قسمت نخست

لری کينگ: اول از همه بگذاريد بگويم که ما از آقای Tom Sneddon نيز به عنوان مهمان برای اين برنامه دعوت کرديم و البته دعوت ايشان باز خواهد ماند. ما هميشه عدالت را رعايت  می کنيم. آقای گراگس، شما چندين بار مهمان ما شده ايد. از اول بگوييد. شما از ماه فوريه استخدام شديد؟

مارک گراگس: بله.

کينگ: اما شما هيچوقت به اين موضوع اشاره نکرديد.

گراگس: البته که نه. دليلی نداشت که عنوان کنم چون هنوز چيزی شروع نشده بود. اون موقع يک نفر با آينده نگری احساس کرد که مشکلی با اين خانواده خاص وجود دارد و می دانستند که موضوع بودار است.

کينگ: آيا شما اقداماتتان را از طريق تحقيقات لس آنجلس که آنها تکذيبش کرده اند انجام داديد؟

گراگس: مسلما. مسلما.

کينگ: آيا با مسوولان لس آنجلسی صحبت کرديد؟

گراگس: نماينده های دفتر من در اين تحقيقات مرتبا اين کار را می کردند. ما بر تمام تحقيقات نظارت کرديم. ما همه چيز را در باره اين پرونده از روز اول می دانيم.

کينگ: پس آيا شما از اينکه مسوولان سانتاباربرا اتهاماتی را مطرح کردند که مسوولان لس آنجلسی وارد ندانستند، شوکه شديد؟

گراگس: شوکه شدم، کاملا. شما را نمی دانم اما من در 20 سال قانون جنايتکاران موقعيتی را نديده ام که در چنين پرونده ای کسی به هر گوشه و کنار برای خريد از آژانسهای خبرگذاری مختلف سر بزند تا اتهامات جنايی جديدی را وارد کند. اصلا به گوش نرسيده است.

کينگ: و منظورتان از اين شخص کيست؟ مادر کودک؟

گراگس: خوب، من نمی خواهم به تمام بازيگران اين ماجرا بپردازم.اين ماجرا به اينجا رسيد چون در اصل يک تحرک اقتصادی است. شما امروز آقای اسندون را ديديد که در کنفرانس خبری اشاره کرد "خوب آنجا لس آنجلس است. چه انتظاری از لس آنجلس داريد؟" که واقعا منظورش را نفهميدم. ما داريم در مورد وضعيتی صحبت می کنيم که در آن گروه پرونده های حساس منطقه لس آنجلس دست به کار شدند و به بررسی اين پرونده پرداختند. کار آنها توسط گروهی از زبردست ترين و ماهرترين افرادشان از افراد پرونده مصاحبه کردند. در پايان کار می توانستند نتيجه را به سه روش اعلام کنند: اثبات شده با دليل و مدرک، دلايل و مدارک ناکافی و يا شواهد بی اساس. آنها شواهد را بی پايه و اساس اعلام کردند. در آن حرفی باقی نمی ماند.

کينگ: پس اعتقاد داريد با توجه به آنها مساله خاتمه يافته است.

گراگس: بله، به روشنی آن موقع به پايان رسيده بود، لری. در آن موقعيت نمی شد کاری فراتر از آن برای رسيدن به حقيقت انجام داد.

کينگ: با توجه به اينکه زمان مورد بحث (در اتهامات انتشار يافته) فاصله ميان فوريه تا مارس است، اين امکان وجود ندارد که ميان مايکل و آن کودک اتفاقی پس از اتمام تحقيقات رخ داده باشد؟

گراگس: خوب، اين يکی از جالبترين چيزهاست.نگاهی به شکايت مجرمانه بياندازيد.اين نوشته زمان ارتکاب جرم احتمالی را 7 فوريه تا 10 مارس اعلام کرده است. حدس بزنيد چه اتفاقی در 7 فوريه رخ داده است، اين يک روز پس از پخش ويژه برنامه بشير است. اعلام ارتکاب به جرم در اين روز يک شوخی بيشتر نيست. همانطور که گفتم پشت اين ماجرا چيزی جز انگيزه اقتصادی، حرص و انتقام نيست.

کينگ: شما می گوييد هنوز هم چنين انگيزه هايی در کار است؟

گراگس: شک نکنيد.

