1 - 2 - 3 - 4 - 5 - 6 - 7 - 8 - 9 - 10 - 11 - 12 - 13 - 14 - 15 - 16 - 17 - 18 - 19 - 20 - 21 - 22 - 23 - 24

در 11 فوريه سال 1998، خبر نامزدي مايكل براي دريافت جايزه صلح ”نوبل“ سال 1998، منتشر شد. مايكل به همراه  «پاپ ژان پل دوم» و «بيل كلينتون» در بين 130 نامزد دريافت اين جايزه قرار دارد.

نامزدهاي دريافت جايزه صلح «نوبل»، ميتوانند ازطرف اعضاي نروژي كميته «نوبل»، اعضاي مجلس و دولت، برندگان قبلي اين جايزه، پروفسورهاي تاريخ، فلسفه وعلوم سياسي در دانشگاهها، معرفي شوند. جايزه صلح ”نوبل“ در روز 10 دسامبر، ”سالروز فوت «آلفرد نوبل»“ مخترع ديناميت و در «اسلو» اهدا ميشود. ”نوبل“ سرمايه ي خود را وقف اعطاي جوايز كرد.

اين جايزه به مايكل جكسون اعطا نشد. اما نامزد دريافت جايزه صلح ”نوبل“ شدن هم افتخار بسيار بزرگي است.

[خانواده سيمپسون]

در طي برگزاري دومين جشن هرساله ي بين المللي انيميشن، در فوريه سال 98 در «پاسادنا - كاليفرنيا»، «مَت گورينِنگ» خالق كارتون ”خانواده سيمپسون“؛ بالاخره فاش كرد كه از صداي مايكل در قسمتي از اين كارتون به نام «بابا ي خشكِ بد اخلاق» در سال 1991 استفاده كرده بودند. اما در تيتراژ اسم مستعار «جان جِي اسميت» رد شده بود و نام حقيقي كسي كه به جاي شخصيت كارتوني صحبت ميكرد، تا آن زمان مخفي مانده بود. «مَت گورينِنگ» همچنين اشفا كرد كه مايكل آهنگ «دو دِ بارتمن» را نوشته بود. اين آهنگ در سال 1991، همراه با ديگر آهنگهاي كارتون «خانواده سيمپسون» روي آلبومي با نام «خانواده سيمپسون آهنگهاي غمگين ميخواند»، عرضه شد.

مَت گورينِنگ: ”اين هميشه براي من شگفت آور بود كه هيچ كس نفهميد كه مايكل آن آهنگ را نوشته است. او يكي از طرفداران پروپاقرص اين نمايش بود.“

«برايان لورن» تهيه كننده ي آهنگ، در مصاحبه اي گفت كه مايكل همچنين،[«دو دِ بارتمن»] آواز پس زمينه ي اين كارتون را همراه با او خوانده است.

مجله «تايم» در تاريخ 9 مارس سال 1998، 75 اُمين سالگرد تأسيسش را با انتشار شماره اي تركيبي، از مطالبي كه در 75 سال گذشته، در مجله منتشر شده بود؛ جشن گرفت. طرح روي جلد اين شماره، مجموعه اي از طرحهاي شماره هاي قبلي بود. به اضافه طرحي كه در 19 مارس سال 1984، از مايكل جكسون روي جلد مجله زده بودند، با اين عنوان:

”چرا او هيجان انگيز(تريلر) است“...آن شماره با طرحي كه از مايكل، روي جلدش داشت، پنجمين شماره پرفروش مجله «تايم» در تاريخ انتشار اين مجله بوده است. شماره اي كه بعد از مرگ «پرنسس دايانا» منتشر شد، در رتبه اول قرار دارد. به عقيده ي بسياري از مردم، طرح روي جلد مجله «تايم» بودن، دستاورد بسيار مهمي است.

 

[مجله «تايمز»]

در ساعت 6:26 صبح روز 3 آپريل سال 1998، «پاريس مايكل كاترين جكسون»، فرزند دوم مايكل و دبي، با وزن (7 پوند و 7 اونس = 3175.13 گرم) و قد (20.5 اينچ = 52.07 سانتيمتر)، به دنيا آمد.

دبي در مصاحبه اي گفت: ”من ميخواستم اسم او را «پاريس مايكل مايكل جكسون» بگذارم، اما مايكل گفت، نه. بنابراين تصميم گرفتيم نام او را «پاريس مايكل كاترين جكسون » بگذاريم. «پاريس»، چون من در پاريس، باردار شده بودم. «مايكل»، چون من واقعأ ميخواستم كه اسم مايكل رويش باشد. و «كاترين» چون اسم مادر مايكل، كاترين است.

