...

پنجشنبه، ۳ اردیبهشت ۱۳۸۸ | 23/04/2009

داستان گفته نشده ی نورلند (قسمت اول)

ماه گذشته در همین صفحه، خبری در مورد مستندی تازه از مایکل جکسون و نورلند اش داشتیم. این مستند "Michael Jackson: The Untold Story of Neverland" نام دارد و توسط لری نیمر که سابقه ای ۳۰ ساله در ساخت برنامه های سرگرم کننده و آگاهی دهنده دارد و چندین بار نامزد دریافت جایزه ی بسیار مهم امی بوده، تهیه شده است.

در سال ۲۰۰۵ لری نیمر توسط تیم وکلای مدافع مایکل جکسون استخدام شد تا با تهیه ی مستندی که واقعیت نورلند، خانه ی سابق مایکل، را نشان میداد، به مقابله با فیلمی بپردازد که در سال ۲۰۰۳ پس از حمله ی پلیس و توسط تیم دادستانی و برای بد جلوه دادن نورلند به اعضای هیئت منصفه نشان داده شده بود. وظیفه ی نیمر این بود که با فیلمش مانع برداشت نادرست اعضای هیئت منصفه از مایکل و نورلند گردد و ترفند تیم دادستانی را خنثی کند.

در سال ۲۰۰۵ فیلمی که لری نیمر از نورلند تهیه کرده بود، در دادگاه رسیدگی به اتهامات مایکل جکسون نمایش داده شد. این فیلم تناقضات موجود در گفته های خانواده ی شاکی مایکل را نشان می داد. لری نیمر با تحقیق در مورد زندگی خانواده ی شاکی مایکل دریافت که آنها گذشته ی پاکی نداشته اند. گذشته از خانوده ی آرویزو، لری نیمر دو جریان دیگر را در پرونده ی مایکل مقصر می داند: رسانه ها و رئیس دادگستری ایالات سانتا باربارا، داستان توماس اسندون.

در حال حاضر لری نیمر در جستجوی شبکه ای است که حاضر به پخش این مستند شود. او می گوید رسانه ها تمایل ندارند اخبار مثبت را در مورد مایکل جکسون پوشش دهند.

----------------------------------------------

سایت طرفداران مایکل جکسون در آمریکا، MJFC، چند روز قبل مصاحبه ای را با لری نیمر به انجام رساند که ترجمه ی متن کامل آن را در زیر می خوانید:

MJFC: آقای نیمر، فیلمبرداری از نورلند در طی دادگاه سال ۲۰۰۵ چطور به دست شما سپرده شد؟
لری نیمر: من در حرفه ام در کنار ساخت کلیپ های موسیقی و فیلم های مستند، فیلم ها و انیمیشن های کامپیوتری را نیز برای وکلا به منظور پخش در دادگاه، تهیه میکردم. باب سنگر اولین نفری بود که از تیم وکلای مدافع با من تماس گرفت. او از تخصص من در این زمینه آگاهی داشت و مرا استخدام کرد. و بعد وقتی توماس میزرو (وکیل ارشد مایکل) به تیم اضافه شد، باب هر آنچه از من میدانست به تام گفت و سپس من با تام دیدار کردم و شروع کردم به کار برای او.

MJFC: تفاوت های اصلی میان فیلمی که شما از نورلند تهیه کردید با فیلمی که توسط کادر دادستانی ساخته شده بود، در چه بود؟
لری نیمر: در فیلم آنها دوربین مدام تکان می خورد، به گوشه و کنار می چرخد و میخواهد همه چیز را مرموز جلوه دهد، تقریبا به راز آلودی یک صحنه ی قتل. و بسیاری از اتاق ها نامرتب و بهم ریخته هستند و معلوم نیست که آیا این کار ماموران بوده یا از بتدا به همین شکل بوده است. من همین را می دانم که وقتی به نورلند رفتم همه چیز تمیز و مرتب بود. پس این یکی از تفاوت های این دو فیلم است. خلاصه بگویم، فیلم آنها خانه را طوری نشان میداد که انگار می خواست بگوید اینجا می تواند یک محل جرم و جنایت باشد. اما در فیلم من این خانه یک مکان مفرح و زیبا نشان داده شده است.

