پنجشنبه، ۲۷ مرداد ۱۳۹۰ | 18/08/2011
نخستین نگاه به آثار هنرمند مایکل جکسون/همراه با تصاویری از نقاشیهای او
واقعیت اینست که هر بار تصور میکنیم همه چیز را در بارهاش میدانیم و یا اینکه به بالاترین حد از اننتظار رسیدهایم، او چیز تازهای رو میکند و انتظار ما را بازهم فراتر میبرد.
برای نخستین بار در تاریخ زندگی راز آمیز مایکل جکسون، نمایشگاهی از آثار نقاشی و مجسمههای او به روی یک هفته نامهی محلی گشوده شد تا تصاویری از هنر ناشناختهاش به جهان عرضه شود. البته فقط هنر نیست، در لابلای این آثار، ردی از برخی اعتقادات شخصی او را نیز میتوان یافت. برای مثال امید به صداقت و بهروزی، احترام به حقوق بشر و تساوی حقوق زن و مرد.
از روزی که خبر کشف گنجینهی هنری مایکل جکسون در رسانهها پیچید و کارشناسان گفتند بیش از ۹۰۰ میلیون دلار ارزش دارد، کمتر کسی با خود نیاندیشیده است که این آثار چگونهاند و چه خواهند شد. در حالیکه سرنوشتی که برای آنها رقم خواهد خورد (و البته ما امیدواریم در یک موزه صاحب خانهای دایمی شوند) بر کسی مشخص نیست، اما میدانیم مالکیت آنها بطور مشترک در اختیار بنیاد مایکل جکسون و دوست و استاد نقاشی وی، برت لیوینگستون استرانگ (Brett-Livingstone Strong) قرار گرفته است.
مدتی قبل ۱۲ قلم از این نقاشیها (کپی شده از روی آثار اصلی) به همراه یک پرتره عکس قاب شده توسط مادر و فرزندان مایکل به بیمارستان کودکان شهر لس آنجس اهدا شد. این ۱۲ نقاشی در نقاط خاصی از بیمارستان نصب خواهند شد.
اما روز گذشته هفته نامهی LA Weekly این فرصت را یافت تا از یک آشیانهی پرواز بسیار مخفی در فرودگاه سانتا مونیکا، واقع در لس آنجلس کانتی، کالیفرنیا که اکنون انبار آثار هنری مایکل جکسون است، بازدید نماید. استرانگ آنجا بود تا توضیحاتی در مورد این آثار ارائه دهد.
آنچه در ادامه خواهید خواند، گزارشی است از این بازدید و دریچهای به سمت هنر ناب، و بشردوستی و بلند پروازی مایکل جکسون که حتی در نقاشیهایش نیز رخنه کرده است.
تا کنون مجموعهی هنری مایکل جکسون در پردهای از ابهام پوشده شده بود. گفتند که بر سر مالکیتش اختلاف افتاده است. مردم سپس گفتند که افرادی چون گای لالیبرته، مدیر عامل سیرک دو سوله مایل به خرید آن هستند. ارزشی که برای این مجموعه تخمین زده شده است، یک رقم باورنکردنی در حدود ۹۰۰ میلیون دلار است.
یک حقیقت مسلم در مورد این مجموعه: مجموعهی هنری مایکل جکسون متشکل از آثار هنری خلق شده بدست سایر هنرمندان نیست. بلکه طراحیهای و نقاشیهایی است که توسط خود وی ایجاد شده است.
اما این آثار چگونه هستند؟
روز گذشته الای ویکلی نخستین خبرگزاری (تا کنون) بود که توانست به یک آشیانهی پرواز بسیار مخفی در فرودگاه سانتا مونیکا، جایی که جکسون از آن به عنوان انبار آثار خود استفاده میکرده است، راه یابد. این مجموعه در حال حاضر در دستان برت لیوینگستون استرانگ - هنرمند استرالیایی و استاد چندین و چند سالهی جکسون - و بنیاد وی قرار دارد.