در 17 ماه مي، مايكل در انجمن اقتصادي آفريقاي جنوبي، در باره ي حقوق كودكان سخنراني كرد.

در شماره اي از روزنامه انگليسي «ميرُر» كه در 9 نوامبر سال 1998، به چاپ رسيد، از مايكل جكسون به دليل چاپ مطالب واهي در سال 1992[در مقاله اي با نام «آينه»]؛ عذر خواهي شده بود. توافقي خارج از دادگاه در رابطه با شكايت مايكل از روزنامه «ميرُر» به عمل آمد و موضوع فيصله پيدا كرد.

متن عذرخواهي به شرح زير بود:

” در سال 1992، قبل از آغاز تور «دنجروس» ما عكسهايي از مايكل جكسون در روزنامه به چاپ رسانديم، مخصوصأ عكسهايي كه مربوط به نماي نزديك از صورت و بيني او بود. ما به اين موضوع اشاره كرديم كه اين عكسها صورت او را بسيار زشت نشان ميدادند. او فورأ بر عليه ما اقامه دعوي كرد و اين ادعاها را قويأ تكذيب نمود. در جريان مذاكرات، ما اخيرأ به همراه يك متخصص برجسته جراحي پلاستيك، به «لس آنجلس» رفتيم تا صورت او را از نزديك مشاهده كنيم. معاينات ثابت كرد كه صورت او در حقيقت زشت نشده است. در نتيجه وكيل ما با وكيل آقاي جكسون ملاقات كرد و با بحث و گفتگوي بسيار، در نهايت توافقنامه ي محرمانه اي، خارج از دادگاه، بين طرفين امضا شد كه به مذاكرات قانوني، با تأخير، پايان داد. و هر دو طرف از اين بابت خوشنود هستند.

ما نيز از ادعاهاي مطرح شده در روزنامه مبني بر زشت شدن صورت او، عذر خواهي كرديم. ما با چشم خودمان ديديم كه چنين چيزي اصلأ حقيقت ندارد. شب گذشته، هر دو طرف از سازش در مورد اين دادخواهي، اظهار رضايت كردند.“

در 12 دسامبر سال 1998، مايكل در مراسم باشكوه  450 ميليون دلاري افتتاحيه ي ”برجهاي سلطنتي  آتلانتيس“ از هتل بين المللي «سان» واقع در جزيره «پارادايز ـ باهاماس» حضور يافت. مايكل آهنگ «هيل دِ وُرلد» را اجرا كرد.«استيو واندر، ناتالي كُل، اِنتايس، تِوين كمبل، جيمز اينگرام، استفاني ميلز» از ديگر اجراكنندگان بودند.«لئوناردو ديكاپريو، جوليا رابرتز، اُپرا وينفري، سيدني پويتير، دونالد ترامپ، دِنزِل واشنگتن و كويينسي جونز» در ميان 1600 مهمان دعوت شده به جشن «طلوع آتلانتيس»، حضور داشتند.

[مايكل در باهاماس]



 در 20 مارس سال 1998، مايكل براي دومين بار در شوي تلويزيوني آلماني ”وِتِن داس“ حضور يافت تا اعلام كند كه قصد اجراي 2 كنسرت خيريه را دارد.

[مايكل در شوي «وتن داس»]

( براي مشاهده ي متن مصاحبه اينجا را كليك كنيد )

اين دو كنسرت خيريه با نام ”مايكل جكسون و دوستان“، يكي در 25 جوئن 1999 در«سئول ـ كره جنوبي» ؛ و ديگري در تاريخ 27 جوئن 1999 در «مونيخ ـ آلمان» برگزار ميشود.

مايكل با حاضر شدن در اين برنامه، مانند اولين حضورش در 4 نوامبر سال 1995؛ بار ديگر ركورد شكني كرد.

حضور او در اين برنامه، تنها در آلمان، 18 ميليون نفر را پاي گيرنده هايشان نشاند. و حالا دومين حضور او، بار ديگر، هم براي طرفداران و هم مطبوعات، اتفاق بسيار مهمي بود.

در آخرين جلسه ي دادگاهي كه در سال 1995، آغاز شده بود، سرانجام مايكل از اتهامات دزدي ادبي، كه توسط آهنگ نويس ايتاليايي ”آل بانو“ در سال 1992 مطرح شده بود، به كلي مبرا شناخته شد. دادگاه شهر «رم» اعلام كرد كه مايكل از تكه هاي آهنگ ”آل بانو“ با نام «آي سيگني دي بالاكا» كه در سال 1987 عرضه شده بود، در ساختن آهنگ خودش ”ويل يو بي دِر“ استفاده نكرده است.

