...

چهارشنبه، ۴ فروردین ۱۳۸۹ | 24/03/2010

موری مایکل را برای جمع آوری شیشه ها تنها گذاشت

آسوشیتدپرس با تکه بر مدارکی که به دست آورده است می گوید در روز فوت مایکل، کانراد موری دادن تنفس مصنوعی و احیای قلبی وی را متوقف کرد و تماس با اورژانس را به تاخیر انداخت تا وقت داشته باشد شیشه های دارو را از گوشه و کنار اتاق مایکل جمع آوری نماید. این گزارش مرگ مرموز و تراژیک ابر ستاره ی موسیقی جهان را تا حدی روشن می کند.

شاید این ادعای انفجاری که کانراد موری سعی در پنهان داشتن حقایق و مدارک داشته است، نکته ی اتکای هیئت دادستانی در پرونده ی قتل مایکل جکسون باشد.

این ادعا توسط آلبرتو آلوارز، یکی از کارمندان خانه ی مایکل جکسون که توسط کانراد موری بر بالین وی فراخوانده شده بود، مطرح شده است. گفته های وی و نیز سایر کارمندان مایکل، صحنه ی خوفناکی از خانه ی مایکل جکسون در روز ۲۵ ژوئن سال گذشته بدست می دهد.

آلوارز گفته است که در آن روز پس از فراخوانده شدن به اتاق رئیس خود، دید که او در تختش دراز کشیده و سرم تزریق به پایش متصل است. دهان و چشمانش باز بود و هیچ نشانی از حیات در او دیده نمیشد.

موری دیوانه وار سعی داشت به مایکل تنفس دهان به دهان بدهد و آلوارز همزمان با او ماساژ قلبی مایکل را بر عهده گرفت.

فرزندان مایکل، پرینس ۱۲ ساله و پاریس ۱۱ ساله به درون اتاق آمدند و با دیدن موری که به پدرشان تنفس مصنوعی میداد به گریه افتادند. پرستار سپس بچه ها را از اتاق خارج کرد و به دورن یک وسیله ی نقلیه انتقال داد.

در این گزارش آمده است که پس از اعلام رسمی فوت مایکل در بیمارستان لس آنجلس، موری اصرار داشت که برای آوردن چیزی به خانه ی مایکل باز گردد تا بدین ترتیب "نشانه ها را پاک نماید و دنیا از آنچه اتفاق افتاده باخبر نشود."

آلوارز گفته است در ساعت ۱۲:۱۷ عصر روز ۲۵ ژوئن یک تماس تلفنی از ویلیامز، دیگر کارمند مایکل دریافت داشت که می گفت موری همین الان اطلاع داده که مشکلی برای مایکل پیش آمده است. آلوارز پس از رفتن به درون اتاق دید که موری با یک دست به مایکل ماساژ قلبی می دهد.

موری در پاسخ به پرسش آلوارز که چه شده است، می گوید "او واکنش نشان داد. واکنش بدی نشان داد."

موری سپس تعدادی شیشه ی دارو بر می دارد و به آلوارز می گوید که آن ها را درون کیف بگذارد. آلوارز یک کیسه ی پلاستیکی از روی زمین بلند می کند و موری شیشه ها را درون آن می گذارد. سپس موری به آلوارز می گوید که آن کیسه را درون یک کیف برزنت قهوه ای قرار دهد.

موری سپس از آلوارز می خواهد کیسه ی تزریق را از جایش بردارد و آن را درون یک کیف برزنت آبی رنگ بگذارد. آلوارز متوجه میشود که سرمی حاوی ماده ای سفید شیری رنگ (پروپوفول) به کیسه متصل است. آلوارز در مورد اینکه چه بر سر این دو کیف آمده یا چه ماده ای درون شیشه های دارو وجود داشته، چیزی نگفته است.

دو روز پس از فوت مایکل، مامورین بالاخره موفق شدند حرفی را از دهان موری بیرون بکشند که پیشتر گفته نشده بود. موری پلیس را به سمت گنجه ای مخفی که در آن شیشه های داروی بیهوش کننده و خطرناک پروپوفول و سایر داروهای خواب آور درون یک کیف نگاهداری میشد، هدایت کرد.

در روز فوت مایکل، موری صبر کرد تا کیف های خود را از شیشه های دارو انباشته کند و سپس به آلوارز گفت با اورژانس تماس بگیرد.

آلوارز به تلفن چی اورژانس گفت:

"من فورا به یک آمبولانس احتیاج دارم. آقایی اینجاست که احتیاج به کمک دارد و نفس نمی کشد."

تلفن چی سپس به او می گوید که بیمار را از روی تخت بر روی زمین قرار دهند. در این هنگام محمد ویلیامز به درون اتاق می آید و شروع می کند به ماساژ قلبی مایکل و موری نیز تنفس دهان به دهان را از سر می گیرد. موری به آن دو می گوید که این اولین باری است که عملیات احیا را انجام میدهد. گرچه وکیل موری ابراز داشته است که موکل وی بارها درگیر چنین موقعیت هایی بوده و تجربه ی انجام این عملیات را دارد.

به گفته ی آلوارز، تازه پس از این مراحل بود که موری دستگاه سنجش ضربان را به نوک انگشت مایکل متصل می کند. پلیس بعدها گفت که یک دستگاه نشانگر ضربان قلب و سنجش میزان اکسیژن موجود در خون را در منزل مایکل پیدا کرده بود.

در ساعت ۱۲:۲۷ دقیقه پزشکان اورژانس وارد خانه میشوند. در ساعت ۱۲:۲۹ دقیقه پزشکان در می یابند که قلب مایکل ضربان ندارد و او نفس نمی کشد. موری میگوید که او می تواند یک ضربان ضعیف را در ناحیه ی بالای ران مایکل حس کند. پزشکان اورژانس دو بار عملیات احیا را بطور کامل انجام دادند و چون نتیجه نگرفتند، برای خاتمه دادن به عملیات اظهار آمادگی کردند. اما موری با قبول مسئولیت، از آنها خواست عملیات را در داخل آمبولانس و در راه بیمارستان ادامه دهند.

در ساعت ۱:۰۷ عصر مایکل به بیمارستان رونالد ریگان برده شد. جایی که پزشکان عملیات گسترده ای را بر روی او انجام دادند. اما فوت او در ساعت ۲:۲۶ دقیقه ی عصر بطور رسمی توسط بیمارستان اعلام گردید و طی کنفرانس مطبوعاتی توسط برادرش جرمین تایید شد.

پس از اعلام فوت مایکل، محمد ویلیامز موری را در حال اشک ریختن دید. ویلیامز میگوید موری از او پرسید که آیا کسی هست که بتواند وی را برای برداشتن یک "کرم" به منزل مایکل برگرداند. ویلیامز به او میگوید که بازگشت به خانه ایده ی خوبی نیست. ویلیامز و آلوارز به دروغ به موری می گویند که پلیس سوئیچ اتومبیل ها را به عنوان بخشی از تحقیقات جنایی توقیف کرده است. موری به آنها می گوید که یک تاکسی در اختیار خواهد گرفت و ویلیامز خروج او از بیمارستان را دید.

سخنگوی دادستان لس آنجلس این ادعا که گزارش های منتشر شده توسط آسوشیتدپرس از جانب آنان لو رفته است را محکوم کرده و گفته است که نمی داند متن شهادت کارمندان مایکل جکسون چگونه به این خبرگزاری راه یافته است. این سخنگو صحت این گزارش را تایید نکرده است.

منبع: eMJey / AP

...