کينگ: پس می گوييد اگر امروز با آنها تماس بگيريد و پيشنهاد پول بدهيد از شکايات خود صرف نظر خواهند کرد؟

گراگس: من هزار سال با آنها تماس نخواهم گرفت تا به آنها پول بدهيم.

کينگ: به هيچ وجه؟

گراگس: به هيچ وجه. به هيچ وجه. اين يکی از آن چيزهايی است که گروهی منتظرند رخ دهد. يکبار اين را به همه آنها می گويم: ما ديگر نخواهيم گذاشت که مردم از اين مرد سوء استفاده کنند. او مرد متشخصی است که به نظر من کاملا تصوير نادرستی از او به نصوير کشيده شده است، حالا چه در رسانه ها يا جاهای ديگر. او مرد متشخصی است که در تجربه شناخت من از او، وی را آرمان گرا يافتم. او بی گناه است. او واقعا تا جايی وقف می کند که برايش اهميت زيادی ندارد که مردم چه فکر می کنند. درد در اينجاست که مردم بسياری هستند که از کارهای خوب او استفاده کرده اند.

کينگ: او چه را بطه ای با اين بچه ها دارد؟ مسلما يک نوع رابطه ای در اين ميان وجود دارد.

گراگس:در اين يازده ماه که من درگير اين ماجرا بوده ام مايکل با بيش از هزار نفر در تماس بوده است، بيش از هزار نفر.

کينگ: پسرهايی که شبهايی را با او گذرانده اند؟

گراگس: بچه هايی که در منزل او بوده اند، خانواده هايی که به آنجا می آيند. می دانيد، امروز يک چيز ديگر که من را اذيت کرد کنفرانس مطبوعاتی مدعی العموم بود. در اين کنفرانس از مسير خودشان خارج شدند. سوالی که پيش می آيد اين است که چرا يک خط تلفنی را برای مردم باز می کنيد که جلو بيايند و شکايات جديدی وارد کنند؟ فقط يک دليل برايش وجود دارد.

کينگ: آيا می ترسيديد که اين اتفاق بيافتد؟

گراگس: نه، نه. در حقيقت واکنش من نسبت به آن بالعکس است. من در برنامه شما اين کار را می کنم. من می خواهم هر کس که جز تجربه مثبت داشته است قدم به پيش بگذارد و به دفتر وکيل مدافع اطلاع بدهد. من به شما می گويم که برای پاسخگويی به اين دسته تلفنها به چندين برابر پرسنلی که هم اکنون دارند نياز دارند.

کينگ: برمی گرديم به سوال اصلی، شما می گوييد که از زمانی که او را می شناسيد هزاران پسر در اطراف او بوده اند.

گراگس: هزاران کودک.

کينگ: با آنها چه می کند؟

گراگس: شما بايد ببينيد، چون من هم تا آنجا نرفته بودم نمی دانستم. بايد امکانات نورلند را ببينيد. اين مکان بی نظير است. آرمانی است. 2700 هکتار است (11 کيلومتر مربع). در دامنه کوههای آن منطقه است، يک پارک تفريحی دارد، ايستگاه راه آهن کوچک ديسنی لند دارد با قطاری که دور تا دور می گردد. درياچه ای دارد که قوها در آن شنا می کنند. مردم به آنجا می آيند و او درها را باز می کند، اتوبوسی پر از کودکان معلول و اين حرکت پرهيجان ترين کار دنيا برای آنهاست.

کينگ: آيا او با بعضی ها  می خوابد؟

گراگس: نه اينطوری که شما می گوييد.

کينگ: اين عمل اشتباه است.

گراگس: بله اشتباه است. داستانی که برای او ساخته اند که آنها را فريب می دهد، آن اغوا گری است. شنيده ام که هر روانشناس تازه کاری در اين مورد نظر می دهد.

کينگ: دو مورد از اين اتهامات اشاره به مشروب خوراندن می کند و NBC گزارش داده است که مادر کودک در ابتدا به پيش يک وکيل رفت تا بگويد که فرزندش به او گفته که به او مشروب داده است.