در مي سال 1999، يك دادگاه پايين مرتبه، مايكل را براي دزدي ادبي مقصر دانست و براي او جريمه نقدي در نظر گرفت. وكلاي مايكل تقاضاي تجديد نظر كردند. سرانجام دادگاه «ميلان» نيز مايكل را بي گناه شناخت.

در همان سال مايكل از طرف «نلسون ماندلا» براي شركت در مراسم عروسيش، به «آفريقاي جنوبي» دعوت شد.

 

در 10 جوئن سال 1999، اولين استوديوي رقص مايكل جكسون[در خبرها ”مدرسه تفريحي مايكل جكسون“ عنوان شده بود] در «توكيو ـ ژاپن» افتتاح شد.

دو روز بعد، در 12 جوئن، مايكل مجسمه كوچك ”اسكار“ را  كه در جوايز ”اسكار“ سال 1939 به فيلم كلاسيك ”بر باد رفته“ به عنوان بهترين فيلم كلاسيكي كه تا آن زمان ساخته شده بود، اهدا گرديده بود؛ به قيمت 1.542.500 دلار آمريكا، در مزايده اي در «ساتبيز» واقع در شهر نيويورك خريداري كرد.

مجسمه كوچك ”اسكار“ به ”ديويد اُ.سِلزنيك“ تهيه كننده ي فيلم «بر باد رفته» (محصول سال 1939) اعطا شده بود.

به همين دليل مايكل در مزايده، بالاترين قيمتي را كه تا به حال براي يادگاري هاي هاليوود، پرداخت شده بود، پيشنهاد داد.

[ركورد قبلي مربوط به سال 1996 ميشود. مبلغ 607.500 دلار آمريكا براي جايزه اسكاري كه به «كلارك گيبل» براي فيلم ”شبي اتفاق افتاد“ اعطا شده بود، پرداخت شد.]

مسئول برگزاري مزايده «ساتبيز» به نقل از مايكل گفت كه او هميشه ميخواسته است تا اين جايزه اسكار را داشته باشد.

كنسرت ”مايكل جكسون و دوستان“ ـ [قدرت انسانيت/بيش از اين چه ميتوانم بدهم ـ قسمت دوم] ـ استاديومهاي طلسم شده را مالامال از جمعيت كرد. تمام بليطهاي اولين كنسرت در سئول [25 جوئن] و دومين در مونيخ [27 جوئن]، همانطور كه انتظار ميرفت به فروش رسيد.

[كنسرت «مايكل جكسون و دوستان» در «سئول ـ كره جنوبي»]

در مونيخ، مايكل در برابر جمعيتي 60.000 نفري، برابر با حداكثر ظرفيت استاديوم مونيخ؛ و در استاديوم سئول در برابر حداكثر ظرفيت 45.000 نفر؛ برنامه اجرا كرد.

«ماريا كري، وَنِسا ماي، اِسلَش، رينگو استار، بويزمِن، آندرآ بوسِلي» از افرادي بودند كه در اين كنسرت، برنامه اجرا كردند.

و اين كنسرت خيريه سال 1999 بود.

[كنسرت «مايكل جكسون و دوستان» در «مونيخ ـ آلمان»]

بسياري از ستاره هاي ملي و بين المللي، نظير «اُپرا وينفري» و بسياري ازافرادي كه در اين كنسرت برنامه اجرا كرده بودند، در ميان تماشاچيان حضور داشتند. و همه ورود مايكل جكسون ”سلطان پاپ“ را به روي صحنه انتظار ميكشيدند.

اين كنسرت خيريه، توانست 3.3 ميليون دلار آمريكا، براي كمك به كودكان نيازمند دنيا جمع آوري كند. اين پول به سازمانهاي: «يونسكو»، «صندوق كودكان نلسون ماندلا»، «صليب سرخ جهاني» و «هلال احمر» تحويل داده شد.

با پخش اينترنتي فيلم كنسرت ”مايكل جكسون و دوستان“، مايكل بار ديگر ركورد جديدي را در تاريخ به ثبت رساند.

سايت اِم.سي.واي [كمپاني اي كه حق پخش انحصاري كنسرت ”مايكل جكسون و دوستان“ را كه در 27 جوئن و در آلمان برگزار ميشد، بر روي شبكه اينترنت بدست آورده بود.]، در مطبوعات اعلام كرده بود كه، پخش اينترنتي اين كنسرت

بيش از 10 ميليون بيننده داشته است و ركورد جهاني را كه مربوط به پخش يك آهنگ تكي بوده، شكسته است.

در مطبوعات نقل شده بود: ”تا به حال سابقه نداشته است كه پخش اينترنتي برنامه اي تا اين حد بيننده داشته باشد.“

ادامه‌‍