...

شنبه، ۲۰ آبان ۱۳۹۱ | 10/11/2012

مایکل جکسون: از زبان خیاطش مایکل بوش (۱)

مایکل بوش بیش از ۲۵ سال به عنوان طراح و خیاط لباس‌های فاخر مایکل جکسون کار کرد. او و همکارش دنیس تامپکینز که سال گذشته بدرود حیات گفت، تعدادی از مشهورترین لباس‌های تاریخ موسیقی را تهیه کردند.


Dennis-Tompkins-and-Michael-Bush-1.jpg

بوش - تامپکینز


مایکل بوش می‌گوید که این لباس‌ها حاصل همفکری و همکاری آنها و مایکل جکسون بود:

"مایکل جکسون بزرگترین صحنه‌گردان دنیا بود. توانایی او در خلق مُد و ایده‌هایش در طراحی لباس، مرا برای مدت ۲۵ سال به سفری اعجاب انگیز برد. غیرممکن برای ما وجود نداشت و مایکل پر از ایده‌ها و کردار غافلگیرانه بود. ما گرد جهان گشتیم و لباس‌ها و مُدی طراحی کردیم که افسانه‌ای و نمادین گشت. من و مایکل طی این سفر، به یکدیگر چیزها آموختیم."

mj-sketch.jpg

"من و مایکل در کنار یکدیگر دور یک میز می‌نشستیم، دو مداد و یک پاکن برمی‌داشتیم، من خط می‌کشیدم و او پاک می‌کرد، می‌گفت نمی‌خواهد چنین چیزی بپوشد. او خط می‌کشید و من پاک می‌کردم، می‌گفتم نمی‌خواهم چنین لباسی بدوزم. ما مانند دو کودک بودیم که با مدادهای شمعی بازی می‌کردیم. مسابقه می‌دادیم که ببینم کدامیک می‌تواند نقاشی دیگری را بیشتر خراب کند... خط چپ را من کشیده بودم و خط سمت راست از آنِ او بود. ما در کنار هم به خوبی کار می‌کردیم."

طی بیش از دو دهه، بوش و تامپکینز پیوسته در خدمت مایکل بودند. آنها کار را از ساعت ۴ صبح آغاز می‌کردند. آنها مایکل را در تمامی تورهایش به دور دنیا همراهی کردند.

بوش همکاری با دنیس تامپکینز را یک معادله‌ی ۵۰/۵۰ توصیف می‌کند، کاری را که بوش می‌توانست، انجام دهد؛ از عهده‌ی تامپکینز برنمی‌آمد و کاری که دنیس در آن مهارت داشت؛ برای بوش دشوار بود.


mj-gallery-2.jpg

گرچه بوش همیشه در سایه‌ی مایکل زیسته است، اما می‌گوید:

"من آدم خوش شانسی هستم. من ۲۵ سال در کنار مایکل بودم، هیچ فرد دیگری چنین شانسی نداشت."

"این وظیفه‌ی من است که پس از رفتن مایکل، یاد و میراث او را زنده نگاه دارم و خاطرات او را با باقی مردم به اشتراک بگذارم. باید به نسل‌های بعدی بگویم که مایکل تا چه حد در تمامی زمینه‌ها حائز اهمیت و خاص است."

بوش به همین دلیل کتابی از خاطرات نوشته که به تازگی منتشر شده است. فروش این کتاب ۲۲۴ صفحه‌ای از ۱ نوامبر امسال در آمازون آغاز شده است. شما همچنین می‌توانید از فیسبوک رسمی آن نیز دیدن کنید.

"پس از کار کردن برای مایکل جکسون آنهم به مدت ۲۵ سال، سخت است که با فرد دیگری همکار شوم. من با بهترین فرد این صنعت کار کردم و فکر نمی‌کنم بتوانم چیزی بیش از آنکه مایکل به من آموخت، از سایر هنرمندان فرابگیرم."

آنچه که مایکل به بوش بخشید، برایش فراتر از حد درک و تصور است. بوش می‌گوید حرفه‌ی طراحی و خیاطی آخرین انتخاب او بود چرا که در تمام عمر از دوخت و دوز نفرت داشت، اما مایکل زندگی‌اش را به گونه‌ای تغییر داد که خالق برخی از شناخته‌شده‌ترین لباس‌ها شود، لباس‌هایی که مانند صاحب‌شان مایکل، بیشترین شمار عکس را در جهان دارا می‌باشند.


mj-bush-badtour-1.jpg

تامپکینز - مایکل - بابلز - بوش


"می‌خواهم هواداران مایکل بدانند که من خدا را به خاطر رابطه‌ی بسیار نزدیکی که با مایکل داشتم سپاس می‌گویم. او چیزهایی در مورد خودم به من آموخت که در آن زمان نمی‌دانستم."