گرچه مهای از اختلاف نظر و دعوا بر سر مالکیت، این مجموعه را احاطه کرده است، اما استرانگ میگوید با هر که نیاز باشد - خانوادهاش، بنیادش و غیر - همکاری خواهد کرد تا اقلام بیشتری از این مجموعهی هنری را به نمایش عمومی بگذارد.
استرانگ میگوید او و جکسون در سال ۱۹۸۹ همکاری خود (اتحاد جکسون - استرانگ) را شکل دادند و به نسبت نصف در آثار یکدیگر شریک شدند. در سال ۲۰۰۸ جکسون از وکیلش خواست تا حقوق آثار هنری خویش را به استرانگ انتقال دهد. استرانگ میخواهد موزهای از آثار هنری مایکل جکسون برپا کند.
۱۲ نقاشی که به بیمارستان کودکان لس آنجلس اهدا گردیدند، از روی این آثار چاپ شدهاند.
استرانگ ما را در این انبار نقاشی هدایت کرد. نقطهی شروع، یک بنای یادبود از مایکل جکسون است که او و استرانگ سالها پیش به کمک یکدیگر طراحی کردند. عروس و دامادی در پای محراب ایستادهاند و جکسون برایشان آواز میخواند. شاید پر طمطراق است اما با نیت خوب و لحاظ سلیقهی هواداران متعصب جکسون طراحی شده است. استرانگ توضیح میدهد:
"او میخواست هوادارانش بتوانند در محرابی که موسیقی او را از بلندگوها پخش میکند، ازدواج کنند. یک اثر برای طرفدارانش است."
البته این طرح در دست انجام است. افرادی که یکی از نقاشیهای پرینت شدهی جکسون را بخرند، یک کارت دریافت میکنند. آنها میتوانند این کارت را در مکان بنای یادبود اسکن کنند و برای مراسم ازدواج نوبت رزرو نمایند. جکسون در ابتدا فکر میکرد این ایده برای اجرا در لاس وگاس مناسب است. اما استرانگ میگوید شاید لس آنجلس افتخار پذیرایی از آن را داشته باشد. گویا شهردار آنتونیو ویلاریگازا به تازگی از این انبار دیدن کرده و وعدههایی نیز داده است.
به مجسمهی عروس و داماد در پای محراب دقت کنید.
نقاشیهایی که به دیوار آویخته شدهاند و پرینت برخی از آنان به بیمارستان کودکان اهدا گردید، تنها مشتی نمونهی خروار هستند. استرانگ تعداد آثار هنری مایکل را بین ۱۵۰ تا ۱۶۰ قلم اعلام میکند.
در تمامی آثارش، نشانههای خاصی دیده میشوند: صندلیهایی به سبک قرن هجدهم، دروازهها، کلیدها و عدد ۷.
در پرترهای که از شامپانزهاش بابلز کشیده، صورت او را درون پشتی یک صندلی راحت و مجلل از دید پنهان ساخته است.
استرانگ میگوید:
"او عاشق صندلی بود. او میگفت صندلیها تختهای پادشاهی بسیاری از مردان، زنان و کودکان هستند، زیرا بر روی آنان برای کارهای روزانهشان برنامه ریزی میکنند و تصمیم میگیرند. او از صندلیها الهام میگرفت. به جای اینکه یک پرترهی ساده از یک میمون بکشد، آن را درون یک صندلی جاسازی میکرد. همانطور که میبینید، عدد ۷ نیز در نقاشیها دیده میشود. زیرا او فرزند هفتم خانواده بود."
جکسون که یک نابغهی کاملا خود آموخته بود، بر روی این نشانهها تمرکز میکرد و از اسباب و وسایل روزمره، نمادهایی تفکر برانگیز میساخت. استرانگ اضافه میکند که کتابهای کار و طراحی مایکل جکسون پر است از مطالعات او پیرامون موضوعات مورد علاقهاش، همراه با تغییرات و تصرفهایی که در آنها انجام داده است.
مایکل قصد داشت از تمامی روسای جمهور ایالات متحده پرتره بکشد، اما این کار را ادامه نداد.