گراگس: نه، او به پيش وکيل رفت چون پول می خواست. خانم جکسون، کاترين (مادر مايکل) چيز جالبی چند شب پيش وقتی از او مصاحبه کردند گفت.  او گفت اگر کودک من مورد تجاوز قرار گرفته باشد، کجا می روم؟ به پيش پليس می رويد، اينطور نيست؟ اين افراد کجا رفتند؟ به دنبال بازار وکلای شهر رفتند. به ياد آن جوک قديمی می افتم که يک مردی در يک تصادف اتومبيل زخمی شد و وقتی آمبولانس به دنبال او می آيد مامورش از او می پرسد به کدام بيمارستان می خواهی بروی و او گفت بيمارستان را ولش کن، می خواهم بروم دفتر وکيلم. منظورم اين است که اين طنز موجود در اين وضعيت است. کی برای يک لحظه هم فکر می کند که از ميان 175000 وکيل که فکر می کنم در حال حاضر در ايالت کاليفرنيا مشغول به کار هستند، مادر اين کودک به پيش وکيلی برود که پرونده ده سال پيش با مايکل را به يک توافق چند ميليون دلاری رساند. او هيچ وکيل ديگری را نمی شناخت؟ او همينطوری اتفاقی وارد آن دفتر شد چون مايکل جکسون به بچه اش مشروب خورانده بود؟

کينگ: شما می گوييد اين يک شکاف است؟ منظورتان اين است؟

گراگس: اين يک سقوط و ويرانی است.

کينگ: حالا جدای اين مسائل، رسيدن به دو پرونده بزرگ به طور همزمان کار مشکلی است؟

گراگس: نه، در حقيقت من تجربه ای متفاوت داشته ام. بطور معمول من وکيل پرمشغله ای هستم. شايد حداقل 15 تا 20 پرونده را در يک زمان در اختيار دارم. بخاطر اين دو پرونده بسياری از ديگر پرونده ها را به وکيلان ديگر دفترم سپرده ام، در کنار اين گروهی از وکلا در اختيار دارم که معمولا آنچه از آنها بخواهم انجام می دهند و اين يک فرستاده خداست. من می توانم تمرکز و توجه خودم را معطوف مساله کنم، که معمولا اينگونه نيست.

کينگ: پس خانواده پيترسون و چکسون کاملا درک می کنند؟

گراگس: جکی پيترسون که بسيار به او ارادتمندم، واقعا بسيار مورد لطف واقع شده ام، بله. واقعا سعادتی است برای من که کاترين جکسون و جکی پيترسون دو تا از قويترين و زيباترين زنانی هستند که تا کنون ديده ام. از مادر بی نوايم عذر می خواهم، اما با آنها بيشتر از مادر خودم صحبت می کنم. واکنش جکی بلافاصله اين بود که به من گفت مايکل موهبت بزرگی دارد که می تواند از تو استفاده کند، گرچه اين را يک تعارف می دانم، اما از او بسيار سپاسگذارم.

کينگ: آيا کاملا درگير ماجراهای موکلانت می شوي؟

گراگس: مسلما.

کينگ: موضوع را در منزلت هم دنبال می کني؟

گراگس: بله، من در هر دوی اين پرونده ها زندگی کرده ام. پرونده مايکل به طور ويژه برايم خسته کننده است چون من سناريوی کامل قضيه را ديده ام. من تمام اين ماجراها را در حال وقوع ديده ام. اصلا درک اين موضوع برايم سخت است که وقتی يک موسسه ای با چنين اتهاماتی روبرو می شود، دقيقا همين اتهامات، وقتی افرادی دارند که اين کاره هستند، به دنبال موضوع می روند مه آيا يک نفر اينجا راست می گويد يا نه و به نتيجه می رسند که اتهامات بی اساس هستند، سپس يک وکيل پا وسط می گذارد، يک وکيل پولکی، به همين خاطر به آنها وکيل شهری می گويم. برادر من هم خودش يکی از آنهاست. از همه آنها عذرخواهی می کنم، اما وقتی يک وکيل مسائل مالی وارد ماجرا می شود و همان اول کار وکيل پولکی برای خريد شاهد دست به کار می شود، اين موضوع بايد هر تعقيب کننده قانونی را متوقف کند.

کينگ: تمام اين اتهامات مربوط به يک کودک است، درسته؟

گراگس: بله.