"مایکل بخشنده‌ترین انسانی بود که در زندگی‌ام دیدم. خنده‌ی او مسری بود. شادی دیگران، تنها نکته‌ی مهم برای او بود. او می‌خواست مردمی که در اطرافش هستند همیشه شاد باشند."


شروع یک همکاری

مایکل و بوش تقریبا همسن بودند، بوش تنها چند ماهی از مایکل بزرگتر است. دیدار نخست آنها در روز تولد ۲۵ سالگی بوش در ژوئن ۱۹۸۳ رقم خورد. بوش در دم پیوند عمیقی با مایکل احساس کرد.


bush-tompkins-1.jpg

تامپکینز - بوش


در آن زمان مایکل خدای پاپ بود و بوش، پسر کمرویی اهل اوهایو که لباس‌‌های فیلم‌های تلویزیونی و سینمایی را سوزن می‌زد. او خیاطی را به صورت تجربی از مادر و مادربزرگ‌اش که جامه‌ی عروس و مراسم شب را می‌دوختند، فراگرفته بود. در آن زمان مایکل هنوز یک خیاط استخدام نکرده بود. نخستین همکاری آنان در فیلم سه بعدی کاپیتان ای‌او برای دیزنی‌لند رقم خورد. لباس‌ها توسط جان نپیر (John Napier) طراحی شده بود و وظیفه‌ی بوش عبارت بود از پوشاندن آنها بر تن مایکل.


CaptainEO-1.jpg

کاپیتان ای‌او


یکروز مایکل ساعت‌ها در واگن مخصوص‌اش بر روی صحنه‌ی ضبط فیلم ماند و بیرون نیامد. بوش به سراغ مایکل رفت، می‌توانست صدای یک میمون (بابلز) را از درون واگن بشنود. به محض ورود، بابلز به سمت‌اش دوید و به پایش چسبید. درون واگن تاریک و بسیار گرم، و مایکل هم سرگرم خوردن هله هوله بود.

وقتی بوش لباس کاپیتان ای‌او را برای مایکل آماده می‌کرد، احساس کرد چیزی به آرامی به سرش برخورد می‌کند. یک گیلاس بود. این موضوع یکبار دیگر تکرار شد و وقتی سومین گیلاس به او برخورد کرد، بوش دست به عمل متقابل زد و گیلاسی به طرف مایکل پرتاب نمود. مایکل این بار مشت‌اش را از گیلاس پر کرد... از آن روز تا ۲۵ سال بعد همکاری نزدیکی بین مایکل بوش و مایکل جکسون برقرار شد که فقط مرگ به آن خاتمه داد.


CaptainEO-2.jpg

"فکر می‌‌کنم او کسی را می‌خواست که بتواند با او همبازی شود. او با خودش فکر می‌کرد «آیا در کنار این آدم به من خوش می‌گذرد؟» و من تا وقتی که از دنیا رفت، تک تک روزهای عمرم را با خنده سپری کردم."


mj-sm1.jpg

اسموت کریمینال

پس از آن مایکل برای ضبط فیلم کوتاه BAD به کارگردانی مارتین اسکورسیزی به نیویورک رفت. بوش بر روی لباس‌های ویدیوی اسموت کریمینال کار کرد و از همین زمان پیوندهای کاری بین آنان عمیق و عمیق‌تر شد. بوش مایکل را متقاعد کرده بود که او و دنیس می‌توانند طراحان قابلی باشد. مایکل آنها را به تور BAD دعوت کرد و بوش و تامپکینز دور تا دور جهان را گام به گامِ او به زیر پا گذاشتند. این نخستین بار بود که بوش، زادگاهش، ایالات متحده را ترک می‌کرد.


mj-bush-dangeroustour-1.jpg

صحنه‌ی تور دنجروس


"با گذشت زمان او یکی از بهترین دوستانم شد. ما همسن بودیم. او کسی را می‌خواست که بتواند او را بخنداند. فیلم سه کله پوک، فیلم مورد علاقه‌ی همیشگی او بود. او نمایش‌های کمدی کلاسیک را دوست می‌داشت. می‌شد ۳۶ ساعت یک سره در کنارش کار کرد و اصلا گذشت زمان را نفهمید از بس که خوش می‌گذشت. برای رسیدن به محل و شروع کار در کنار او، نمی‌توانستم صبر کنم. و وقتی که کار تمام می‌شد اصلا دلم نمی‌خواست که آن مکان را ترک کنم و به خانه بازگردم."

آنچه که اغلب مردم نمی‌دانند اما بوش به خوبی آن را درک کرده است، حس شوخ طبعی و بذله گویی مایکل است.

"او اهل جوک و خنده بود. عاشق خندیدن بود و اغلب اوقات افرادی را که با آنها سر دوستی داشت و احساس صمیمیت می‌کرد، دست می‌انداخت و سرکارشان می‌گذاشت."

این مقاله ادامه دارد...

منبع: eMJey.com / Reuters & Associated Press

...