...

پنجشنبه، ۳ آذر ۱۳۹۰ | 24/11/2011

تاتیانا از عشقش به مایکل جکسون میگوید

پیشتر در این صفحه با تاتیانا تامبزن آشنا شدید. اکنون برای خواندن داستانی که تاتیانا از نحوه‌ی آشنایی و دوستی‌اش با مایکل جکسون و چگونگی خاتمه‌ی رابطه‌شان بیان کرده است، با ما همراه شوید. در ادامه گزیده‌هایی از دو کتابی که وی در این مورد نوشته است را خواهیم خواند.

Tatiana2.jpg

متاسفانه اغراق و خیال پردازی در کتاب‌های او، اعتماد به بخشی از نوشته‌هایش را تا حدی سخت می‌کند. در بعضی موارد تاتیانا از افرادی نام می‌برد که دقیقا مشخص نیست چه کسانی هستند و یا چه نسبتی با مایکل داشتند و سمت‌شان در تیم چه بوده است. او همچنین به خصوصیاتی در مایکل اشاره می‌کند که شناخته شده نیست. برای مثال می‌گوید فردی به او گفته بود که مایکل تمام مدت از او حرف می‌زند. این داستان توسط فرد دیگری نقل نشده است. همچنین مایکل این عادت را نداشت که در مورد مسائل شخصی زندگی‌اش با همکاران یا کارمندان خود به صحبت بپردازد. با این حال شاید بتوان حقایقی را نیز در این کتاب خواند.

واکنش هواداران مایکل نسبت به تاتیانا گوناگون است. عده‌ای او را باور دارند و عده‌ای او را تنها یک فرصت طلب دیگر می‌دانند که با فروش کتابهایی در مورد مایکل به پول می‌رسد. با این حال حقیقت ماجرا اینست که نقش آفرینی او در ویدیوی مایکل جکسون تنها اثری است که از او برجا مانده و پس از آن شاهد هیچ درخششی از او چه در عرصه‌ی رقص و موسیقی و چه مدلینگ و بازیگری نبوده‌ایم. او همواره یک انسان معمولی با یک تجربه‌ی غیر معمول بوده است: بوسیدن بزرگترین صحنه‌گردان تاریخ بر روی صحنه. او دختری است که مایکل جکسون در پی‌اش دوید... و به نظر می‌رسد با همین یک نقش نیز بخشی از تاریخ شده است.

ما در اینجا تنها به بازگویی مطالب او می‌پردازیم و این به منزله‌ی تایید درستی تمامی آنها نیست.

======================================

۱. بخش‌هایی از کتاب The Way He Made Me Feel

تاتیانا می‌نویسد:

"تیانا، نام من بر روی صحنه بود. وقتی از اتوبوسی که مخصوص تیم تور Bad بود پیاده می‌شدیم، می‌شنیدم که طرفداران نام مرا نیز صدا می‌زدند.

پس از پایان کنسرت، هنرمندان بسیاری در پشت صحنه گرد می‌آمدند تا مایکل را ببینند. من شک داشتم که بیشترشان بتوانند به هدفشان برسند. چرا که مایکل همیشه مانند زورو رفتار میکرد و غیب میشد!

یادم می‌آید وقتی نخستین اجرای گروه جکسون فایو را بر روی صحنه دیدم، نه تنها از موسیقی‌شان بلکه از جوانترین عضو گروه یعنی مایکل نیز خوشم آمد. وقتی برای نخستین بار اجرای او را دیدم فکر کردم او بهترین صحنه‌گردانی است که در عمرم دیده‌ام.

در زمان انتشار تک آهنگ Ben (انتشار: ۱۹۷۲) بود که دلم برای فرستادن یک نامه برای مایکل ضعف می‌رفت. چند بار پشت سر هم نامه نوشتم، همه را خراب می‌کردم. کاغذهای مچاله شده را بر روی زمین پرت میکردم.

مایکل تنها مردی بود که کلید راه یابی به قلب مرا داشت."