کينگ: دو مورد از آنها اشاره به استقاده از الکل شده است. آنطور که من شنيده ام استفاده از الکل جرم خاصی را به همراه ندارد، مشکلی نيست و همچنين اتهامات جنسی ممکن است هر درجه از تماس جنسی را در بر بگيرد.

گراگس: هر گاه در کاليفرنيا يا ديگر مناطق متهم در کاری که در آن افراد خردسال نقش دارند شويد، جرمتان بسيار جدی است. اينها همگی اتهامات جنسی قابل پيگرد قانونی هستند و اين مساله پر از دسيسه است. مايکل تمام عمرش را صرف کمک به کودکان کرده است. در سراسر زندگيش بخشش، با وسعت عمل خودش کرده است، و اين موضوع را تا قبل از به عهده گرفتن اين پرونده به روشنی نمی دانستم. فکر می کنم سال 2001 بود که او به عنوان بزرگترين اهدا کننده به سازمانهای خيريه تاريخ به کتاب رکوردهای جهانی گينس وارد شد، شايد در داخل کشور بود، دقيقا يادم نيست. منظورم اين است که اگر می خواستيد اتهامی را در آوريد که او را آزار دهيد، اگر تصميم گرفتيد او را تا آخرين درجه ممکن آزرده سازيد، اين اتهام کنونی را به او وارد می کرديد. من اين را در همان دفعه اولی که موضوع علنی شد گفتم، که اگر چنين اتفاقی می افتاد مايکل خود اولين کسی بود که جلو می آمد و می گفت اين عمل ظالمانه است، چون او هيچ گاه نمی خواهد شاهد اين باشد که کسی کودکی را آزار می دهد و او هيچگاه اين کار را نکرده است.

کينگ: در باره قضيه مشروب خوراندن چه می گوييد؟ اين موضوع از کجا نشات گرفته است؟

گراگس: کسی چه می داند از کجا در آمده است؟ تخيلات پربار کسی که می خواهد به دلار برسد.

کينگ: پس در مورد گزارشی که می گويد برادر اين مرد کوچک شاهد اين ماجرا بوده است؟

گراگس: بله، خوب برادرش يکی از شاهدان سازمان خدمات کودک در لس آنجلس بوده است و گفته که هيچگاه هيچ اتفاقی نيافتاده است. برادر گفته است که من هيچگاه با برادرم نخوابيده ام و تمام اينها قبل از اين بود که مادر به دنبال يک وکيل برود تا به پول برسد. قبل از اين موضوع بود که يک محرکی برای رسيدن به پول داشته باشند. اينها را چه می گوييد؟

گراگس: شما به چنين پرونده های قضايی آشنا هستيد که در آن يکی چيزی می گويد و ديگری می گويد من آن کار را نکرده ام، تمامش حرف است، درست است؟ در اصل شخص ديگری در اتاق نبوده است. چگونه به يک نتيجه می رسند. منظورم است که هيات منصفه حرف يکی را باور می کند و حرف ديگری را نه؟

گراگس: نه، در اين پرونده واقعيت ديگری نيز وجود دارد. در کاليفرنيا حکمی وجود دارد مبنی بر اين که اگر کسی پيش از اين مطلب دروغی را عنوان کرده باشد يا واقعيتی را کتمان کرده باشد، شما می توانيد شهادت آنها را ناديده بگيريد. به هر حال يک جايی دروغ گفته اند. ما دوره زمانی 7 فوريه و 10 مارس را داريم. ما به اين موضوع رسيده ايم، در کنار اين موضوع که من و افراد گروه تحقيق اظهار نظرهايی را در دست داريم، نوار ويديويی، صوتی از همه افراد دخيل در اين ماجرا داريم، که تمام موقعيتهايی که می شد به آنها داده شد تا شکايتی مطرح کنند و نکردند. با وجود همه اينها چه می خواهند بگويند؟ که آن موقع دروغ می گفتيم و الان نمی گوييم؟ که برادر آن موقع دروغ گفت و الان نمی گويد؟ مشکل اين پرونده اينجاست. نمی توانی به راحتی بنشينی و از اين افراد دفاع کنی، در حالی که وارد يک ماشين لباسشويی دفتر يک وکيل پولی شده اند.

