...

شنبه، ۳۱ مرداد ۱۳۸۸ | 22/08/2009

مایکل و ویتیلیگو

پس از مرگ مایکل، آرنولد کلین، دکتر پوست وی با حضور یافتن در برنامه ی گفتگوی شبانه ی سی ان ان با لری کینگ، تایید کرد که مایکل جکسون به بیماری پوستی ویتیلیگو که رنگدانه های پوست را از بین می برد، مبتلا بوده است. آرنولد کلین برای رد شایعاتی مبنی بر اینکه مایکل دوست نداشته است سیاه پوست باشد، در این برنامه شرکت کرده بود. او بیان داشت که از گفته ی کویینسی جونز، تهیه کننده ی آلبوم Thriller مبنی بر اینکه مایکل قطعا نمی خواسته است سیاه پوست باشد، شوکه شده است.

دکتر کلین گفت که پوست مایکل بر اثر بیماری ویتیلیگو طی دوران زندگی اش روشن و روشن تر شد. او تاکید کرد که مایکل به نژاد و آفریقایی تبار بودنش افتخار میکرده است.

در بیماری ویتیلیگو، رنگدانه های پوست از بین می روند و بر روی پوست لکه های سفیدی بر جا میماند. در واقع پوست بی رنگ و در برابر آفتاب به شدت آسیب پذیر می گردد. در زیر تصاویری را می بینید که نشانه های این بیماری را بر روی پوست دستان مایکل نشان میدهد. عکس دوم نیز از پای زخمی مایکل که نتیجه ی گزیده شدن توسط یک عنکبوت سمی در سال ۲۰۰۲ است گرفته شده و در اطراف زخم، لکه های بیماری ویتیلیگو مشهود است.

vitiligo-mj-hands.jpg

mj_spiderbite_2002.jpg

دکتر کلین گفت که بیهوده تلاش میکرد تا روند پیش روی بیماری مایکل را کند نماید:

"راه حلی وجود دارد که در آن با استفاده از تابش اشعه ی فرابنفش به لکه های سفید روی پوست، آنها را تیره تر میکنند."

اما وضعیت بیماری مایکل به گونه ای خاص و بد بود، زیرا:

"او در تمام بدنش لکه های سفید پیدا کرد... در تمام سطح بدنش و همین طور روی دست ها و صورتش که درمانش سخت بود. بیماری ویتیلیگوی او چنان شدت گرفت که ساده تر آن بود که با استفاده از کرم های سفید کننده ی خاصی نقاط سیاه به جا مانده را روشن تر نشان دهیم و رنگ پوست را یکنواخت کنیم. نتیجه ی این کار برای مایکل پوستی یکدست، گرچه رنگ پریده بود.

این تصمیمی بود که سرانجام مجبور به پذیرفتنش شدیم، در غیر این صورت او مجبور میشد از گریم های بسیار سنگینی روی صورتش هنگام اجرا روی صحنه استفاده کند که ظاهری مسخره پیدا میکرد و باید با همین ظاهر بسیار عجیب در عموم ظاهر میشد."

دستکش سفید پولک دوزی شده ی مایکل حالا یک نماد است. اما بر طبق آنچه بازیگر، سایسلی تایسون میگوید، در ابتدا حربه ای بوده است برای پوشاندن لکه های روی دست مایکل جکسون. این بازیگر زن در دهه ی ۸۰ همان طراح لباسی را در خدمت داشت که برای مایکل دستکش می دوخت. سایسلی می گوید این طراح لباس به وی گفته بود که او دارد برای مایکل دستکش می دوزد. مایکل در مراحل اولیه ی بیماری اش بود و ویتیلیگو بر روی پشت دستش ظاهر شده بود.

مایکل اولین بار در مصاحبه ای با اپرا وینفری در سال ۱۹۹۳ با ناراحتی فاش کرد که کم رنگ شدن پوستش بر اثر بیماری ویتیلیگو است. بر طبق گفته های مایکل در آن مصاحبه نشانه های اولیه ی بیماری او باید بین سالهای ۱۹۷۹ تا ۱۹۸۲ بروز کرده باشد.

مایکل گفت که برای یکنواخت کردن پوستش مجبور است از گریم استفاده کند. وقتی از او پرسیده شد که چرا از گریم قهوه ای بر روی پوستش استفاده نمی کند و به جای آن کرم های روشن کننده به کار می برد پاسخ داد که بیشتر سطح پوستش سفید شده است و به همین دلیل سفید نشان دادن بخش های رنگی ساده تر از رنگین کردن لکه های سفید است.

کارن فی آرایشگر مایکل گفته است: "او سعی داشت این بیماری را حتی از من نیز پنهان کند. او تلاش میکرد با استفاده از گریم، رنگ پوستش را یکنواخت کند تا اینکه بیماری وسعت پیدا کرد و به تمام بدنش سرایت کرد. ما همیشه دنبال این بودیم که لکه ها را بپوشانیم تا اینکه بالاخره مجبور شد حقیقت را به اپرا و به دنیا بگوید «ببینیند من سعی نمی کنم که سفید باشم. من یک مشکل پوستی دارم.»

در ابتدا من سعی کردم تا لکه های سفید روی پوستش را بپوشانم تا با رنگ تیره ی قسمت های دیگر بدنش هماهنگ شود اما بعد لکه های سفید چنان در سرتاسر بدنش گسترش یافتند که ما مجبور بودیم رنگ پوستش را با قسمت های سفید هماهنگ کنیم. او باید کل بدنش را گریم میکرد. هر سانت از پوستش را. بنابراین ساده تر بود که بخش های تیره را با قسمت سفید بدنش هماهنگ کنیم."