MJFC: در طی زمان هایی که در نورلند مشغول فیلم برداری بودید، آیا برخوردی با مایکل داشتید؟
لری نیمر: نه. نکته ی بامزه اینست که وقتی من در آنجا فیلم برداری میکردم - حول و حوش یک هفته - او هم همانجا زندگی میکرد. اما هیچ وقت او را در آنجا ندیدم. زیرا ملک بسیار بزرگی است و فکر میکنم کارمندانش حس کردند که نیازی به حضور او در فیلم من نیست. آنها از او برای حضور من در نورلند اجازه گرفته بودند، پس من خودم با او روبرو نشدم.
وقتی چند باری برای فیلم برداری در شب به نورلند رفتم، به من گفتند که مراقب باشم نور چراغ های ماشین به اتاق های مخصوص مهمان نیافتد. برداشت من این بود که مایکل پس از آنکه ماموران پلیس اتاق خواب او در خانه اش در نورلند را ویران کردند، در اتاق مخصوص مهمان زندگی میکرد. دلش نمی خواست به اتاق خودش بازگردد. من از حضورش آگاه بودم. و یک بار دیگر وقتی نزدیک های غروب به آنجا رفتم، دیدم عده ی زیادی سرگرم صرف شام هستند و دور یک میز غذاخوری جمع شده اند. از بیرون دیده میشد، اما من نمی خواستم زل بزنم و او را ناراحت کنم و فقط با ماشین از آنجا رد شدم. و سپس او را در دادگاه ملاقات کردم. او را در راهروی دادگاه دیدم و چند بار سرم را به نشانه ی سلام تکان دادم. و بعد در دادگاه وقتی شهادت میدادم، مقابل او نشستم. او آنجا بود و به من نگاه میکرد.

MJFC: بودن در حضور مایکل جکسون چه حسی به شما میداد؟
لری نیمر: از اینکه قد بلند تر از چیزی بود که فکر میکردم، تعجب کردم. از آنچه فکر میکردم عادی تر و معمولی تر بود. به نظرم آمد همان طور که مردم می گویند جراحی پلاستیک داشته است اما مانند یک فرد معمولی بنظر می رسید. آنطور که فکر میکردم، متظاهر و جلوه فروش نبود. او تنها یک آدم معمولی بود.
در ابتدا، پیش از آنکه برای شهادت بروم، او را از داخل سالن انتظار دادگاه دیدم. یک پیشاهنگ با مدال هایی بر روی کتش بیرون ایستاده بود. بعد فکر کردم شاید یک فرد نظامی به دادگاه آمده باشد. بطرف پنجره رفتم و دیدم مایکل جکسون است. و سپس از اتاق انتظار بیرون رفتم و در راهرو منتظر ماندم و وقتی از دستشویی بیرون آمد، به او سلام کردم.

او حرفی نمی زد و یک خلوت گاه برای خودش داشت. من یکبار داخل آن خلوتگاه شدم. او یک سبد پیک نیک و یک سری وسایل دیگر در آنجا داشت. فکر میکنم پیش از رفتن به داخل سالن دادگاه، به آن اتاق می رفته است. یک اتاق کوچک بود، شاید فقط یک کمی بزرگتر از یک صندوق خانه.

MJFC: فکر می کنید مایکل با آن همه فشار بی اندازه که رویش بود، چطور کنار می آمد؟
لری نیمر: به نظرم همان طور که مردم فکرش را میکنند. فکر میکنم کنار آمدن برایش سخت بود و جسم و روحش را فرسایش میداد. موقعی که با پیژامه به دادگاه رفت، حالش مساعد نبود و قاضی او را به دادگاه احضار کرده بود. فکر میکنم براستی برایش دشوار بوده است. اما در نهایت موفق شد سرپا بایستد، گرچه این موضوع فشاری را که متحمل میشد نشان داد.