کينگ: دفاع از اين پرونده کار دشواری است؟

گراگس: نه.

کينگ: نه؟

گراگس: می خواهيد يک چيز را بدانيد؟ اين پرونده مشکلی برای دفاع کردن نيست. يکی از دلايلی که من و بسياری از وکلای مدافع مسائل جنايی درگير دفاع اين نوع پرونده ها، در مورد پرونده های روزمره می شوند، اين است که شما برای آزادی يک نفر می جنگيد، برای پول يک نفر نمی جنگيد.

کينگ: زندگی يک نفر دست شماست.

گراگس: زندگی يک نفر دست شماست. اگر شما وکيل مسائل جنايی باشيد، اين پرونده اوج به مبارزه طلبيدن است که در آن کسی را به نادرست متهم می کنند و انواع صداهای مزاحم در گوشه و کنار می پيچند تا از روی اين اتهامات نادرست داستان بسازند و تو دراين ميان در بين موکل و جزای نهايی ايستاده ای.

کينگ: آيا تفاوق ده سال پيش با شاکی شما را دچار درنگ می کند؟

گراگس: هميشه اين کار را می کنند که باز می گردند و به گذشته و يک مطلب ده سال پيش را زنده می کنند و می گويند بايد اين کار را می کردم يا آن کار را؟ اين کار بی معنی است. يقين دارم که اثبات خواهد شد که اين اتهامات دروغ بی نهايت بزرگی بوده اند و هنگامی که اين موضوع ثابت شود ديگر چنين اتفاقی نخواهد افتاد. ما امروز صبح از دادگاه بر ضد شرکت هواپيمايی "اکستراجت" حکم نهی دائم گرفتيم.

کينگ: نهی دائم، يعنی چه کاری نمی توانند بکنند؟

گراگس: يعنی با نواری که از مذاکرات مايکل در هواپيمايشان مخفيانه فيلمبرداری کرده بودند هيچ کاری نمی توانند بکنند. نمی توانند به آن دست بزنند. نمی توانند نوار را بفروشند يا آن را تکثير کنند.

کينگ: آيا يکی از بزرگترين تفاوتها اين است که ده سال پيش کودک موضوع را به دادگاه نکشيد و حالا کودکی را داريم که می خواهد شکايات خود را به نتيجه برساند؟ اين مورد موضوع را متفاوت می کند.

گراگس: نمی دانم اگر در ماهيت ماجرا چيزی عوض شده است يا نه. می دانيد از بسياری نظرها اين تفاوت چيز مهمی نيست. آنها شکايات را ثبت کرده اند. نمی توانی شکايات را پس بگيری. البته هنوز معلوم نيست که محاکمه ای صورت بگيرد.

کينگ: ممکن است محاکمه ای در کار نباشد؟

گراگس: وقتی که در اين پرونده به مرحله بازجوييهای اوليه می رسيم، من از آنها دعوت می کنم تا در بازجويی شرکت کنند تا بتوانم با شاهدان صحبتی داشته باشم. چون معتقدم همين که ما صحبتی داشته باشيم موضوع کاملا روشن خواهد شد، اصلا ماهيت اين پرونده اينگونه است.

کينگ: منظورتان اين است که اين درخواست صحبت را از مثلا هيات منصفه عالی خواهيد داشت؟

گراگس: فکر نمی کنم که آنها بتوانند به پيش هيات منصفه عالی بروند. دلايل تکنيکی قضايی فراوانی وجود دارد. اما، نه. فکر نمی کنم که بتوانند به سراغ هيات منصفه عالی بروند. اصلا چيزی بيشتر از بازجوييهای اوليه نمی بينم.

کينگ: در مورد موضوع "اکستراجت" شوکه شديد؟

گراگس: بگذاريد بگويم مايکل در ابتدا کمتر از من شوکه شده بود، چون او سالهای زيادی در چنين ماجراهايی درگير بوده است.