آغاز یک رابطه

MJ-Tatiana-TWYMMF1.jpg

"در سال ۱۹۸۷ من توسط مباشرم برای دادن آزمون هنرپیشگی به منظور ایفای نقش در یک کلیپ ویدیویی معرفی شدم. به من گفته نشد که این کلیپ متعلق به چه هنرمندی است اما مدتی بعد پی بردم که ۲۰۰ دختر هنرپیشه‌ی جوان با امیدواری برای گرفتن نقش در آزمون شرکت کرده بودند.

وقتی برای آزمون مرا صدا زدند، به من گفته شد که قدم بردارم و چند حرکت انجام دهم. فیلمبرداری در یک خیابان و در زمینی ناهموار صورت می‌گرفت. چند مرد بازیگر نیز نقش‌شان این بود که برای من ایجاد مزاحمت کنند و عباراتی مثل "هی عزیزم، چطوری؟" بگویند. در خیابان هنگامی که به محل فیلمبرداری می‌رفتم اتفاق مشابهی برایم رخ داده بود و چند نفر مزاحمم شده بودند، بنابراین برای بازی در این صحنه آمادگی داشتم. چند بار در طول زمین دویدم و از حرکاتم فیلمبرداری شد.

چند روز بعد برای تمرین فرا خوانده شدم و برای نخستین بار فهمیدم که کلیپ "The Way You Make Me Feel" برای مایکل جکسون ساخته می‌شود.

وینس پاترسون، طراح رقص مرا به یک اتاق برد. مایکل آنجا بود اما من آنقدر خجالت می‌کشیدم که حتی نتوانستم نگاهش کنم. وینس با مایکل خوش و بش کرد. به نظرم آمد که آنها رابطه‌ی دوستانه‌ای با هم داشتند. اما من جرات نگاه کردن به مایکل را نداشتم و چشمم را به وینس دوخته بودم.

وینس گفت که مایکل بخشی از آهنگ را زنده اجرا میکند و هنگامیکه به بخش خاصی رسید، من باید در مسیری راه بروم. پاترسون یادآور شد که چند حرکتی که خواسته بود را به نمایش بگذارم و من هم بی‌عیب و نقص انجام دادم. سپس نگاه سریعی به مایکل انداختم. او آنجا نشسته بود و تیشرت قرمز رنگی بر تن داشت و با لبخند فراخ و شادی، همراه با موسیقی که در حال پخش بود بدنش را تکان میداد. دیدم که به فردی که کنارش قرار داشت چیزی گفت. بعدها از دیوید بنکز یکی از نویسندگان، شنیدم که مایکل گفته بود: «این همانی است که می‌خواستیم. بگو سایرین بروند.»

هرگز لحظه‌ای را که مباشرم به من خبر پذیرفته شدن در این کلیپ را داد، فراموش نخواهم کرد. آنقدر بلند جیغ کشیدم که فکر میکنم همه در هالیوود صدایم را شنیدند. این برای من یک نقطه‌ی عطف بود. احساس کردم بالاخره موفق شده‌ام و حرفه‌ام به زودی مسیر صعودی را خواهد پیمود."


MJ-Tatiana-TWYMMF2.jpg

"فیلمبرداری این کلیپ پنج روز به طول انجامید. من دوست نداشتم که تمام شود.

روز آخر به برداشت حذفی و گرفتن کلوز آپ از چهره‌ی من اختصاص یافت. اما در روز دوم فیلمبرداری بود که یخ‌های بین من و مایکل شکست.

این وقتی اتفاق افتاد که او در حال تعقیب من بود و من باید به درون یک اتومبیل از کار افتاده که در خیابان پارک شده بود، می‌رفتم. لباسم آنقدر تنگ بود که برای رفتن از یک سمت به سمت دیگر، مجبور بودم بچرخم. در یک لحظه، پاشنه‌ی بلند پوتینی که به پا داشتم، در داخل رویه‌ی صندلی گیر کرد و من هم نمی‌توانستم بیرونش بیاورم.

مایکل دستش را روی ساق پایم و سپس بالای رانم گذاشت تا بتواند پایم را بیرون بکشد. من کمی داغ کردم و هیجان زده شدم و کمی بعد به حال عادی بازگشتم. از اتومبیل به بیرون پرت شدم و بر روی باسن بر زمین خوردم. وقتی او داشت لباسم را که خاکی شده بود، می‌تکاند، هر دو زدیم زیر خنده. بعد برای یک لحظه به یکدیگر نگاه کردیم. پس از آن یک ارتباط گرم و دوستانه بین ما دو نفر آغاز شد.