در پایان دادرسی، دقیقا بعد از اعلام حکم برائت وی، یکی از دستیاران وکلا به من گفت که شاید مایکل یک مهمانی برای قدردانی از تیم وکلا برپا نماید. من منتظر این جشن بودم، اما اتفاق نیافتاد. و فکر میکنم او آنقدر از لحاظ احساسی تحلیل رفته بود که مجبور بود به خواب زمستانی فرو رود و دیگر طاقت روبرو شدن با این مسائل را نداشت.
فکر میکنم باید برایش بسیار سخت و دشوار بوده باشد و من درک میکنم چرا. اگر گناهکار شناخته میشد، به زندان برده میشد. و با توجه به سبک و سیاق زندگی اش، برایش بسیار طاقت فرسا می بود. به خصوص اگر بیگناه به زندان انداخته میشد، واقعا مایه ی بدبختی و تیره روزی می بود.

MJFC: شهادت شما در دادگاه چطور بود؟
لری نیمر: من در مورد چند نکته شهادت دادم. وکلا از من خواستند از نورلند فیلم تهیه کنم تا نشان دهم آنجا از دید یک گردشگر نوعی چطور جایی است. وکلا می خواستند اعضای هیئت منصفه را به نورلند ببرند تا خودشان آنجا را ببینند. اما قاضی اجازه نداد و اینطور شد که فیلم من در دادگاه به نمایش درآمد. در دادگاه موقع پخش فیلم باید یک نفر در جایگاه قرار بگیرد و در مورد فیلم توضیحاتی ارائه دهد. آن فیلم صدا نداشت و من جمله هایی می گفتم، "این اتاقک نگهبانی است" و یا "این ضلع غربی یا شرقی است". یکی از چیزهایی که در موردش شهادت دادم، زنگ هشداری بود که در راهروی منتهی به اتاق خواب مایکل در نورلند نصب شده بود. استار آرویزو (برادر گوین، شاکی نوجوان مایکل) گفته بود که به سمت اتاق مایکل از پله ها بالا رفته و مایکل و برادرش گوین را در اتاق دیده بود. (وی در دادگاه شهادت داده بود که مایکل را در حال آزار برادرش در اتاق دیده است). وکلا اعتقاد داشتند که اگر استار واقعا این مسیر را طی کرده بود، حتما صدای زنگ هشدار بلند میشد (و این اتفاق نیفتاده بود)، زیرا در آن محل زنگ هایی وجود دارد که به محض عبور افراد، به صدا در می آیند.
من آزمایش زنگ هشدار را انجام دادم. دوربین را کار گذاشتم و از یک زن خدمتکار خواستم از آن مسیر عبور کند. در دادگاه اعضای هیئت منصفه توانستد صدای زنگ هشدار را بشنوند. بدین ترتیب همیشه اگر کسی به اتاق مایکل نزدیک میشد، او خبر دار میشد.
من دو روز در دادگاه شهادت دادم زیرا نتوانستم کارم را در روز اول تمام کنم. روز دوم لری کینگ هم برای شهادت آمده بود که قاضی به او اجازه نداد.

MJFC: ایده ی تبدیل این فیلم ها به مستند "Michael Jackson: The Untold Story of Neverland" چگونه شکل گرفت؟
لری نیمر: شاید شش ماه قبل، من افرودیت جونز (نویسنده ی کتاب Michael Jackson Conspiracy در سال ۲۰۰۷) را دیدم. کتاب او در مورد توطئه ی رسانه ها بر ضد مایکل است و اینکه چطور او را بد جلوه دادند تا از قبل او پول بیشتری بدست آوردند. فکر کردم کتاب خوبی نوشته و آدم جالی بود. من برای تبلیغ کتاب دومش، ویدئویی تهیه کردم که او و توماس میزرو را در حال امضای کتاب نشان میداد و آن را در Youtube گذاشتم. فکر کردم خوب است که این کتاب تبلیغ شود.

Conspiracy_Cover1.jpg

و بعد ایده هایی برای تهیه ی یک مستند به سرم زد و خود افرودیت هم به این فکر افتاده بود اما نتوانسته بود ایده اش را پیش ببرد. من مطمئن نبودم که آیا از لحاظ قانونی مجاز به استفاده از صحنه هایی که از نورلند گرفته بودم، هستم یا نه. بنابراین از برادر حقوق دانم مشاوره گرفتم و او گفت که من بر اساس یک سری اصول قانونی می توانم از آنها استفاده کنم. و بعد با استفاده از تکه های فیلم شروع کردم به ساخت مستند. واقعا لازم نبود صحنه های بیشتری را ضبط کنم، فقط یک سری چیزهای دیگر اضافه کردم.

