...

چهارشنبه، ۳ آذر ۱۳۸۹ | 24/11/2010

کوبی برایانت: مایکل جکسون استادم بود

کوبی بین برایانت، بسکتبالیست برجسته‌ی آمریکایی تیم لس آنجلس لیکرز و یکی از پرافتخارترین بازیکنان تاریخ ان‌‌بی‌ای است. او می‌گوید، استادش ام‌جی بوده است. اشتباه نکنید، او خدای بسکتبال، مایکل جوردن را نمی‌گوید. مقصودش ام‌جی خودمان است. سلطان پاپ مایکل جکسون!

این قهرمان ۳۲ ساله در مصاحبه‌ی تازه‌ای با بخش ورزش یاهو گفت که پویایی‌ و پشتکارش را از دوستی با مایکل جکسون بدست آورده است. وقتی او در ۱۸ سالگی به لس آنجلس لیکرز آمد، مایکل جکسون با او تماس گرفت و بعد تغییر آغاز شد.

mj-kobe.jpg

برایانت می‌گوید:

"عجیب به نظر می‌رسد، اما حقیقت دارد. او مربی‌ام بود و به من آمادگی می‌داد. ما همیشه در این مورد که او چگونه خود را برای خلق موسیقی و اجرای کنسرت آماده می‌ساخت، صحبت می‌کردیم. او مسیرهایی که خود طی کرده بود را به من آموزش میداد. اینکه چگونه آلبوم تریلر و بد را ساخته است. با تمامی جزئیاتش برایم بازگو می‌کرد. این تمام اعتباری بود که من نیاز داشتم - اینکه بدانم باید بر کارم تمرکز کنم و هرگز سست نشوم. زیرا کاری که او کرد و شیوه‌ای که انجامش داد، با استفاده از نیروی ذهن و روان بود. او کمک کرد مرا به سطحی برساند که بتوانم در بازی با شک (شکیل اونیل) سه عنوان قهرمانی بدست آورم. این به خاطر آمادگی‌ها و درس‌هایی بود که از او دریافت کرده بودم. و تمامش در جهت رشد و پیشرفت است. این به خاطر ذهنیتی است که دارم، به خاطر عضله و زور بازو نیست. این را از (مایکل) جوردن نگرفته‌ام. این را از سایر قهرمانان نگرفته‌ام. این را از مایکل جکسون گرفته‌ام."

[او به همراه شکیل اونیل، با تیم لیکرز به ۳ قهرمانی، از سال ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۲ دست یافت. بعد از جدا شدن شکیل اونیل از تیم لیکرز (فصل ۰۴-۲۰۰۳)، کوبی پایه‌ی اصلی تیم لیکرز به حساب می‌آید و موفق شد که در سالهای ۲۰۰۹ و ۲۰۱۰ تیم لیکرز را به مقام قهرمانی برساند.]

مجله‌ی تایم پس از فوت مایکل در سال گذشته، خاطراتی را از کوبی برایانت در شماره‌ی یادبود سلطان پاپ آورده بود:

"یکی از چیزهایی که همیشه به من می‌گفت این بود که از متفاوت بودن نترس. به دیگر سخن، وقتی آن شور و اشتیاق، آن پویایی و جنبش را در وجودت داری، مردم سعی خواهند کرد که آن را از شما بگیرند و شما را به سمتی بکشانند که «عادی» باشید. او می‌گفت متفاوت بودن هیچ ایرادی ندارد. اینکه چنان اشتیاق و تلاشی برای کاری داشته باشی یا فکر و ذکرت، کارت باشد، خوب است. کاملا خوب است. از قرار گرفتن در این مسیر نترس. یکی از کتاب‌هایی که به من داد و کمکم کرد که با خودم ارتباط برقرار کنم، «جاناتان لوینگستون سی‌گل» (مرغ دریایی جاناتان لیوینگستون اثر ریچارد باخ) بود که موضوع آن در همین زمینه‌هاست."

"ورای نابغه‌ای که او بود، یک انسان ذاتا، ذاتا زیبا قرار داشت. او کاری کرد که من خُره‌ی فیلم‌هایی شوم که هرگز عادت نداشتم نگاه کنم. فیلم‌های فرد استر، تمامی آن فیلم‌های کلاسیک. من هرگز آنها را نگاه نمی‌کردم و او ذهن مرا به سمت آنها گشود. یادم می‌آید من و نامزدم به او گفتیم که داریم ازدواج می‌کنیم و او واقعا به وجد آمد و پیشنهاد داد که مراسم را در مزرعه‌اش نورلند برگزار کنیم. اما از آنجا که ازدواج ما مخفیانه بود، در یک کلیسا ازدواج کردیم. اما به هر حال او پیشنهاد نورلند را به ما داده بود. او ذاتا یک انسان بسیار نیکو بود که یک تیزهوشی استثنائی داشت. تیزهوشی‌اش استثنائی بود، و پشتکار و نبوغ داشت. تمامی این ویژگی‌ها را با هم بیامیزید. حاصل کار، مایکل جکسون است."

کوبی در مراسم یادبود مایکل در ۸ جولای ۲۰۰۹ همراه با مجیک جانسون، دیگر قهرمان بسکتبال آمریکا ظاهر شد و گفت:

"ما می‌دانیم هیچکس به اندازه‌ی مایکل بر روی صحنه فعالیت نکرده است. اما مایکل یک انسان واقعی بود که وقتی روی صحنه نبود به همان اندازه که روی صحنه انجام می‌داد، به مردم خدمت می‌کرد. مایکل به محرومان اهمیت میداد. اسم او به عنوان نیکوکار ترین ستاره‌ی پاپ در کتاب رکوردهای جهانی گینس ثبت شده است."

sportsgrid.com دیروز در مقاله‌ای نوشت:

مایکل و برایانت ساعت‌ها در پشت تلفن در مورد فهمیده و درک نشدن از جانب جامعه و مردم سخن می‌گفتند. اینکه داشتن یک ذهن زیبا چیست و چگونه است. آنها در شهربازی مزرعه‌ی مایکل - نورلند - همراه هم پشمک خوردند و ماشین‌های برقی راندند.

یک روز بعد از ظهر در سال ۹۶، مایکل ۳۸ ساله با این جوان‌ ِ سرکش و منزوی تماس گرفت. او بسیاری چیزها را برای برایانت تغییر داد. از میان فاصله‌ها، سلطان پاپ می‌توانست نابغه‌ی غرق در کاری که خود بود، را در وجود او حس کند. او اعجوبه‌ی ۱۸ ساله‌ی لیکرز بود و هیچکس عطش بیقرارش برای رسیدن به عظمت را درک نمی‌کرد.

آنها ساعت‌ها و ساعت‌ها با یکدیگر سخن می‌گفتند، در نولند ملاقات می‌کردند و در این زمان برایانت توسط درس‌هایی که مایکل جکسون قطره قطره در مورد پروراندن و تحمل استعداد به او می‌داد، ساخته و پرداخته می‌شد. اینکه چگونه ذهنش را باز کند تا هوشیارتر و زیرک‌‌تر شود و در مسیرش از تلاش سیری نیابد.

یکی از درس‌هایی که مایکل جکسون به او داد این بود که سرانجام بیش از آنکه با دیگران رقابت کند، باید با معیارها و محدودیت‌های خود کلنجار ‌رود.

این اولین مقاله در مورد رابطه‌ی آنهاست. بله، کوبی و ام‌جی عادت داشتند بنشینند و فیلم «صبحانه در تیفانی» را به اتفاق تماشا کنند.

منبع: eMJey / sports.yahoo.com / sportsgrid / time / wikipedia

...