جمعه، ۱۴ مهر ۱۳۹۱ | 5/10/2012
کتاب جدید دیگری در مورد زندگی مایکل جکسون
مجلهی ونیتی فیر نوشته است که علت عقب افتادن مراسم تدفین مایکل جکسون، درخواست پول توسط خواهرش بوده است. مایکل در ۲۵ ژوئن ۲۰۰۹ از دنیا رفت و در روز ۳ سپتامبر به خاک سپرده شد. دفن او سه ماه به طول انجامید زیرا خواهرش جانت پولش را میخواست.
جانت یک ودیعهی چهل هزار دلاری برای آرامگاه برادرش به فارست لان پرداخت کرده بود. اما اجازه نمیداد که مراسم کفن و دفن برپا شود مگرآنکه پولش را پس بگیرد.
منبع این گفته شخصی است به اسم رونالد ویلیامز، مدیر یک شرکت امنیتی خصوصی، که در شب فوت مایکل، همراه با گروهی از کارمندان، رهسپار خانهی مایکل جکسون در هالمبی هیلز شد. شخص دیگری با نام رندال سولیوان اطلاعات وی را در کنار دیگر دادهها در کتاب زندگی نامهای که برای مایکل جکسون نوشته، به کار برده است. بخشی از این کتاب در شمارهی ماه نوامبر مجلهی ونیتی فیر به چاپ خواهد رسید و پیش پردهای از آن نیز در وب سایت این مجله قرار داده شده است.
راجر فریدمن صحت گفتههای این کتاب را به زیر سوال برده است:
"علت عقب افتادن مراسم تدفین مایکل این بود که اعضای خانواده نمیتوانستند بر سر مکان دفن او به توافق برسند. تمامی مخارج مربوط به مراسم مایکل توسط بنیاد او پرداخت شد."
تعدادی از افراد خانواده از جمله جرمین خواهان دفن مایکل در نورلند بودند و بسیاری دیگر با این امر مخالفت میورزیدند.
سولیوان همچنین نوشته است که جانت جکسون، پاریس دختر مایکل را مجبور کرده بود تا در مراسم یادبود پدرش سخنرانی کند که البته این گفته نادرست است.
فریدمن نوشته است: "او هیچ اشارهای به جو جکسون پدر مایکل که چهار روز پس از فوت پسرش یکی از مقلدان او را همراه با خود به مراسم جوایز بیایتی آورد، نکرده است. زیرا سولیوان آن روزها آنجا نبود که این مسائل را بداند. او نمیداند چه میگوید."
سولیوان در جایی دیگر از زبان رونالد ویلیامز مینویسد که در شب فوت مایکل، خواهرش لاتویا به همراه دوست پسرش جفری فیلیپس به منزل مایکل بازگشتند. آنها میگفتند: "ما خانوادهی او هستیم پس اجازهی ورود به خانه را داریم."
کاترین مادر مایکل نیز همان شب به خانه بازگشت و به گریس روآمبا، پرستار سابق فرزندان مایکل که از کار اخراج شده بود، تلفن کرد. مکالمهی ادعا شده بین آنان چنین است:
"گریس، بچهها مدام گریه میکنند، تو را میخواهند. باور نمیکنند که پدرشان مرده است. گریس، تو یادت میآید که مایکل پولهایش را کجا نگاه میداشت؟ من در خانه هستم، پولها کجاست؟"
گریس به کاترین میگوید که مایکل عادت داشت پولها را درون کیسههای زباله و یا در زیر فرشها پنهان کند. آن شب لاتویا و دوست پسرش، خانه را با خروارها کیسه زباله ترک کردند و تمامی پولهای مایکل را با خود بردند. با این حال لاتویا ادعا میکرد که وقتی آنها به خانه رسیدند، بخش بیشتر این پولها توسط فرد یا افرادی دیگر از خانه برده شده بود.
صبح روز بعد جانت درون یک واگن باری از راه رسید و اجازهی ورود خواست. چند ساعت بعد واگن از درب ورودی پارکینگ خارج شد. دوست پسر لاتویا آن را میراند اما جانت و کاترین تصمیم گرفته بودند که در خانه بمانند و به این زودیها منزل را ترک نکنند. این وضعیت آمد و شد به خانه تا یک هفته ادامه داشت.
سولیوان در مورد جنجال اخیر خانوادهی جکسون نیز یک سری اطلاعات تکراری داده است. کاترین توسط تعدادی از فرزندانش به مسافرت برده شد و از تماس فرزندان مایکل با وی توسط همین عده ممانعت به عمل آمد. کاترین از جریان بیخبر بود و گمان میکرد که همه چیز طبق روال پیش میرود حال آنکه فرزندان مایکل با نگرانی در پی او میگشتند. پس از بازگشت کاترین به منزل، ورود این عده از خواهران و برادران مایکل به منزل فرزنداناش ممنوع شد.