MJFC: آیا نسخه ی نهایی این مستند آماده شده است؟
لری نیمر: من الان یک نسخه ی نهایی دارم که ۴۰ دقیقه است. می توانستم مدتش را بیشتر کنم، اما می خواستیم ببینم که آیا شبکه ای حاضر به پخش آن میشود یا نه. به همه ی آنها گفتم که اگر بخواهند، می توانم این مستند را طولانی تر کنم. اما تا کنون همه ی شبکه هایی که با آنها تماس گرفته ام یا هنوز تصمیم نگرفته اند یا اینکه رد کرده اند. افرودیت جونز نیز به همین نتیجه رسیده بود که اگر مستندی بسازد، کسی آن را نمی خرد و بسیاری از خبرگزاری های تمایل ندارند چیزهای مثبتی در مورد مایکل نشان دهند. پس شاید من هم با همین واکنش از جانب رسانه ها روبرو شوم. گرچه میدانم خیلی ها هستند که در مورد مایکل مثبت فکر می کنند. چند هفته ی دیگر معلوم میشود و اگر قرار نباشد از شبکه ای پخش شود، آنوقت روی DVD منتشرش می کنم.

MJFC: مستند شما به عنوان یک مستند طرفدار مایکل تبلیغ شده است. اما به هر حال، و به خصوص بعد از افتضاح مستند مارتین بشیر، (مستند توهین آمیزی که مارتین بشیر از مایکل تهیه کرده بود و پس از آن بشیر به عنوان منفورترین چهره ی سال تلویزیون بریتانیا انتخاب شد)، طرفداران مایکل جکسون نسبت به این نوع فیلم های مستند، بسیار هوشیار و محتاط هستند. فکر میکنید طرفداران از این مستند خوششان می آید؟
لری نیمر: بله، این طور فکر میکنم. این مستند حرف خودش را میزند. فکر میکنم مستند مارتین بشیر هم حرف خودش را میزد. من بطور قطع نسبت به مایکل حس همدردی و دلسوزی دارم. من در دفاع از او کار کردم. من از اتفاقاتی که افتاده باخبرم چه از دید مدافع و چه از دید دادستانی. اما همان طور که هیئت منصفه تشخیص داد، دادستانی زیاد قانع کننده نبود. بنابراین فکر میکنم طرفداران از این فیلم خوششان بیاید. طرفداران احتمالا دوست داشتند من صحنه های بیشتری از اجراهای او یا مصاحبه با او را در مستند میگذاشتم.

MJFC: آیا درست است که از تکه هایی از مستند مارتین بشیر در فیلم خود استفاده کرده اید؟ دلیل این کار چه بوده است؟
لری نیمر: در طی دادگاه، توماس میزرو از من خواسته صحنه های حذف شده از مستند مارتین بشیر را ادیت کنم و نشان دهم مارتین بشیر در این صحنه ها با مایکل همدردی و موافقت می کند اما از آنها در مستند خود استفاده نکرده است. نکته در این بود که مارتین بشیر نمی خواست مایکل را به آن شکلی که می توانست، خوب نشان دهد. و به همین دلیل من به صحنه های حذف شده ی فیلم مارتین بشیر دسترسی یافتم. این صحنه در واقع توسط فیلم بردار شخصی مایکل (حمید مصلحی) و با یک دوربین دیگر گرفته شده بود. اینها صحنه های حرفه ای نبودند، زیرا انگار قصد فیلمبردار فقط این بوده است که گفته های مایکل را ضبط نماید.

MJFC: طرفداران از مستند شما چه چیزی را می توانند انتظار داشته باشند که تا کنون ندیده اند یا نشنیده اند؟
لری نیمر: در آن صحنه های حذف شده، مایکل در مورد مشهور بودن و تبعاتش و اینکه مردم با او همانند یک فرد عادی رفتار نمی کنند، صحبت می کند. او در مورد تنهایی و انزوایش حرف میزند. از اینکه میخواهد از حس بچگی در کارهای حرفه ای استفاده کند. او در مورد چیزهای بسیاری که در سایر مصاحبه هایش در مورد آنها حرف زده، صحبت میکند. این ها موضوعاتی هستند که او غالبا در مورشان سخن می گوید.