در چند روزی که بعد از آن اتفاق در صحنه مشغول ضبط بودیم، مایکل سوالاتی راجع به زندگیم از من می‌پرسید. او یکبار به من گفت که نحوه‌ی راه رفتن‌ام در ویدیو بسیار جذاب است.

مدت زیادی از اتمام کار فیلمبرداری نگذشته بود که کریگ، نماینده‌ی مایکل که با یکدیگر دوست شده بودیم، به من تلفن کرد و گفت «میدانی، مایکل تمام مدت راجع به تو حرف میزند. از من حالت را پرسید و به من گفت که سلامش را به تو برسانم. فکر میکنم او واقعا تو را دوست دارد. می‌گوید که تو فوق‌العاده زیبا و شیرین هستی.»

کریگ پیشنهاد کرد که من به صحنه‌ی فیلمبرداری یکی دیگر از کلیپ‌های مایکل با نام Leave Me Alone بروم. من فکر کردم که ایده‌ی بسیار خوبی است. کریگ به مایکل گفت و چند روز بعد از من دعوت شد تا به صحنه‌ی فیلمبرداری بروم.

خیلی خوب بود که می‌توانستم مایکل را یک بار دیگر ببینم. او مرا به گوشه و کنار صحنه برد تا همه چیز را نشانم بدهد. من شاهد فیلمبرداری بودم و بعد با مایکل و مدیر برنامه‌اش، فرانک دیلو در یک واگن یدک غذا خوردیم.

وقتی داخل واگن یدک شدم، فرانک دیلو کنترل همه چیز را در دست گرفت. مایکل کمی معذب بنظر می‌رسید و انگار واژه‌ها را گم کرده بود. او با مهربانی از من دعوت کرد که بنشینم. مایکل در کنار پنجره نشست و من نیز هم در کنارش نشستم. همانطور که دیلو مشغول بیرون آوردن ظرفهای غذا از داخل کیف بود، مایکل با بی‌صبری مانند یک بچه، ظرف خودش را باز کرد و شروع کرد به خوردن. دیلو گفت: «خوب، چطوره؟»"


MJ-Tatiana-LMA.jpg

ضبط Leave Me Alone


"در پایان روز وسیله‌ای برای بازگشت به خانه نداشتم. هزینه‌ی آمدن به استودیو بیشتر از چیزی شده بود که فکرش را می‌کردم. پول کافی نیز برای پرداخت کرایه تاکسی نداشتم. کریگ مرا هل داد تا از مایکل بخواهم که مرا به خانه برساند.

بسیار خجالت می‌کشیدم که مستقیما از مایکل درخواست کنم. موضوع را برای میکو براندو، پسر مارلون براندو و دست راست مایکل توضیح دادم و از او خواستم اگر می‌تواند چند دلار به من قرض بدهد یا مرا به خانه برساند. میکو پیشنهاد داد که موضوع را با مایکل در میان بگذارد اما به من گفت که فکر نمی‌کند اشکالی داشته باشد که مرا به خانه برسانند.

چند دقیقه بعد من در راه خانه بودم. در مرسدس مشکی در کنار مایکل نشسته بودم و میکو رانندگی میکرد. در ابتدا مایکل مانند یک پسر بچه کمی دست پاچه به نظر می‌رسید. ما خیلی با یکدیگر حرف زدیم، بیشتر راجع به خانواده‌هایمان. و سپس کمی که گذشت، دست در دست یکدیگر داشتیم. وقتی از ماشین پیاده میشدم، به مایکل گفتم که امیدوارم بازهم او را ببینم. او گفت: «اوه... خواهی دید.»"


DirtyDianaScene.jpg

"پس از آهنگ The Way You Make Me Feel، با مباشر من تماس گرفتند و از من خواسته شد در یکی دیگر از کلیپ‌های مایکل با نام Dirty Diana بازی کنم. اما فرانک دیلو، مدیر برنامه‌ی مایکل راضی نبود."

