Skip to main content

نوشته ای از سان هارپر

مايكل، تو مرد دوست داشتني، زيبا و با استعداد بدون اغراق زندگي مرا نجات دادي.     
         
سه سال قبل پسرم بر اثر ديابت درگذشت. او تنها سيزده سال داشت. مرگ او مرا تا آن حد سست كرد كه  از خدا خواستم زندگي مرا هم بگيرد تا به پسرم ملحق شوم اما انگار خدا هم دعاهاي مرا نميشنيد. من تصميم گرفته بودم كه به زندگي ام پايان دهم. فقط منتظر بودم تا در خانه تنها بمانم و نقشه ام را عملي كنم. بعدها اتفاقي افتاد كه فهميدم نه تنها خدا دعاهاي مرا شنيده بلكه به طرزي عجيب به آنها جواب داده بود. من حالا مي دانم كه خدا واقعا شوخ طبع است.   
                                                                              
يك شب دوستم مرا مجبور كرد كه با او بيرون بروم. از كنار يك كلوپ گذشتيم. آنها درحال رقصيدن به سبكي بودند كه من تا آن زمان نديده بودم. موسيقي كه با آن مي رقصيدند مرا ميخكوب كرد و در روحم جاري شد و وجودم را روشن كرد. نمي توانستم لذتي را كه از گوش دادن به آن مي بردم باور كنم. نور وجودم را پس از ماهها تاريكي فراگرفته بود. نام موسيقي را كه با آن مي رقصيدند پرسيدم. نام اهنگ Jam بود از آلبوم Dangerous. من خيلي هيجان زده شدم. به دوستم گفتم كه حتما بايد آن البوم را بخرم. شاد و سرحال ديدن من بعد از ماهها، او را متعجب كرده بود. آلبوم را خريدم. از صبح تا شب به آن گوش مي دادم و ديگر هرگز به خاتمه دادن به زندگي ام فكر نكردم. 

بعد از گذشت سه سال مادرم را نيز بر اثر سرطان از دست دادم اما اين بار، مايكل تو آنجا بودي تا به من قدرت بدهي. مانند اين است كه آهنگ You Are Not Alone را براي من مي خواندي. كلمات تو به من قدرت بخشيد و مرا از سقوط در تاريكي نجات داد. من هر روز از خدا سپاس گزاري مي كنم كه تو را به زندگي من وارد نمود و آن را با موسيقي فوق العاده ي تو روشني بخشيد. مايكل به خاطر تو است كه من هنوز اينجا هستم تا از بودن با پنج نوه و دو دخترم لذت ببرم. با تمام روح و قلبم از تو ممنونم مايكل و مي خواهم بداني كه تو تنها نيستي. من هميشه با تو خواهم بود و تا ابد يكي از طرفداران وفادار تو خواهم ماند. تو را صميمانه دوست دارم و آرزو مي كنم همان طور كه خداوند زندگي مرا با وارد كردن تو به آن، حفظ كرد زندگي تو را نيز حفظ كند.

سان هارپر - 13 جوئن 2000