سولیوان بر اساس گفتههای یکی از نمایندگان کاترین جکسون نوشته است که جانت در روز ۱۶ جولای از دکتر آلن متزگر خواست که برای رسیدگی به وضعیت مادرش به خانهی او در کالاباساس برود. متزگر به عنوان فرستادهای از جانب پزشک شخصی کاترین جکسون وارد خانه شد اما در حقیقت این فقط یک حقه بود و پزشک شخصی کاترین، هیچ فردی را با نام الن متزگر نمیشناخت. پس از یک معاینهی مختصر، متزگر به کاترین گفت که به دلیل فشار خون بالا، بهتر است از مسافرت زمینی بپرهیزد. کاترین تصمیم داشت همراه با ترنت جکسون از راه زمین برای تماشای کنسرت پسرانش به آلبوکرکی برود. کاترین صبح روز بعد به همراه دخترش ربی، نوهاش استیسی (دختر ربی) و منشیاش خانه را ترک کرد. کاترین در فرودگاه دانست که مقصد آنها نه آلبوکرکی، بلکه توسان است. کاترین در آنجا به یک هتل آب گرم برده شد. وقتی کاترین به محل مورد نظر رسید، جانت آنجا بود.
الن متزگر پیشتر به دلیل نوشتن نسخه برای جانت جکسون با نامهای جعلی توسط سازمان نظام پزشکی مورد توبیخ قرار گرفته بود.
پس از مدتی تیجی و سایرین پی میبرند که رندی و جرمین نیز همراه با جانت و ربی در توسان حضور دارند. این عده پیشتر در نامهای به بنیاد مایکل جکسون، خواستار استعفای سرپرستان آن شده بودند. سولیوان مینویسد که این عده در پی بدست گرفتن سرپرستی فرزندان مایکل و ادارهی ثروت مایکل بودند.
تمامی این اطلاعات پیشتر توسط راجر فریدمن منتشر شده بود.
سولیوان به سراغ وصیت نامه نیز رفته است و از قول وکیلی به نام دیوید لگراند مینویسد که مایکل پیش از فوت هیچ وصیت نامهای تنظیم نکرده بود. این در حالیست که مدتی پیش فوربس در مقالهای نوشت که مایکل چهار بار وصیت نامه تنظیم کرده بود.
نویسنده در بخشی دیگر خاطرهی روزی را زنده میکند که برانکا مهر وصیت نامهی مایکل را در حضور خانوادهاش باز کرد. برانکا از این روز به خوشی یاد کرده و گفته بود که خانوادهی جکسون با رویی گشاده از وصیت نامه استقابل کرده و پس از شنیدن مفاد آن به تشویق پرداختند. اما سولیوان مینویسد که کاترین خاطرهی کاملا متفاوتی از آن روز دارد. طبق سخنان او، خواهران و برادران با شنیدن وصیت نامه سکوت اختیار کردند و کامشان تلخ شد.
سولیوان در این کتاب مینویسد که مایکل به مادر و فرزندانش گفته بود که نمیخواهد برانکا نقشی در امور مالی و تجاری او داشته باشد. اما در حقیقت نام جان برانکا به عنوان سرپرست بنیاد مایکل جکسون در هر چهار وصیت نامهی او قید شده است و کاترین جکسون از مدتها پیش گفته بود که بنیاد پسرش را حمایت میکند.
راجر فریدمن در مورد کتاب سولیوان نوشته است که او منابع خود را افراد ناشایستی قرار داده است. برایان آکسمن، وکیل اخراج شدهی مایکل و فردی که به تازگی به دلیل تخلفات، ممنوع کار شد و پروانهی وکالتاش را از دست داد؛ یکی از منابع اوست. هاوارد مان، شریک تجاری سابق کاترین جکسون که به دلیل نقض قانون حق امتیاز مجبور به پرداخت جریمهی سنگینی به بنیاد مایکل جکسون شد؛ یک منبع دیگر است. هاوارد مان همچنین فردی است که اطلاعات محرمانهی قرداد کمپانی AEG با مایکل برای برگزاری تور This Is It در لندن و همچنین اطلاعات خصوصی مربوط به وضعیت سلامت مایکل را به روزنامهها لو داد. دکتر تمی تمی، مدیر برنامهی سابقی که توسط مایکل از کار برکنار شد و بنیاد او پروندهای علیهاش به جریان انداخته، یکی دیگر از منابع کتاب سولیوان است.
فریدمن سخنانی که سولیوان به نقل از خانوادهی جکسون و یا افراد وابسته به آنان در این کتاب بازگو کرده است را زیر سوال برده و نوشته است که طبق تحقیقات او هیچیک از این افراد هرگز با سولیوان هم کلام نشدهاند.
"سولیوان هرگز بخشی از زندگی و کار مایکل جکسون نبود و حالا به یکباره پیدایش شده و ادعا میکند کارشناس امور مرتبط با مایکل جکسون است."
او همچنین خاطر نشان کرده است که بخشی از اطلاعات این کتاب، برای مثال آشوب اخیر خانوادهی جکسون از وب سایت وی گرفته شده است.
سولیوان در بخش دیگری از کتاب مینویسد که بر اساس گزارش کالبدشکافی، مایکل جکسون بینی مصنوعی داشته است. وقتی سال گذشته طی دادگاه کانراد موری، گزارش کامل کالبدشکافی مایکل جکسون در جراید منتشر شد، چیزی در مورد این بینی مصنوعی گفته نشده بود. این فقط یکی از شایعههای عجیب روزنامههای زرد است که راهش را به درون کتاب سولیوان یافته است.
مدتی پیش در همین صفحه خواندید که محافظان سابق مایکل جکسون برای چاپ کتابی در مورد او با مشکل مواجه شدهاند زیرا پیشنهاد ناشرشان را برای جنجالی و دروغآمیز کردن کتاب، رد کردهاند. با این حساب عجیب نیست که کتاب سوالیوان به این راحتی وارد بازار میشود.
منبع: eMJey.com / Vanity Fair & Showbiz۴۱۱