پرترهای کوچک از پل مک کارتنی عضو گروه بیتلها و پرترهای بزرگ از جورج واشنگتن. این آخری در سال ۱۹۸۷ خلق شد. زمانی که استرانگ برای پاسداشت دویستمین سال تصویب قانون اساسی آمریکا با کاخ سفید همکاری میکرد.
مایکل البته از خودش هم پرتره میکشید. یک صفحه با چهار نقاشی مجزا بر رویش، حکایت طنز آمیزی است از زبان شخص وی در مورد روند رشد و تکاملش طی سالیان.
و یک تصویر سیاه از کودکی (با میکروفونی در دست) که در کنج اتاق خمیده شده و جملههایی که در اطرافش نوشته شده است، نشان از شکنندگی او دارد.
پیش از آنکه در مورد من قضاوت کنی، سعی کن مرا دوست بداری. در قلبت بگرد و ببین که آیا کودکی مرا مییابی؟
در مقام یک هنرمند، جکسون ترجیح میداد که با مداد شمعی کار کند. البته استرانگ اضافه میکند:
"او نقاشیهای زیادی نیز با آب رنگ کشید اما نگاهشان نداشت. یک مقدار از قاطی شدن رنگها وحشت داشت."
استرانگ به سمت قفسهای میرود و از داخل آن یک مداد شعمی آبی، یک شاه پر سفید و یک دستکش سفید که جکسون از آنها در هنگام نقاشی استفاده میکرد، بیرون میآورد.
وقتی اوضاع برای او سخت میشد، به هنر پناه میآورد. استرانگ ادامه میدهد:
"علاقهی او به هنر و نقاشی، تنها بخش دیگری از استعداد و خلاقیتی بود که برای مدتی طولانی دوام داشت."
"آن را مخفی نگاه میداشت. فکر میکنم وقتی آن اتهامات علیه او مطرح شد به سمت هنر آمد. طراحیها و نقاشیهای او به وضوح فریاد برمیآورند که خالقشان فردی حساس و احساساتی بوده است، گرچه حس شوخ طبعی نیز در خود دارند."
آثار جکسون برای سالهای متمادی در پستو ماند. زیرا در همان زمان که او تصمیم داشت از آنها رونمایی کند، اتهامات علیهاش مطرح شد.
بسیاری از این آثار قرار بود ۱۸ سال قبل به نمایش گذاشته شوند. استرانگ با اشاره به یکی از کتابچههای تور دنجروس سال ۱۹۹۲، میگوید که مایکل در آن پیرامون به نمایش گذاشتن آثارش نوشته است.
"او نمیخواست این راز باقی بماند."
اما دوستی بین جکسون و استرانگ پیش از اتهامات شکل گرفته بود. استرانگ، جکسون را به خلق نقاشیهای بزرگتر و نمایش آنها تشویق میکرد. رابطهی آنها با این ایده شکل گرفت که استرانگ مایکل را در این مسیر یاری دهد. این همکاری باعث خلق تنها پرترهای از جکسون شد که میدانیم برای خلق آن در برابر نقاش قرار گرفته بود تا تصویرش توسط استرانگ کشیده شود. پرترهی دو میلیون دلاری کتاب.
در سال ۱۹۹۳ همه چیز نقش بر آب شد. در آن زمان جکسون و استرانگ هر دو جزو هیئت مدیرهی خانهی خیریهی "برادران بزرگ لس آنجلس" بودند که اکنون باعنوان Big Brothers Big Sisters of Great Los Angeles شناخته میشود. کار این خانهی خیریه حمایت از جوانان و دادن آموزش به آنان است که توسط والت دیزنی و مردیت ولیسون در لس آنجلس پایه گذاری شد. این خانه برای برپایی یک نمایشگاه خیریه از آثار جکسون تدارک میدید. استرانگ توضیح میهد:
"برنامه این بود که پرینت نقاشیها به طرفداران فروخته شود و درآمدش به خیریه اهدا گردد. همه فکر میکردند که او بسیار ثروتمند است اما او پولش را برای خدمت به نیازمندان خرج میکرد."
وقتی اتهامات به میان آمد، دیزنی این طرح را متوقف کرد و نقاشیها در انباری از دید مردم مخفی شد."
