرزندان مایکل فکر نکرد و تنها بردهی دستورات بود؟ آیا او یک شریک جرم محسوب نمیشود!؟ تصور کنید خانوادهی جکسون پس از پی بردن به این حقیقت تا چه حد سرخورده، زخم خورده و بهت زده شدند که بدون لحظهای تردید و درنگ، این نگهبان را از کار برکنار کردند.
* کانراد موری همانی است که وقتی سرانجام به یاد بیمارش افتاد و دید که در حال مرگ است، بر روی تختی که رویش خوابیده بود، شروع به دادن تنفس مصنوعی و ماساژ قلبی کرد.
نحوهی صحیح تنفس مصنوعی و ماساژ قلبی از ابتداییترین و نخستین آموزشهایی است که به دانشجویان پزشکی داده میشود. چگونه میتوان باور کرد پزشکی که در اتاق جراحی بیمارستان حضور داشته و در سه ایالت پروانهی طبابت دارد و سالها به مداوای مردم مشغول بوده، نحوهی صحیح دادن تنفس مصنوعی و ماساژ قلبی را نداند؟ شما باور میکنید؟ یا اینکه او اصلا به فکر نجات جان بیمارش نبوده است؟
* کانراد موری همانی است که در جواب پزشکان اورژانس که از او در مورد علت ایست قلبی مایکل و داروهایی که به وی داده است میپرسیدند، سکوت کرد در حالیکه شاید این اطلاعات برای آنها مفید میبود.
آیا او از خطای خود آگاه بود و با سکوت سعی در پنهان کردن آن داشت؟ آیا میدانست با گفتن اینکه درون خانه به تزریق پروپوفول پرداخته، ماموران اورژانس را نسبت به صلاحیت پزشکی خویش دچار شک و تردید مینمود؟ آیا باز به منفعت خود میاندیشید و نه نجات جان بیمارش؟
برای رسیدن به این جوابها باید منتظر ماند و سرانجام رای دادگاه را هرچه که باشد، باید پذیرفت.
اما فارغ از اینکه مایکل دچار ضعف جسمانی یا کاملا سالم بود، به داروهای خواب آور اعتیاد داشت یا نداشت، خودش تزریق پروپوفول را خواسته بود یا نه، در اینجا مردی که پزشکی قانونی او را در لحظهی فوت سالم و قوی تشخیص داده بود، پدر سه فرزند و یک اسطورهی بیتکرار، جانش را بر اثر سهل انگاریهای مداوم پزشکی که مسئول جانش بود و مایکل به او اعتماد داشت، از دست داد.
حتی آنان که وقتی مایکل زنده بود، به او پشت کردند، تنهایش گذاشتند و با زخم زبانهایشان او را دریدند و یا پزشکانی که تنها به فکر منفعت مالی خود و نه سلامت او بودند، و اکنون اسمی از آنان در این پروندهی قتل نیست نیز در مرگش مقصر هستند.
چرا مایکل باید دچار بیخوابی میشد؟ چرا باید عادیترین مسائل زندگی، بر اثر فشار بیش از حد برای این مرد استثنایی که محبوبترین و مشهورترین ستارهی دنیا بود تا این حد دشوار میشد؟
او تنها میخواست قدری بخواند و بیاساید تا انرژی مورد نیاز برای شرکت در جلسهی تمرین رقص روز بعد را داشته باشد. او نمیخواست بمیرد. مایکل جکسون میدانست که دنیا منتظر است تا ببیند که او چگونه بار دیگر صحنه را فتح خواهد کرد و بر رویش خواهد درخشید...
چه کانراد موری گناهکار شناخته شود یا خیر، چه در پایان این دادگاه به حداکثر ۴ سال زندانی که در انتظارش است محکوم شود یا خیر، مایکل جکسون دیگر به ما بازنخواهد گشت و عدالت هرگز برایش اجرا نخواهد شد.
eMJey.com