کينگ: به اين ترتيب از او به طور مخفيانه فيلم گرفتند؟

گراگس: بله به طور مخفيانه. از آدمهايی استفاده کردند تا از روشهايی خلوت او را به هم بزنند و اين کار عصبانی کننده است. تصورش را بکنيد، او آمده است در هواپيما، و با شرکتی مسافرت می کند که چندين بار در طول سال از آن استفاده کرده، و در آن مخفيانه دوربين کار می گذارند تا صحبتهای او و وکيلش را ضبط کنند و اين زمانی است که او دارد به دفتر پليس می رود. من چيزی ظالمانه تر از اين را نمی توانم تصور کنم و صراحتا وقتی به پيش قاضی رفتيم او هم اينگونه فکر می کرد. و اين تمام ماجرا نيست. بعد هم شنيده ايم که در دفتر پليس نيز ميکروفونهايی کار گذاشته اند. حالا بگذاريد مطلب ديگری را به شما بگويم. من در همين ده روز گذشته اتفاقی برايم افتاد، يک بمب، يک بمب لوله ای را در خانه ام کار گذاشته بودند.

کينگ: چي؟

گراگس: بله، ما در حقيقت مقداری تعميرات در منزل داشتيم و يکی از کارگران در جلوی منزل يک بمب لوله ای را کشف کرد. پليس هم آمد، خيابان را بست و بمب را منهدم کرد. اين طور که پيداست افرادی هستند که ...

کينگ: پس تهديدهايی به جان شما شده است؟

گراگس: تهديدها در مقابل حمايتهای بی شمار به چشم نمی آيند. اما به هر حال ديوانه هايی هستند که همانطور که می دانيد هر کاری می کنند، حالا کار آنها از روی نقشه ای منطقی يا غير عقلانی باشد.

کينگ: تا چه اندازه از شما حمايت می شود؟

گراگس: ميزان حمايت باورنکردنی است. شايد روزی حدود 500 تا هزار ای ميل و نامه به دفترم می رسد.

کينگ: از همه جا؟

گراگس: بايد بگويم، از همه جا، سراسر دنيا. از هر رنگ، نژاد و کيش. ميزان حمايت باورنکردنی است. مردم تقريبا از روی حس خود می دانند که قضيه پشت اين پرونده چيست. فکر می کنم مردم درک می کنند، می فهمند. نتايج رای گيريها را که می بينيد، فکر می کنيم خودتان هم پيش از اين اشاره کرديد که نتيجه نظرها با آشنايی بيشتر مردم در باره پرونده به طور فزاينده ای به سوی مايکل تمايل پيدا کرده اند. آنها می توانند ببينند که چه چيزی دارد رخ می دهد.

کينگ: می دانيد چرا بايد گذرنامه اش را تحويل می داد و الان دارند به او اجازه می دهند که برای تفريح به لندن برود؟

گراگس: حوب، کاری که او کرد، او قراردادهايی از پيش داشت که من از آنها خبردار شدم. با مدعی العموم مذاکره کردم و به ديدن قاضی رفتيم و قاضی اجازه کتبی به اين مورد داد. يک زمانی برای آن تعيين شده است. البته ماجرای فرار کردن مايکل از اتهامات به همان اندازه خود اتهامات خنده دار است.

کينگ: به اين ترتيب وثيقه مسخره آميز بود؟

گراگس: بگذاريد چيزی در باره مبلغ وثيقه بگويم. ميزان تعيين شده در منطقه سانتاباربرا فکر می کنم 65000 دلار باشد. بنابراين مبلغی که تعيين شده حدود 50 برابر ميزان برنامه ريزی شده بود. لازم نيست تکرار کنم، اما می دانيد افرادی هستند که بدليل اتهام قتل درگير هستند و مبلغ وثيقه يک تا يک و نيم ميليون دلار برای آنها در نظر گرفته می شود. من در حال حاضر پرونده ای در ناحيه لس آنجلس دارم که مبلغ وثيقه يک ميليون دلاری برای او منظور کرده اند. به همين دليل نظر ارائه شده برای مايکل جکسون که 27000 هکتار در همان ناحيه از آن اوست، بايد سه ميليون دلار ديگر نيز بپردازد چيزی جز زياده روی مامور تعيين وثيقه نيست.

کينگ: مهمان برنامه ما مارک گراگس است، وکيل مايکل جکسون. جرمين جکسون، برادر بزگتر مايکل نيز به جمع ما خواهد پيوست. بر می گرديم.

(ادامه دارد...)