...

پنجشنبه، ۸ مرداد ۱۳۸۸ | 30/07/2009

پرستار سابق: مایکل میلی به غذا نداشت

پرستار و متخصص تغذیه سابق مایکل، به E! Online گفته است: "او عاشق آجیل بود. و ماهی یک بار هم مرغ سخاری میخورد."

شریلین لی میگوید غذای روزانه مایکل حداقل تا زمانیکه در ماه آپریل به کارش برای مایکل خاتمه داد، یک جور مایع خواکی مانند شربت و یا خوراکی هایی مانند آجیل، گرانولا (مخلوط خشکبار و غلات خشک شده که با مایعاتی چون شیر سرو میشود) و مرغ سخاری بود.

لی توسط یک دوست مشترک به مایکل معرفی شد و در ماه ژانویه برای مداوای یکی از فرزندان مایکل که آنفلوآنزا گرفته بود، به خانه ی او در بل ایر رفت. او سپس مایکل را تحت رژیم غذایی خودش که همان تغذیه با مایعات بود قرار داد. مایکل به او گفته بود:

"خوب، میدانی من خیلی خسته ام. دارم برای کنسرت ها آماده میشوم. میخواهم انرژی بیشتری داشته باشم. چه نوع تغذیه و رژیم غذایی باید داشته باشم؟"

شریلین لی فورا موادی را که بدنش بیشتر احتیاج داشت در غالب شربت و مایعات به او داد. لی میگوید مایکل ترجیح میداد از مایعات تغذیه کند: "او واقعا دوست نداشت غذا بخورد."

کی چیس، که از ماه مارس امسال به عنوان آشپز مایکل استخدام شده بود گفته است که مایکل بعد از شام، شربت می نوشیده است. او گفته است که برای مایکل و فرزندانش غذاهای جامد زیادی درست میکرده است.

"من وقتی کارم را در خانه شروع کردم، مایکل خواست که گوشت گاو یا خوک نپزم. فقط مرغ، ماهی و بوقلمون، سبزیجات ارگانیک و شربت های ارگانیکی که دوست داشت. او غذاهای جامد هم مصرف میکرد. او عاشق گامبو (نوعی سوپ سبزیجات همراه با گوشت یا صدف) و مرغ سخاری KFC بود. من یکشنبه ها کار نمیکردم. اما روز دوشنبه، ظرف های KFC، پوره سیب زمینی و سس (عصاره ی گوشت یا سبزیجات) را میدیدم."

او میگوید وقتی مایکل تمرین برای کنسرت هایش را آغاز کرد، برای او غذاهای پر پروتئین و کم چربی مانند گوشت کباب شده و ماهی آماده میکرد. اما شنبه روز غذاهای سبک تر مانند مرغ بریان و ذرت بود. همچنین مایکل برای روز پدر، گامبو (Gumbo - سوپ میگو) درخواست کرده بود.

به گفته ی لی، مایکل نوشیدنی های کم-کافئین دوست داشت که به مشکل پایین بودن قند خونش می افزود. با اینکه مایکل خودش از غذا خوردن فراری بود، اما لی میگوید که وی اجازه نمیداد ترجیحات غذایی وی، به فرزندانش سرایت پیدا کند. او همچنین میگوید وزن مایکل زیر حد نرمال نبود.

"آنها نظم غذایی داشتند. شب ها همه در کنار هم پشت میز می نشستند. حتی اگر مایکل بارها اعلام میداشت که گرسنه نیست، اما میخواست در کنار بچه ها پشت میز بنشیند. او نمونه ی کاملی از یک پدر بسیار خوب بود."

اما بیمار زیاد خوبی نبود. لی میگوید نزدیک ماه آپریل بود که بیخوابی مایکل شروع شد و از او دیپریوان (داروی بیهوش کننده قوی) درخواست کرد. علیرغم اصرارهایش، خواسته ی وی از طرف لی رد شد.

"چیزی که او سعی داشت مرا از بابت آن مطمئن سازد، این بود که «اتفاقی برای من نمی افتد... تا وقتی یک نفر هست که حواسش به من باشد، اتفاقی برای من نمی افتد."

مایکل میگفت: "من از امتحان کردن چیزهای مختلف که خوابم کنند خسته شده ام. من میخواهم فورا خوابم ببرد. نمیخواهم چند ساعت صبر کنم. میخواهم بیهوش شوم."

لی ادامه میدهد: "اینها جملات خودش هستند. «میخواهم بیهوش شوم و بخوابم.»"

منبع: eMJey / E! Online

...