توضیح از eMJey: دختری که در ویدیوی Dirty Diana بازی می‌کند، یک مدل با نام لیزا دین (Lisa Dean) است. برای سالها مردم تصور می‌کردند که پاهایی که در ویدیوی «دایانای کثیف» نمایش داده می‌شود به تاتیانا تعلق دارد. لیزا دین نیز مانند مایکل در سال ۲۰۰۹ و در سن ۵۰ سالگی از دنیا رفت. در مورد او گفته میشد که بهترین پاها را در تمام هالیوود دارد.


بوسیدن مایکل بر روی صحنه و اخراج از تور


kiss-badtour88.jpg

در روز ۳ مارس ۱۹۸۸ مایکل کنسرت خیریه‌ای را در مدیسون اسکوئر گاردن در نیویورک در حمایت از کالج سیاهان در آمریکا به اجرا گذاشت. در همین کنسرت و طی اجرای آهنگ TWYMMF بود که تاتیانیا، مایکل را با یک بوسه بر روی صحنه غافلگیر کرد.

یک روز پیش از آن طی ۳۰ امین مراسم جوایز سالانه‌ی موسیقی گرمی، مایکل این آهنگ را به همراهی تاتیانا بر روی صحنه به اجرا گذاشته بود.

تاتیانا در مورد بوسه می‌گوید: "پس از اتمام آهنگ، او طور جذابی به من نگاه کرد. من به ستمش رفتم و او را بوسیدم. سر و صدای مردم را می‌شنیدم و انگار عصبی شده بودند."

پس از بوسه تاتیانا به پشت صحنه رفت اما مایکل برای اجرای آهنگ بعدی روی صحنه ماند. تاتیانا می‌گوید در پشت صحنه همه بهت زده بودند.

"فکر می‌کنم مایکل از این غافلگیری خوشش آمده بود زیرا صدای خنده‌اش را در هر نوتی که می‌خواند، می‌شنیدم. من بطرف اتاق لباس رفتم و فرانک دیلو را دیدم. به سمتش دویدم اما او نگاه وحشتناکی به من انداخت! من مدام از خودم می‌پرسیدم که چرا دیلو مرا آنگونه نگاه کرده بود؟"

توضیح از eMJey: برای هنرمندانی در سطح مایکل جکسون و در این رده از کار حرفه‌ای کاملا معمول است که دایره‌ی افرادی را که روی صحنه به‌ آنها نزدیک می‌شوند، تنگ کنند. بدین معنا که افراد کمی اجازه‌ی نزدیک شدن یا تماس برقرار کردن با آنها را بر روی صحنه دارند و هر نوع تماسی باید برنامه ریزی شده و از قبل معین باشد. از این نظر رفتار تاتیانا کاملا غیر حرفه‌ای بوده است. تاتیانا در مصاحبه‌های خود پس از این رویداد به رسانه‌ها گفت که بوسه‌ی آنها برنامه ریزی شده بود اما مدتی بعد حرفش را پس گرفت و گفت که بوسه در واقع یک غافلگیری بوده است.


Tatiana3.jpg

تاتیانا می‌گوید در روز ۶ مارس به او خبر دادند که از کارش برکنار شده و از این پس شریل کرو (Sheryl Crow) نقش او را بر روی صحنه ایفا خواهد کرد.

"میکو براندو به من گفت که یک زن جوان با نام شریل کرو جایگزین من در تیم شده است. او از من عذر خواهی کرد و خواست که قبل از پروازم به او تلفن بزنم.

این ضربه‌ی وحشتناکی به من زد و ناراحتم کرد. من دلیل این جایگزینی را نمی‌دانستم. من نگران شدم و هر روز به این مسئله فکر میکردم. به فرانک دیلو تلفن میزدم اما جوابی نمی‌گرفتم. مایکل هرگز جوابم را نداد. من به ام‌جی‌جی پروداکشنز (کمپانی مایکل) نیز تلفن کردم. اما آنها نیز جوابی به تلفن‌های من ندادند.