مایکل از ابتدای روشن تر شدن پوستش تا همین حالا در معرض اتهام نژادپرستی قرار داشته و همواره گفته شده است که او نمی خواسته یک سیاه پوست باشد. برخی گفتند مایکل به خاطر مشکلاتی که با پدرش داشته و نفرتی که به سبب بدرفتاری او، زمانی نسب به وی احساس میکرده، در صدد تغییر نژاد خود برآمده و نمی خواسته مانند پدرش باشد. عده ای نیز گفتند او برای به دست آوردن مخاطبان بیشتر در عرصه ی موسیقی، تمایل داشته تا نژاد خود را نفی کند. اما مایکل در پاسخ به چنین ادعاهایی در مصاحبه ی سال ۱۹۹۳ خود گفت:

"من سیاه پوست هستم و به آن افتخار میکنم. من به آدمی که هستم افتخار می کنم. من افتخارات بسیار و عزت نفس بالایی دارم."

او همچنین گفت: "چرا این مسئله تا این حد مهم است؟ برای من مهم نیست. من عاشق هنر هستم. من عاشق میکلانژ هستم. اگر شانس این را داشتم که ملاقاتش کنم، از او می پرسیدم چه چیز به او الهام می بخشد، نه اینکه شب گذشته چه کار کرده است."

سال ۲۰۰۵ یکی از گزارشگران بخش سرگرمی شبکه ی فاکس با نام لی توماس، فاش ساخت که به همین بیماری مبتلاست. او عکس های بدون گریم خود را منتشر ساخت که در آنها پیش روی بیماری ویتیلیگو کاملا مشهود بود. او عنوان کرد که برای پوشاندن این لکه ها از کرم های رنگی استفاده میکرده است.

توماس ۴۰ ساله که این راز را از سن ۲۵ سالگی تنها با اعضای خانواده ی خود در میان گذاشته بود، در آن سال به مردم گفت: "من سیاه پوستی هستم که دارم سفید میشوم."

leethomas-vitiligo.jpg

۶۵ میلیون نفر در دنیا (حدود ۱% مردم جهان) و ۲ میلیون نفر در ایالات متحده به این بیماری مبتلا هستند. اما تا قبل از آنکه مایکل جکسون اولین بار در اوایل دهه ی ۹۰ در مورد آن صحبت کند، تعداد کمی از مردم عادی چیزی در مورد آن شنیده بودند.

رابرت هاز رئیس بنیاد ویتیلیگو می گوید این بیماری روح و اعتماد به نفس فرد مبتلا را هدف قرار میدهد. ویتیلیگو علت مشخص یا درمان قطعی ندارد و فقط می توان با آن مدارا کرد. این بیماری درد جسمانی ندارد اما اثرات روحی بدی می تواند بر روی فرد مبتلا بر جا بگذارد. حس مسخره شدن از جانب اطرافیان و نگاه های مردم می تواند به اعتماد به نفس آنها صدمه وارد کند. این افراد ممکن است از طرف جامعه طرد شوند زیرا بسیاری از مردم با دیدن پوست آنها احساس ناخوشایندی پیدا میکنند و گاه ویتیلیگو را مانند جذام، مسری و خطرناک تصور می کنند و به همین دلیل این بیماران را از خود می رانند. هاز ادامه می دهد "بار آخری که یک فرد مبتلا به ویتیلیگو در رستوران برای شما غذا آورد را به خاطر دارید؟"

پروفسور سانسی لیکمن از بخش امراض پوستی دانشگاه یوتا در ایالات متحده نیز می گوید برخی مبتلایان به این بیماری اقدام به خود کشی می کنند. آنها دایم فکر میکنند همه ی نگاه ها متوجه ی آنهاست و دچار وسواس فکری در مورد خود میشوند و اعتماد به نفس آنها بسیار آسیب می بیند.

توماس نیز به همین دلیل از لوازم آرایشی و گریم استفاده میکرد.اما پس از آنکه دست دو رنگش دختر بچه ی پیش دبستانی را ترساند و به گریه انداخت، پی برد بیشتر از آن نمی تواند پنهان کاری کند. او فکر کرد حرفه اش به آخر خط رسیده است و وقتی دلیل استعفایش را به مدیر بخش خبری گفت، خانم دانا هان تشویقش کرد که بماند و داستانش را برای مردم بازگو کند. توماس سرانجام موافقت کرد و در نوامبر ۲۰۰۵ از رازش پرده برداشت. پس از آن نامه ها و ایمیل های حمایت مردم از وی به شبکه ی خبری سرازیر شد. اما با آنکه عده ای درک می کنند، عده ای نیز ترجیح می دهند طور دیگری با فرد مبتلا برخورد نمایند. دوست دختر ۲۸ ساله ی توماس در آن سالها میگفت که وقتی با هم بیرون می روند نگاه ها متوجه ی توماس است و عده ای رفتار بی ادبانه ای با او دارند. با این حال توماس میگوید دست کشیدن از گریم و فارغ شدن از نگرانی در مورد ظاهرش، او را بیشتر متوجه ی ارزش های درونی خود کرده است.

منبع: eMJey / CNN / USA Today

...