MJFC: رویهم رفته نظر شما در مورد گوین آرویزو و خانواده اش چه بود؟
لری نیمر: بنظر میرسید که او واقعا سرطان داشته است. آنها واقعا از مایکل کمک می خواستند. اما بعد بنظر میرسد از او سو استفاده کردند و وقتی دیدند نمی توانند آنطور که می خواهند از نورلند یا کارتهای اعتباری او به نفع خود استفاده کنند، علیه او وارد میدان شدند. به نظر میرسد آن داستان ها را ساختند و بازیگران خوبی بودند، تمامی بچه ها و مادرشان. خانواده ی آرویزو در یک ویدئوی مصاحبه، که فکر میکنم کسی آن را ندیده باشد اما در دادگاه مورد استفاده قرار گرفت، به ستایش از مایکل می پردازند و میگویند که او مرد بزرگی است و چقدر به آنها کمک کرده است. اما در دادگاه آنها ادعا کردند که وی آنها را به اسارت گرفته و باقی آن داستانها. بنابراین اینطور که پیداست آنها همه اش سعی میکردند که به مایکل کلک بزنند و رسانه ها و دادستانی آنچنان برای مجهز کردن انبار مهمات خود علیه مایکل و تصویر کردن او به عنوان یک کودک آزار عجله داشتند که باعث شد همه حرفشان را باور کنند.

MJFC: فکر میکنید مایکل به سادگی مورد حمله و بهره برداری قرار می گیرد؟
لری نیمر: بله، فکر میکنم. تمامی افراد مشهور به سادگی مورد حمله و بهره برداری قرار می گیرند، مخصوصا آنها که عجیب اند. من معتقدم که مایکل فرد عجیبی است. اما اصلا فکر نمیکنم عجیب بودن ایرادی داشته باشد. در حقیقت فکر میکنم از بسیاری جهات نیرو بخش و تازه کننده است. یکی از چیزهایی که مایکل در این فیلم ها می گوید آنست که در طی پرونده ی جردی چاندلر (شاکی ۱۳ ساله ی او در سال ۱۹۹۳)، دلیل آنکه به توافق مالی تن داد، آن بود که نمی خواست دادگاهی مانند او. جی. سیمسون برایش به راه بیفتد. اما اگر به گذشته نگاه کنیم، می بینیم که سازش ایده ی بدی بود، زیرا دیگران را به این فکر واداشت که می توانند از این طریق به پول برسند. من باور نمی کنم که او بچه آزار باشد. اما فکر میکنم به خاطر سازش بر سر آن پرونده، بیشتر در معرض اخاذی مردم قرار گرفت.

MJFC: بسیاری از طرفداران، دادستان تام اسندون را عامل اصلی این پرونده و به راه افتادن دادگاه محاکمه ی مایکل می دانند. آیا با آنها موافقید؟
لری نیمر: من فکر میکنم که خاستگاه اصلی این پرونده، خانواده ی آرویزو بوده اند. احتمالا جانت آرویزو (مادر) و یا شاید جانت و گوین. شاید وقتی آنها با وکیل و روانشناس شان ملاقات کردند، برای طرح این مسئه جرات پیدا کردند و خودشان هم این داستان را باور کردند. و بعد جرقه را زدند. تام اسندون هم دنبال مدرک علیه مایکل میگشت و به این ترتیب درگیر ماجرا شد. نمی دانم که آیا منشا اصلی ماجرا او بوده است یا نه، اما بطور قطع آتش را دامن زد.

MJFC: فکر میکنید آیا مستند شما قدرت تغییر عقیده ی مردم در مورد این جریانات و شخص مایکل را دارد؟
لری نیمر: بیشتر افرادی که این فیلم را به آنها نشان داده ام، گفتند که بعد از تماشای آن نظر متفاوتی در مورد دادگاه و مایکل جکسون پیدا کرده اند. بیشتر مردم قانع شده اند که داستان خانواده ی آرویزو حعلی بوده است. فکر میکنم این فیلم حتما نظر مردم در مورد این خانواده را تغییر خواهد داد، و من همچنین شنیده ام که مردم نظر خود را در مورد خانواده ی چاندلر نیز تغییر داده اند. مستند من ادعاهای آن خانواده را نیز بررسی میکند و من آن ادعاها را نیز تحلیل کرده ام و مردمی که این فیلم را دیده اند، فکر میکنند که آن اتهامات نیز ساختگی بوده اند. فکر میکنم این مستند شاید تصویری که مردم از مایکل و اتهامات وی در ذهن دارند را تغییر دهد.