وقتی فیلم اجرای مایکل بر روی صحنه را دیدم که در آن یک زن دیگر جای مرا گرفته بود، می‌دانستم که طرفداران از خود خواهند پرسید که تاتیانا کجاست؟ چرا او روی صحنه نیست؟

من به یکی از افراد تیمش به نام براون گفتم که چقدر دوست داشتم با مایکل حرف بزنم و آنها او را پیش از آنکه من بتوانم ببینمش به سرعت به جای دیگری برده بودند. من به آقا و خانم جکسون توضیح دادم که موفق به دیدار مایکل نشدم و نتوانستم پاسخ سوالاتم را از او دریافت کنم. من هرگز نامه‌ای از مایکل دریافت نکردم و حتی یک کلمه هم از زبانش نشنیدم. روزی نبود که در دعاهایم از خدا نخواهم فرصت صحبت با مایکل را نصیبم کند.

تور Bad برای من پر از خاطرات تلخ و بسیار گیج کننده بود. اما کار با مایکل برای من رویایی بود که از کودکی داشتم و اکنون تحقق یافته بود.

پس از آنشب طرفداران هر جا که مرا می‌دیدند، در مورد مایکل و رابطه‌مان پرسش می‌کردند و هر جا که میرفتم، همیشه نام مایکل همراهم بود. من با پرسش‌ها بمباران میشدم. اما هیچ یک از اعضای صنعت تمایلی به شنیدن سخنان من نداشتند. من مایوس و دلسرد شده بودم. رسانه‌ها نیز مرا دوست دختر مایکل جکسون می‌خواندند.

چرا هنوز پس از سالها می‌خواهم با مایکل صحبت کنم؟ می‌خواهم بدانم که آنشب چه اتفاقی افتاد و چرا مرا از تور اخراج کردند. می‌خواهم فرصت گفتگو با او را داشته باشم تا پس از سالها بتوانم با این مسئله کنار بیایم و به آرامش برسم.

به من گفته شد که اگر مایکل عاشق تو شود و با تو ازدواج کند، فرانک دیلو از اینکه دیگر نزدیکترین فرد به مایکل نخواهد بود و ارزش و اعتبارش کاهش خواهد یافت، نگران خواهد شد."


mj-frank-badtour.jpg

فرانک دیلو در کنار مایکل


توضیح از eMJey: مشخص نیست تاتیانا این موضوع را از زبان چه کسی نقل می‌کند. گذشته از این، گرچه مایکل در ۱۴ فوریه ۱۹۸۹ و پس از پایان یافتن تور، فرانک دیلو را از کار برکنار نمود اما دیگر تاتیانا را به تیمش دعوت نکرد. علت جدایی مایکل و فرانک هرگز گفته نشد. وقتی مایکل در سال ۲۰۰۹ تصمیم به اجرای تور This Is It در لندن گرفت، بار دیگر فرانک را به تیمش دعوت نمود. طی این سالها گرچه رابطه‌ی کاری بین مایکل و فرانک وجود نداشت اما آنها دوستان نزدیک یکدیگر باقی ماندند. در سال ۲۰۰۵ به دنبال طرح اتهام علیه مایکل، فرانک از او حمایت می‌کرد و در جلسه‌های دادگاهش حضور می‌یافت و می‌گویند تا لحظه‌ی فوت به او وفادار ماند. ادعای تاتیانا در مورد فرانک دیلو اثبات نشده است. گذشته از این همکاران مایکل جکسون همیشه از اینکه او چطور در تصمیمات کاری‌اش مصمم و با اراده بوده است، سخن می‌رانند. به دیگر سخن، حرف آخر را همیشه مایکل میزده است.


واکنش خانواده و رسانه‌ها

تاتیانا می‌گوید مادر و پدر مایکل همیشه به نرمی و مهربانی با او برخورد می‌کردند و به نظر می‌رسید که جانبش را داشتند.

"پس از جدا شدن از تیم، هنگامی که من با مشکلات مالی مواجه شدم، خانم جکسون پنجاه دلار به من قرض داد. من یک گربه‌ی سیاه و سفید هدیه گرفتم و اسمش را «مجیک مایکل» (مایکل جادویی) گذاشتم."