او تصمیم داشت آن را به فرودگاه سانتا مونیکا هدیه نماید.
کارشناس ارزیابی اریک فینزی، از Belgo Fine Art نخست عدد ۹۰۰ میلیون دلار را پیش کشید. استرانگ میگوید:
"دلیل اینکه این عدد اعلام شده، اینست که مایکل میخواست ۷۷۷ پرنیت از روی هر یک از آثارش تهیه کند و برای طرفدارانش به فروش بگذارد. درآمد فروش چه میشد؟ آن بنای یادبودی که در بالا دیدیم، ساخته میشد، به کودکان نیازمند کمک میکرد و سایر اقدامات خیریهای که مد نظر داشت را به سر و سامان میرساند.
۷۷۷ را در ۱۵۰ نقاشی که از وی برجای مانده است، ضرب کنید. اگر هرکدام از آنها به قیمت چند هزار دلار به فروش میرفتند، به قیمتی حدود ۹۰۰ میلیون دلار میرسیدیم."
استرانگ به تازگی نزد یک ارزیاب از شیکاگو رفته و میگوید او حتی رقم بالاتری برای این مجموعه اعلام کرده است.
گرچه بحث شایعات داغ است، اما در نهایت استرانگ و بنیاد جکسون بر سر نمایش تعداد بیشتری از این آثار به توافق خواهند رسید و احتمالا نمایشگاهی در عمارت شهرداری لس آنجلس برگزار میشود. گفتگوها برای برپایی یک موزه از این آثار همچنان در جریان است، اما استرانگ امید بسیاری دارد. او در پی ساختن یک موزه است که در آن بتوان نسخههای اصل تمامی آثار مایکل جکسون را جای داد.
در نقاشی فوق، مایکل نقل قول دعا مانندی از جان آدامز، دومین رییس جمهور ایالات متحده (وی نخستین رییس جمهوری بود که درون کاخ سفید در واشنگتن دیسی به ریاست پرداخت) را در بالای درها اضافه کرده است:
"باشد که خداوند والاترین نعمات خود را به این خانه و ساکنان آن عطا فرماید. مبادا مردمانی مگر مردان (در این جا مایکل در گفتهی آدامز دست برده و اضافه کرده است: زنان) یا زنان راست کردار و عاقل در اینجا به ریاست بپردازند."
در پایان شما را با توصیفی که استرانگ از هنر جکسون ارائه میدهد، و خاطرهای از او وقتی در کارگاهی در منطقهی پاسیفیک پالیسیدز در شهر لس آنجلس در کنار مایکل کار میکرد، تنها میگذاریم.
"بیشتر اوقات شاد و سرزنده بود. آهنگهای قدیمی پخش میکرد و گاهی به آهنگهایش با گروه جکسون فایو گوش میداد. اما بیشتر اوقات به آهنگهای متنوعی گوش میسپرد. موسیقی کلاسیک را دوست میداشت. او عاشق زندگی بود و دوست داشت این عشق را در قالب آثارش بیان کند و همین منبع الهام او برای خلق موسیقی و هنر بود.
یک روز به کارگاه آمدم. ما یک سگ از نژاد سورتمه کش شمالی داشتیم. من وارد شدم و صدای واغ واغ او را شنیدم و با خود فکر کردم که جریان چیست. وارد آشپزخانه شدم و نتوانستم جلوی خندهام را بگیرم وقتی دیدم مایکل چگونه در میان قابلمهها و ماهیتابهها بر روی میز وسط آشپزخانه نشسته است. او یک ورق کاعذ و یک مداد در دست داشت و سگ نیز واغ واغ کنان به دور میز میگشت.
مایکل رو به من گفت: "چیزی نیست! میخواهد بازی کند، میخواهد بازی کند."
او میخندید و من هم میخندیدم و داشتم فکر میکردم: "یعنی چه مدت است که همینطور آن بالا نشسته؟!"
او آنقدر خود را وقف هنر کرده بود که همانطور نشسته بر روی میز آشپزخانه، نقاشی میکشید.
منبع: eMJey.com / laweekly.com