MJFC: نظر شما در مورد کنسرت های مایکل در لندن چیست؟ ظاهرا این کنسرت ها و مستند شما همزمان شده اند.
لری نیمر: فکر میکنم این فوق العاده است که او این کنسرت ها را برگزار میکند. برایی من مایه ی خوش شانسی است که این مستند با آنها همزمان شده است. باید این را بگویم که احساس گناه میکنم که دارم برای این مستند، از نام مایکل جکسون استفاده میکنم. همان طور که بسیاری دیگر از نام او بهره برداری کرده اند. حتی خانواده ی آرویزو و چاندلر. به همین خاطر از اینکه از نام او استفاده میکنم و شاید پولی هم بدست آورم، احساس گناه می کنم. راستش را بخواهید در نظر دارم ۱۰% سودش را به بنیادهای خیریه ی مایکل جکسون اهدا نمایم. بنابراین احساسات متضادی در مورد نفع بردن از او دارم. اما فکر میکنم این عالی است که او دوباره اجرا میکند. و این حقیقت محض است که بلیط تمامی این کنسرت ها تا آخر بفروش رفتند و او همچنان یک دژ افسانه ای از طرفداران را در اختیار دارد.

برای من بسیار جالب بود، در هفته ی اخیر، از وقتی خبر این مستند پخش شد و وبلاگ های دیگری نیز راجع به آن مطلب نوشتند، برایم مجذوب کننده بود که از سرتاسر دنیا با من تماس هایی گرفته شد که با مایکل همدردی می کردند و مشتاق شنیدن داستان من بودند. مردم دنیا از ایران، نروژ، ایتالیا، اسکاتلند، فرانسه و ایالات متحده با من تماس برقرار کردند. واقعا جالب است که او چه دژ محکمی از طرفداران را دارد. و فکر میکنم به خاطر پیامی است که او از عشق، صلح و محترم شمردن کودکان و ذات کودکی به همراه دارد.

فکر میکنم این محشر است. باید دید چطور با آن همه کنسرتی که قرار است اجرا کند، دست و پنجه نرم میکند، زیرا فکر میکنم بدن ظریفی دارد. اما از طرف دیگر، او در گذشته اجراهای فراوانی داشته است و من شنیده ام که در مصاحبه هایش میگفت که چقدر از اجرا لذت می برد و چقدر بر روی صحنه احساس راحتی و آرامش دارد. فکر میکنم ایده ی خوبی است و جالب است ببینیم این شوها چطور پیش میروند و چه کسانی با او اجرا خواهند داشت و چه آهنگ هایی را خواهد خواند.

MJFC: آیا شما در نظر دارید پروژه های دیگری را در رابطه با مایکل جکسون به انجام برسانید؟
لری نیمر: دوست دارم مستندی در مورد طرفداران مایکل جکسون در سرتاسر دنیا تهیه کنم. اینکه مردم دنیا با فرهنگ های مختلف او را چگونه می بینند و صدای او در مکان ها و فرهنگ های متفاوت، چه طنینی دارد. شاید روزی مستند دیگری در مورد او و موسیقی اش بسازم و نه مسائل دادگاهش. اما هنوز برنامه ی خاصی ندارم. در حال حاضر درگیر مستند های دیگری هستم.

لری نیمر به MJFC گفته است که تمایل دارد به طرفداران دنیا اجازه دهد پیام های خود را در مستند او که احتمالا بر روی DVD عرضه میشود، منتشر نمایند. سایت MJFC قول داده است که اگر آقای نیمر تصمیم به انجام این کار گرفت، طرفداران را در جریان بگذارد تا پیام های خود برای مایکل را برای اضافه شدن در DVD برای لری نیمر ارسال نمایند.

منبع: eMJey / Larry Nimmer, MJFC-USA

...