پس از بوسه، از تاتیانا در یک مصاحبه‌ی تلویزیونی در مورد رابطه‌اش با مایکل سوال شد. تاتیانا گفت که مایکل هیچگاه مستقیما عشقش را نزد او اعتراف نکرده بود اما همیشه از افراد نزدیک به مایکل و مخصوصا مادرش می‌شنید که مایکل به او علاقه دارد. در همین مصاحبه کاترین جکسون در طی یک تماس تلفنی سخنان او را تایید کرد و گفت که مایکل شخصا به او گفته بود که عاشق تاتیانا است.

افرادی که در این مصاحبه از تاتیانا سوال می‌کردند، باوری به حرفهای او نداشتند و مایکل نیز شخصا هرگز کلامی در این باره نگفت.

منتقدان تاتیانا بر این عقیده بودند که کاترین جکسون تنها به این خاطر که علاقه داشت پسرش ازدواج کند، علاقه‌ی مایکل به تاتیانا را تایید کرده بود.

======================================


۲. تاتیانا در کتاب جدیدش The King of My Heart نوشته است:


MJ-Tatiana-3.jpg

"من از نظر روحی در این دنیا رنج بسیاری کشیده‌ام، اما آنکه بیش از من در عذاب بوده، کسی است که کورکورانه مورد آزار و اذیت قرار گرفته است. اسم او مایکل جوزف جکسون است.

من مایکل را بیشتر از خود زندگی دوست می‌داشتم. او زندگی من بود و وقتی که تور را در سال ۱۹۸۸ ترک کردم، بخشی از روحم را نیز از دست دادم. این اتفاق روح مرا زخمی کرد. از آن پس دیگر هرگز بهبود نیافتم. اما چیزی که به من آرامش میداد این بود که باور داشتم خدا ما را در زمان و مکانی بهتر به یکدیگر خواهد رساند و دیگر هیچ چیز نخواهد توانست ما را از هم جدا کند. من بسیار زیاد به بهشت باور دارم. می‌دانم که وجود دارد.

فکر می‌کنم رنجی که من کشیده‌ام تنها یک نمونه‌ی کوچک از آن چیزی است که او طی زندگی کوتاهش در زمین باید با آن کنار می‌آمد.

من او را صادقانه و بی قید و شرط دوست می‌داشتم. اما بنا به دلایلی که نمی‌دانم، خدا نخواست که ما با هم باشیم.

شیمی خاصی بین مایکل و من جریان داشت و بطور قطع برای یکدیگر جذابیت داشتیم. وظیفه و مایه‌ی خوشنودی من می‌بود که موجب خوشحالی و سرزندگی او شوم.

اما آنها که او را احاطه کرده بودند، مرا یک تهدید می‌دانستند. او ماشین پولسازی آنها بود و نمی‌توانستند او را به خاطر عشق و یک ازدواج احتمالی از دست بدهند.

شمار هواداران او روز به روز در حال بیشتر شدن بود و ترس از اینکه حتی یک نفر از آنها را از دست بدهند، موی‌شان را سفید می‌کرد.

وقتی با مایکل کار می‌کردم، مردی زیباتر از او در جهان نبود، چه از لحاظ بیرونی و چه باطنی. او نفسم را بند می‌آورد. او نخستین مردی بود که عشقش را نزد مادرم اعتراف کردم. پیش از آن هرگز در مورد هیچ مردی به او چیزی نگفته بودم."

او لحظه‌ی بوسیدن مایکل را به قصه‌ی پریان تشبیه می‌کند که با نگاه‌های خصمانه و حسادت آمیز دیگران به یک کابوس بدل گردید. پس از آن رسانه‌ها می‌گفتند که این همسر آینده، اکنون ملکه‌ی شیدایی است که تاجش از وی گرفته شده است.

تاتیانا می‌نویسد:

"حال که شاه من رفته است، عشق او هنوز قلبم را به تپش وامی‌دارد. این داستان عشق گمشده‌ی من است که هرگز بازگو نگردیده است."

تاتیانا هرگز ازدواج نکرده و فرزندی نیز ندارد. او می‌گوید علاقه ندارد تنها از سر کنجکاوی، فرزندی را به این جهان بیاورد. با این حال می‌نویسد که اگر با مایکل جکسون ازدواج کرده بود، اینکه صاحب فرزند نشود، هرگز گزینه‌ی انتخاب او نمی‌بود.

منبع: eMJey.com / firpocarr.com / Amazon.com

...